eitaa logo
فرقه های بابیت و بهائیت
17.7هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
34 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام میفرمایند: 💥ساده پوش باش تا شهره نشوی، 💥و خودت را علم نکن، تا مشهور و شناخته شوی، 💥سکوت و خاموشی گزین تا سالم مانی، 💥نیکان را شاد سازی و نابکاران را به خشم آوری. 📚شرح نهج البلاغه ۲/۱۸۱ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🚫@bahaiyat🚫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕸ادله ردّ بهائیت دلیل عقلى بشر به فطرت خود خداجوى است.[۱] اما این فطرت کافى نیست تا هر چه که بر می‌گزیند و هر آیینى که به آن اعتقاد دارد، حق باشد. بلکه این فطرت، گرایشى است که می‌‏بایست در پرتو بصیرت به راه راست هدایت شود و خداوند افزون بر عقل که پیامبر درونى است، پیامبران بیرونى را براى ما فرستاد تا آنچه را که عقل نمی‌تواند ادراک کند،[۲] براى ما تبیین کند. این پیامبران آمدند تا راه روشن هدایت را به ما نشان دهند،[۳] و هر یک با دو محدودیت و یک خطر مواجه بودند، محدودیت در خود پیامبر(ص)[۴]، محدودیت در مخاطبان،[۵] و خطر تحریف،[۶] و لذا غالباً دین جدید تکمیل و تصحیح کننده دین قبلى بود. داستان آمدن پیامبران، با مبعوث شدن پیامبرى که در قله‏ى معرفت قرار داشت خاتمه پیدا کرد. انبیا امام امتشان بودند و او امام انبیا. از سوى دیگر، زمینه‏ى فهم در بین مردم پیدا شده بود؛ یعنى مردم، لااقل بعضى از آنها، این آمادگى را پیدا کرده بودند که معارف بلند الاهى را در همان بلنداى معرفت بیابند.[۷] با از بین رفتن این دو محدودیت، اسلام توانست تمام پیام خود؛ یعنى تمام هدایت الاهى را که بخشى از آن‌را ادیان گذشته بیان کرده بودند، ارائه نماید و در واقع دین خاتم و کامل[۸] باشد. از سوى دیگر، باید دین خاتم مصمون از تحریف باشد و در اسلام این مصونیت از تحریف، در پرتو دو عامل تحقق می‌‏یابد: الف) مصونیت منبع اصلى از تحریف.[۹] ب) پایه‌گذارى روشى که آن روش امکان فهم اصیل در هر روزگارى را براى هر کسى که با آن روش آشنا شود و با آن روش به منابع مراجعه کند، فراهم نماید.[۱۰] میرزا حسینعلى نه تنها ادعاى شریعتِ مستقلى کرد، بلکه مدعى شد که خدا در او حلول کرده است و (این ادعا تفاوت بسیار با سخن عرفا دارد) و تجسد و تجسم خدا را به صراحت بیان می‌‏کند. بطلان این عقیده به حدى روشن است که ما خود را بی‌نیاز از پاسخ‌گویى بدان می‌دانیم. به هر حال این عقاید موجب شده که عموم مسلمانان، فرقه‏ى بهائیت را منکر ضروریات دین بدانند[۱۱] و منکر ضرورى دین، کافر است و کافر هم نجس است.[۱۲] البته می‌‏توان دلایل فقهى نجاست کفار را در کتب فقهى[۱۳] جست‌وجو نمود.[۱۴] اما کسى که معتقد به بهائیت شده، نه تنها لازم نیست در نزد دیگران اعتراف و اقرار نماید، بلکه این عمل جایز نبوده و مرضّى الاهى نمی‌‏باشد. امید است با توبه و جبران گذشته، مورد لطف و رحمت و بخشش الاهى قرار گیرد.
فرقه های بابیت و بهائیت
🕸ادله ردّ بهائیت دلیل عقلى بشر به فطرت خود خداجوى است.[۱] اما این فطرت کافى نیست تا هر چه که بر می‌
📗[۱]. برای آشنایی با دلایل قرآنى، برهانى، روان‌شناسى و تاریخى این ادعا، ر. ک: هادوی تهرانی، مهدی، باورها و پرسشها، ص ۱۷ - ۲۱، قم، خانه خرد، چاپ سوم، ۱۳۸۲ش. 📗[۲]. ر. ک: باورها و پرسشها، ص ۴۶ – ۵۸. 📗[۳]. همان، ص ۲۱ - ۲۴. 📗[۴]. انبیاء در تلقى وحى و دریافت حقیقت، از محدودیت برخوردار بودند و توان درک مراتبى که بدان ارتقاء پیدا نکرده بودند، را نداشتند. همان، ص ۲۴. 📗[۵]. مخاطبان به اندازه‏ى دانش و فرهنگ و معرفتشان، از توانایى ادراک و پذیرش حقیقت بهره‏مند بودند و لذا انبیاء نمی‌‏توانستند افزون‏تر از آنچه که مخاطبان توانایى فهم آن‌را داشتند، حقیقتى را بیان کنند. همان، ص ۲۴. 📗[۶]. آن‌گاه که پیام آورنده‏ى دینى، رخت از دنیا بر می‌بست، با تفاسیر نابجا و... متن وحى با چهره‏ى دین، واژگون و نسخ می‌شد و... . همان، ص ۲۵. 📗[۷]. لذا می‌توان گفت که دین خاتم با شرایط اجتماعى، فرهنگى و علمى مردم روزگار دین و بعد از آن ارتباط دارد، به این معنا که زمینه‏ى بقا و حفاظت و صیانت از این دین در بین مردم از طریق بعضى از افراد که می‌توانند خود را به جوهر و گوهر دین برسانند و آن جوهر و گوهر را در اختیار دیگران قرار دهند، وجود دارد نه این‌که دین به جایى برسد که آموزش‏هایش عمومى شود و مردم خودشان بدون نیاز به دین و مراجعه به آن و بدون این‌که حتى خودشان بدانند، دین را حفظ کنند. پس نمی‌‏توان سرّ خاتمیت را در این نکته دانست که مردم به بلوغى می‌‏رسند که از دین بی‌نیاز می‌‏گردند و یا آموزه‌‏هاى آن نبى به گونه‏اى در بین مردم گسترش پیدا می‌‏کند که مردم نیازى به آموزش و نبى دیگرى ندارند. ر. ک: باورها و پرسشها، ص ۳۳- ۴۳. 📗[۸]. دین کامل باید دربردارنده‏ى همه‏ى آنچه باشد که بشر براى هدایت واقعى به آنها نیاز دارد، باشد و اسلام از چنین ویژگی‌‏اى برخوردار است. ر. ک: همان، ص ۸۱ - ۵۹، البته گاهى تقدم و تاخر تاریخى و جامعیت به عنوان دو دلیل براى اکملیت ارائه می‌‏شود و جامعیت را در پرتو سه امر می‌‏دانند (توازن بخشیدن بین دنیا و آخرت - حضور بیشتر و عمیق‏تر در زندگى فردى و اجتماعى - خلوص توحیدى و نزدیکى بیشتر به وحى) که همه در اسلام جمع است. ر. ک: خرد در ضیافت دین، ص ۲۴۳- ۲۴۶. 📗[۹]. ر. ک: هادوی تهرانی، مهدی، مبانى کلامى اجتهاد، ص ۴۵ – ۵۹، قم، خانه خرد، چاپ دوم، ۱۳۸۱ش. 📗[۱۰]. از این روش، در کلمات امام خمینی به فقه جواهرى و فقه سنتى تعبیر شده است. ر. ک: باورها و پرسشها، ص ۲۸ - ۳۱. 📗[۱۱]. مجمع فقه اسلامى، ص ۸۴- ۸۵، مصوبه‏ى شوراى مجمع فقه اسلامى، ص ۱۸- ۲۳، سازمان کنفرانس اسلامى، بهمن ۱۳۶۶. 📗[۱۲]. امام خمینی، تحریر الوسیلة، ج۱، ص ۱۱۸ – ۱۱۹، قم، مؤسسه مطبوعات دار العلم، چاپ اول، بی‌تا. 📗[۱۳]. گرامی، محمد علی، المعلقات على العروة الوثقى، ج ۱، ص ۸۶ - ۹۰. 📗[۱۴]. ر. ک: (نجاست کفار و اهل کتاب)، ۲۲۱۵ 🚫@bahaiyat🚫
با سلام شما میگین بهائیان اهل طهارت نیستند اما آنها ادعا دارند که حمام دوشی برای اولین بار به دست آنها ساخته شد که روحانیون با دوش مخالفت می کردند و استفاده از خزینه را توصیه می کردند این درصورتی بود که آب خزینه تمیز نبود و دوش گرفتن از لحاظ بهداشتی خیلی بهتر بود، میخواستم دراین مورد توضیح دهید با تشکر. ▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬ مخاطب گرامی سلام علیکم پاسخ شما را استاد ارسال فرمودند ویس کلام استاد نیز ضمیمه پاسخ می گردد 🚫@bahaiyat🚫
فرقه های بابیت و بهائیت
با سلام شما میگین بهائیان اهل طهارت نیستند اما آنها ادعا دارند که حمام دوشی برای اولین بار به دست آن
عرض سلام و ادب و احترام خدمت همه عزیزان کانال و مخصوصاً برادر یا خواهر گرامی که این سوالی که الان قرائت می کنم را برای ما فرستادند ایشون فرمودند با سلام شما میگین که بهاییان اهل طهارت نیستند اما آنها ادعا دارند که حمام دوشی برای اولین بار به دست آنها ساخته شد و روحانیون با دوش مخالفت می‌کردند و استفاده از خزینه را توصیه می‌کردند این در صورتی بود که آب خزینه تمیز نبود و دوش گرفتن از لحاظ بهداشتی خیلی بهتر بود می‌خواستم در این مورد توضیح دهید با تشکر اولاً عرض بکنم که متشکرم که در واقع مطلبی رو که ارسال فرمودید به صورت سوال مطرح کردید و ادعای بهائیان رو قبل از اینکه بپرسید نپذیرفتید این خیلی مهمه که انسان هر چیزی رو که می‌شنود پرسشگری بکنه بپرسه و در واقع اطلاعاتش رو تصحیح بکن انسان عقل داره، حرف آنها را شنیدی حرف ما هم بشنو هرکدام منطقی تر بود بپذیر ببینید ما میگیم بهایان اهل طهارت نیستند طهارت یک موضوع فقهیه یعنی ما در فقه اسلامی طهارت داریم طهارت یک معنای خاصی دارد با نظافت متفاوت است ما هم طهارت داریم هم نظافت به اصطلاح هم چیز پاک داریم هم چیز تمیز الزاماً هر چیزی که تمیزه پاک نیست و هر چیزی که پاکه نمی‌تونه تمیز باشه پاکی یک بحث شرعی است تمیزی یک چیز فردی هست اسلام به نظافت و به تمیزی وبه اصطلاح آراستگی و بهداشتی بودن خیلی اهمیت داده مسلمون‌ها طبق روایاتی که وجود دارد زمان پیغمبر حالا من نمی‌خوام تک تک این‌ها رو بهشون بپردازم ولی روایات متعددی داریم که مثلاً پیامبر همیشه لباس مرتب به تن می کرد لباسها نو نبود اما همیشه تمییز بود پیامبر اکرم مثلاً سرشو شانه می‌زد پیامبر گرامی اسلام عطر می‌زد و یک ظاهر شایسته‌ای رو داشت خب این طهارت و در واقع آن نظافت رعایت بهداشت فردی رو ایشون داشت مسواک زدن مثلاً تاکیداتی که پیامبر گرامی اسلام برای مسواک داره چقدر زیاده تاکیداتی که برای استعمال بوی عطر دارد مثلا می گویند عرضم به حضور شما برای هر چیزی اسراف هست ولی در عطر خریدن و بوی خوش اسراف نیست یعنی در واقع انسان اگر بتونه خودش رو ظاهر خوبی از خودش نشون بده این در اسلام بسیار سفارش شده حتی گفته شده که مثلاً در گذشته بین مسلمون‌ها و صلیبی‌ها در اروپا که جنگ‌های صلیبی بود بعضی وقتها از تمییز بودن افراد چیزی که داشتن می‌شد تشخیص داد که کی مسلمانه و کی غیر مسلمان پس تمییزی چیزی هست که در اسلام بوده و هست و هیچ حرفی رو آن نیست اما احکام به اصطلاح شرعی در باب طهارت یک کم متفاوت است مثلا ممکن شما یک سگ را با شامپو بشورید و شستشو بدید ولی سگ نجسه پاک نمی‌شود این به این معنا نیست که سگ کثیف و چرک هم هست اما از نظر شرعی ناپاکه و در واقع این طاهر نیست اما آب جوی ممکن کثیف باشد اگر سنگی افتاد در جوی آب و روی لباس ریخت در صورتی که ما مطمئن نباشیم که نجس است می توانیم با همان لباسی که یک ذره هم مرطوب شده نماز بخوانیم یعنی لباس را نجس نمی کند آن آب جو که جریان دارد آب دریا که نجس نمی شود ممکن کثیف باشد اما نجس نباشد پس در واقع تفاوت است بین طهارت به معنای شرعی و نظافت و تمییزی به معنای اجتماعی این یک مسئله، خود حسین علی نوری بها الله در کتاب اقدس می گوید که من وقتی که به پیامبری رسیدم همه چیز را طهارت بهش دادم می گوید من همه چیز را در دریایی طهارت در بحر طهارت غرق کردم و هیچ چیز نجسی وجود ندارد یعنی مثلاً ادرار دیگر نجس نیست مدفوع انسانی نجس نیست، سگ نجس نیست ووو....چیزهای نجسی که در احکام شرعی وجود دارد و دیدید و شنیدید خوب ما می گوییم نجاستهایی که در اسلام ذکر شده این نجاستها در واقع خباثت ذاتی دارند و عرضم به حضور شما خداوند به آنها حکم نجاست داده و حسین علی نوری آمده حکم آنها را برداشته خوب طبیعتاً وقتی می گوییم اینها طهارت را ندارند به همین دلیل می گوییم که خودش دارد می گوید و می گوید اینها دیگر نجس نیستند پس اگر نجس نیستند دیگرخودت می دانی ما دیگر کاری با شما نداریم حرف خودشون زدن این یک مطلب، مطلب دوم در رابطه با حمام دوشی و خزینه اولا ببینید ما با آبی می‌توانیم غسل کنیم و وضو بگیریم که اوصاف ثلاثش از بین نرفته باشه یعنی شما برید به رساله‌ها نگاه کنید رنگ بو و مزه‌اش تغییر نکرده باشد اگر مثلاً آبی انقدر چرک شده باشد که تغییر کرده دیگر با آن آب نمی شود غسل کرد اگر رنگش عوض شده باشدبوی آن تغییر کرده باشدبوی مطعفن داشته باشد یا حتی بوی خوبی که اضافه تراز حدباشد مثلا گلاب بوی زیادی دارد این مضاف حساب می شود بو نباید داشته باشد. آب، شرایطش مشخص است آبی که نه بو داره نه رنگ داردنه مزه دارد این کاملا مشخص است اگر این اوصاف ثلاثه آب تغییر بکند دیگر غسل کردن با آن یا وضو گرفتن با آن اشکال دارد پس ما با آب خزینه ای وضو می گیریم و غسل می کردیم و انجام می دادیم که این آب خزینه در واقع این اوصاف ثلاثه را داشته باشد
فرقه های بابیت و بهائیت
با سلام شما میگین بهائیان اهل طهارت نیستند اما آنها ادعا دارند که حمام دوشی برای اولین بار به دست آن
و اگر یکجایی مردم رعایت نمی کردند و مردم استفاده می کردند این مشکلی هست که آنها داشتند و نمی شود با یک مصداق یک مفهوم را زیر سوال برد این یکی. ما می گوییم آن غلط است تمام شد رفت حالا اگر گفته می شود رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی اون فرد رعایت نکند و کار غلط انجام دهد مثلا شخصی از خط چراغ قرمز عبور کند و بگوید من غلط رد شدم طوری هم نشد بله ممکن شما رد بشی طوری هم نشود ولی کارت کار غلطی هست وضو گرفتن با آبی که اوصاف ثلاثه از بین رفته اشکال دارد خب اینم از بحث خزینه اما اینکه بهائیها دوش و حمام اختراع کردند این یک دروغ است عرضم به حضور شما نیازی به هیچ چیز نداره. بروید ببینید حمام و دوش اولین بار توسط چه کسی و کجا ساخته شد؟ اگر منظورشان این است که اینا در ایران ایجادش کردن بازم باید دلیل ارائه کنند که ما اولین حمام دوشی در ایران ایجاد کردیم باید ثابت کنند ادعا که نمی شود منم الان ادعا کنم که طایفه ما مثلاامده و سیب زمینی را وارد ایران کرده باید رصد شود صحت سنجی شود به قول آقای ظریف راستی آزمایی شود تا ما بتوانیم تشخیص دهیم این اتفاق افتاده یا نه اینم از این، اینکه روحانییون با آن مخالفت کردند این از آن دروغهای بزرگ است روحانیون چه مخالفتی دارند با حمام دوشی کنند اگر حمام دوشی خود حمام که موضوعیت ندارد آن آبی که در واقع می آید آن در واقع موضوعیت دارد اون آب یا کره یا جاریه که حکمش در اسلام گفته شد آب باران که نیست آب چاه که نیست در واقع یا آب کره یا آب جاری هست اگر آب کر باشد یا آب جاری باشد که اسلام به طهارتش و به پاکیش از زمان امام صادق علیه السلام از زمان پیغمبر تا الان معتقد بوده و هستیم فکر می کنم اهل سنت هم همین اعتقاد را دارند شیعه هم همین اعتقاد را دارد آب که اوصافش تغییر نکند و آب جاری باشد آب کر باشد که این قابل استفاده برای جمیع اصناف مصرفین است و آن آب قلیل است آب قلیل هم مادامی که از بالا به پایین می ریزد و به نجاست برخورد نکند این هم طاهر است پس چرا باید فقه ها با این مسأله مخالفت کنند؟ ممکنه مثلاً اینو ببینید من خبر ندارم ممکن یک بهایی حمامی درست کرده باشد و از مسلمانان بخواهد که در حمام آن فرد بهایی حضور پیدا کنند به هر صورت فقه ها ممکن فرد بهایی به خاطر کفری که داردو کفر هم عارض بر فرد شده و کفر هم یکی از موارد نجاست است چون کافر و مشرک هم نجس هستند اگر فرد کافر و مشرک باشد و بدنش مرطوب باشد نجاستش به ما برخورد می کندو ما را نجس می کندما باید از او پرهیز کنیم این دستور دینی است مثل دستورات دینی که بهائیان برای خودشان دارند بنا نیست که چیزی به پسند آنها خوش نیاییدما آن را ترک کنیم یا هرچیز دیگه ای ممکن یک فقیه ای شاید اگر بر فرض مثال اینها توانستند ثابت کنندحمام دوشی را آنها درست کرده اند و بعد از مردم دعوت کرده اند مردم به حمام آنها بروند خوب طبیعتاً فقه ها این اجازه را نمی دادند اما با خود حمام دوشی مخالفتی قطعا نبوده. از قضا من در یک متنی خواندم که اینها ادعا کرده بودند که حضرت آیت الله عظمی بروجردی با حمام دوشی مخالفت کرده من نزد بسیاری از بزرگان شخصا خودم از بسیاری از بزرگان و فقه هاسوال کردم پرسیدم و از دفتر ایشان هم پرسیدم و همه جا ادعا را تکذیب کردندهیچ کس چنین ادعای را قبول نکرد اگر هم بهایی ها راست می گویند سند ارائه دهند تازه سند هم که ارائه دهنددلیل حقانیت آنها نمی شود چرا؟ اولا سند نمی توانند ارائه دهند چون دروغ هست این قضیه حالا بر فرض مثال ممکن یک وقتی یک سندی را اینها بیاورند از یک جایی پیدا کنند و ارائه دهند باز هم به نفعشان نیست خوب علمای آن روزگار اگربر فرض مثال مخالفت کردن اشتباه کردن ما که روی علما جمود نداریم عالمان دینی ما بزرگان دینی ما فتوایشان باید بر اساس قواعد باشد اگر قاعده مشخصی برای در واقع فتوانباشد ما فتوا راالکی نمی پذیریم فتوا بایستی مستند داشته باشد فقیه نمی آید از طرف خودش فتوا دهدفقیه می آید بر اساس ادله به قول بزرگان و فقه هاما نوکر دلیلیم ما بر اساس دلیل در واقع فتوامی دهیم شما دلیل بیاورید برای اثبات یک چیزی برای وجبش برای حرمتش برای اباهش برای سنت بودن یا کراهتش تا ما هم بگوییم که اینجا این عمل کدام یک از احکام خمسه بهش بار می شود احکام خمسه همان حلال ، حرام، واجب، مستحب، مکروه است 🚫@bahaiyat🚫
3.4M
با سلام شما میگین بهائیان اهل طهارت نیستند اما آنها ادعا دارند که حمام دوشی برای اولین بار به دست آنها ساخته شد که روحانیون با دوش مخالفت می کردند و استفاده از خزینه را توصیه می کردند این درصورتی بود که آب خزینه تمیز نبود و دوش گرفتن از لحاظ بهداشتی خیلی بهتر بود، میخواستم دراین مورد توضیح دهید با تشکر. ▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬ مخاطب گرامی سلام علیکم پاسخ شما را استاد ارسال فرمودند ویس کلام استاد 👆👆👆👆 🎙استاد 🚫@bahaiyat🚫
🔹سلام، شنیدم ناصرالدین شاه قاجار توسط بابی‌ها ترور شده می‌خواستم ببینم واقعیت داره یا نه.ممنون 🔹پاسخ اجمالی با سلام بله پس از اعدام علی محمد شیرازی توسط ناصرالدین شاه بابی ها که کینه وی را به دل داشتند در ۲۳ مرداد ماه سال ۱۲۳۱ قمری به رهبری شیخ علی عظیم که مدعی جانشینی علی محمد شیرازی (باب) بود در نیاوران تهران به ناصرالدین شاه حمله کردند و او را زخمی کردند. 🔸پاسخ تفصیلی جریان سوء قصد به ناصرالدین شاه قاجار در منابع بسیاری ذکر شده است که قدیمی ترین و اصلی ترین آن ها مربوط به روزنامه وقایع اتفاقیه است که در همان زمان به چاپ رسیده و تمام ماجرا را نقل می کند: جمعی شقی بدبخت لامذهب گِرد آمده پیروُی و متابعت سیدعلی‌محمد باب مردود ملعون را که در سنه ماضیه مذهبی بغیر ما انزل‌الله اختراع کرده بُود و بسزای عمل خُود رسید پیشنهاد کرده بودند چون موافق قاعده عُلُوم ادیان و مِلَلْ نمیتوانستند حقیقت مذهب خود را برسانند و اگر آشکار می کردند بطلان آن بطور وضوح معلوم و مشهود بود چنانکه بعضی از کُتُبْ و نوشتجات و احکام آنها که بدست افتاد همه محض کُفر و کُفر محض بود و در گفت و شنود و مُباحثه علمی نمی‌توانستند مذهب کفر آثار خود را که تالی دعوی اُلُوهیّت بود آشکار کُنند بخیال سلطنت افتادند که شاید رِخْنَه در اجزای سلطنت نمایند و آشوبی بر پا کُنند که بدعوی مذهب باطل خود در مقام تاخت و تاز و نهب و غارت برآمده از دست اندازی بمال مردم تمتُّعی برگیرند. جمعی بیمغز فرومایه که رئیس و قُطب آنها ملاشیخ علی نام تُرْشِیزِی بُود و نیابت باب سابق را ادّعا می نمود خود را بحضرت عظیم ملقّب داشته از اصحاب و اتباع آن باب ملعون تنی چند بدور خود گرد آورد. بعضی از اَشرار و اَلواط و اوباش خام هوس را هم فریفته که از جُمله یکی حاجی سلیمان خان پسر یحیی خان مرحوم تبریزی بود در خانه این خبیث در دارالخلافه طهران در محلّه مشهور به سرچشمه جمع آمده علی‌الخفیّه بنای شور و سُوری گذاشته همت بقصد گزند و آسیب وُجُود مُبارک اعلیحضرت پادشاهی گماشتند. دوازده نفر از آنها را که داوطلب شدند مُنتخب کرده به هر یک سلاح حرب از قبیل قمه و طپانچه و کارد دادند که آمده در نیاوران هر جا و هر وقت که بتوانند و دست بیابند آسیبی بوجُود مبارک برسانند و خود نیز با کمال استعداد در خانه سلیمانخان آماده و مُهیّا بودند که بمحض گُذشتن امر بیرون آمده باسم ادّعای مذهب به هیأت اجتماع دست بتاخت و تاز مال و سفک دماء المُسلمین بگشایند. آن بود که در روز یکشنبه بیست و هشتم شهر شوال‌المکرم در وقتی که سرکار اعلیحضرت پادشاهی بعزم شکار سوار شده بُودند آن بدبختان متهورانه بی‌محابا بر سر اسب سواری پادشاهی تاخته چند طپانچه خالی کردند که از جمله از یکی از آنها که ساچمه داشت چند دانه ساچمه قدری بدن مبارک پادشاهی را هم خراشیده بُود لکن چاکران از قبیل نتیجةالامراء العظام اسدالله خان امیراخور و مُقربی‌الخاقان مستوفی‌الممالک و نظام‌الملک کشیکچی باشی و سایر اعاظم و معارف و غیره دو نفر از آن اشقیاء لعین را دستگیر کرده و یکی هم در میان دعوا از ضرب تیغ و سنگ و چوب راه بئس‌القرار پیش گرفت از آن دو نفر که زنده دستگیر شدند معلوم شُد که اینها از تابعین باب ملعون بوده‌اند بعد از آن سرکار اعلیحضرت پادشاهی عزیمت شکار را موقوف داشتند و بر حسب اشاره علّیه اولیای دولت قاهره در مقام تَجسُّس و تفحُص برآمده بمُقّرب الخاقان اجودان باشی و حاجب‌الدّوله و عالی جاهان کلانتر و کدخدایان شهر حکم شُد که رُؤسای این قوم را بدست آورند تا اینکه در روز آخر ماه مُقرّب‌الخاقان صاحب‌الدّوله و فراشان شاهی در کمال معقولیت استحضار از مَجْمَعْ و مَکْمَن آنها حاصل نمودند که همگی در خانۀ حاجی سلیمان خان مردُود هیأت اجماعی دارند کدخدای محلّه را با جمعی اخبار کرده بر سر آنخانه رفتند حاجی سلیمان خان با دُوازده نفر از آن اشرار در آنجا دستگیر شده مابقی از راه ها و جاهای دیگر فرار کردند بعد از آنکه این دوازده نفر گرفتار شدند اسامی سایر رفقاشان از آنها معلوم شُد و یوماً فیوماً مقرب‌الخاقان آجُودان باشی و کلانتر با فراشان پادشاهی روزی سه و چهار و پنج نفر گرفته آوردند و هر کدام را که آوردند اولیای دولت علّیه بخصوصه در مجمع عام آنها را حاضر ساخته از رفقای سابقشان هم حاضر ساختند
فرقه های بابیت و بهائیت
🔹سلام، شنیدم ناصرالدین شاه قاجار توسط بابی‌ها ترور شده می‌خواستم ببینم واقعیت داره یا نه.ممنون 🔹پاس
و تقصیر ایشان را علی رُؤس‌الاشهاد مُدلّل داشتند از جُمله خدمت نمایانی که از مقرب‌الخاقان حاجب‌الدّوله نسبت بدین و دولت ظاهر شُده بدست آوردن ملا شیخعلی (عظیم) مزبور بود که همیشه مختفی بود و خود را بأحدی نمی نمود و حاجب‌الدّوله فرستاد بعد از آنکه از شهر فرار کرده به یکی از دهات شمیران آمده بود با چند نفر از اصحابش که همراه او بُودند دستگیر کرده آورد بخصُوصه جناب جلالت مآب صدر اعظم برای تحقیق و تفتیش مسئله او را احضار نمودند و اصحاب او را که سابقاً و لاحقاً دستگیر شُده بودند حاضر ساختند و در همان مجلس علی رؤس‌الاشهاد معلوم نمودند که اصل مُحرّک و بانی این عمل شنیع آن ملعُون بوده است از جُمله معلُوم شُد محمد صادق نامی که در روز اوّل خود را به اسب سواری همایون پادشاهی رسانید و طپانچه انداخت و آن نوع جسارت ها را ظاهر ساخت نوکر خود این ملعُون بوده و اسباب و اسلحۀ حرب را خود آن شقی به او داده بود. آنچه ازین طایفه ضاله شقی گرفتار شدند سی و دو نفر بودند مابقی معلُوم نشد اگر هم فی‌الواقع رفیقی داشته‌اند از آنها بروز نیافت یحتمل بولایات بعیده فراری و مُتواری شده باشند از جمله یکی از آنها میرزا حسینعلی نامی نوری در زَرْگَنْدَه که جناب جلالت مآب وزیر مختار دولت بهیه روسیه بودند فرار کرده بُود جناب معّزی الیه بمحض اینکه دانستند ازین قوم ضلالت آثار است شرایط اتحاد دولتین را مَرْعِی و منظُور داشته با کمال معقولیّت فی‌الفور قدغن نموده اتباع سفارت او را گرفته نزد اولیای دولت علّیه فرستادند و سرکار اعلیحضرت پادشاهی و اولیای دولت علّیه از ظهور این نوع معقولیت ایشان کمال رضامندی حاصل کرده جناب جلالت مآب صدر اعظم بفرستادگان ایشان انعام دادند و نظر باینکه گذشته از بطلان مذهب و دعوی باطل جسارتی پیش گرفتند که خسارت عموم ناس از سفک دم و نهب حرم و سایر منهیات و منکرات از آن حاصل می‌شد کافّه مردم از عُلما و فضلا و چاکران دربار سپهرمدار و رعایا و برایا و وضیع و شریف و بُرنا و پیر و خاص و عام قتل این مفسدین ضلالت پیشه را واجب دانستند شش نفر از آنها را که این اشخاص بودند میرزا حسین قمی که بی‌تقصیر نبود به جهت بعضی سئوال و جواب او را نگاه داشتند و میرزا حسینعلی نوری و میرزا سلیمان قلی و میرزا محمود همشیره زادۀ او و آقاعبدالله پسر آقا محمدجعفر و میرزا جواد خراسانی چون بتحقیق معلوم نشد که با آنها درین مفاسد و شوری شرکت داشته باشند لهذا اعلیحضرت پادشاهی حکم بحبس آنها فرمودند که در حبس مُوبّد و مُخلّد بمانند و بقیه آنها را عُلما و فضلا و چاکران دربار پادشاهی عموماً و جمیع اهل شهر از تجّار و اصناف و کسبه در میان خود تقسیم کرده هریکی را یکفرقه از صنف نوکر یا رعیّت از اینقرار بسزای خودشان رسانیدند مُلّا شیخعلی را که رأس و رئیس این فرقه ضاله بود و خود را نایب خاص باب میدانست و خود را بحضرت عظیم ملقب ساخته و منشاء و مصدر و بانی و باعث این فتنۀ عظیمه بود عُلما و فُضلا بر حسب حکم شریعت طاهره قتل او را واجب دانسته بسزای مقتول ساختند… روزنامه وقایع اتفاقیه پنجشنبه ۱۰ ذی القعده ۱۲۶۸، نمره ۸۲ صفحه ۱ و ۲ 🚫@bahaiyat🚫
دنبال معانی فرح می گردد آن گوشه که مرگ چون شبح می گردد در غزه شهید اگر نشد کودک شهر در آتش مهلک «رفح»... می گردد 🚫@bahaiyat🚫