eitaa logo
بهانه
313 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
547 ویدیو
43 فایل
حوزه باید انقلابی بماند. همه در این باره مسئولیم و باید از قلم، زبان و نفس خود برای آن هزینه کنیم. و لا تأخذه فی الله لومة لائم @aliahmadimehr
مشاهده در ایتا
دانلود
عصرپنج شنبه بود. دم دمای غروب کنار مزار شهدای و آمده بودند. فرزندان و همسران و مادرانشان ... همه بودند. گوشه ای را نگاه کردم که چند جوان افغانی دور هم نشسته و به گفتگو مشغول بودند. چهره هایشان با چهره های روی قبور خیلی فرقی نمیکرد. حسی بهم میگفت که اینان با صاحبان این مزارها، خیلی نزدیکند. حدس میزدم که شهدا بودند. و همه مدافع حرم... خواستم دقایقی در جمعشان باشم و نتوانستم. خواستم دقایقی کنارشان باشم ولی نشد. تک تک لحظاتش ناب بود. تک تک دقایقَش بغض داشت. هم ، هم ... بغض از جا ماندن تصمیم بر بغض بر دختر بچه‌های یتیم‌شده تصمیم بر مجاهده بغض بر اندوه و حسرت دلِ همرزمان تصمیم بر تلاطم، حرکت، دوری از رفاه‌زدگی و سکون... روی بسیاری از سنگ قبرها هم نشان از حسین(ع) بود: افتخارحسین، فرزند شریف‌حسین زینت‌حسین، فرزند نظرحسین جان‌حسین، فرزند افضل‌حسین وقارحسین، فرزند شفاعت‌حسین یکدست و یک صدا روی مزار همه‌شان نوشته بود: آنکس که تو را شناخت جان را چه کند فرزند و عیال و خانمان را چه کند دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی دیوانه تو هر دو جهان را چه کند بگذریم... نواهایی که رزمنده ها در منطقه با آنها انس داشتند هم که پخش میشد. منم باید برم آره برم سرم بره نذارم هیچ حرومی طرفِ حرم بره سر تا سر بود سر تا سر پ.ن: ناراحتم، که چرا زودتر غروب پنج‌شنبه‌های اینجا را نیافتم که هر هفته در آن بیتوته کنم. @bahaneee
My Recording200422_1926.mp3
زمان: حجم: 16.79M
یادم نمیره مثل همچین روزهایی سال گذشته دو سه روز مونده به ماه مبارک از طرفی شعبان و رجب رو مثل همیشه از دست داده بودم از طرف دیگه نگران بودم از هم نتونم خوب استفاده کنم. خلاصه این در و اون در میزدم یه جایی، یه برنامه‌ی خوبی، یه خلوتی پیدا کنم که قول و قرارهام رو بذارم... سحر یکی از دوستان پیام داد که (علیه السلام) رو قراره ببرن تو بیمارستان. میای روضه بخونی؟ گل از گلم شکفت. مجلس تو تک تک اتاق‌های بیمارستان برای مریض‌های کرونایی زنگ زدم دو سه تا دیگه از رفقا رو هم هماهنگ کردم، با هم یه تیم شدیم و رفتیم بیمارستان. دلم مریض بود و منتظرِ رسیدن به دلم مریض بود و منتظرِ رسیدن به حبیب جعل الله الشّفاء فی تربته پرچم رو وارد اتاق‌ها می‌کردیم، آرام دم می‌گرفتیم و نوحه سرایی می‌کردیم بعضی بیمارایی که روزها از جاشون تکون نخورده بودن، پرچم رو که میدیدن به سختی جا به جا میشدن به سختی میکردن. مهربانانه از ما تشکر میکردن. تو همون ساعات و دقایق که پرچم رو تو اتاق ها میبردیم، دو بار کد 99 به صدا دراومد صدای تلخی بود هر وقت این صدا رو میشنیدم، برایم عذاب‌آور بود. دو نفر از دنیا رفتن بالا سرشون رفتیم و روضه خوندیم. جایتان خالی پ.ن: بعدش رفتیم تو اتاق استراحتِ دوستانِ جهادی و یه محفل روضه هم برای دلِ بیمار خودمون داشتیم. فایل مربوط به همونجاست. ما همان رجب و شعبان‌دیده‌هایی هستیم که، قرار بود خوب شویم که خب نشدیم که نشدیم... ای ماه خدا، خوش اومدی @bahaneee
هدایت شده از بهانه
My Recording200422_1926.mp3
زمان: حجم: 16.79M
یادم نمیره مثل همچین روزهایی سال گذشته دو سه روز مونده به ماه مبارک از طرفی شعبان و رجب رو مثل همیشه از دست داده بودم از طرف دیگه نگران بودم از هم نتونم خوب استفاده کنم. خلاصه این در و اون در میزدم یه جایی، یه برنامه‌ی خوبی، یه خلوتی پیدا کنم که قول و قرارهام رو بذارم... سحر یکی از دوستان پیام داد که (علیه السلام) رو قراره ببرن تو بیمارستان. میای روضه بخونی؟ گل از گلم شکفت. مجلس تو تک تک اتاق‌های بیمارستان برای مریض‌های کرونایی زنگ زدم دو سه تا دیگه از رفقا رو هم هماهنگ کردم، با هم یه تیم شدیم و رفتیم بیمارستان. دلم مریض بود و منتظرِ رسیدن به دلم مریض بود و منتظرِ رسیدن به حبیب جعل الله الشّفاء فی تربته پرچم رو وارد اتاق‌ها می‌کردیم، آرام دم می‌گرفتیم و نوحه سرایی می‌کردیم بعضی بیمارایی که روزها از جاشون تکون نخورده بودن، پرچم رو که میدیدن به سختی جا به جا میشدن به سختی میکردن. مهربانانه از ما تشکر میکردن. تو همون ساعات و دقایق که پرچم رو تو اتاق ها میبردیم، دو بار کد 99 به صدا دراومد صدای تلخی بود هر وقت این صدا رو میشنیدم، برایم عذاب‌آور بود. دو نفر از دنیا رفتن بالا سرشون رفتیم و روضه خوندیم. جایتان خالی پ.ن: بعدش رفتیم تو اتاق استراحتِ دوستانِ جهادی و یه محفل روضه هم برای دلِ بیمار خودمون داشتیم. فایل مربوط به همونجاست. ما همان رجب و شعبان‌دیده‌هایی هستیم که، قرار بود خوب شویم که خب نشدیم که نشدیم... ای ماه خدا، خوش اومدی @bahaneee