🔰 ریشه سلطنت سلطان عدل و جور در شناخت ناصواب از #مبعث است.
🔹پیامبران الهی هرکدام برای رسالتی به پیامبری مبعوث شدند و هدف همه آنان سعادت دنیا و آخرت انسانها بوده است.
🔸 یکی از لوازم قطعیه لازم برای اجرای احکام الهی #تشکیل_حکومت توسط انبیاء است.
برخی از انبیاء موفق به تشکیل حکومت الهی شدند و برخی دیگر به خاطر شرایط زمانی و موقعیت تاریخی موفق به تشکیل حکومت نشدند.
🔴مرور کوتاهی بر برخی از تعابیر علمای بزرگ در باب #وظیفه_برپایی_حکومت_الهی توسط #انبیاء:
🔻امام خمینی (ره) : «وظیفه انبیاء برقرار کردن یک #نظام_عادلانه_اجتماعی از طریق اجرای قوانین و احکام است که البته با بیان احکام و نشر تعالیم و عقاید الهی ملازمه دارد»(امام خمینی(ره)، ولایت فقیه، (حکومت اسلامی)، ص 70).
🔻شهید صدر (ره): «انبیای الهی هر یک به نحوی در مأموریت عظیم خود برای بنای یک دولت شایسته کوشش نمودند، گروهی از آن ها مانند داوود و سلیمان نبی(ع) خود عهده دار حکومت شدند. و موسی(ع) سرتاسر حیات خود را در بر پا کردن این امر گذراند. پیامبر اسلام، کوشش های انبیای گذشته را به بهترین صورت در قالب پاک ترین دولت تاریخ در آورد، دولت اسلام نقطه ی عطفی در تاریخ بشریت است که در آن تمام ویژگی های یک حکومت شایسته به صورت کامل نمایان است». (لمحة فقهیة تمهیدیة عن مشروع دستور الجمهوریة الإسلامیة في ایران)
🔻آیت الله جوادی آملی (حفظه الله): «رفع اختلاف و اصلاح جامعه با تعلیم و ارشاد و #موعظه_صِرف محقق نمیشود، بلکه انبیا تنها در پرتو ایجاد #حکومت میتوانند به این هدف عالی برسند» https://b2n.ir/a85887
🔹این مسئله مهم اگر به خوبی فهم میشد دیگر کسی حکومت را امری زمینی نمیپنداشت. معنای بعثت پیامبر اکرم اگر به درستی فهمیده میشد کار به حوادث تلخ بعد از وفات پیامبر اکرم کشیده نمیشد.
اگر تشکیل و اداره حکومت، یکی از شئونات پیامبری است که از طرف خدا انتخاب شده باشد، چگونه میتوان گفت همین حکومت در زمان بعد از پیامبر دیگر نیازی به انتخاب از جانب خدا ندارد؟!
🔸در زمان سقیفه عملا وانمود شد که حکومت امری زمینی است و یا حداقل، شئونات حاکمیتی نبوّت با وفات پیامبر(ص) دیگر زمانش گذشته است.
🔶 ریشه سلطنت #سلطان_عادل و #سلطان_جائر نیز از سقیفه شروع شد؛ عملا شئونات حاکمیتی پیامبر را آنقدری با اهمیت تصور نمیکردند که شخصی مانند امیرالمومنین(ع) برای این منصب مهم انتخاب شود.
🔷 کم کم مسئله غدیر و ضرورت انتخاب حاکم از جانب خدا به فراموشی سپرده شد و به مرور زمان حکومت به عنوان امری دنیایی و بدون دخالت شرع در آن، معرفی گردید. امر به گونه ای جا افتاده بود که وقتی مردم با کسی بیعت میکنند امرش مطاع بوده و حاکم است.
@bahaneee