نکته ای در خصوص فعالیت های علمی استاد بهجت پور و دیگر دوستان همکار ایشان در موسسه در خصوص فعالیت یک دهه قبل ایشان در خصوص روش فرهنگ سازی پاکدامنی در قرآن
👇👇👇
#پاکدامنی از جمله عناصر فرهنگی هنجار شده در جامعة ایمانی در صدر اسلام است. این هنجار باعث استحکام بیش از پیش بنیان خانوادهها، پاک شدن محل کسب و کار از آلودگیها، سالم شدن تفریح و تفرجها و افزایش قدرت مومنین بر اجتناب و تقوای از حرام در جامعة نوپای مدینه میگردید.
در فرهنگ غرب، رفتارهای بیمنطق و خلاف فطرت کلیسا در به رسمیت نشناختن غریزه و میل جنسی و برخورد غیرارزشی با مقولة ازدواج و توصیة دینداران به دوری از ازدواج و یا تکهمسری و عدم اجازة طلاق همسران و اموری از این دست، منجر به پدید آمدن فشار اخلاقی، خانوادگی و اجتماعی عظیمی در جامعه گردید. این امر باعث شد تا پس از رنسانس و آزادی جامعة غرب از حاکمیت طولانی کلیسا، دیدگاههایی بسیار افراطی دربارة اثرات مخرب محدودیتهای جنسی ـ که در رأس آنها نظریة فروید قرار دارد ـ مطرح گردیده و عدهای برای رهایی از آنچه که آن را عقدههای اخلاقیِ شکل گرفته در ضمیر ناخوداگاه مردم در طول دوران قرون وسطی مینامیدند، پیشنهاد آزادی رفتارهای جنسی را مطرح ساخته و تنها محدودیت حاکم بر این رفتارها را تجاوز به عنف و عدم رضایت طرف مقابل در رابطة جنسی برشمرند. نتیجة این دیدگاه آن شد که دوستیهای مردان و زنان خارج از کادر ازدواج، مقبول و قانونی قلمداد گردیده، روابط خارج از کادر ازدواج تبدیل به هنجار شده و هنجارهای جنسی بعضاً تا مرز آزادی همجنسگرایی و لذتجویی از حیوانات فروکاهیده شود.
از سوی دیگر، جهان غرب در پرتو انقلاب صنعتی، از نظر اقتصادی و اجتماعی و علمی به پیشرفتهای عظیمی دست یافت که این امر به صورت طبیعی توجه دیگر ملیتها و مناطق جغرافیایی جهان را به سمت دنیای غرب معطوف ساخت و دیگران را به الگوگیری از پیشرفتهای صنعتی غربیان و پیروی از روش تحقیق آنان ترغیب نمود. این امر باعث گردید تا به مرور زمان، دنیای غرب به منظور توسعه بازار مصرف و افزایش سود اقتصادی خویش، در صدد صادر نمودن فنآوری و محصولات صنعتی و علمی خویش برآید و جوامع هدف نیز با میل و رغبت به استقبال این تصمیم غرب بروند. اما متأسفانه این بستة فنآورانه و صنعتی، یک پیوست فرهنگی، اخلاقی و اجتماعی نیز با خود به همراه داشت و از آنجا که بستة مذکور، مبتنی بر مبانی فکری و اندیشههای بنیادین اومانیستی و الحادی و غیر دینی و بلکه ضد دینی بود، ورود فنآوری و محصولات صنعتی دنیای غرب به جهان اسلام، موجب شد تا بسیاری از کشورهای اسلامی با چالشی بزرگ در حوزة اعتقادی ـ اخلاقی مواجه شده و در غالب موارد دچار انحطاط در این دو عرصه گردند. این در حالی بود که سردمداران دنیای غرب پس از مدتی ـ و بلکه چه بسا از همان ابتدای رنسانس و شروع انقلاب صنعتی ـ به فکر آن افتادند که به منظور فراهمسازی هر چه بیشتر بسترها و شرایط لازم برای غارت ثروتهای طبیعی کشورها و مناطق دیگر جهان و استثمار و استعمار بیش از پیش ملتها، دیدگاه جهانشناختی خویش را به هر نحو ممکن بر فکر و اندیشة سایر اقوام و فرهنگها مسلط ساخته و نظمی یکپارچه و جهانی را به رهبری و مدیریت خود بر کرة خاکی حاکم سازند که این مسأله نیز به نوبة خود بر چالش و انحطاط پیشگفته میافزود.