|⇦•نجوا با شهدا به امید نابودیِ لیبرال های غربگرا و نکبت زاده های غرب پرست _ اجرا شده شب چهارم محرم به نفس حاج مهدی رسولی •✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
رسیدم حر شوم ، آزاد باشم
همان که پایِ تو افتاد باشم
مبادا از دلم غم را بگیری
مبادا اشکهایم را بگیری
سلام ای راسِ بر نیزه نشسته
سلام ای کاروانِ دست بسته
سلام من به یارانِ خدایی
بلا جویانِ دشت کربلایی
دلم تنگ شهیدان است امشب
دلم دلتنگ یاران است امشب
دلم امشب براشان روضه خوان است
نوایِ زخمیِ #آهنگران است
بخوان زانان خرابیدند و رفتند
مرا بیچاره نامیدند و رفتند ..
اسیر و زخمی و بی دست و پا من
رفیقان این چه سودا بود با من
اگه دیر آمدم مجروح بودم ..
اسیر قبض و بست روح بودم ..
در باب شهادت را نبندین
به ما بیچارگان زان سو نخندین
رفیقانم دعا کردند و رفتند
مرا زخمی رها کردند و رفتند
شهادت آسمان را نردبان بود
چرا برداشتند این نردبان را
چرا بستند راهِ آسمان را؟
تو بالا رفته ای من در زمینم
برادر رو سیاهم .. شرمگینم ..
مرا اسبِ سپیدی بود روزی
شهادت را امیدی بود روزی
بگو اسب سپیدم را که دزدید!
امیدم را امیدم را که دزدید
در میخانه را گیرم که بستند
کلیدش را چرا یا رب شکستند
خدایا تاب جان کندن ندارم
خدایا طاقت ماندن ندارم
بیا باز ای دل امشب در بکوبیم
بیا اینبار محکم تر بکوبیم
اگر جنس تو پاه نیاز است
در باغ شهادت باز باز است
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#کربلایی_مهدی_رسولی
#روضه_اصحاب_علیهم_السلام
#مدافعان_حرم
#راهیان_نور
#لیبرال_های_غربگرا
#مرگ_بر_فتنه_گر
#نه_دی
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
✅ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
✘اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam.ir
عبدلله۲:
⭕️ از شکنجه اسرای ایرانی، تا دفاع از حرم!
🔻 آقای اوحدی رئیس سازمان حج و زیارت که خود از آزادگان #دفاع_مقدس است میگوید: در اردوگاه تکریت ۵ مسئول شکنجه اسرای ایرانی جوانی بود به نام «کاظم عبدالامیر مزهر النجار» معروف به کاظم عبدالامیر.
🔸 یکی از برادران کاظم، اسیر #رزمندگان ایرانی بود، برادر دیگرش در جنگ کشته شده بود و خودش نیز بچهدار نمیشد. با این اوصاف کینه خاصی نسبت به اسرای ایرانی داشت. انگار مقصر همه مشکلات خود را اسرای ایرانی میدانست!
🔸 در این میان آقای #ابوترابی را بیشتر اذیت میکرد. او میدانست آقای ابوترابی فرمانده و روحانی انقلابی است، از این رو ضربات کابلی که نثار آن مجاهد میکرد، شدت بیشتری نسبت به دیگر اسرا داشت، اما هیچگاه مرحوم ابوترابی شکایت نکرد و همواره به او احترام میگذاشت!
🔸 … یک روز کاظم با حالت دیگری وارد اردوگاه شد. یک راست به سمت سید #آزادگان آقای ابوترابی رفت و گفت: بیا اینجا کارت دارم! ما تعجب کردیم. گفتیم لابد شکنجه جدید و…
🔸 اما از آن روز رفتار کاظم با ما و خصوصاً آقای ابوترابی تغییر کرد! دیگر ما را کتک نمیزد. حتی به آقای ابوترابی احترام میگذاشت. برای همه ما این ماجرا عجیب بود. تا اینکه از خود آقای ابوترابی سؤال کردیم… ایشان هم ماجرای آن روز را نقل کرد و گفت: کاظم عبدالامیر در آن روز به من گفت: «خانواده ما #شیعه هستند و مادرم بارها سفارش سادات را به من کرده بود. بارها به من گفته بود مبادا ایرانیها را اذیت کنی.
🔸 اما مادرم دیشب خواب #حضرت_زینب (ع) را دیده و حضرت زینب(ع) نسبت به کارهای بنده در اردوگاه به مادرم شکایت کرده!
🔸 صبح مادرم بسیار از دستم ناراحت بود و از من پرسید: آیا در اردوگاه ایرانیها را اذیت میکنی؟ حلالت نمیکنم. حالا من آمدهام که حلالیت بطلبم.»
🔸 کم کم به مرور زمان محب حاج آقا ابوترابی در دل او جا باز کرد. او فهمیده بود آقای ابوترابی روحانی و از سادات است برای همین حتی مسائل شرعی خود و خانوادهاش را از حاج آقا میپرسید.
🔸 آقای اوحدی ادامه دادند: بعد از آن روز رفتار کاظم با اسرای ایرانی به ویژه #شهید ابوترابی بسیار خوب بود. تا اینکه روزی قرار شد آقای ابوترابی را به اردوگاه دیگری منتقل کنند. کاظم بسیار دلگیر و گریان بود، به هر نحوی بود سوار ماشینی شد که آقای ابوترابی را به اردوگاه دیگری منتقل میکرد… کاظم میخواست در طول مسیر تا اردوگاه بعدی نیز از حضور مرحوم ابوترابی بهرهمند شود.
🔸 روزها گذشت تا اینکه #اسرای_ایرانی آزاد شدند. کاظم برای خداحافظی با آنان به خصوص سید آزادگان تا مرز ایران آمد.
🔸 او پس از مدتی نتوانست دوری حاج آقا ابوترابی را تحمل کند و به هر سختی بود راهی ایران شد. او برای دیدن حاج آقا به تهران آمد. وقتی فهمید حاجآقا ابوترابی در مسیر مشهد و در یک سانحه رانندگی مرحوم شدهاند به شدت متأثر شد. برای همین به مشهد و سرمزار آقای ابوترابی رفت و مدتها آنجا بود.
🔸 کاظم از خدا میخواست تا از گناهانش نسبت به اسرای ایرانی بگذرد. او سراغ برخی دیگر از اسرای ایرانی رفت و از آنها بابت شکنجهها و… حلالیت طلبید.
⁉️ حالا شاید این سؤال را بپرسید که این ماجرا هر چند زیباست و نشان از #توبه یک انسان دارد، چه ربطی به #مدافعان_حرم دارد؟!
🔸 ربط ماجرا در اینجاست که انسان اگر توبه واقعی کند میتواند مقام #شهادت را کسب کند. کاظم داستان ما مدتی قبل در راه دفاع از حرم حضرت زینب(ع) در #سوریه به شهادت رسید.
✅ او ثابت کرد که مانند حر اگر از گذشته سیاه خود توبه کنیم، میتوانیم حتی به مقام شهادت برسیم.
______
📚 منبع: با تلخیص، کتاب مدافعان حرم، موسسه شهید ابراهیم هادی
🔷 برگرفته از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی