هدایت شده از قریشی
اذان مغرب به افق تهران
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
الهی به حق شهدا عجل لولیک الفرج
6.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روایتگری شهدایی
اون عملیاتهایی که خیلی سخت بود،
رمز عملیات یازهرا(س) بود...
🎙 روایتگری حاج حسين يكتا
🇮🇷 کانال سرداران بدر و خیبر آقا مهدی و حمید آقا باکری 👇👇👇
@bakeri_channel
🚨#خبر_فوری
💐وداع با پیکر مطهر دو شهید امنیت فردا(سه شنبه) ساعت ۱۶ در #معراج_شهدا
🕊شهید مدافع امنیت مرتضی ابراهیمی
🕊شهید مدافع امنیت مصطفی رضایی
✅با توجه به محدودیت دسترسی به شبکه های اجتماعی ؛ مراسم را به دوستان خود اطلاع دهید.
📱#رسانه_باشید
سرداران شهید باکری
❤️شهادت حمید باکری به روایت شهید حاج احمد کاظمی:👇👇👇
❤️شهادت حمید باکری به روایت شهید حاج احمد کاظمی:
🔺شهید احمد کاظمیواقعه شهادت شهید حمید باکری را این گونه نقل میکند:
«دیگر نه نیرویی میتوانست برسد،نه آتش مقابله داشتیم،نه راهی برای رسیدن مهمات به خط . تصمیم گرفتم بمانم. احساس میکردم راه برگشتی هم نیست که خمپاره شصتی آمد خورد کنارمان و دیدم حمید افتاد و دیدم ترکش آمد خورد به گلویش و دیدم خون از سرش جوشید روی خاک دیدم خون راه باز کرد و آمد جلو دیدم دارم صدایش میزنم حمید و دیدم خودم هم ترکش خورده ام و دیدم بی سیم چی ام آمد خون دستم را دید و اصرار کرد بروم عقب.»
مهدی (مهدی باکری) حواسش رفت به بچههای سنگر و من دور از چشم او به کسی گفتم:«برو جنازه حمید را بردار و بیاور.»مهدی گفت:«لازم نیست،بگذار بماند.»فکر کردم نشنیده یا نمیداند و یک حدس دیگر زده. گفتم«من داشتم یک دستور دیگر به…»
گفت:«من میدانم حمید شهید شده.»
گفتم:«پس بگذار بروند بیاورند.»
گفت:«نمیخواهد.»
گفتم:«چی را نمیخواهد؟الآن وقتش است.شاید بعد نشود.»
گفت:«میگویم نمیخواهد.»
گفتم:«ولی من میگویم بروند بیاورندش.»
گفت:«وقتی میگویم نمیخواهد،یعنی نمیخواهد.»
گفتم:«چرا؟»
گفت:«هروقت جنازه بقیّه را رفتیم آوردیم،جنازه حمید را هم میآوریم.»
اصرار کردم«بگذار بچهها شب بروند حمید را بیاورند.هنوز دیر نشده.»
سر تکان داد و گفت نه.گفت:«این قدر اصرار نکن احمد،یا همه با هم یا هیچ کس».
@bakeri_channel