سرداران شهید باکری
#مهمان_داریم
سردار باقرزاده فرمانده کمیته جستجوی مفقودین:
درآستانه سالگرد #شهادت_حضرت_فاطمه_زهرا(س) پیکرهای مطهر ۱۶۷ شهید تازه #تفحص شده دفاع مقدس هشتمبهمن وارد خرمشهر میشوند
👈این شهدا مربوط به #عملیات_والفجرمقدماتی، #والفجر_یک، #خیبر و #کربلای۴ و #کربلای۵ هستند.
#مهمان_داریم
سرداران شهید باکری
🚨#خبر_فوری
🕊ورود پیکرهای طیبه۱۶۷ شهید تازه تفحص شده
📢سردار باقرزاده فرمانده کمیته جستجوی مفقودین اعلام کرد:
⚫️در آستانه سالگرد شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها روز سه شنبه ۸ بهمن ماه پیکرهای طیبه ۱۶۷ شهید تازه تفحص شده دوران دفاع مقدس که طی دوره های اخیر در استانهای بصره و میسان عراق توسط گروههای تفحص ستاد کل نیروهای مسلح کشف شده اند ؛ از طریق آبراه اروند رود وارد اسکله خرمشهر خواند شد.
💐مراسم استقبال رسمی ساعت ۹ صبح برگزار خواهد شد
🌷این شهدای والا مقام مربوط است به عملیات های محرم ، والفجر مقدماتی ، والفجر 1 ، خیبر ، بدر ، کربلای 4 ، کربلای 5 ، تک های دشمن در سال پایانی جنگ و بیت المقدس 7 می باشند.
💠از مردم شریف و شهیدپرور آبادان ، خرمشهر و شهرستان های اطراف دعوت میشود تا به نمایندگی از ملت شهید پرور ایران در این مراسم شرکت نمایند.
شادی ارواح طیبه شهدا #صلوات
هدایت شده از قریشی
اذان ظهر به افق تهران
به حق شهدا اللهم عجل لولیک الفرج
سردار #شهید_یدالله_کلهر🌷
🔹ولادت: 1333/06/12 (کرج/شهریار/باباسلمان)
🔹شهادت: 1365/11/01 (کربلاے۵/شلمچه)
جانشین فرماندهی لشکر۲۷محمدرسول(ص)
سالروز شهادت تان گرامی باد شهید بزرگوارم
سرداران شهید باکری
▫️ آخرین باری که به کربلا رفته بود مصادف با اربعین بود، هرچی اصرار کردیم بیا حرم حضرت ابوالفضل العباس(ع) نیامد. چون احساس خجالت می کرد که وقتی حرم بی بی در محاصره است به زیارت حضرت عباس علیه السلام بیاید ، 10 روز بعد به سوریه رفت و به شهادت رسید.
یکم بهمن، سالروز شهادت شهید مدافع حرم، اکبر شهریاری
سرداران شهید باکری
🌷 #شهید_یدالله_کلهر
🔰قائم مقام لشکر ۱۰ #سید_الشهدا
🍃ولادت : ۱۳۳۳/۶/۱۲ - کرج
🍂شهادت : ۱۳۶۵/۱۱/۱ - شلمچه ، #عملیات_کربلای۵
🍁آرامگاه : کرج - گلزار شهدای امامزاده محمد
🌸یکی از بچه ها می خواست بره خواستگاری.
🌺به یدالله گفت همراهش بره. خانواده دختر از وضعیت مالی پسر پرسیدند. گفت حقوقش فلان قدره و خانه نداره و... پدر و مادر دختر، خانه داشتن پسر براشان خیلی مهم بود، اونقدر که داشتن جواب رد می دادند.
🌼یدالله گفت "آقا داماد ما خونه داره. اگه مشکل فقط خونه است باید عرض کنم که خونه دارن. دیگه جز این مشکلی نیست؟"
🌸پسر برگشت رو به یدالله و گفت "حاجی من که خونه ندارم!" یدالله گفت "ساکت! همین که من میگم. میگم خونه داری، یعنی داری.همین"
🌺خانواده دختر رضایت دادند و قرارهای بعدی را گذاشتند. از آنجا که آمدند بیرون پسر به یدالله گفت "حالا خالی بستی به خیر گذشت. ولی چند وقت دیگه که گندش دراومد چی؟
🌼یدالله گفت : کی میگه دروغ گفتم؟ اسمت توی قرعه کشی خونه های سازمانی سپاه در اومده" همه چیز که به خوشی تمام شد، طرف بعدها متوجه شد که قرعه به اسم خود یدالله در آمده بود.
سرداران شهید باکری
🍃🌸شهید اکبر شهریاری، یکم فروردین ماه 1363 در محله کیانشهر تهران به دنیا آمد. ایشان در دانشگاه امام حسین (ع) و در رشته علوم سیاسی ادامه تحصیل دادند.
او حافظ کل قرآن، عامل به قرآن، بسیار خوش خُلق و شوخ طبع، اهل تفریح و ورزش،
پیگیر برای حل مشکلات مردم، بخشنده، آمر به معروف و ناهی از منکر، باغیرت، هیاتی و مطیع رهبر بود.
🍃علاقمند به مطالعه، ورزش(فوتبال، تکواندو، کوهنوردی)، چتربازی، خوشنویسی، سفر، زیارت اهل بیت (ع) و شهدا، خدمت به شهدا، شرکت در مجالس اهل بیت (ع)، مداحی در هیئت و مجالس مذهبی بود.
به حلال و حرام و لقمه حلال بسیار توجه داشت. همکار و همرزم و یکی از دوستان بسیار نزدیک شهید #محمودرضابیضائی بودند که دو روز بعد از شهادت ایشان در سوریه (ریف دمشق) به شهادت رسید.
🍃🌸یک روز پیش از شهادت یکی از دوستانش مجروح می شود و هنگامی که اکبر به بالای سرش میرود به اکبر می گوید:
محمود بیضائی شهید شده و چند شب قبل از شهادت در خواب دیده بود که با تو (یعنی شهید شهریاری) در باغی بزرگ و سرسبز در حال قدم زدن است. فردای آن روز اکبر هم در حرم مطهر حضرت زینب (ع) بر اثر اصابت ترکش به درجه رفیع شهادت نائل شد.
هدایت شده از قریشی
اذان ظهر به افق تهران
به حق شهدا اللهم عجل لولیک الفرج
شهیدمیرزین العابدین سید قاسمی
ولادت ۱۳۴۵/۱۲/۱٦
آذربایجان غربی شهر خوی
شهادت ١٣٦٦/١١/٢
عملیات بیت المقدس ٢
سالروز شهادت تان گرامی باد شهید بزرگوارم
سرداران شهید باکری
💠همسر شهید مدافع حرم ایمان خزائی نژاد:
🍃🌸 ایمان عاشق شهدا بود و شهادت بزرگترین آرزویش. اما هیچ وقت حرفی از رفتن و شهید شدن تا زمانی که در کنار من بود نمی زد. هر حرفی از رفتن، نبودن و جدایی من از ایمان در میان میآمد، من را به هم میریخت و نمیخواست من را ناراحت کند و یا اینکه ناراحتی من را حتی ببیند.
ایمان یک انسان مهربان و خوش اخلاق بود. یک انسان صبور که حتی در این مدت زمانی ما با هم زندگی کردیم صدای بلندش را نشنیدم. برای من بسیار مهربان بود. هر کدام از ما به خاطر دیگری از خودمان میگذشتیم. ایمان من را مهربانو و من او را مهربان صدا می زدم و همیشه میگفت: مهربان یعنی نگهبان مهربانو.اگر ایمان جایی بود و من در کنارش نبودم و میپرسیدم خوش میگذرد؟ میگفت خانم گذشتنی میگذره اما خوش نه، اگر قشنگ ترین جای دنیا هم باشم و تو نباشی بهم خوش نمیگذره مطمئن باش.
🍃🌸یکی از مشخصه های اخلاقی ایمان یتیم نوازیاش بود. مسافرت اصفهان رفته بودیم. سی و سه پل نشسته بودیم که یک دختر بچه دیدیم دست فروشی میکرد دختر بچه امد پیش ما و به من گفت خانوم لواشک میخاهی؛ اولش گفتیم نه با خودمون فکر کردیم شاید کارشه اما دختر بچه یکبار بیشتر نگفت اصرار نکرد. انگار خودش هم از این وضعیت ناراضی بود. خلاصه از ما گذشت ایمان دختر بچه رو زیر نظر گرفت دختر با وجودی که کوچولو بود، خیلی با حیا بود. جمع مردانه نمیرفت یا پیش خانمها میرفت یا پیش خانوادهها.
ایمان فهمید این بچه کارش فروشندگی نیست چون مثل بقیه اصرار نمیکرد، واقعا از سر نیاز این کار رو میکرد. دختر بچه از ما دور شده بود ولی ایمان دوید دنبالش ازش لواشک خرید بعد نشست خیره شد به دور دست و گفت الهه دوست دارم خدا اینقدر به من توانایی بده که بتوانم به اینجور بچه ها کمک کنم.