eitaa logo
سرداران شهید باکری
479 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
445 ویدیو
12 فایل
کلامی گهربار از آقا مهدی باکری: خدایا مرا پاکیزه بپذیر
مشاهده در ایتا
دانلود
: که من واقعا" به وجود ایشان در زمان حیاتش می کردم وامروز هم از افتخار می کنم که او چگونه درآن صحنه های  نبرد هم از یاران و همرزمان خوب ما بود و هم اینکه قوتی بود و قدرتی بود برای جبهه های حق برای سرکوبی دشمنان اسلام دو تا خوب من از ایشان دارم که همیشه از فرصت ها استفاده می کنم و یادآوری می کنم. یک خاطره زمانی بود که من گرفته بودم برای آزادسازی دو شهر و در شمالغرب ایران...... 🌷البته این مرحله دومی بود که من  به منطقه شمالغرب (کردستان) می رفتم و مسئولیت فرماندهی منطقه را از جمهوری اسلامی به من واگذار کرده بودند و در این قسمت وقتی که من وارد شدم، یادم می آید که چون قبلا" به شهر نیامده بودم آشنایی لازم را هم با منطقه نداشتم و هم با آن نیروهایی که می خواستند با ما همکاری بکنند از ارتش و سپاه باید با آن ها اشنا می شدم به من خبر دادند که از می خواهد با شما ملاقات کند؛ گفتم کی هستند، گفتند ؛ یک جوان با که از همان اول که من دیدمش در مهر و محبتش جای گرفت😊.و احساس کردم که این چهره خیلی چهره ساخته  و پرداخته ای است؛ سابقه اش را نمی دانستم حتی اسمش را آنجا شنیدم...... گفت که من مطالبی دارم راجع به آمادگی خودمان برای عملیات که می خواستم بگویم؛ گفتم بفرمایید من در خدمت شما هستم؛ ایشان آمدند و از روی نقشه ای که داشتیم شروع کردند وضعیت منطقه را گفتن؛ بعد من متوجه شدم ایشان بود از طرف ؛ گفت من الان تمام امکانات را برای عملیات آماده دارم منهای این که مهمات ندارم و خمپاره و حتی سلاح های سبک هم نداریم؛ گفت من الان تمام امکانات را برای عملیات آماده دارم ولی مهمات ندارم اگر اینها را به من واگذار کنید من از همین فردا آماده ام برای همکاری با شما.... . . هم آماده شد برای عملیات.... . . @bakeri_channel
. . هم آماده شد برای عملیات. تقریبا" فکر می کنم او داشت لحظه شماری می کرد برای اینکه عملیات شروع بشود؛ ما هم رفتیم باسرعت در آن پادگان های پیرانشهر، جلدیان و خود نقده نیروهای ارتش را سازمانشان را اماده کردیم و هم نیروهای انتظامی را که آن موقع ژاندارمری بود، آماده کردیم بعد طرح عملیات را با کمک شهید باکری با هم ریختیم دیدیم که سه تا محور روشن می تواند باشد..... خدایامراپاکیزه بپذیر: ....یکی محور زیوه به طرف ، یکی محور نقده به طرف اشنویه و یکی هم محور نقده به جلدیان و صوفیان به طرف اشنویه؛ سه محور را تفکیک کردیم؛ محور شمال را که زیوه بود دادم به شهید باکری، محور نقده را دادم به ژاندارمری و محور جلدیان به طرف صوفیان و اشنویه را هم دادیم به لشکر 64 که یک تیپشان در آنجا بود. این ها هماهنگ حمله کردند، در عرض چند ساعت من دیدم محور شمال کارش تمام شد؛ یعنی شهید باکری با سرعت آمد قسمت شمال اشنویه را که ارتفاعات سرکوب داشت همه را اشغال کرد و از شمال مسلط شد به شهر؛ منتها چون از نظر نظامی کافی نبود بایستی از طرفین الحاق می کردند من  به ایشان گفتم شما همین جا باش تا من آن دو تا محور دیگر را آماده کنم که به لطف خدا در عرض سه روز این کار را انجام شد. سه تا محور به هم متصل شدند و الحاق پیدا کردند و شهر محاصره شد و با احتیاط رفت داخل و کار شهر را تمام کرد؛ یعنی پاکسازی کردن شهر را به دست سپاه دادیم واین ماموریت حساس سرافرازانه در عرض 9 روز تمام شد؛ خداوند کمک کرد و ما با کمک برادران دیگر این منطقه را آزاد کردیم؛ جمعا" 44 روزه ماموریت ما در شمال غرب تمام شد که من دیگر بعد آمدم به جبهه های جنوب با مسئولیت فرماندهی نیروی زمینی.... نمونه ای بود از یک سلحشوری که به صورت طبیعی خداوند به ایشان توفیق داده بود که روحیه مجاهدت داشته باشد؛ اخلاص و تقوای علمی داشته باشد و در صحنه زندگیش برای خدا خالصانه آماده باشد؛ بجنگد ویک همرزم ارتشی که پیدا می کند مثل ما و آن ارتشی در منطقه ای فرماندهی دارد  ومی خواهد به او برنامه بدهد او به این ارتشی برنامه می دهد؛ یعنی اینقدر مهیای عملیات است که بایستی فرمانده رده بالا از رده پائین فرصت بگیرد و مهلت بگیرد برای این که خودش را اماده کند برای هدایت عملیات روحش شاد ویادش گرامیباد  ان شا الله... @bakeri_channel