#سرگذشت_بهنام
#تلنگر
#قسمت_هفتاد_پنج
وقتی رفتم درخونش متوجه شدم از اونجا رفته زنگ زدم سیم کارتش خاموش بود..سراغش ازبنگاهی گرفتم گفت نمیدونیم کجارفته..داشتم برمیگشتم که یه پیرمردصدام کردگفت حرفات رو با بنگاهی شنیدم این خانمی که سراغش رو میگیری بادخترم دوست بودبذارازش بپرسم شایدنشونی ازش داشته باشه..خلاصه باادرسی که دختراون پیرمرد داد ثمین روپیداکردم فکرمیکردم اگر ازش بخوام راحت برمیگرده ولی وقتی بهش گفتم به شدت مخالفت کردگفت تو یه شرکت مشغول شدم وازکارم راضی هستم دوستندارم دیگه پرستاری کنم.دست از پا درازتر برگشتم چون نمیتونستم مجبورش کنم..جریان به مادرپرینازگفتم دیگه پیگیرش نشدم چندروزی که گذشت مادر پرینازبهم زنگزدگفت رفتم دنبال ثمین راضیش کردم برگرده.ولی حقوقش یه کم زیاده.گفتم مراقب بچه هاباشه مشکلی نیست،باامدن ثمین نظم به زندگیم برگشت منم باخیال راحت به کارم میرسیدم.یک سال نیم ازمرگ پریناز گذشته بودکه مادرش ثمین برام خواستگاری کردمیگفت بااینکارم میخوام خیالم ازبچه هاراحت باشه چون میدونم ثمین به خوبی ازنوه هام مراقبت میکنه اینجوری روح دخترمم درارامشه..
ادامه 👇
#سرگذشت_بهنام
#تلنگر
#قسمت_اخر
تنهاشرطم برای ازدواج این بودکه هیچ وقت ازم بچه نخواد.اوایل زندگی مشترکمون خیلی اذیتش میکردم البته دست خودم نبودهمش فکرمیکردم به زورجای پرینازروتوزندگیم گرفته،این درحالی بودکه ثمین خیلی تحملم کردتاکم کم به این باوررسیدم ثمین گناهی نداره..ثمین هرپنج شنبه که میشه برای پرینازخیرات میده وهمیشه به خوبی ازش یادمیکنه..عکسهاش همچنان رو دیوارخونمون هست هیچ وقت شکایتی ازاین بابت نداشته حتی میتونم بگم ازمن بیشترهوای بچه هارو داره وتواین چندسالی که کنارهم زندگی میکنیم هنوزحرفی ازبچه دارشدنش پیشم نزده..هرچندمیدونم خیلی دوستداره طعم شیرین مادرشدن روبچشه ولی میترسم باامدن بچه ی خودش محبتش به رها ورساکم بشه..بازم کسی ازاینده خبرنداره شایدیه زمانی نظرم عوض بشه ولی در حال حاضر خودم راضی نیستم..خداروشکرزندگی خوبی کنارثمین بچهام دارم وتنهاچیزی که عذابم میده حلالیت نطلبیدن ازپریناز.
((پایان))
منتظر نظراتتون هستم 🌹🙏👇
@OSB1777
#سوال_اعضا 💙
دوستان و مخاطبین خود را به کانال دعوت کنید
https://eitaa.com/bakhtiyarionline
☀️ بختیاری آنلاين☀️
╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯