هدایت شده از هیئتِ روضه امام حسین (ع)
abalfazle man.mp3
10.2M
اباالفضلِ من ، علمدارِ من ...
یادت باشه کار ، به هرجا رسید...
تا آخر کنار حسینم بمون ....
#یاقمربنی_هاشم
@rouze_emam_hossein
5.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چهارپایه خوانی سید حمیدرضا برقعی در سوگ علمدار کربلا
این حماسه سرایی باشکوه را در تاسوعای حسینی از دست ندهید
التماس دعا
#ما_ملت_امام_حسینیم
#تاسوعا
@rouze_emam_hossein
4_5929392537574836440.mp3
3.73M
فایل صوتی چهارپایه خوانی " شریعه "
#سید_حمیدرضا_برقعی
@rouze_emam_hossein
پیغام علقمه به نجف برد جبرئیل
یا مرتضی علی ، قمری داشتی چه شد
#حضرت_ابالفضل
@rouze_emam_hossein
هیئتِ روضه امام حسین (ع)
پیغام علقمه به نجف برد جبرئیل یا مرتضی علی ، قمری داشتی چه شد #حضرت_ابالفضل @rouze_emam_hossein
Peyghame Karbala.mp3
7.26M
پیغامِ کربلا به نجف برد ، جبرئیل
یا مرتضی علی پسری داشتی ، چه شد؟
#حاج_محمود_کریمی
@rouze_emam_hossein
دارد زمان ِ واقعه نزدیک میشود ...
کم کم زمان واقعه نزدیک می شود!
دنیا به چشم قافله تاریک می شود!
« إنّی أعوذُ بِکَ مِــنَ الکَربُ و البلاء »
تیری به دست حرمله شلیک می شود!
تا می رسد به گوش عمو بانگ العطش
آشفته سوی علقمه تحریک می شود!
دستان پر توان تو ای ساقی حرم!
از تن جدا و فدای " أخیک " می شود
فردا که نینوا سر و پا شور محشر است؛
این حق و باطل است که تفکیک می شود!
نه ! نه ! طلوع مکن ای صبح ! درگذر !
دارد ، زمان ِ واقعه نزدیک می شود
@rouze_emam_hossein
خدا کند نرود امشب و نیاید صبح
که داغ زینب مظلومه تازه تر نشود
#شب_عاشورا
می شود روشنی خیمه بمانی تا صبح....
مونسم باشی و شب را برسانی تا صبح...
می شود رَحم كنی حرفِ جدایی نزنی.......
تا پیِ چاره مرا سر نَدَوانی تا صبح...
منتت دارم و می خواهم اگر راهی هست...
مَحضِ این خاطرِ آشفته بمانی تا صبح...
چه به روزِ تو می آرند خدا می داند........
زنده نگذاردَم این دل نگرانی تا صبح...
روبرویِ تو اگر گریه اَمانم بدهد...
بر ندارم نِگَه از رویِ تو آنی تا صبح....
دهنِ خشک و لبِ پُر تَرَكَت نگذارد
دلِ رنجورِ مرا تاب و توانی تا صبح...
بُغض پا پیچِ گلویم شده و می ترسم
كار دستم دهد این سوز نهانی تا صبح..........
هول كردم به زمین خوردم و می خواهی
خاک از چادرِ زینب بتكانی تا صبح.........
بنشین سیر نگاهت كنم ای یوسفِ عشق
لحظه ها می رود و نیست زمانی تا صبح.....
وای بر حالِ دلِ خواهرِ تو فردا عصر
می خورد چنگ به بال و پرِ تو فردا عصر............
چشمِ بارانیتان می دهد امشب خبرم
از بَلایی كه قرار است بیاید به سَرَم.....
آسمان را ز عطش دود فقط خواهی دید
رَمقی نیست به چشمِ ترِ تو فردا عصر......
سرِ شش ماهه ی تو می شود آویز به پوست
ارباً ارباست علی اكبرِ تو فردا عصر......
می بَرد لشكری از نیزه حوالیِ حرم
تكه تکه تنِ آب آورِ تو فردا عصر..........
تک و تنها وسطِ دشت و بیابان چه كند؟
دامنش سوخت اگر دخترِ تو فردا عصر........
چنگِ یك مُشت سنان در طمعِ گیسویت
می زند پَرسه به دور و بَرِ تو فردا عصر............
هر قدر نیزه و شمشیر و تبر جمع كنند
بیشتر كشف شود پیكرِ تو فردا عصر...............
سخت دعواست سرِ جایزه ی بیشتری
بینِ گودال برایِ سرِ تو فردا عصر..............
آخرین خواهشم این است دعا كن برسم
زودتر از نفسِ آخر تو فردا عصر...........