بلد طیّب/منان رئیسی
شهرسازی ما و رنگ آفتابه! زمان لازم برای مطالعه: ۲ دقیقه به این جملات مرحوم آیت الله حائری شیرازی عن
جهاد کبیر یا تسلیم کبیر؟!
🔹طبق آموزههای اسلامی، علاوه بر جهاد اکبر (جهاد با نفس) و جهاد اصغر(جهاد نظامی با دشمن)، جهاد دیگری تحت عنوان جهاد بزرگ یا جهاد کبیر نیز داریم: "فَلا تُطِعِ الکافِرینَ وَ جاهِدهُم بِه جِهادًا کَبیرًا: از کافران تبعیت نکن و با تبعیت نکردنت، با آنان جهادی کبیر کن"(فرقان/۵۲). به تفسیر رهبر معظم انقلاب از این آیه عنایت بفرمایید: "جهاد کبیر یعنی چه؟ یعنی اطاعت نکردن از دشمن، از کافر، از خصمی که در میدان مبارزه با تو قرار گرفته اطاعت نکن. اطاعت یعنی چه؟ یعنی تبعیّت؛ تبعیّت نکن. تبعیّت نکردن در کجا؟ در میدانهای مختلف؛ تبعیّت در میدان سیاست، در میدان اقتصاد، در میدان فرهنگ، در میدان هنر. در میدانهای مختلف از دشمن تبعیّت نکن؛ این شد جهاد کبیر" (بیانات در دانشگاه افسرى، ۱۳۹۵/۰۳/۰۳).
🔹 آیا طبق این تفسیر، چنین استنتاج نمیشود که تبعیت و ترویج الگوهای بیگانه، مصداق تسلیم کبیر (در مقابل جهاد کبیر) است؟! آن دسته از مدیران محترمی که در شوراهای شهر و شهرداریها و ... با شعارهای اسلامی و انقلابی بر مسند کار نشستهاند ولی در مقام عمل در حال ترویج بلندمرتبهسازیها و متراکمسازیهایی هستند که مبدا و مبدع آن غرب بوده است آیا راضی به این نوع تسلیم کبیر هستند؟! البته زشتی چنین تسلیمی مضاعف است زیرا خود غرب نیز اکنون به مضرّات این نوع شهرسازی اشتباه پی برده و از چنین الگوهایی عدول کرده است و لذا چنین تسلیمی، به مثابه تسلیم در برابر سایه غرب یا کاریکاتور غرب است و نه خود غرب! و چه بسا مصداق این فرمایش آیتالله وحید خراسانی درباره شدت بیگانهپرستی برخی از افراد است که به تعبیر ایشان، در حال نشخوار کردن قی کرده دیگران هستند!
@baladetayyeb
چوپانتر از چوپان!
🔹این تصویری است از لوکوربوزیه (معمار مشهور فرانسوی و پدر معماری مدرن) که مشهور است که حدود یک قرن قبل، از او جملهای با این مضمون نقل شده است که معمار، چوپان جامعه است. به این معنا که معمار با معماریاش میتواند به جامعه جهت بدهد. اما تصور میکنم که حالا که سالها از درگذشت او سپری شده است خود او هم گمان نمیکرد که چوپانیِ معمار و سیاستهای معماری، میتواند چنان به جامعه ما جهت بدهد که هم باورها و سبک زندگی ما را دگرگون کند، هم فرهنگ عفاف و حجاب ما را سست کند، هم در تضعیف روابط و تعاملات همسایگی ما موثر واقع شود، و هم حتی بر هوای شهرهایمان چنین موثر واقع شود، آن هم نه در اروپا که در امالقرای جهان اسلام!
🔹به گمانم اگر او زنده بود حالا از مشاهده تحقّق عمق اعتقادش حیرت میکرد، چرا که چوپان هرچه کند دیگر نمیتواند جلوی تهویه طبیعی و هوای پاک را بگیرد اما سیاستهای اشتباه معماری و شهرسازی با شهرهای ما چنان کرده است که حتی بر هوای شهرهایمان هم موثر واقع شده و کریدورهای تنفسی شهرهایمان را هم مسدود کرده است، تا جایی که طبق آمار رسمی، در سال گذشته تعداد روزهای پاک تهران به عنوان امالقرای جهان اسلام، فقط و فقط ۳ روز بوده است! و عجیبتر آنکه این نوع معماری و شرّسازی فشرده و متراکم چنان به مذاق بعضی خوش آمده است که حالا در صدد بسط الگوی تهران به شهرهایی همچون مشهد و قم و تهرانیزه کردن و چه بسا چوپانیزه کردن این شهرها برآمدهاند!
@baladetayyeb
زن و شهر؛ سودجویی و لذتجویی
زمان لازم برای مطالعه: ۲ تا ۳ دقیقه
🔹رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر با بانوان، دو مولفه اصلی رویکرد غربی به زن را سودجویی و لذتجویی تبیین فرمودند. بعد از شنیدن فرمایشات ایشان به این میاندیشیدم که امتداد و ترجمان این دو مولفه در معماری و شهرسازی معاصر چه بوده است؟ شهرسازی معاصر غرب با محوریت نظام سرمایهداری، برای سودجوییِ هرچه بیشتر چارهای نداشت جز آنکه هزینههای تولید را پایین بیاورد که شرط اساسی برای این موضوع، کاهش دستمزد منابع انسانی بود؛ و برای دستیابی به چنین هدفی چه گروهی مناسبتر از زنان؟! پروپاگاندای شدید تمدن معاصر غرب، با معکوس کردن نظام ارزشی زنان به آنها چنین القا کرد که حضور در کارخانه ارزش است و حضور در خانه ضد ارزش؛ و آنچنان در این پروپاگاند موفق عمل کرد که بانوان به هر قیمت ممکن حتی با نصف دستمزد مردان، حضور در کارخانه را به بودن در خانه ترجیح دهند تا انگی همچون خانهداری را تحمل ننمایند! نتیجه؟ چرخیدن چرخ نظام سرمایهداری با هزینه هرچه کمتر و سودجوییِ هرچه بیشتر اما به قیمت له شدن خانه و خانواده!
🔹نظام اقتصادی سرمایهداری، با انباشت سرمایه در کلانشهرها و به هم خوردن تعادل میان عرضه و تقاضا در بازار مسکن کلانشهرها (که نتیجهی هجوم مردم از روستاها و شهرها به سمت کلانشهرها به امید کار و اشتغال در کارخانهها و صنایع بود) چنان کرد که طی چند دهه، به علت افزایش چند برابری جمعیت کلانشهرها، مسکن که تا قبل از آن با اندکی تلاش دستیافتی بود، به کالایی بسیار ارزشمند و بلکه کالایی سرمایهای بدل شد که نتیجهی این فرایند، کاسته شدنِ مستمرِ متراژ آن و جایگزینیِ تدریجی قوطی کبریتهای آپارتمانی به جای خانههای فراخ سنتی بود. در چنین شرایطی، حتی اگر زنی هم قلبا حضور در خانه را بر بیگاری در کارخانه ترجیح میداد، عملا چارهای نداشت که حضور در کارخانه را به بودن در چنین خانهها و بلکه لانههای ضیقی ترجیح دهد تا به این ترتیب، همه چیز بر وفق مراد اتاقهای فکر نظام سرمایهداری و سودجوییِ هرچه بیشتر آنها پیش برود.
🔹اما این نوع سودجویی، همهی ماجرا نیست و روی دیگر سکهی تمدن غرب، لذتجویی است. تمدن معاصر غرب علاوه بر سودجویی، درصدد لذتجوییِ هرچه بیشتر از زن نیز بود و برای دستیابی به چنین هدف شومی، چارهای نداشت جز آنکه شان والای زن را تا حد یک ابژه جنسی تنزل دهد که لازمهی چنین قصدی، بسترسازی برای ایجاد تحولات اساسی در معماری و شهرسازی معاصر بود. مهمترین شرط لذتجویی، این بود که فراغت، لذت و تفریح را که پیش از این، عمدتا در فضاهای خصوصی و حریممند انجام میشد به فضاهای عمومی بکشانند تا ابژههای جنسی به وفور در معرض دید همگان قرار گیرند؛ و چنین شد که در نظام شهرسازی معاصر، فضاهای تفریحی و تفنّنیِ عمومی نظیر پارکها، مراکز تفریحی و حتی مراکز مربوط به روابط نامتعارف جنسی، جایگزین فضاهای فراغتیِ خصوصی نظیر باغچهها و باغهای خصوصی و حیاطهای مفرّحِ خانههای فراخ سنتی و حتی فضاهای خصوصی چنین خانههایی شد. به علاوه، جایگزینی آپارتمانهای قوطی کبریتی و لانههای عریان و بدون حریم با خانههای فراخ و حریممند، سبب شد زن حتی در خصوصیترین فضاهای خانهاش نیز از معرض تلذّذ و تمتّع بصری دیگران در امان نباشد؛ و عجیب آنکه تمدن معاصر غرب، حتی به فضاهای درونی خانه نیز رحم نکرد و با برداشتن مرز میان فضاهای خصوصیتر و عمومیتر خانه، چنان کرد که هیچ حد و مرزی برای بروز و ظهور ابژگیِ زن باقی نماند؛ و چنین شد که پدیدارهای نوظهوری همچون آشپزخانههای اُپن، حتی حریم خصوصیترین فضاهای خانه را نیز در هم شکستند تا شهر معاصر، هم در کلیات نظیر فضاهای شهری، و هم در جزییات نظیر ریزفضاهای مسکونی، شهری به غایت عریان و حریمزدا شد تا چنین شهری به بستری کالبدی برای لذتجوییِ هرچه بیشتر بدل گردد!
🔹و اما سخن پایانی خطاب به مدیران و سیاستگذاران نظام جمهوری اسلامی! این چند سطر را نوشتم تا بدانید که این نوع کلانشهرهای سرمایهمحور و عریانی که اسمش را شهر گذاشتهاید شرّی است که محصول تمدن غرب است؛ تمدنی که دو رکن اصلیاش سودجویی و لذتجویی با مختصات فوقالذکر است که هیچ ربطی به سبک زندگی اسلامی ایرانی ندارد. پس تا بیش از این دیر نشده، دست از تقلید از ظرف زندگی غربی بردارید و معماری و شهرسازی ما را چنان تدبیر کنید که متناسب با مظروفِ سبک زندگی اسلامی ایرانی باشد. در غیر این صورت، چنانچه تحول اساسی ایجاد نکنید و همین ریلگذاری اشتباه فعلی را تداوم دهید باید آماده برداشت میوههای اخلاقی و فرهنگی این نوع ظرفِ وارداتی و نامتناسب با فرهنگ بومی ما باشید؛ میوههایی که برخی آثار آن همچون وضعیت عفاف و حجاب و افزایش مستمر نرخ طلاق و انواع آسیبهای اجتماعی و فرهنگی و ... از همین الان نیز هویدا شده است.
@baladetayyeb
اوج بیهنری یک هنرمند آنجاست که از میان انبوه جملات یک مجاهد فی سبیلالله، جملهای گزینشی را به نحوی تقطیع کند که از آن مجاهد، معنایی کاملا معکوس را به ذهن مخاطب القا نماید! جهت استحضار رفقای عزیزمان در سازمان زیباسازی شهرداری تهران، ادامه این جمله شهید سلیمانی که ظاهرا دوستان صلاح ندانستهاند که در این بنر به نمایش بگذارند به این شرح بوده است: "اما به خاطر مبارزه با ظلم و به خاطر خدا دارم میجنگم".
@baladetayyeb
بلد طیّب/منان رئیسی
شهر معاصر و انسانهای پا در هوا ! 🔸 خانههای چهار فصل ایرانی را دیدهاید؟ این خانهها با داشتن حیاط
خاک و خدا
🔹آیت الله جوادی آملی: "نزدیكترین حالت بنده به خدا وقتی است كه در حال سجده باشد و گریه كند؛ انسان هر چه به خاك نزدیك شود به خدا نزدیكتر میشود".
🔹یکی از دلایلی که انسانها در شهرهای سنتی در مقایسه با شهرهای معاصر، معنویت و عبودیت بیشتری داشتند همین موضوع بود؛ شهرهایی که هم با شاکلهی عمدتا خاکی و هم با الگوی توسعه افقی، دائما انسان را در معرض مواجهه با خاک و زمین قرار میدادند، همان زمینی که به تعبیر قرآن کریم منشا انسان است: "هُوَ أَنشَأَكُم مِّنَ ٱلۡأَرۡض: او شما را از زمین پدید آورد"(هود/۶۱).
🔹اما کلانشهرهای معاصر با دور کردن انسان از زمین و خاک، و سکنی دادن انسان در ارتفاع، و همچنین با جایگزینی انواع مصالح مختلف به جای خاک و گِلی که شاکلهی اصلی شهرهای سنتی بود، دیگر نمیتوانند بستر مناسبی برای نزدیکی بنده به خدا باشند. چنین شهرهایی مصداق شهر/ثروت و شهر/قدرت هستند و نه شهر/عبودیت.
بلد طیب/کانال رسمی دکتر منان رئیسی
https://eitaa.com/baladetayyeb
6.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خاطره شنیدنی استاد قرائتی درباره اخلاص. رضوان واسعه الهی بر روح بلند امام خمینی(ره) که ما مذهبیها را انذار میداد که مبادا تلاشهایمان مصداق دعوت به خود باشد و نه دعوت به اسلام!
بخش عمدهای از مشکلات فعلی چه در دولت و وزارتخانهها و چه در مجلس و سایر ارگانهای حاکمیتی، نتیجهی همین فقدان اخلاصها و منیّتهایی است که سبب شده کارها آنطور که باید و شاید به نتیجه نرسد. این ویدئو را ملاحظه بفرمایید و اگر بهره بردید استدعا دارم این برادر کوچکتان را هم از دعای خیرتان برای نیل به خلوص کامل نیت محروم نفرمایید.
@baladetayyeb
بلد طیّب/منان رئیسی
از معابر کوثری تا خیابانهای تکاثری به تفاوت معابر در شهرهای سنتی و معاصر دقت کردهاید؟ در شهر سنتی
معماریِ تکاثری
🔹به چیدمان محصولات در فروشگاههای بزرگ دقت کردهاید؟ در این نوع فروشگاهها معمولا محصولات لبنی و پروتئینی در ردیفهای میانی چیده میشود. چرا؟ برای اینکه اینها محصولات بسیار پرمصرفی هستند که بسیاری از خریداران در هر بار مراجعه، به این نوع محصولات نیاز دارند و لذا به احتمال زیاد سراغ این قفسهها میروند. به همین دلیل، قفسههای این محصولات را در فاصله دورتری از درب ورودی قرار میدهند تا در این فاصله، با چینش سایر محصولات، توجه مشتریان را به خرید سایر کالاهایی جلب کنند که عملا به خرید آنها نیازی نداشتهاند!
🔹به علاوه، برخلاف بازارهای سنتی که به دلیل درونگرایی، از بیرون نمایی کاملا ساده داشتند و اساسا از بیرون به درون بازار چشماندازی وجود نداشت، نمای مالهای معاصر با برونگراییِ محض و با انواع تکنیکهای نورپردازی و متریالهای شفاف شیشهای و ویترینهای آنچنانی، حداکثرِ دید از بیرون به درون را برای شهروندان ایجاد میکنند تا به هر ترتیب ممکن، با این نماهای اغوا کننده، آنها را (حتی اگر نیازی به خرید نداشته باشد) ترغیب به ورود به بازار و خرید و مصرف هرچه بیشتر نمایند.
🔹اما یکگام قبلتر از این نوع تدابیر خُرد (نظیر نوع چیدمان داخلی فروشگاهها و مالها و یا نوع نما یا ویترینهای آنها)، تدابیر کلان (نظیر نحوه مکانیابی این فروشگاههای بزرگ و مالها در مقیاس شهرها است) که آن هم در راستای تشویق شهروندان به مصرف هرچه بیشتر است؛ به نحوی که معمولا این نوع فروشگاهها و مراکز تجاری در محورهای اصلی شهرها و در مسیرهای آمد و شد روزانه شهروندان قرار میگیرند تا به طور مستمر، آنها را ترغیب به ورود و بالتبع، خرید هرچه بیشتر نمایند.
🔹لذا بر خلاف بازارهای سنتی که با معماری درونگرا و با راسته بازارهای تخصصی، کاملا کوثری و قناعتمحور بودند، مالها و مراکز تجاری معاصر، هم در مقیاس خُرد و هم در مقیاس کلان، کاملا تکاثری و مصرفمحور هستند! این نوع معماریِ تکاثری دقیقا در راستای راهبرد اصلی اقتصاد سرمایهداری است؛ همان اقتصادی که نه برای رفع احتیاج بازار، که برای ایجاد بازار احتیاج آمده است!
@baladetayyeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بالکننشینی زنان و تبرّج زنانه
🔹واژه تبرّج که غالباً به معنای جلوهگری آمده است به لحاظ لغوی، ریشه در معماری خانه دارد زیرا ریشه آن بدینگونه بوده است که قبل از اسلام، زنان تمدن جاهلیت، خود را از بالای برج (خانهها و ساختمانهای مرتفع)، برای دیگران متبرّج (جلوهگر) میساختند. بعد از اسلام مجددا از دوره امویان، بالکننشینی برخی زنان با هدف تبرّج رواج یافت. در روایات، با نهی از این نوع تبرّجات به ما چنین توصیه شده که بانوان را در اتاقهای رو به معابر سکنی ندهید (با هدف حفظ حریم آنها): "لاَ تُنْزِلُوا اَلنِّسَاءَ بِالْغُرَف"(الکافی).
🔹در معماری سنتی، با الگوهای درونگرا و مکانیابی حیاط در دل خانه، نمای اتاقها غالبا رو به درون خانه بود و لذا سکنی دادن بانوان در تطبیق با روایت مذکور، کاملا میسر بود. چنان خانههای پوشاننده و مستوری، کاملا متناسب با فرهنگ عفاف و حجاب و مستورههایی بودند که در دل خود سکنی میدادند. اما در معماری معاصر با رواج آپارتمانهای برونگرا و حریمزدا، حفظ حریم بانوان دیگر چندان میسر نیست.
🔹علاوه بر مباحث اعتقادی، معماری درونگرا، با شرایط اقلیمی ما نیز تطبیق داشت؛ زیرا حدود ۷۰ درصد از سرزمین ایران دارای اقلیم بیابانی است که در چنین اقلیمی، استفاده از الگوی درونگرا سبب میشد تبادل حرارتی خانه با محیط سخت و خشن بیرون به حداقل برسد و لذا گرمایش و سرمایش این نوع خانهها با حداقل امکانات میسر بود. اینکه چرا در ایران پهناور، این قوطی کبریتهای عریان که نه با شرایط فرهنگی ما تطبیق دارند و نه با شرایط اقلیمی ما، جایگزین خانههای درونگرا شده است را الله اعلم!
@baladetayyeb
May 11
بلد طیّب/منان رئیسی
آنچه خود داشت ز بیگانه تمنّا میکرد 🔹این تیتر یکی از شمارههای اخیر نشریه تایم (از مشهورترین نشریات
هنر ایرانی روی جلد ژورنال معتبر علمی خارجی
تشابه سبک كاشيكاریهای گنبد مسجد شيخ لطف الله اصفهان به سيستم عصبی بدن انسان و انتشار تصویر آن روی جلد ژورنال "cell reports" با موضوع علوم پزشکی از انتشارات معتبر "ELSEVIER"!
لینک توضیح تخصصی این ژورنال درباره تصویر فوق:
https://www.cell.com/cell-reports/issue?pii=S2211-1247%2815%29X0023-4
@baladetayyeb
🔹امروز مجددا یکی از دانشجویان سابقم تماس گرفت و تقاضای توصیهنامه برای مهاجرت داشت. به او عرض کردم که نه در خصوص شخص شما، که برای همه کسان دیگری که طی ماههای اخیر به بنده برای توصیهنامه مراجعه کردهاند جواب یکسانی داشتهام و آن هم پاسخ منفی و عذرخواهی بوده است. پرسید چرا؟ عرض کردم چون ریشه شما در این خاک و بوم شکل گرفته و با وجود همه مشکلاتی که خود بنده هم کمابیش آنها را میفهمم و میبینم، کندن ریشه و بردن آن به محیط بیگانه را صلاح نمیدانم. پاسخ داد که ریشهام را سوزاندهاند و دیگر ریشهای برایم باقی نمانده؛ عرض کردم خیر، ممکن است ریشهات آسیب دیده باشد ولی نسوخته است و زنده است؛ چرا برای اندکی آب و دان بیشتر، ریشه و پیشینه خود را فراموش کنیم؟! مگر شأن و رسالت ما در این دو روز زندگانی، فقط همین آب و دان بیشتر است که به خاطرش قید بوم و ریشه خود را بزنیم؟! به علاوه، چقدر قطعیت دارد که بر فرض مهاجرت، آنجا آب و دان بیشتری برای ما مهیا شود؟!
🔹چه بسا همه ما کمابیش، هموطنانی را میشناسیم که با همین تصور، مهاجرت کردهاند اما اکنون برای اداره یک زندگی کاملا معمولی، مجبور شدهاند به کارهایی تن بدهند که هرگز در مملکت خودمان حاضر به انجام آن نبودند؛ آن هم با طعم تلخ اجیر شدن برای اجنبی! اما بر فرض که مهاجرت، منتج به آب و دان بیشتر شود باز هم ترجیح شخصی حقیر آن است که همینجا در مملکت خودمان بمانیم و برای ساختن بیش از پیش اینجا بکوشیم و دستمان برای دو لقمه نان بیشتر، جلوی اجنبی دراز نشود.
🔹تماس ایشان باعث شد دوباره به یاد خاطره حدود ۱۷ سال پیش خودم بیافتم. آن روزها قصد ادامه تحصیل در مقطع دکتری داشتم اما مردّد بودم که همینجا ادامه تحصیل بدهم یا عزم خارج از کشور کنم؟ یک شب به صورت اتفاقی، در حاشیه مجلسی، یکی از اساتید اخلاق را که خیلی به ایشان ارادت داشتم دیدم و دغدغهام را با ایشان مطرح کردم. نگاهی به بنده کرد و پرسید مگر رشتهای که قصد ادامه تحصیل در آن را داری اینجا و در مملکت خودمان دکتری ندارد؟! عرض کردم چرا دارد. فرمودند پس همینجا بمان و بخوان و قید خارج از کشور را بزن؛ می روی آنجا و ممکن است بعدش گرفتار زرق و برق دنیا شوی. پاسخ ایشان آب سردی بود بر آتش دودلی و حیرتم. همینجا ماندم و خواندم و امروز که سالها از آن روز گذشته است بحمدالله از آن تصمیمم بسیار خرسندم. انشاالله که این دودلی و حیرت برای هیچ فرد دیگری تکرار نشود و اگر هم شد با تصمیم درست و به موقع، منتج به بهترین انتخاب شود.
@baladetayyeb
7.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کاری که حتی اسرائیل نمیتوانست با هویت ما انجام دهد را برخی مدیران ناآگاه در حال انجام دادن هستند؟!
@baladetayyeb