eitaa logo
با نهج البلاغه
2.6هزار دنبال‌کننده
186 عکس
45 ویدیو
18 فایل
رسیدن به نهج البلاغه هدف نیست، هنر آن است که از دروازه نهج البلاغه بگذریم و به صاحب نهج البلاغه برسیم. کانال با نهج البلاغه فرصتی است برای تامل در نهج البلاغه و آرزویی است برای رسیدن به او. ادمین تبادلات: @sardar_1313 ادمین کانال: @ashaiery
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله 🔵 هفدهم 1️⃣اهمیت خطبه بیان اوصاف مبغوضترین افراد در نزد خداوند متعال 2️⃣مضامین در اين خطبه پیرامون مبغوض ترین افراد نزد خداوند متعال سخن به میان آورده شده است: گروه اول: كسانی كه خداوند آنان را به حال خود واگذار کرده است که برخی ویژگی های آنان عبارتند از: 1. از راه راست منحرف گشته‌اند. 2. به سخنان بدعت‌آمیز و دعوت گمراه کننده دل می‌بندند. 3. نتیجه آن انحراف و این دلبستگی، آن است که خود آنان نیز مایه انحراف کسانی می‌شوند که فریب آنان را می خورند. 4. اینان ضالّ اند و مضلّ. ضالّ از هدایت گذشتگان و مضلّ آیندگان. 5. گناهان دیگران را به دوش می کشند (زیرا عامل گمراهی بودند). 6. در گرو خطایای خویش‌اند. گروه دوّم: كسانى كه بدون لياقت و استحقاق، بر مسند قضاوت مى‏نشينند و گرفتار جهل مركّبند. اینان دارای ویژگی‌های زیر هستند: 1. آنچه به دست آورده، جهالت و نادانی است. 2. دنبال یافتن پیروانی از میان جهّال شتابان است. 3. در تاریکی فتنه‌ها دوان است. 4. از دیدن منافع صلح و دوستی در میان مردم نابیناست. 5. انسان نمایان، او را عالم می خوانند. 6. صبح كه از خواب بر مى‏خيزد در پی امور بیهوده و زیان‌بار است تا اين وضع همچنان ادامه مى‏يابد تا از اين آبهاى گنديده سيراب مى‏شود و انبوهى از مسائل بيهوده را جمع مى‏كند، آن گاه بر مسند قضا و داورى در ميان مردم مى‏نشيند (و عجیب آنکه) تضمين مى‏كند حقايقى را كه بر ديگران مشتبه شده است روشن و خالص سازد. 7. هر گاه با مسأله مبهمى رو به رو گردد، براى روشن ساختن آن، افكار بيهوده و حرفهاى پوچ و توخالى را پيش خود آماده مى‏سازد و به نتيجه نادرست آن حكم مى‏كند. 8. در برابر شبهات فراوانى كه وى را احاطه كرده، همانند عنكبوت است كه تارهايى دور خود مى‏تند و بر آن تكيه مى‏كند. 9. نمى‏داند درست حكم كرده يا به خطا رفته است، به همين دليل اگر (به حسب تصادف) درست حکم کرده باشد باشد، از اين بيم دارد كه خطا كرده باشد، و اگر راه خطا را پيموده است، اميد دارد (تصادفا) صحيح از آب در آيد. 10. نادانى است كه در تاريكيهاى جهالت سرگردان و حيران است‏ و چون نابينايى در ظلمات پر خطر، به راه خود ادامه مى‏دهد و تسلط علمی بر احکام شرعی ندارد. 11. همانند تندبادى كه گياهان درهم شكسته را بى‏هدف به هر سو پراكنده مى‏كند، روايات را در هم مى‏ريزد (تا به گمان خويش از آن نتيجه‏اى به دست آورد) 12. اين نادان مغرور نه براى حل مسائلى كه بر او وارد مى‏شود قابل اعتماد است و نه براى مدحى كه مدّاحان چاپلوس در باره او سر مى‏دهند شايستگى دارد 13. گمان نمی کند در آنچه مورد انکار اوست علمی نهفته باشد و جز آنچه او فهميده است نظر ديگرى در كار باشد. (جهل مرکب) 14. هر گاه مطلبى بر او مبهم شود، كتمان مى‏كند چرا كه از جهالت خويش آگاه است‏ (این امر منافاتی با جهل مرکب ندارد؛ زیرا به آنچه گمان می کند فهمیده است، جهل مرکب دارد ولی نسبت به برخی مسائل دیگر علم به جهل خود دارد) 15. خونها از داورى ظالمانه‏اش فرياد مى‏كشند و ميراثهاى بر باد رفته از قضاوت او صيحه مى‏زنند. 16. جاهل زیسته و جاهل از دنیا می روند. 17. اگر آیات قرآن تحریف شود خریدار آن بوده و اگر به درستی تفسیر شود از آن رویگردان خواهند بود. 18. معروف نزد آنان منکر و منکر در نزد آنان معروف است. در ضمن بیان چند خصلت پایانی، حضرت امیر علیه السلام از این قاضیان جاهل به خداوند شکایت می کند. 👇👇👇ادامه در فرسته بعدی👇👇👇
بسم الله 🔵 ظرافت ادبی در خطبه 17 🔸رجلٌ... قَدْ سَمَّاهُ أَشْبَاهُ النَّاسِ عَالِماً وَ لَيْسَ بِهِ بَكَّرَ فَاسْتَكْثَرَ مِنْ جَمْعٍ مَا قَلَّ مِنْهُ خَيْرٌ مِمَّا كَثُرَ مردی که اشباه الناس او را عالم می‌نامند ولی عالم نیست. با شتاب و عجله معلوماتی را انباشته کرده که قلیلش از کثیرش بهتر است. ✍️ در عبارت «جمع ما قل منه خیر مما کثر» برخی نسخ‌ کلمه «جمع» را با تنوین و برخی نسخ به صورت مضاف گزارش کرده‌اند. طبق نسخه‌‌‌ای که «جمع» اضافه شده است، کلمه «ما» مضاف‌الیه برای «جمع» است. تقدیر معنا چنین است: "جمع ما قلیله خیر من کثیره." جمله «قلّ منه خیرٌ» صله است برای ما. در این جمله باید تعبیر «قلّ منه» مبتدا (!) و کلمه «خیرٌ» خبر باشد. اشکال، این است که «قل منه» که فعل است، چگونه می‌تواند مبتدا باشد؟ ◀️به این مشکل دو جواب داده‌اند: الف) کلمه «ما» قبل از کلمه «قلّ» در تقدیر است یعنی «جمعِ ما [ما] قلّ منه خیر»، که به خاطر نامانوس شدن تکرار، «ما» از عبارت حذف شده است. ب) "قلّ" از فعل‌هایی است که با «أن» مقدر به تأویل به مصدر می‌روند مانند «تسمع بالمعیدی خیرٌ من أن تراه». البلاغه 55 https://eitaa.com/banahjolbalaghe‌