بسم الله
🔵#آشنایی_با_خطبه هفدهم
1️⃣اهمیت خطبه
بیان اوصاف مبغوضترین افراد در نزد خداوند متعال
2️⃣مضامین #خطبه_17
در اين خطبه پیرامون مبغوض ترین افراد نزد خداوند متعال سخن به میان آورده شده است:
گروه اول: كسانی كه خداوند آنان را به حال خود واگذار کرده است که برخی ویژگی های آنان عبارتند از:
1. از راه راست منحرف گشتهاند.
2. به سخنان بدعتآمیز و دعوت گمراه کننده دل میبندند.
3. نتیجه آن انحراف و این دلبستگی، آن است که خود آنان نیز مایه انحراف کسانی میشوند که فریب آنان را می خورند.
4. اینان ضالّ اند و مضلّ. ضالّ از هدایت گذشتگان و مضلّ آیندگان.
5. گناهان دیگران را به دوش می کشند (زیرا عامل گمراهی بودند).
6. در گرو خطایای خویشاند.
گروه دوّم: كسانى كه بدون لياقت و استحقاق، بر مسند قضاوت مىنشينند و گرفتار جهل مركّبند. اینان دارای ویژگیهای زیر هستند:
1. آنچه به دست آورده، جهالت و نادانی است.
2. دنبال یافتن پیروانی از میان جهّال شتابان است.
3. در تاریکی فتنهها دوان است.
4. از دیدن منافع صلح و دوستی در میان مردم نابیناست.
5. انسان نمایان، او را عالم می خوانند.
6. صبح كه از خواب بر مىخيزد در پی امور بیهوده و زیانبار است تا اين وضع همچنان ادامه مىيابد تا از اين آبهاى گنديده سيراب مىشود و انبوهى از مسائل بيهوده را جمع مىكند، آن گاه بر مسند قضا و داورى در ميان مردم مىنشيند (و عجیب آنکه) تضمين مىكند حقايقى را كه بر ديگران مشتبه شده است روشن و خالص سازد.
7. هر گاه با مسأله مبهمى رو به رو گردد، براى روشن ساختن آن، افكار بيهوده و حرفهاى پوچ و توخالى را پيش خود آماده مىسازد و به نتيجه نادرست آن حكم مىكند.
8. در برابر شبهات فراوانى كه وى را احاطه كرده، همانند عنكبوت است كه تارهايى دور خود مىتند و بر آن تكيه مىكند.
9. نمىداند درست حكم كرده يا به خطا رفته است، به همين دليل اگر (به حسب تصادف) درست حکم کرده باشد باشد، از اين بيم دارد كه خطا كرده باشد، و اگر راه خطا را پيموده است، اميد دارد (تصادفا) صحيح از آب در آيد.
10. نادانى است كه در تاريكيهاى جهالت سرگردان و حيران است و چون نابينايى در ظلمات پر خطر، به راه خود ادامه مىدهد و تسلط علمی بر احکام شرعی ندارد.
11. همانند تندبادى كه گياهان درهم شكسته را بىهدف به هر سو پراكنده مىكند، روايات را در هم مىريزد (تا به گمان خويش از آن نتيجهاى به دست آورد)
12. اين نادان مغرور نه براى حل مسائلى كه بر او وارد مىشود قابل اعتماد است و نه براى مدحى كه مدّاحان چاپلوس در باره او سر مىدهند شايستگى دارد
13. گمان نمی کند در آنچه مورد انکار اوست علمی نهفته باشد و جز آنچه او فهميده است نظر ديگرى در كار باشد. (جهل مرکب)
14. هر گاه مطلبى بر او مبهم شود، كتمان مىكند چرا كه از جهالت خويش آگاه است (این امر منافاتی با جهل مرکب ندارد؛ زیرا به آنچه گمان می کند فهمیده است، جهل مرکب دارد ولی نسبت به برخی مسائل دیگر علم به جهل خود دارد)
15. خونها از داورى ظالمانهاش فرياد مىكشند و ميراثهاى بر باد رفته از قضاوت او صيحه مىزنند.
16. جاهل زیسته و جاهل از دنیا می روند.
17. اگر آیات قرآن تحریف شود خریدار آن بوده و اگر به درستی تفسیر شود از آن رویگردان خواهند بود.
18. معروف نزد آنان منکر و منکر در نزد آنان معروف است.
در ضمن بیان چند خصلت پایانی، حضرت امیر علیه السلام از این قاضیان جاهل به خداوند شکایت می کند.
👇👇👇ادامه در فرسته بعدی👇👇👇
بسم الله
🔵 ظرافت ادبی در خطبه 17
🔸رجلٌ... قَدْ سَمَّاهُ أَشْبَاهُ النَّاسِ عَالِماً وَ لَيْسَ بِهِ بَكَّرَ فَاسْتَكْثَرَ مِنْ جَمْعٍ مَا قَلَّ مِنْهُ خَيْرٌ مِمَّا كَثُرَ #خطبه_17
مردی که اشباه الناس او را عالم مینامند ولی عالم نیست. با شتاب و عجله معلوماتی را انباشته کرده که قلیلش از کثیرش بهتر است.
✍️ در عبارت «جمع ما قل منه خیر مما کثر» برخی نسخ کلمه «جمع» را با تنوین و برخی نسخ به صورت مضاف گزارش کردهاند.
طبق نسخهای که «جمع» اضافه شده است، کلمه «ما» مضافالیه برای «جمع» است. تقدیر معنا چنین است:
"جمع ما قلیله خیر من کثیره."
جمله «قلّ منه خیرٌ» صله است برای ما. در این جمله باید تعبیر «قلّ منه» مبتدا (!) و کلمه «خیرٌ» خبر باشد.
اشکال، این است که «قل منه» که فعل است، چگونه میتواند مبتدا باشد؟
◀️به این مشکل دو جواب دادهاند:
الف) کلمه «ما» قبل از کلمه «قلّ» در تقدیر است یعنی «جمعِ ما [ما] قلّ منه خیر»، که به خاطر نامانوس شدن تکرار، «ما» از عبارت حذف شده است.
ب) "قلّ" از فعلهایی است که با «أن» مقدر به تأویل به مصدر میروند مانند «تسمع بالمعیدی خیرٌ من أن تراه».
#بازیباییهای_نهج البلاغه 55
https://eitaa.com/banahjolbalaghe