eitaa logo
با نهج البلاغه
2.6هزار دنبال‌کننده
186 عکس
46 ویدیو
18 فایل
رسیدن به نهج البلاغه هدف نیست، هنر آن است که از دروازه نهج البلاغه بگذریم و به صاحب نهج البلاغه برسیم. کانال با نهج البلاغه فرصتی است برای تامل در نهج البلاغه و آرزویی است برای رسیدن به او. ادمین تبادلات: @sardar_1313 ادمین کانال: @ashaiery
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله ، شماره 23 🌻🌾🍃🌴💐🌷🌸🌾🌛🌝 سيد علی شاعر، نویسنده، و مترجم نهج البلاغه در نشست نقد ترجمه‌اش گفت: خطبه ها، نامه ها و کلمات قصار حضرت علي(ع) هر يک بيان کننده ويژگي هاي شخصيتي امام علی عليه السلام همراه با نهايت زيبايي، ايجاز، فصاحت و بلاغت است به طوري که به اتفاق آرا ادبا و سخن شناسان بزرگ تاريخ، کلام او پس از کلام خداوند و پيامبر اکرم (ص) برترين کلام است. کلام ايشان همچنين به سجع نيز مزيّن بوده اما نکته‌اي که تاکنون در مورد کلام حضرت علي(عليه السلام) به آن اشاره نشده است، آن است که در سخن او سجع تابع معناست نه آنکه معنا تابع سجع سجع باشد. بدين معنا که حضرت علي(عليه السلام) بدون قرباني کردن معنا کلامش را به همراهي سجع بيان کرده و در تمام نهج البلاغه حتی يک مورد نيز نمي‌توان يافت که امام به خاطر رعايت سجع کلمه‌ي ديگري که از معنای مورد نظر دور باشد، به کار ببرد. به دليل همين ويژگي است که قبل از اينکه ره خطابه‌ها و نامه هاي را در يک مجموعه گردآوري کند، ادبيان و نويسندگان عرب آنها را از بر بودند. (لینک کامل خبر: http://www.irna.ir/fa/News/81938025) @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 26 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 برشی از : «عِبَادَ اللَّهِ لَا تَرْكَنُوا إِلَى جَهَالَتِكُمْ» (اى بندگان خدا به نادانيهاى خود تكيه نكنيد) 🔷عنصر زیباشناختی: خودنقض‌گری (شماره2) ✍️در معنای ، نوعی سکون و آرامش نهفته است(صحاح اللغة) در حقیقت رکون نوعی "اتکای آرام‌‌بخش" است. از سوی دیگر روشن است که آنچه انسان را به آرامش می رساند، جهل نیست بلکه دانایی است. جهل موجب آرامش نیست فقط موجب تشویش و اضطراب است. 🔸این تعبیر که انسان می‌خواهد از یک عنصر ضدآرامش (جهل) کسب آرامش کند، بسیار نغز و زیبایی است که در بعد زیباشناختی موجب التذاذ شنونده و در بعد معناداری موجب برانگیختن تأمل و تفکر او می‌شود. ◀️حضرت امیر(علیه السلام) با کاربست این پارادوکس معنادار شاید می‌خواهند انسان را متوجه مشکل پنهان و شگفت انگیزی ‌کنند که بدان مبتلا است اما از این ابتلا بی‌خبر است. این مشکل نیز همین است که انسان چنین می‌پندارد که با یک عنصر اضطراب‌آور و ضدآرامش (جهالت) به آرامش رسیده است! 📗این که انسان به چه مصیبتی گرفتار آمده است که در اوج اضطراب زندگی می‌کند ولی به صورت کاذبی احساس آرامش می‌کند، گرهی است که باید در مباحث گشوده شود. @banahjolbalaghe
بسم الله ،‌ شماره29 🌾🌺💐🌺🍃 🔵 ، شماره 3 إِنْ عَرَتْهُ مِحْنَةٌ انْفَرَجَ عَنْ شَرَائِطِ الْمِلَّةِ اگر رنجی به او برسد از حدود دین‌داری دوری می‌گزیند. ✍️ چنانکه (در پست ،‌ شماره27 ) گذشت، در زبان عربی به معنای آیین و دین و کیش و مذهب است. در زبان فارسی قدیم نیز به معنای آیین به کار می‌رفت اما در فارسی امروز این کلمه به معنای «گروهی از مردم» یا «قوم» به کار می‌رود و دیگر معنای دین و سنت و آیین از آن برداشت نمی‌شود. 🔹در این عبارت نهج البلاغه نیز کلمه «ملت» به کار رفته است. سیاق این عبارت به گونه‌ای است که اکثر مترجمان به اشتباه نیفتاده اند و کلمه «ملت» را به همان معنای دین و شریعت و ... برگردانده‌اند. با این حال دو اشکال در ترجمه‌ها روی داده است؛ 1️⃣مشکل نخست آنکه برخی مترجمان باز هم سعی کرده‌اند معنای فارسی ملت را در ترجمه‌ها بیاورند! مثلا یکی از آنها نوشته است: « چون رنجى به او رسد از راه "ملت اسلام" دورى گزيند»! 2️⃣مشکل دوم آنکه در متن حدیث آمده است وقتی رنجی به او می‌رسد از شرائط دین خارج می‌شود ولی برخی با توجه به سیاق، ''خروج از شرایط دین'' را به معنای خروج از صبر (که در هنگام رسیدن رنج لازم است) تبدیل کرده‌اند! در حالیکه ناشکیبایی در برابر رنج و اندوه خروج از شرائط دین نیست! @banahjolbalaghe
بسم الله 📝📝یادداشت یک خواننده أَرْضُكُمْ قَرِيبَةٌ مِنَ الْمَاءِ بَعِيدَةٌ مِنَ السَّمَاءِ آقای محمد حسنین از طلاب خیلی خوب شبه قاره که در شهر تورنتوی کانادا مشغول فعالیتهای تبلیغی است برایم نوشته بود که معنای این جمله👆 از خطبه 14 (که خطاب به مردم بصره است) چیست؟ بنده برایشان نوشتم: سلام به نظربنده این جمله را به دو صورت میشود معنا کرد: الف) یک جمله خبری است یعنی حضرت خبر میدهند که سرزمین شما به آب نزدیک است اما از آسمان دور است. دور بودن از آسمان خود میتوانید به یکی از این دو معناباشد: 1. چنانکه هم به عنوان علمی امام علیه السلام مطرح کرده است که قرنها بعد از حیات ظاهری امام، تازه دانشمندان فهمیدندکه شهر بصره دورترین نقطه کره زمین از معدل النهار خورشید است. 2. سرزمینتان از آسمان (رحمت الاهی) دور است. ب) قسمت اول جمله (قریبة من الما) خبری باشد اما قسمت دوم (بعیدة من السماء) انشای یک دعا باشد و به معنای این باشد که سرزمین شما هر چند به آب (مظهر رحمت الاهی و نعمتهای الاهی) نزدیک است اما [خدا کند که] از رحمت الاهی دور شود (دعا) به نظر من اگر جمله را خبری گرفتیم باید در قسمت الف معنای 2 را انتخاب بکنیم و اگر هم انشائی گرفتیم که معنا معلوم است. وفقکم الله لمرضاته ، شماره 23
بسم الله ، شماره 27 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 برشی از : «عِبَادَ اللَّهِ لَا تَرْكَنُوا إِلَى جَهَالَتِكُمْ» (اى بندگان خدا به نادانيهاى خود تكيه نكنيد) 🔷عنصر زیباشناختی: ایجاز در اضافه، تقابل معنادار بین دو اضافه (شماره3) ✍️ایجاز در اضافه اول شروع کلام با «عباد الله» (اضافه عباد به الله) شاید اشاره به این مطلب باشد که عبد خدا بودن اقتضا می‌کند که به جهالت خودت تکیه نکنی چون عبد خدا باید به داده‌های وحیانی خدایش تکیه کند نه دارائیهای خودش که چیزی جز جهالت نیست. در حقیقت این اضافه می‌خواهد اشاره کند که برهان لازم و کافی برای "نفی اعتماد به جهل" همان عبودیت خداوند است یعنی همینکه عبد هستید دلیلی کافی است برای اینکه بدانید باید عالمانه عمل کنید. این اشاره اجمالی به برهان مطلب، از زیباترین نوع است. از این نکته می‌توان برداشت کرد که « » مبتنی بر « » است و تعقل جوهر تعبد است. ✍️تقابل بین دو «عباد الله» و «جهالتکم» عباد را به خدا و جهالت را به «کم» اضافه کرده است. «بندگی خدا» با «جهالت خودت» فاصله‌ای دارد از عرش تا فرش. این تضاد تضاد بسیار زیبایی است که وقتی به زیباییهای دیگر این جمله اضافه می‌شود جمله را به آسمانی پرستاره تبدیل می‌کند. @banahjolbalaghe
بسم الله ،‌ شماره30 🌾🌺💐🌺🍃 🔵 ، شماره 4 إِنَّ أَفْضَلَ مَا تَوَسَّلَ بِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ إِلَى اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى الْإِيمَانُ بِهِ وَ بِرَسُولِهِ … وَ إِقَامُ الصَّلَاةِ فَإِنَّهَا الْمِلَّة برترين چيزى كه توسّل جويندگان به خداى سبحان، بدان توسّل مىجويند، ايمان به او و به پيامبر او و ... و درست ادا کردن نماز است چراكه آیین اسلام چیزی جز نماز نیست. ✍️در ترجمه عبارت «فأنها الملة» به سه چیز باید توجه شود؛ یکی کلمه «ملة»، دیگری کلمه «إنّ» و سوم که از اسلوبهای حصر است. هر یک از این سه عنصر بار معنایی مخصوص به خودش را دارد که بی‌توجهی مترجم ممکن است موجب بروز مشکل شود. 1. کلمه «ملة» به معنای آیین است و نباید با معنای ملت فارسی اشتباه انگاشته شود. (ن ک: ،‌ شماره27)❗️ 2. ''فإنّ'' در این جا معنای تعلیل را میفهماند لذا تعلیلی بودن جمله «فإنها الملة» برای ماقبل، باید در ترجمه منعکس شود. در حالی که بسیاری مترجمان به این نکته توجه نکرده اند. ‼️ 3. خبر (المله) وقتی می‌شود، جمله دارای بار معنایی حصر می‌شود. در این صورت باید جمله را به این صورت معنا کرد که «آیین اسلام چیزی جز نماز نیست».‼️❗️ @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 34 🌾🌴🍃🌻☘️🌛 🔵بیعت با وَ لَمْ يُبَايِعْ حَتَّى شَرَطَ أَنْ يُؤْتِيَهُ عَلَى الْبَيْعَةِ ثَمَناً عمرو عاص [بامعاویه] بیعت نکرد تا اینکه شرط کرد که معاویه قیمت [مناسبی] در برابر این بیعت به او بپردازد. ✍️ بحرانی در شرح این سخن نوشته است: معاویه عمروعاص را به شام دعوت کرد و به او گفت: من تو را براى اين به شام دعوت كردم، كه با اين مرد گناهكاری كه ميان مسلمانان اختلاف افکنده، خليفه مسلمانان را به قتل رسانده، فتنه به پا کرده، وحدت جامعه اسلامى را از ميان برده و قطع رحم کرده است، پيكار كنيم. عمرو عاص برای اینکه به او بفهماند چنین کسی وجود ندارد و این اتهامات به علی علیه السلام نمی‌چسبد، با زیرکی پرسيد: این شخص که می‌گویی، كيست؟ معاويه جواب داد: على (ع) عمرو عاص با شنيدن اين جواب برآشفت كه، ای معاويه، تو و على را بر یک شتر نمی‌توان نشاند (شما دو نفر همپایه نیستید). آخر تو، نه [مثل او] از مهاجران هستی، نه در مسلمانی پيشينه على را دارى، نه [مانند او] از صحابه به حساب مىآيى، نه مانند او جهاد کرده‌ای، نه دانش على را دارى. به خدا قسم اصلا غیر از همه این تفاوت‌هایی که شما با هم دارید، علی در جنگ مهارت عجیبی دارد، كه هيچ احدی به پایه او نمی‌رسد. با این حال، من پیشنهاد تو را به فال نیک می‌گیرم ولی بگو ببینم اگر با تو بیعت کنم به من چه می‌رسد؟ معاویه گفت: هر چه خودت بگویی. عمرو عاص گفت: لقمه مناسبی است. معاویه مدتی او را معطل کرد و موافقت نکرد تا شاید به قیمت پایین‌تری راضی شود ولی وقتی دید راهی وجود ندارد با قیمت پیشنهادی او موافقت کرد. این است معنای سخن حضرت که فرمود: عمرو عاص [بامعاویه] بیعت نکرد تا اینکه شرط کرد که معاویه قیمت [مناسبی] در برابر این بیعت به او بپردازد. شرح نهج البلاغة (ابن ميثم)، ج 2، ص 28 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵آخرین افطارهای امام علی علیه السلام (ج19 ص 187) نوشته است:✍️ امام علی علیه السلام شبهای آخر را یک شب در خانه علیه السلام، یک شب در خانه علیه السلام و یک شب در خانه عبدالله بن جعفر افطار میکردند و افطاریشان هم بیش از سه لقمه نمیشد. وقتی به ایشان گفته میشد که چرا کم غذا میخورند، میفرمودند: فقط چند شب دیگر مانده است تا با شکم خالی پیمان خداوند را درک کنم. به مناسبت ایام پیش از علیه السلام ، شماره21 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 35 🌾🌴🍃🌻☘️🌛 🔵 وَ إِنَّ عَلَيَّ مِنَ اللَّهِ جُنَّةً حَصِينَةً فَإِذَا جَاءَ يَوْمِي انْفَرَجَتْ عَنِّي وَ أَسْلَمَتْنِي فَحِينَئِذٍ لَا يَطِيشُ السَّهْمُ وَ لَا يَبْرَأُ الْكَلْمُ بر من از سوی خداوند سپر مقاومی [قرار داده] شده است. وقتی که روز [موعود] من فرا رسد آن سپر از من جدا می‌شود و مرا تسلیم [مرگ] می‌کند. در آن روز دیگر تیر خطا نخواهد رفت و زخم درمان نخواهد شد. ✍️روایت کرده‌اند که یک روز امیرالمؤمنین علیه السلام در سخنرانی می‌کردند. هم پای منبر بود. امام خودشان شنیدند که ابن ملجم می‌گفت: «مردم را از دست تو راحت خواهم کرد». امام روی گرداندند اما یاران امام او را دستگیر کردند و با دست بسته به محضر امام آوردند. حضرت به یارانشان فرمودند: چه می‌خواهید؟ به امام گفتند که از او چه شنیده‌اند. حضرت فرمودند: هنوز که مرا نکشته است! رهایش کنید! خداوند مرا در سپری مقاوم نگه‌می‌دارد ... (منهاج البراعة ج 4 ص 386) https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 36 🌾🌴🍃🌻☘️🌛 🔵 علی علیه السلام، حقی الاهی یا ناشی از مردم؟ برای فهم سخنان علی علیه‌السلام درباره و حکومت باید به چهار نکته مهم توجه داشت؛ 1️⃣علی علیه السلام حکومت و خلافت بلافصل پیامبر صلی الله علیه و آله را حق خود می‌دانست. 2️⃣ این حق را حقی خداداد (نه به دست آمده از بیعت مردم) می‌دانست. 3️⃣در زمان حکومت خلفا دستگاه تبلیغاتیِ حاکمیت، چنان افکار عمومی را تغییر داده بود که حتی در میان لشکریان امام علی علیه السلام نیز تنها عده کمی بودند که به نظریه امامت و خلافت بلافصل امام علی علیه السلام اعتقاد داشتند و بقیه از باب اینکه با حضرت بیعت کرده‌ بودند خودشان را موظف به همراهی با حضرت می‌دانستند، حضرت به این امر تصریح کرده‌اند (قَلِيلٌ مِنْ شِيعَتِيَ الَّذِينَ عَرَفُوا فَضْلِي وَ فَرْضَ إِمَامَتِي مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ) (کافی ج 8 ص 58و59) 4️⃣ امام علیه السلام در برخی سخنان خود تصریح کرده‌اند که حکومت حق ایشان بوده که از ایشان سلب شده اما گاه برای قانع کردن کسانی که به نظریه امامت بی‌اعتقاد شده‌ بودند، حضرت ناچار می‌شدند در سخنان خود از کلیدواژه‌هایی مانند بیعت که مورد قبول آنها بود، استفاده کنند. شواهد زیر که از نهج البلاغه انتخاب شده، به تایید مقدمه اول و دوم می‌پردازد: 👈الف) در فرموده‌اند: به خدا سوگند از لحظه وفات رسول الله صلی الله علیه و آله حق من از من گرفته شد (فَوَاللَّهِ مَا زِلْتُ مَدْفُوعاً عَنْ حَقِّي مُسْتَأْثَراً عَلَيَّ مُنْذُ قَبَضَ اللَّهُ نَبِيَّهُ) 👈ب) در خطبه وقتی می‌خواهند به قدرت رسیدن خلیفه سقیفه را بیان کنند، فرموده‌اند: «دیدم میراث مرا به غارت برده‌اند» (اری تراثی نهبا) میراثی که در سقیفه به غارت رفت چه بوده؟ آنچه در سقیفه به غارت رفته (حکومت) "میراثی" بوده که از پیامبر به ایشان رسیده است. 👈ج) در به برادرشان عقیل نوشته‌اند: قریش ''سلطنت برادرم'' را از من ربود (فَقَدْ قَطَعُوا رَحِمِي وَ سَلَبُونِي سُلْطَانَ ابْنِ أُمِّي) منظور از سلطان ابن ام همان حکومتی که بود که از پیامبر صلی الله علیه و اله برایشان باقی مانده بود. https://telegram.me/banahjolbalaghe