【• #رزق_معنوے •】
.
.
+⚠️
.
.
[• "منبراۍدیگرانزندگۍنمیکنم؛
کهاگرقراربودهمانطورباشیم
کهفلانیدوستدارد
یکروزفلانیِدیگرپیدامیشود
کهدوستندارد!
وتودراینمیانشدهاۍبازیچهفلانیها!
خودتباش!
همانکهازاولقراربودباشی
|بندهیِخاصِخدا|
#نمیشودهمهراراضیڪنی
#خداروراضیڪن :)
.
.
+⚠️
↫ #التماستفڪر✋🏻
.
.
| #تقبلالله
#دلتو_بهخدا_بسپار|💚
#حرفاےدرگوشے😌☝️
•🍃•☝️•
#دارممیــــــــــمیرم😳‼️‼️
حتماً و حتماً بخونش 👇👇
اومد پیشم حالش خیلی عجیب بود فهمیدم با بقیه فرق میکنه✨گفت:حاج آقا یه سوال دارم که خیلی جوابش برام مهمه😊
گفتم:چشم اگه جوابشو بدونم خوشحال میشم بتونم کمکتون کنم 🙏گفت:من رفتنی ام!🚶♂
گفتم:یعنی چی؟😳گفت:دارم میمیرم☺️
گفتم:دکتر دیگه ای، خارج از کشور؟
گفت:نه همه اتفاق نظر دارن، گفتن خارج هم کاری نمیشه کرد.😊
گفتم:خدا کریمه، ان شاالله که بهت سلامتی میده با تعجب نگاه کرد و گفت:اگه من بمیرم خدا کریم نیست❓ فهمیدم آدم فهمیده ایه و نمیشه گول مالید سرش🤔
گفتم:راست میگی، حالا سوالت چیه؟
گفت:من از وقتی فهمیدم دارم میمیرم خیلی ناراحت شدم از خونه بیرون نمیومدم . کارم شده بود تو اتاق موندن و غصه خوردن.😔تا اینکه یه روز به خودم گفتم تا کی منتظر مرگ باشم؟🤨 خلاصه یه روز صبح از خونه زدم بیرون مثل همه شروع به کار کردم. اما با مردم فرق داشتم، چون من قرار بود برم و انگار این حال منو کسی نداشت. خیلی مهربون شدم،😍 دیگه رفتارای غلط مردم خیلی اذیتم نمیکرد. با خودم میگفتم بذار دلشون خوش باشه که سر من کلاه گذاشتن. آخه من رفتنی ام و اونا انگار نه.😌 سرتونو درد نیارم من کار میکردم اما حرص نداشتم.بین مردم بودم اما بهشون ظلم نمیکردم و دوستشون داشتم. 🥰ماشین عروس که میدیم از ته دل شاد میشدم و دعا میکردم.👰🏻🤵 گدا که میدیدم از ته دل غصه میخوردم و بدون اینکه حساب کتاب کنم کمک میکردم.💰 مثل پیر مردا برا همه جوونا آرزوی خوشبختی میکردم.
الغرض اینکه این ماجرا منو آدم خوبی کرد و ناز و خوردنی شدم.😍
حالا سوالم اینه که من به خاطر مرگ خوب شدم و آیا خدا این خوب شدن و قبول میکنه🤔
گفتم:بله، اونجور که یاد گرفتم و به نظرم میرسه آدما تا دم رفتن خوب شدنشون واسه خدا عزیزه. آرام آرام آرام خدا حافظی کرد و تشکر، داشت میرفت🚶🏻♂
گفتم:راستی نگفتی چقدر وقت داری؟🤔
گفت:معلوم نیست بین یک روز تا
چند هزار روز‼️ یه چرتکه انداختم دیدم منم تقریبا همین قدرا وقت دارم.😐
با تعجب گفتم:
مگه بیماریت چیه؟گفت:بیمار نیستم‼️ هم کفرم داشت در میومد و هم از تعجب داشتم شاخ دار میشدم😳
گفتم: پس چی
گفت:فهمیدم مردنیم، رفتم دکتر گفتم: میتونید کاری کنید که نمیرم گفتن: نه! گفتم: خارج چی؟ و باز گفتند : نه❗️
خلاصه حاجی ما رفتنی هستیم کی اش فرقی داره مگه؟ باز خندید و رفت و دل منو با خودش برد…❗️
#استاد_پناهیان
#التماستفــــــــــڪر
✾͜͡@banatozzahra(-)