eitaa logo
«با نوای نی نوا» گزیدهٔ آثار قلمی، بیانی وهنری ابوالفضل فیروزی(نی نوا)دکترای عرفان وتصوف است. ‌
494 دنبال‌کننده
712 عکس
777 ویدیو
192 فایل
این کانال حاوی منتخبی ازآثار قلمی، هنری و بیانی ونیز برخی از خاطرات و عکسهای یادگاری دکتر ابوالفضل فیروزی(نی نوا)است. ودر۱۷ ربیع الاول۱۴۴۳ه.ق =۱۴۰۰ه.ش، مصادف باطلوع سبز محمّد(صلی الله علیه‌وآله) ومیلاد خجسته امام صادق(علیه السلام)افتتاح گردید. @A_Firoozi
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺 تهران؛ ۱۴۰۳/۷/۱۳ 🔻 (۱) 💛ای خدای آسمانها و زمین خالق خرمهره و دُرِّ ثَمین 🦋خالق پائیز و نقاش بهار حافظ هرچیز دراین گیرودار 💚نقشبند این‌همه نقش عجب عارف ‌وعامیش باشد در طلب 🦋هست با هرچیز و دوراست از همه ساکت است وعالمی در همهمه 🧡خالق جان ونگهبان جهان آن پدید آرنده کون ومکان 🦋کرده‌ای صورتگری بی‌رنگ وآب هرچه را بی اوستاد و بی کتاب 🤍در رحم نقشم زدی با آب وخون احسن الخالق تو‌یی! بیچند وچون 🦋درخیال وخواب وبیداری مرا نو به نو در جلوه‌ای یاربّنا 💜جنّ وانس و حور وحیوان ومَلَک از سمک تسییح گویت تا فلک 🦋ای خدای خالق ماه رجب شستشویم کن دراین شط‌العرب 💙ای برآورده چنین چرخ بلند حفظ کن مارا ز‌ شرّ و هرگزند 🦋میکنم درجلوهٔ روی تو سیر از تو دارم من امید هرچه خیر ♥️من ندانم جذب خیر ودفع شرّ عالم مطلق تویی، ما کور وکر 🦋ای خدای راحم شیخ کبیر ایمنی بخشم ز شر هر شریر 🤎ای امید نی‌نوای«بی‌نوا» ای خدای هرخدا وناخدا 🦋ای که کم را میدهی خیرکثیر تو غنی از عالمی وما فقیر 💗میدهی هرکس بقدر ظرف خویش میکنی اعطا سؤالش را زپیش 🦋بنده خودرا مکن هرگز رها گرجفا دارد تویی اهل وفا 💝گر که نشناسند واز تو کس نخواست میدهی از لطف واحسان هرکه‌راست 🦋مهربانی برتمام خلق خویش گرچه باشد کافر ومشرک به کیش 💖چون ندانم خیر وشرّم درچه هست پس ببخشم هرچه خیر وخوبی‌است 🦋گر ببخشی عالمی را دم‌بدم قطره‌ای باشد ازآن بحرکرم 🧡والدین واین عبید خسته را حشرکن یاربّ تو با آل عبا ☘صلوات 🖤 🔸۱-مقتبس از تعقیبات نمازهای یومیّهٔ رجبیّه 🗒۱۴۰۳/۱۱/۱ 🆔@banavayeneynava
❤️‍🔥🖌 📗 📙« »💔 💗یادباد آن روزگاران یاد باد گرچه شادان است‌و گر ناشاد باد 📙بشنو اینک خاطری زان یادها قصهٔ شیرین این فرهاد را 🖌قصّه‌ای از خاطرات خفته‌ام آنچه را در کنج دل بنهفته‌‌ام 🍋خاطرات خسته این«نی‌نوا» کز بیانش جان برافروزد تو را 💔خاطرات تلخ وشیرین وفگار که یکی خونبار ودیگر خنده‌دار 📘خاطراتی راکه دارم در سرم چون نویسم خون چکد بر دفترم 🖌گرچه رفت آنچه که دوران یاد داد غم گذشت وشادیش برباد داد 🍋شد هرآنچه بایدم بود ونبود پس تأسف خوردنش مارا چه سود؟ 💖 از عبر گویم یکیشان؛ در قدیم قریهٔ«گلچشمه»می‌بودم مقیم 📗آن‌زمان بچگی‌های خودم شیطنت‌هایی که کردم دم‌بدم 🖌رفت آن ایّام خوب کودکی که دلم خوش بود وبی‌غم الکی 🍋اغلب خویشان که بودندم پناه رفته‌اند ومانده‌ام بی‌تکیه‌گاه 🖤رفته‌اند وآرمیده زیر خاک مانده چندتایی ازآن یاران پاک 📙رحمت وغفران حق بررفتگان ماندگان را عمر وعزت همچنان 🖌گرچه ما هم میرویم با شوق وشور یک یکان گم میشویم درخاک گور 🍋جسممان فانی وجان اندر بقا دستمان خالی‌و دلها بینوا 🤍آن‌چنانکه گوئیا نابوده‌ایم از غم دنیای دون آسوده‌ایم 📕وای اگر باکیفر اعمالمان حق بگیرد باز آنجا حالمان 🖌بگذریم! و بازگردم بر سخن تانگیرد حال تو از قال من 🍋نک شنو این خاطره زان روزها که بوَد طنزی عجین باسوزها 💜گفتمت؛ گلچشمه بودم پیش ازاین که چنان بودیم وشد اینک چنین 📓یک‌هزار وسیصدوپنجاه بود روزگار تیره‌گون شاه بود 🖌مردم اغلب خسته وبیمار وزار یا به کار سخت، یا بیکار وخوار 🍋بی‌نوا وبی‌لباس وبی‌لحاف سفره‌ها خالی ز نان‌و آب صاف 💙نه کتابی بودشان، نی دفتری نه سواد‌و مشق‌و عشق دلبری 📔دلخوشان بوده به قُوْت لایموت اغلب خلق خدا علاف‌و شوت 🖌دلخوشان بودند با نان تهی در زمان شوکت شاهنشهی! 🍋غالبا در یک اتاق فسقلی بی‌دماغ ودل به دور منقلی 💚مسکن ما بود هم‌ درآن‌ زمان خانه‌ای میراثی اجدادمان 📒خانه‌ای روشن ز آب وآفتاب بس بزرگ وسبز، جنب جوب آب 🖌بر سر یک کوچه باغی پر صدا ساده اما گرم از مهرخدا 🍋در کنار مسجدو حمام‌و راه قرب قبرستان واستخری سیاه ❤️ماکه حاجی‌زاده بودیم هفت جدّ زندگیمان بود بهتر باز چند 📙دور از چشم رقیبان حسود البته ما زندگیمان بد نبود 🖌وای اما بر معاش آن‌کسان که نه سامان بودشان ونی توان 🍋مردمی‌که غالبا بودند فقیر یک شکم، یکشب نخوابیدند سیر 💜آن‌زمان من کودکی بودم جهول شرّ و شیطون وکمی هم بوالفضول 📘کودکی چالاک وچست وتخس‌و خام بودم اغلب سر درخت‌و پشت بام 🖌می‌پریدم هرکجا چونان پلنگ از در ودیوار وبام وتخته سنگ 🍋الغرض! یکروز نزدیک نهار رفتم اندر کوچه تا گیرم‌ قرار 🧡اول پاییز بود ومهر ماه باد سردی میوزیدم گاه‌گاه 📕جمعه بودو عدّه‌ای از بچه‌ها گرم بازی درمیان کوچه‌ها 🖌همکلاسی داشتم منگ وشمل سر رسیدش با کتابی در بغل 🍋تا بدیدم آن کتاب خوب را بازی خودرا یهو کردم رها 💝گفتم؛ آنرا میدهی یک لحظه‌ای؟ تابخوانم زان کتابت صفحه‌ای؟ 📙گفت؛ باشه! میدهم، آنرا اگر؛ دانه‌ای«به» چینیم زآن شاخ‌تر 🖌زان درخت«به»که در خانهٔ شماست بر«بهش» به‌به! بیاید گفت راست 🍋آن درخت پیر«به» کز پشت بام میدرخشد میوه‌اش خورشیدفام 💚زآن درخت عاطر وسبزه قبا بهترین«به»را بچینی بهرما 📒گر بچینییم«بهی»ترد ودرشت این کتابم را گذارم توی مشت 🖌چون کنی تو چاق مارا این چپق این کتابم را دهم من مُشتلُق 🍋چون نخوردم«به» به‌جان مادرم! گر خورم«به» به شود درد سرم 💖گفتمش برچشم! باش! ای نیکبخت تا بچینم بهر تو «به»زآن درخت 📘آمدیم در خانه‌مان باآن پسر تا بچینم آن«به» مدّ نظر 🖌«ننه‌قایم» بود در زیر درخت پشم می‌ریسید وگرم کار، سخت 🍋تامرا دیدم به‌روی شاخه‌ها که به‌سرعت می‌جهم چون گربه‌ها 💙گفت بّپا! که نیفتی ننه‌جون شاخه‌ها لیزندو نازک در خزون 📙تا بگفتم-ناگهان این شوربخت از قضا افتاد از اوج درخت 🖌از قضا پایین فتادم جفت پا برنشسته روبروی«ننه‌آقا» 🍋تا بدیدم، زد ز دل جیغ بنفش که ز ترسش درشدم بی لنگه کفش 💔مادرم آمد سراسیمه برون میزد از وحشت به‌سر دل گشته‌خون 📕من ز ترس مادرم اندر فرار او ز ترس لطمهٔ من بی‌قرار 🖌آن پسر هم در رسید‌و «به»ربود قول خود را زیرپا، بنهاد زود 🍋لیک هنگام پرش از نهر آب کلّه پا شد با«به» وباآن کتاب 💚آب بردش آن کتاب معتبر با تحسّر رفت دنبالش به‌سر 📘زیر پل شدغایب آن«به»با«کتاب» گم شدند از چشم،در نهر گِل‌آب 🖌مَخلصش را گفتمت ای هوشیار گر تو اهل عبرتی، الاعتبار! 🍋تا بگیری عبرت ازاین ماجرا نشکنی قولی که بستی ای فتیٰ 🖤گر تو چاهی را برای کس زنی گور خود را زودتر زآن می‌کنَی 📙گفت آن پیغمبرعالی‌تبار: باش برعهدی که بستی استوار 🖌گرمسلمانست یا کافر به کیش باش بر عهدی که با وی بسته پیش 🍋باش برقول وقرارت برقرار گر سرت هم‌ رفت مانا ماندگار 🖤 🗒۱۴۰۳/۱۱/۴ 🆔@banavayeneynava 🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻» 🍃 💛ای خداوند هر دل ودلبر پرتو‌ مهر توست هر مادر 🌞ذرّه‌ای از جمال توخورشید قطعه‌ای از بهشت تو‌ خاور 💧قطره‌ای از سرشک تو‌ باران جویباری ز چشمه‌ات کوثر ☘ برگ سبزی که بر درختانست هست بر عارف تو‌ یک دفتر 🌷نفس سبز توست باغ بهار نفحه انس تو نسیم سحر 💛میوزد از تنفس صبحت نور از مهر ومهر از خاور ❤️‍🔥یکدم گرم توست تابستان یک نفس بی‌دم تو شد آذر 😭جوشش اشک عارفت باشد چشمه سلسبیل آن سرور 🌿از شمیم خوشت وزان گردد بوی تسنیم و یاس وسوسنبر 🌺عرق مهر توست میجوشد هرکجا از زمین کشد گل سر 🌸عطرناب محمّدی تو باد که تراود بهار از قمصر 🌞همه جا زیر چتر مهرت باد اسفل ارض و آسمان زبر 💐باغ و راغ وتمام دشت ودمن بحر مواج و اوج کوه وکمر 🌏زبر آسمان و زیر زمین نیست غایب ازآن پری منظر 🦋هرچه باشد در آسمان وزمین مَلَک وحوریان و جنّ وبشر 🌳همه در ذکر وجمله در تسبیح هست دائم به سجده نجم و شجر 🏵می‌فرستند دم بدم صلوات بر جمال جمیل پیغمبر 🌼یا رحیم وغفور ویا قدّوس ای خداوند صاحب کوثر 🦋 لحظه‌ای تو مرا بخود مگذار از خطا وگناهمان بگذر ♥️هرکه دارد محبّت زهرا زیر بالت بگیر در محشر 💧هرکه نوشد چو آب میگوید؛ السَّلام علیک ای بی‌سر 🌹کشته تشنه یاحسین شهید السَّلام علیک یااکبر 🌷السلام علیک یاسقّا السلام علیک یااصغر 🥀خون بگرید برای آن عطشان در کنار فرات شد پرپر 🌹آنکه آب است مهرمادر او تشنه لب سرجداشد از پیکر 🌴آنکه گوید؛ سلام«یامهدی» اشک ریزد ز دوری دلبر 😭جمعه‌ها ندبه میکند با دوست تا شود زود جمع شمس وقمر 🖤 🆔@banavayeneynava
🌻🦋 🦋 🍀«» 🌻شب است ودر دلم غوغای محشر شب است وخاطرم باشد مکدّر 🌻«شبی گیسو فروهشته به دامن پلاسین چادر‌ و قیرینه معجر»(۱) 🌻«شبی چون چاه بیژن تنگ وتاریک»(۲) چو زلف عاشقان پیچیده در بر 🌻چو مار غاشیه پیچیده درهم به تنگی وبه تاری گور کافر 🌻نه ماهی می‌نماید چهرهٔ خویش نه شب تابی بتابد در برابر 🌻شب است وشعله‌ور گشته دل من چون اسپند معطر روی مجمر 🌻دلم افتاده یاد آن ستمها که کرده ناکثان با آل اطهر 🌻ستمهایی که گر بر کوه میرفت زهم پاشیده میگردید ومضطر 🌻مصیبتهای طاقت سوز وجانکاه که دریا میشدی بحر مسجّر 🌻خزان شد زآن مصیبتهای جانسوز درخت سبز طوبای تناور 🌻ز توفان بلا وفتنه‌ وجور گلستان محمّد گشت پرپر 🌻ز پامال سُم باد خزانی خزان شد گلشن آل پیمبر 🌻به هرجا سیّدی دیدند، کشتند ز مردان وزنان از خرد‌ ومهتر 🌻یکی منکوب بین در ودیوار یکی محروم از میراث ومنبر 🌻یکی مقتول درمحراب ومسجد یکی مسموم از دستان همسر 🌻یکی شد دوخته جسمش به تابوت به زهر ناکثان شد پاره جیگر 🌻یکی مقتول درکرب وبلا شد لب عطشان کنار مهر مادر 🌻سرش بر نیزه‌ها در کوی وبرزن تنش آماج سنگ وتیر وخنجر 🌻یکی آواره درکوه وبیابان عیالش در اسیری رفت وخواهر 🌻یکی مسموم با زهر هلاهل یکی مصلوب بر دروازه ودر 🌻یکی زندانی ومغلول بغداد تمام عمر چو موسی ‌بن‌جعفر 🌻یکی در طوس شد زندانی کاخ علی موسی‌الرضا مسموم مضطر 🌻یکی در نوجوانی گشت ناکام یکی محبوس در سرداب وعسکر 🌻همه مسموم یا مقتول گشتند بجز مهدی امام حیّ آخر 🌻همانکه خائف از جان قرنها شد بیابانگرد وغایب شد ز منظر 🌻ولی او خواهدآمد روز باران زمین از نور او گردد منور 🌻شود طالع جمال آفتابش بود منصور ومشکور ومظفر 🌻بیاید روزگاردولت عشق خدا کرده چنین امرش مقدّر 🌻خدایا کی رود تلخیّ ایام شود شیرین جهان درکام مضطر؟ 🌻خدایا تا به‌کی در عسرت ورنج شوند آواره اولاد پیمبر؟ 🌻به پایان کی رسد این رنج بیحد به آخرکی شود این شام آخر؟ 🌻خدایا حق آن باب الحوایج که درسوگش شده عالم مکدّر 🌻عزیز فاطمه،آن کاظم الغیظ امام هفتمین، موسی بن‌‌جعفر 🌻امام الانس والجانّ، مصلح‌الدّین اسیر کُنْد وزندان، شیر اژدر 🌻رفیق مومنان، همسایهٔ عشق شفیع شیعیان،در روز محشر 🌻به‌وصفش«کاظمین العَیظ»است نازل زحلمش در تحیّر حلم اَشتر 🌻 زالقابش یکی باب ‌الحوائج بنامش حاجت سائل مقرر 🌻ز نعتش ناطقان باشند الکن به وصفش عاقل ودانا محیّر 🌻اگرچه بود در زندان وزنجیر ز بیم هیبتش منکوب کافر 🌻اگرچه خون او در شیشه کردند زخونش کوه وصحراشد محمّر 🌻اگرچه عطر او در شیشه کردند زعلمش شد معطّر باغ دفتر 🌻زشمس اَلشموسش تا قیامت بگیرد نورخود، خورشید خاور 🌻نگیرد تاکه حکم الرضایش نگردد یک عرض قائم به جوهر 🌻رضای حق، رضای آل عشق است رضاشان بر مدار حق مدوّر 🌻زعِلم دخترتش، قم در فقاهت برافرازد عَلم، تا روزمحشر 🌻بهرجا زادگان پاک اویند چو گلهای‌ معطر سرخ وپرپر 🌻خمینی از نژاد پاک او خاست که از بانگش زجا برخاست خاور 🌻هزاران لاله سرخ حسینی برآمد زآن نسیم روح پرور 🌻درود وآفرین براین نژاده زهی! از برکت این نهرکوثر 🌻گُلی کز بوی پاکش هر گِلی شد چو مشک وعنبر وچون گل معطر 🌻زن بدکاره در زندان هارون به مهرش توبه کرد وشد مخدّر 🌻به امر او دمان شد شیر پرده بخورد آن ساحر مغرور کافر 🌻چنانکه آن عصای پور عمران فرو بلعید سحر مار و اژدر 🌻ز اعجازش زمستان شد بهاران ز انفاسش مسیحا،روح پرور 🌻ز انوار علی موسی الرضایش خراسان شد نگین ملک خاور 🌻به یمن دختر معصومهٔ او شده قم تا قیامت شهرمنبر 🌻ز نفحات نسیم جانفزایش شکوفا گشته گلهای معطّر 🌻زعطرش شد مصفّا ملک ایران ز بویش شد شکوفا دشت قمصر 🌻ز نسلش خاست آن مهدی موعود امام المشرقین، مهر منوّر 🌻حسینی مشرب وحسنش حسن‌وار گل نرگس، مه زهرا وحیدر 🌻امانات خدا در عهد معهود همان میثاق حق در عالم ذَرّ 🌻صراط‌الله اقوم، باقی حق بقا ملک ودین،ناموس اکبر 🌻ستون عرش اعظم، حجت‌الله به توفان بلا کشتی ولنگر 🌻همانکه از نهیب اوست برپا طنین نعرهٔ اللّه‌اکبر 🌻فدای خاک پایش جان عالم به‌راهش صدهزاران لاله پرپر 🌻خدایا کی شود ظاهر به عالم همان شمس الضحیٰ،خورشید آخر؟ 🌻همان منجی عالم، مهرموعود همان بدرالدّجیٰ آن نیک اختر 🌻بگیرد انتقام از غاصب حق دهد برکافران عشق کیفر 🌻خدایا کی بگیرم جام جمشید ازآن ساقی سیمین ساق دلبر 🌻کجایی ساقی میخانه عشق اَلایااَیّها السّاقی کوثر؟ 🌻بده ساقی می باقی که امشب بیفشانم به پایت دُرّ وگوهر 🌻«ولاتَنهر»اسیران بلا را «ولاتَقهر»یتیمان را ازاین در 🌻نمی‌رانی مرا از بارگاهت اگرچه از بدان باشیم بدتر 🌻قبولم کن! اگرچه من ندارم بجزعشق علی وآل اطهر 🌻بدم یکدم به نای نی‌نوایم که شعرم گل کند در روزمحشر ❤️ابوالفضل‌فیروزی_نی‌نوا 🔹تذکر؛ مصرعهای ۱و۲وامیست از منوچهری دامغانی 🗒۱۴۰۰/۱۲/۸ 🆔@banavayeneynava
28.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺کاظمین(علیهم‌السلام) 🔻 ای شیرهژیر بسته زنجیر عیسیٖ دم وموسوی مزامیر محبوس شده به‌چهارده سال تسلیم قضا بحکم تقدیر آن پای مبارک تو خسته از شدّت کُند وقفل وزنجیر بااین همه غرق ذکروتسبیح از اول شام تا به شبگیر هرروز به روزه، بی‌سحوری افطار نکردی وشکم سیر مسموم به زهرمار هارون ای کشته خصم دون خنزیر ای جلوه عشق وخشم حیدر ای مهر رضای تو جهانگیر ای باب حوائج خلایق تغییر قضا نموده تقدیر ان‌شاءالله وماتشاوون در شأن شما بکرده تقریر ماییم اسیر نفس وشیطان بگشای زجان خسته زنجیر بشکن در سجن وپاگشاکن این بستهٔ روزگار دلگیر راهم بنما به مهر«موعود» دراین شب تنگ وتار چون قیر در روز عسیر دستمان گیر ای خاک مرا نگاهت اکسیر سوگند به«نون والقلم»باد برآنچه که حق نموده تقدیر سوگند به خطّه فلسطین سوگند به طور وزیت وانجیر بر غزّه وصور و دیریاسین -صهیون شده از دَمش زمینگیر- سوگند به سرزمین ایران این خطهٔ عشق وبیشه شیر سوگند به«عادیات وضبحا» سوگند به اسب ورقص شمشیر سوگند به«موریات قدحا» سوگند به‌بام وشام وشبگیر سوگندبه«والسماءُ طارق» بر مهر ومه وبه زهره وتیر سوگند به لاله‌های پرپر براصغر تشنگان بی‌شیر سوگند به نیمه‌های خرداد نه دی وشام هفتم تیر بربهمن وبیست ودوّم او بر روح خدا خمینی پیر بر وارث حق بقیةالله کوبنده جور وزور وتزویر سرتاسر ملک خاوران را عشّاق تو میکنند تسخیر هرجا علمی ز روضه توست از مرز یمن تا به کشمیر از هیرمند تا به اروند از چاه بهار تا«عجب‌شیر» آن عهد که بسته در الستیم هرگزنکند به هیچ تغییر 🖤 🆔@banavayeneynava
6.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍀حدیث روز(۷۱) امام کاظم(علیه السّلام) فرمودند؛ «خوشا به‌حال شیعیان ما! آنهایی‌که در زمان غیبت قائم‌آل محمد(ص)به ریسمان ولایت چنگ زده وبر ولایت ما و برائت ازدشمنانمان ثابت قدم باشند. آنها از ما هستند و ما از آنانیم. آنها ما را به امامت پذیرفته‌اند و ما آنان را به شیعگی و ولایت خود پس خوشا به‌حالشان! به‌ خدا سوگند! آنها در روزقیامت همراه ما وهم درجه ما خواهند بود...» 📘(کمال‌الدین ۲/۳۶۱) 🏵🍃شرح حدیث ؛ مطابق آیات وروایات وادعیه مأثوره از نشانه‌های مومن بیزاری ازدشمنان ائمهٔ هدی(علیهم‌السلام)ولعن برآنان وتابعانشان تا روز قیامت است. حتی براساس آیه«فمن یکفر بالطاغوت ویومن باللّه فقد استمسک بالعروة الوثقی...» قبل‌از ایمان، باید نسبت به دشمنان خدا و اولیای خدا(علیهم السلام)کفر ورزید واز آنان تنفرداشت. 🍀دراین باره روایات معتبرزیادی نقل شده،که بدون برائت وتنفر از دشمنان اسلام واولیا دین اسلام، ایمان وحتی سایر اعمال صالحه ارزشی نزد خدای تعالی ندارد. واصلا چنین کسی از منظر قرآن وعترت(ع)مؤمن نیست! 🔹چنانکه مثلاً نقل شده شخصی به امام‌صادق(ع)عرض‌کرد: دربارهٔ کسی‌که محبت شما را در دل دارد، اما در برائت از دشمنان شما ضعیف است، چه می‌فرمایید!؟ 🔸امام درپاسخ فرمودند: «دروغ میگوید کسی که گمان میکند دوستدار ماست! اما از‌دشمنان ما برائت نمی‌جوید!» 📗(بحارالانوار،ج۲۷ص۵۷) ♦️مع‌الوصف!متاسفانه! برخی از مدعیان ایمان وجاهلان احمق! بجای برائت از سران کفر واستکبارحهانی از جمله عجوزهٔ مکّار استعمار پیرانگلیس، طلب رحمت می‌کنند‌!😡 پس؛ مرگ برآمریکا، اسرائیل، انگلیس 🖤 🆔@banavayeneynava
🌻🦋 🦋 🏵 بسم الله الرحمن الرحیم وصلی الله علی محمّد وآله الطاهرین 🔻 (ص)فی بعثت نبویّه🦋 🌚شب بود، شبی سیاه وقیرین چون ساحره‌ای عجوز و بد‌طین 🌑همچون شب عاصیان سیه بود پتیارهٔ شب پرست بدکین 🌚از بهر عروس این عجوزه خون دل حمزه بود کابین 🌑نه نور ز روزنی وزان بود نه ماه و ستاره بود و پروین 🌚عفریت شب از سیاه مستی مستانه نهاده سر به بالین 🌑نه لیلی شب زعشق میگفت نه بود خبر ز شور شیرین 🌚از دیدهٔ عاشقان نهان بود رخسارهٔ مهر وماه وپروین 🌑جز زوزهٔ گرگ وعوعو سگ برگوش نمی‌رسید جز این 🌚همواره هوای آسمانش می‌بود هوای میش وگرگین 🌑در باغ، غریو زاغ می‌خاست یک دشت نبود، لاله آذین 🌚آلوده تمام آبها بود هرلقمه حرام بود وچرکین 🌑بر سفره شراب ودر بغل بود مرجانهٔ فسق وهند بدکین 🌚یک روزنه‌ای نبود روشن اندر یمن وحجاز تا چین 🌑از شدّت شرک وظلمت کفر مردم همه در فلاکت وکین 🌚آلوده به جهل وظلم وفحشا می‌بود زمانه سخت آجین 🌑از فقر وفساد وجور وبیداد مردم متاذّی وغماگین 🌚داروی تمام دردهاشان میداد شراب و بنگ، تسکین 🌑از باغ گل ودکان عطّار میخاست سموم وگند سرگین 🌚می‌خورد سر سران عالم ضحّاک سره خور بدآئین 🌑سفیانی وعتبه وابوجهل بودند ائمهٔ ملاعین 🌚از خانهٔ کین بولهب‌ها می‌جَست شرار حٌقّه و کین 🌑شاعرهمه هزل وهجو می‌سفت مردم همه ملهم از شیاطین 🌚دُور ستم وستمگری بود می‌بود زمانه سخت سجّین 🌚می‌تاخت به نرد روزگاران هرسوی سمند جور فرزین 🌑صیّاد همیشه در کمین بود هردم تله بود وهرکجا مین 🌚گه زین به پشت، می‌ژکیدی گه پشت تو بود، باز بر زین 🌑نه بُرده کسی بوی اخلاق نه بود خبر ز دین وآئین 🌘جز اندکی ازخدا پرستان بودند همه مضلّ وضالین 🌚مردم همه در فجور وفحشا مغرور به جرم و غرق غسلین 🖤گفتی که خدای، مرده درشهر یا زنده نبود، هیچ آئین 🍁می‌بود بهار، چون زمستان چون دِی شده بود، ماه فردین 🌚هر دخترکی، زنده در گور می‌شد ز رسوم جهل ننگین 🥀از خون سیاووشان مظلوم خوان شب خواجه بود رنگین 🌹هر برگ شقایق وگل سرخ میداد نشان، زداغ خونین 🌑در فصل چنین زمانهٔ زار که اوج فساد بود وچرکین 🍀ناگاه ز رحمت الهی برخاست نسیم یاس یاسین 🌸‌باران و بهارگل وزان شد از غارحرا به چین و ماچین 🌞پایان شب سیه سرآمد با طلعت آفتاب زرّین 💐پرگشت زمین وآسمانها از نکهت خاتم النّبیین 🌼آن عطر خوش تمام گلها آن وارث انبیاء پیشین 🌸از‌ بوی بهشتی محمّد ازعطر گل وگلاب یاسین 🌼لبریز شد این جهان زیرین از نور فرشتگان عالین 🌼از شعشعهٔ جمال احمد مُندک شده تین وطورسینین 🌞مدهوش فتاده هرچه موسی از جلوهٔ سیّدالوصیّین 🌕از پرتو آن علی اعلا آن نفس نفیس وجان یاسین 🌝حوران جنان مات گشتند ازمهر جمال آن مه آئین 🕋افتادو شکست و‌سرنگون شد در کعبه بتان چوب وسنگین ⚡️بشکست زخشم طاق کسری آن کاخ ستمگران خود بین 🔥خاموش شداز نسیم کویش آتشکدهٔ مجوس دیرین 🌊 دریاچهٔ ساوه خشک گردید از پرتو مهر پاک آیین 🌙 ازطلعت ماه ماهرویان از هیبت سیّدالنبیّین ☀️از شمس ضحیٰ، منیر مهتاب از بدر دجیٰ، مه میامین 🌛احسنت ز هرکجا برآمد برخاست ز هرکرانه تحسین 🌳تکبیر زهرطرف بپاخاست ازخطهٔ مکّه تا فلسطین 🌻پیچید طنین بانگ تهلیل در گنبد چرخ لاجوردین 🌼یاربّ! به طنین بانگ توحید رحمی به من غریب مسکین 🦋آنگه که غریب وخسته وزار مبعوث شوم زخاک مشکین 💧با شبنم عشق او عجین کن خاک من بینوای غمگین 🌼محشور کنم چنانکه زیبد با حضرت خاتم النبیّین 💐با آل علی وآل طاها با خواجهٔ کائنات یاسین 🔥در عشق علی چنان گدازم تا در کنفش شویم، تضمین 🌍تا باد جهان به جنبش وجوش براو‌ صلوات از محبیّین 🌞تا مهر به آسمان بتابد بر احمد وآل اوست آفْرین 😡بردشمن او وآل پاکش هرلحظه، هزار لعن ونفرین 😭یارب!ّ به دعای مستمندان بر قلب شکستهٔ مساکین 😭برقافله‌دار اشک وفریاد آن زوجهٔ سیّد الوصیین 😢بر ندبه عاشقان بیدل بر گریهٔ سیّد البکائین 🌗براین شب نور وخیر وبرکت بر بعثت باعث النبیّین 🌞امشب فرج وگشایشی کن در کار گرفته مریدین 🌕یعنی به ظهور حجّت حق آن غایت بعثت نبییّن 🌴آن میوهٔ نخل آفرینش آن باقی وخاتم الوصییّن ☀️آن جلوهٔ حق، بقیّة‌اللّه آن مجری شرع وحاکم دین 💫یارب برسان! بحق مولا آن هادی ومهدی مضلّین 🌏 آن صاحب الامر والزّمان را آن قرهٔ عین آل یاسین 🌝مارا به نواز با نگاهش ای مقبل توبهٔ منیبین 🔥رحمی توبحال «نی‌نوا»کن کو هست ز جملهٔ محبّین 🌚هرچند مرید روسیاهی است او را تو ببخش برمطیعین ❤️برمثل چون او حرج نباشد کو هست ز جمله مجانین 😊از شاعرکی چو او چه خیزد جز فکر وخیال ماه و پروین 🌱 مقبول نما تو هیچ او را ای لطف تو شامل مقلّین 🍀هردم صلوات برمحمّد یاحق! ز تو و ز ماست آمین 🌻بر روح بلند وآل پاکش هرآن صلوات هر مصلیّن 🌷اللّهم‌صلّ‌علی‌محمّدوآل محمدوعجّل‌فرجهم ❤️ 🗓۱۳۹۹/۱۲/۲۰ 🆔@banavayeneynava
🦋🌼🍃🦋🌺🍃🦋🌸 🌷 🍃🏵«بسم اللّه الرَّحمن الرَّحیم»🏵🍃 🔻 «» 🍃🌸(صلی‌الله علیه‌وآله وسلّم)🌸🍃 🔻قسمت اوّل؛ 🌚...و جهان سياهترين شب يلدايی خويش را سپري می‌كرد! و انسان سنگين‌ترين فصل غربت را! سينهٔ سوزان صحرا در حسرت قطره‌ای آه می‌كشيد! گلشن عالم از دود گناهان آدم گلخنی دهشت‌زا می‌نمود! شهر گند شهوت می داشت! وكوچه‌ها بوی وحشت! واز بام‌ها ناله‌ی بوم بر می‌خاست! 🌑 در رگهای شهر شب ، شرنگ مرگ جاری بود! بر چهره‌اش گرد ماتم نشسته! و بر سر درختان غبار غربت و اندوه سنگينی می‌كرد! دود آه مظلومان سر به كاخ آسمان می‌ساييد! و بر سفرهٔ دل دردمندان قوتی جز زقّوم ظلم ديده نمي‌شد! در بيشهٔ فرياد ، سكوتی دهشت‌زا حكمفرما بود! و گه‌گاه جز مويهٔ قمريان اندوه آوایی به گوش نمی رسيد! 🍂 قنات‌ها خشكيده بودند! و در چاهساران كبوتران وحشی ، نغمهٔ غم می‌زدند! ‌در گلستان غزل، هَزاران شيدا عشق را فراموش كرده! و در لاله‌زار سحر سينه سرخان سر در پَر خويش فرو برده بودند! در گلشن راز نجوایی نبود! برتاب شاخه‌ها گنجشكی نمی‌رقصيد! و قشقرق شادی گنجشكها برپا نبود! ‌‌‌‌‌ شانه سری گيسوی درختی را زينت نمی‌داد! چكاوكی در عشق گلی ، سينه چاک نمی‌زد! و دست نسيم ، زلف چمن را ، نوازش نمی‌كرد! 🥀 از نيستان غربت نواي غم و از كاروان هستي آهنگ ماتم به گوش مي‌رسيد. پرنده‌ای ، عشق پريدن! ‌ بيايانی ، حال روييدن! باغی ، دماغ بوييدن! چشمه‌ای ، شوق جوشيدن! آهويی ، امان غنودن! وميوه‌ای ، مهلت رسيدن ، نداشت! غنچه‌ها ، ‌نشكفته ، داغ پژمردگی می‌دیدند! ‌‌ وآلاله‌های داغ ، در سردی آغوش خاک می‌آرميدند! 🍁 باری! روزها با سوزها همراه بود! و در هيچ دلی چراغ اميد ، كورسويی نمی‌زد! و در اين بعد ازظهر غم‌ انگيز پاييز تاريخ كه جهان در سياهترين شب هيس وهراس نفس می زد! وانسان سنگين ترين فصل غربت وبیكسي را سپری ‌می‌ساخت؛ 🍀به ناگاه نسيم اُنس از حضـرات قدس دريچه‌اي از سراپردهٔ غيب‌الغيوب به سوی آفاق نگران حسرت گشود! و نوری از چشمه سار نور در ظلمت خاك وزيدن گرفت! توفان لطف سرمدی از اقيانوس موّاج و بيكران رحمت لايتناهي ربّاني دُرّی يتيم ، از صدف غيرت به ساحل وجود افكند! درّی كه از تلألؤاش چشم صيرفيان دهر برق زد! و دل دردمندان شهر روشن گشت! 💐 نگاری آمد ، از نگارستان ملكوت! و مردی رسيد، از مردستان جبروت! صنمی كه با يك كرشمه‌اش بازار بتان شكست گرفت! دلبری كه لعل لبانش رونق قنادّان برد! و دلداری كه مشك گيسوانش دكّه عطاران بست! مهری كه با طلوعش؛ شراب نور در رگهاي منجمد شهر شب جاری كرد! و چراغ لاله در دامن سياه دشت شب روشن ساخت! گلعذاری كه از عرق پاک جبينش؛ صد هزار باغ گل محمّدی(ص) جوشيد! 🦋كسی كه با آمدنش در عالم و آدم شور و ولوله افتاد! و شكوفهٔ شادی در باغ چهره‌ها شكوفا شد! فرشتگان سپيد پوش آسمانی هلهله كنان به ميهمانی زمينيان آمدند! و عطر آواز بال جبرئيل امين در جهان پيچيد! دختران خنياگر آسمانی شورانگيزترين آوازها را سر دادند! وحوريان بهشت دست افشان و پاكوبان سرانداختند! 🌼وجهان طلوع سبز محمّد(ص)را جشن گرفت! وبدينسان آفتاب ناب محمّدی (ص) از گريبان كوهساران بي‌فرياد سرمدی ، سرزد! وجهان را به طلعت دل آرایش روشن ساخت! و عطر بکرش در آفاق و انفاس عالم پيچيد! 🍎 نگاری رسيد كه؛ مكتب نرفته به غمزه مسأله آموز صد مدرّس شد! و مردی آمد كه هزار چشمهٔ خورشيد در نگاهش بود! 🌸‌ بهاری كه در نخستين صبح تنفسش زمين و آسمان تنفّس كرد! ستاره‌ای كه در طليعهٔ طلوعش آتشكدهٔ هزارهٔ فتنه ، به خموشی گرایید! آفتابی كه از هرم نفسش برکه‌های فريب خشكيد! ماهی كه از طاق ابروانش بر طاق كسری شكست افتاد! 🍏محبوب چهارده ساله‌ای كه به يُمن مقدمش چهارده كنگره از كاخ استبداد ، فرو ريخت! مردی كه؛ رؤيايش ، خواب از سرخفتگان پرانيد! هيبتش ، پشت مستكبران را لرزانيد! و از همتش آه از نهاد شيطان برآمد! 🌞كوهسار بلندی كه از سينه‌اش چشمه‌های مهتاب می‌تراويد! و در دامنش گلهای معرفت می‌جوشيد! دختركان بکر عصمت‌‌ هر صبح و شام كوزهٔ دل را از زلال آن چشمه سار نور لبريز می‌كردند! و آهوان وحشي معصوم در دامن مرغزار مهر او می‌غنودند! و فرشتگان عرش؛ در زلال آبشار بلند قنوتش شستشو مي‌كردند! بامدادان وشامگاهان كه رايحهٔ بهشتی اذانش فضا را آكنده می‌ساخت! 🦋 پروانه‌های شيدا در حريم مقدس شمع وجودش در طواف می‌شدند! و در شعله آواز آسمانيش پر می‌سوختند! ودر صفوفي مرصوص در محراب ابروانش مبهوت می‌شدند! و از نيلوفر گيسوانش مدهوش! و چون بر خاک می‌‌افتادند! و با حبل‌المتين دستار بلند عشق او تا بام عرش عروج می‌‌كردند! ⏪ ادامه...(۲) ♥️ 🦋@banavayeneynava 🆔🍃🦋🌼🍃🦋🌸🍃🦋🌺
🦋🌼🍃🦋🌸🍃🦋🌺🍃 🌷 ⏪ ادامه « ☘(صلّی‌ الله علیه‌وآله وسلم» 🔻قسمت(۲) 🌸...نمی دانم!؟ در افسون لبش چه رمزی بود؛ كه بهار شكوفا می‌شد! ‌و در عمق تبسّمش چه سرّی بود؛ ‌‌که در كوچه باغ دلها شكوفه می‌وزيد! در ترنم آهنگش ‌‌‌‌‌ مرغان بهشتی ترانه می‌خواندند! 🦋 و در شعله آوازش پروانه‌های شيدا پرمی‌سوختند! غنچهٔ لب چو می‌گشود بوی بهشت می وزيد! و از باغ دهانش دامن ، دامن گل محمدی (ص) می‌ريخت! و از تنگ لعلش كوزه ، كوزه عسل می‌تراويد! با فوّارهٔ آسماني آوازش حوض چشمان اهل دل از بيم و اميد سر مي‌رفت. 🌺 و چون سكوت می‌كرد؛ هزار قافله فرياد در سكوتش بود! كوهساری بیفرياد می ماند؛ كه از سطوت سکوتش باد در صحرا حبس مي‌شد! در برابر لطافتش مخمل برگ گل خار می‌نمــود! و در مقابل صداقتش سبّوحیش سپيدهٔ صبح بهاری گلگون می‌گشت! و آئينهٔ مريم پاكی در برابر عصمت قدّوسيش آلوده نشان می‌داد! 🌼همان كه؛ گل شب بو از نسيم شب مويش، روييده! و آهوي ختن ، سنبلستان كاكلش را بوئيده! شقايق‌ها ، آئينه افروز روی پاكش هستند! و بنفشه‌ها، تابدار طرّه مشكسايش! غبار نعلينش، سرمهٔ چشم حوريان بود! و از ردّ پايش، شميم بهشت بر می‌خاست! 🌷در عرصهٔ تيغ ابروانش خونريزترين گردآوران سپر می‌انداخت! شيری نبود كه؛ صيد غزال چشمش نگردد! قلبی نبود كه؛ مجروح نيزه زار ساحل چشمانش نباشد! و دلي كه؛ سوختهٔ شعشعهٔ خورشيد نگاهش نشود! باغبانی بود كه از نگاهش عشق می‌‌باريد! ودستانش در آسمان دلها آئينه می‌كاشت! 🍀 مردی كه؛ زبان همه زنجره‌ها را می‌دانست! و با گلهای باغچه هم صحبت بود! چون شبنمی بر عذار غنچه‌ای می‌غلتيد! لاله رخسارش برافروخته می‌گشت! و ماهيان الماس گون در ساحل بلور چشمانش تلألوء می زد! 🌹 آه! گر چه سيه دستی؛ مرواريد دندانش را شكست! ولي به خدا سوگند! شكسته‌اش هم بازار درّ فروشان را شكست! 🌴خدايا! چه بگويم كه؛ هزار دستان حمد و ثنا وصف گلعذارش نتواند كرد! و طوطيان شكّرشكن شرح شيرين لبش نتوانند نمود! شاهبازان تيزبال شديد‌القوی در حريم آسمان لاهوتش پر شوند! و باد سواران سليمان سلطنت در سنگلاخ صحراي سوزان عشقش پی گردند! 🌳 به خدا سوگند! بهشت در نسيم صلواتش سبز می‌شود! و دوزخ با شبنم عشقش سرد می‌گردد! 🌼 سیّد ومولای من! آفتاب هستي از عطسهٔ مبارك تو چكيد! و آدم وحوّا از دم قدسی تو روييد! و روزي نيز قافله قطرات وجود به غدير كوثر بيكرانه تو متصل خواهد شد! 🌲حبيب من! ‌كرشمه و نازكن! که زيبنده توست! و فرمان بده! که به اتفاق حسن و ملاحت بي‌نظيرت جهان را خواهی گرفت! 🌟کهکشانها ، پرتویی از نور جبین توست! دار وجود با حضور تو برپاست! و آسمان کبود ، به لطف تو برجاست! پيامبران به احترام تو برخاسته‌اند! و منظومهٔ درخشان و با شكوه عترت از آفتاب جمال تو فيض میگيرد! ستارگان تابناك ولايت از دامن مهر زهرای تو طلوع كرده‌اند! و جنّت و جحیم از عشق و نفرت وصي تو شكل می‌گيرد! و مهدی موعود (عج) براي تو برخيزد! همان موعود سبزي كه در رجعت سرخش ترديدي نيست! 🍀 صلوات! 🦋 ملتمس دعا ♥️ 🗓۱۳۷۲/۱/۱۲ 🆔@banavayeneynava 🦋🌼🍃🦋🌸🍃🦋🌺🍃🦋🌷
🌷🦋 🦋 🔻 «» شب هست وشبی شیدا، لیلی‌وش ومشک‌آسا به‌به! چه شبی روشن! مهتاب‌ترین شبها ‌در روشن خاموشی،در عمق فراموشی فارغ زهمه غمها، آسوده‌ام از غوغا آسوده شده عاشق‌، در تنگ دل دلبر جز دلشده این مجنون،از تاب وتب لیلا هردل بردلداریست،جزاین دلک تنها چشم همه درخوابست،جزچشم من شیدا عالم همه درخوابند؟یا من شده‌ام بیدار یاجمله همه بیدار؟ من خوابم ودر رؤیا شب هست ولی گویی روشن شده با نوری از دشت ودمن تا کوه،ازجنگل و تادریا به‌به! چه شبی امشب! روشن زفروغ حق تنها نه دل شیدا،بل عالم ومافیها یاربّ!چه شبی امشب! شاداب وطراوتزا درمزرع سبز دل،داس مه نو پیدا هرجاکه نظر بازی،عکس رخ او بینی با اینهمه نوراللّه! ماییم چرا أعمی؟ روشن شده از لاله، بزم چمن وگلشن چشم ودل ماروشن،از نور مه بطحا درخلوت خورشیدش،صد باغ گل‌کوکب گل کرده هزاران ماه، درماه‌ترین شبها سرمست هزَاران شد، پاییز بهاران شد چون باغ گل احمد بشکفت دراین دنیا آن نور بهشت آمد‌،آن حورسرشت آمد با مشک تتاری زد، بر زلف شب یلدا عطار شده مدهوش،از بوی‌گل رویش سرمست شراب او،خمخانه هرصهبا با نفحهٔ انس او، روشن دل جامی‌ها از سوز نوای او، نالان دل مولانا برخاست بلیٰ قالوا ،ازدولت عشق او بوده ز ازل هوهو،درحلقه او برپا آه از دل من برخاست! بیتاب شدم از شوق زآن زلف عبیر آمیز، زآن عطر بهشت آسا از بارش عشق او،صحرا شده چون دریا دریا شود از آهش،طوفانی‌ وتوفانزا رقصان همهٔ ذَرّات«لاحول ولا...»گویان این صبح قیامت هست؟ یاهست شب احیا؟ گویاکه قيامت شد،چون قامت او برخاست جنبید جهان یکجا،شدکنده زجا جانها از شبنم عشق او،خاموش شود دوزخ دوزخ شرری بی سو،وقتیکه کند غضبا مدهوش کلام او موسای کلیم الله عیسای صلیب او،هر راهب وهر ترسا ازدولت عشق او،هر مرده شود زنده روشن شده عالمها، زآن مهرجهان آرا ازمهرمحمّد شد، آتشکده‌ها خاموش با یک دم او خشکید در ساوه شبی دریا از شعشعهٔ رویش،روشن دل وچشم ما از شوق گل بویش،گل میدمد از هرجا بشکفته شد ازمهرش،صد باغ گل سوری آبستنِ آن نفخه،صد مریم عیسی زا! از تابِ مه رویش،ازعطر سمن بویش هر سرو به خاک افتاد، برخاست گل مولا هرجا که دلی گل‌کرد،مدهوش شد ازبویش از تاب سرزلفش، بیتاب شده دلها باسلسلهٔ مویش،صد قافله دل بسته در هرخم گيسويش،دلها شده واویلا! خورشید به گِل ماند،درساحت شمس او مهتاب فرو مانده،از طلعت آن مهسا ما را چه رسد گوییم؟وصفی ز‌جمال او ما شب‌پره و او شمع، او مهر ومنم حربا طوطیِّ شکر افشان،الکن شده ازوصفش از گلبن روی او،بلبل شده ناگویا ای نور اهورایی! ای فَرّه سبحانی ای جلوه ربّانی! از نور رخت پیدا! هرچند که درخاکی بر سدرهٔ افلاکی ای قُبّه خضرائت،از عرش برین بالا توعاشق ومعشوقی! هم شاهدو‌مشهودی! هم حامدومحمودی! ای مهرخدا سیما! در زیر لوای تو مجموع شود عالم روزیکه شود واقع،آن«طامةُ الْکبریٰ» یک گام براق تو، بگذشته زفرش وعرش گام دگرش را کس، نتوان بکند إحصا منظومه این هستی در دست سلیمانیت قوسین دو گام توست،ای ساکن«أو ادنیٰ» آنجا که علی گوید«من عبدِ عبید تو» کس را نسزد گوید من بنده وتو آقا چون بنده علی باشد، مولاش رسول‌اللّه کس را نسزد دم زد! از بندگی ومولا مفتون نگاه تو«مَمسُوس بذات‌الله» مجنون جمال تو، هرلیلی وهرعذرا برخُلق عظیم تو،گفته است خدا احسنت! ازخَلق لطیف تو، مبهوت شده حورا باعشق جمال تو!خالق شده درخلقت از عشق توگردیده،این دار جهان برپا از مهرجمال تو، روشن شده این عالم از پرتوحسن تو، مبهوت شده دنیا آن«گنج خفی»در تو،مستورشده اما درسایهٔ زلف تو، مستور شده افشا باشوق گل رویت گُل کرد گِل آدم از نور وجود تو! پیدا شده ناپیدا از فضل عمیم تو، محظوظ همه هستی ای وای! اگر محروم،گردیم ازآن اهدا هرچند تبه کاریم،درگلشن تو خاریم ما راست دلی پرخون،ازعشق توای جانا! ما ظلمت وتو نوری، ما دیو وتو آن حوری! ما تشنه وتو چشمه، جامی بده ای سقّا! یک پردهٔ عشق تو،درکرب وبلا پیدا زآن روزنهٔ عشقت،هرروز من عاشورا! تو نور علیٰ‌نوری! ما ظلمت درظلمت بااین دل شیدایی! با یک سر پرسودا! درمستی ومستوری، یا وصلت ومهجوری با عشق توخوش‌باشیم، هرجاکه تویی‌آنجا ماییم ودلی بیتاب،ای مهر شب مهتاب دریاب! مرا دُر یاب! ای«دُرّ یتیم»ما تو هستی هستانی،ما نیستی ونسیان تو پاکترین پاکان،آلوده من رسوا ماودلکی مفتون،از عشق توای بیچون جز مدح تو چون گویم،خاکم به‌دهن بادا گر رویِ سیه‌کردم،ای روی تو«وجه الله» دریاب!«وَلاتَنْهَر!»این سائل مسکین را روزیکه شوم در گور، وقتیکه دمد ناقور پرونده مارا کن با مهر علی امضا وقتی بدمد آن صور،مردم همگی محشور ازجمع محبّانت، مارا تو مکن منها ای آئینه‌دار حق! برجان جمیل تو هرآن صلوات حق،هرلحظه درود ما! ❤️ 🗓۹۷/۸/۳۰ 🆔@banavayeneynava
9.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☘با سلام و تحیّت و تهنیت به‌مناسبت مبعث خجسته ومبدأ همه عیود ربّانی وسکوی سلوک سبحانی، عیدالعیود صمدانی، پیوند قوس نزول وصعود ومنشاء نزول برکات و صعود‌ مبرّات، مُهر قبول صحیفهٔ اعمال ولیلة القدر تجلّی اعظم، یعنی؛ مبعث مسعود رسول مکرم اسلام،رحمت ربّ العالمین حضرت ختمی مرتبت محمّد مصطفی (عیله وعلی‌آله‌المنتخبین افضل‌التحیات والثنا) 🔻 «»(ص) 🌸 بهارجاودان روی محمّد(ص) 🍃تمام لاله‌ها بوی محمّد(ص) 🌺 تمام غنچه های باغ خندان 🍃ز لبخند گل روی محمّد(ص) 🌸 تمام سروها افتاد بر خاک 🍃چو آمد سرو دلجوی محمّد(ص) 🌺 عرق از چهرهٔ گلها بريزد 🍃چو تابد مهر مينوی محمّد(ص) 🌸 به‌دنبالش كشيده عالمي را 🍃كمند عشق يك موی محمّد(ص) 🌺 پريشان كرده شام عاشقان را 🍃نسيم عنبرین بوی محمّد(ص) 🌸 فتاده خون به دلهای رقيبان 🍃ز مشك جعد گيسوی محمّد(ص) 🌺 نموده صيد شيران خدا را 🍃 غزال چشم جادوی محمّد(ص) 🌸 جهان را هيچ محرابی نباشد 🍃به جز محراب ابروی محمّد(ص) 🌺 نسيم خُلد و باد صبحگاهي 🍃وزان از جانب كوی محمّد(ص) 🌸 «يداللّه فوق اَيديهم»چه باشد!؟ 🍃به غير از دست و بازوی محمّد(ص) 🌺 دگر سودای شيدای نداری 🍃چو بينی حسن نيكوی محمّد(ص) 🌸 دل از دنيا وعقبیٰ بركنَی تو 🍃نظر گر بركُنی سوی محمّد(ص) 🌺 ننوشم جام می تا من نگيرم؛ 🍃يكي جام می از جوی محمّد(ص) 🌸 سلام انس وجن، حق ومَلک باد 🍃برآن خلق خوش وخوی محمّد(ص) ☘«الّلهمَّ صلّ علیٰ محمّدٍ وآلِ محمّد وعجِّلْ فرجهُم و الْعَنْ أعْداءَهم أجْمعین! بهم اَتولّیٰ ومِن اعدائهم اَتبرّاء الی الله» 🦋التماس دعا ♥️ 🗓۱۳۶۹ 🆔@banavayeneynava 🦋💐
🔻بمناسبت عیدالعیود« مسعود» گزینه آثار استاد دکتر در مدح و نعت خواجه کائنات و سرور موجودات حضرت ختمی مرتبت (علیه وآله افضل التحیات والثنا) در سایت👇 🆔 https://ana.ir/0040OY