eitaa logo
بانک عکس دفاع مقدس
2.3هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
82 ویدیو
26 فایل
📷 مرجع عکس کانال‌های شهدایی ❌ روی تصاویر لوگو نزنید 📌استفاده از تصاویر آزاد است 📌 با فوروارد مطالب از کانال شهدا حمایت کنید. 📌تلگرام https://t.me/bank_aks https://www.instagram.com/defense_ir?r=nametag
مشاهده در ایتا
دانلود
حاج حسین می‌گفت: هموارہ سعی‌مون این باشه که شهدا را به‌عنوان یک الگو در نظر داشته باشیم. 💠 @bank_aks
امام خامنه‌ای : انتخابات مصداقِ « اِن‌ تَنصُرُوا اللهَ‌ یَنصُرکُم » است جمهوری اسلامی را نصرت دهید خدا شما را نصرت می‌دهد. 💠 @bank_aks
برای وطن ؛ شما از جان گذشتید و ما هم از دلخوری‌هایمان ... ﻋﺮﺍﻕ ، ﺁﺑﺎﻥ ماه ۱۳۶۲ پنجوین ؛ ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ ﻭﺍﻟﻔﺠﺮ ۴ پیکر سه قهرمان وطن که ﺑﺮ ﺍﺛﺮ اﺻﺎﺑﺖ ﺧﻤﭙﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﺳﻨﮕﺮ ﺑﻪ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺭﺳﯿﺪﻧﺪ . 💠 @bank_aks
یادش بخیر ؛ روزی که با لباس های خونی رأی به ریاست جمهوری حضرت آقا دادیم ... این تصویر سند گویای روز جمعه ۲۵ مرداد ۱۳۶۴ است و این ها هم رزمنده‌های تیپ سیدالشهدا که از عملیات‌ عاشورای ۳ برگشتند. بچه هایی که از ساعت یک نیمه شب تا ۴ بامداد با دشمن در فکه جنگیده‌اند و بعد از جمع آوری شهدا و مجروحین و اسرایی که از دشمن گرفته‌اند. بعد از طلوع آفتاب دارند یه ته بندی می‌کنند و مهیا می‌شوند برای یک عملیات دیگر و یک تکلیف دیگر.... البته با وضو هستند چون با آن نماز صبح را خواندند. با همین لباس های خونی به فریضه الهی عمل کردند... از شما چه پنهان بعضی‌هاشان زخم ترکش بر بدن دارند. همین انگشت‌های خونی که الان دارن خربزه را خُرد می‌کنند چند ساعت روی ماشه بوده برای از بین بُردن دشمنان خدا و چند دقیقه بعد همین انگشتان برای ثبت حماسه‌‌ی انتخابات ریاست جمهوری پای برگه های رای می‌خورد.... 💠 @bank_aks
به قول حاج‌ قاسم : "امروز جمهوری اسلامی حرم است" در "مکتبِ حاج‌ قاسم" هر رأی دهنده‌ای "مدافع حرم" است. ای اهل حرم وقتِ دفاع از حرم آمد ... 💠 @bank_aks
یاد مردانی بخیر ... که با جوهر سرخ خون رأی دادند 💠 @bank_aks
روز قیامت جوابگوی خون شهیدان خواهید بود 🗳 شهید عباس جوشقانی: « خوب دقت نمایید به چه کسی رأی می‌دهید که اگر خطا کنید روز قیامت جوابگوی خون شهیدان خواهید بود..» 💠 @bank_aks
ما به این دست ، یک جان بدهکاریم رأی که چیزی نیست ... 💠 @bank_aks
🗳 انتخابات در جبهه ... سی و یکم تیرماه ۱۳۶۰ رادیو اعلام کرد دومین دوره انتخابات ریاست جمهوری برگزار خواهد شد. حضور در انتخابات واجب و لازم بود و ما ناراحت بودیم که چگونه رأی بدهیم. دعا می‌کردیم خداوند توفیق رأی دادن را نصیب ما کند. بچه‌ها هم مرتب سؤال می‌کردند که ما چگونه رأی می‌دهیم؟ روز رأی گیری، یعنی دوم مرداد، سرباز «عزیز یزدی» که دزفولی بود و برعکس فامیلی‌اش با لهجه غلیظ دزفولی هم صحبت می‌کرد، از دسته خمپاره زنگ زد و گفت : «صندوق رأی را به اینجا آورده‌اند، اگر می‌خواهید رأی بدهید به اینجا بیایید.» گفتم : «یزدی‌جان تعداد بچه‌ها زیاد و تجمع خطرناک است، اگر می‌توانی صندوق را پیش ما بیاور تا یکی یکی رأی بدهیم. » قبول کرد. ساعت ٨ صبح اولین نفری بودم که رأی خودم را به نام خدا به آقای رجایی دادم و از لطف خداوند که شامل حال ما شده بود. شاکر و خوشحال بودم. شناسنامه همراه ما نبود؛ به همین دلیل معرفی‌نامه‌ای با امضای فرماندهی گردان می‌دادیم و آنها هم در مقابل به هرکدام از ما رسیدی مزیّن به مهر جمهوری اسلامی می‌دادند تا سند افتخاری برای ما باشد. نتیجه آرا که اعلان شد، آقای رجایی با ١٣ میلیون رأی به ریاست جمهوری انتخاب شدند. راوی : امیر سرتیپ غلامحسین راوندی 💠 @bank_aks
🗳 انتخابات برای شهدا مهم بود؟! وقت انتخابات که می‌شد، همه نسبت به نتیجه حساس بودند و اعتقاد داشتند دفاع از کشور فقط رفتن به جبهه نیست... 🔹 تلاش می‌کردند دیگران را به مشارکت حداکثری تشویق کنند. از روش‌های تبلیغاتی هم گاهی بهره می‌بردند تا با روشنگری بتوانند دیگران را به انتخابِ بهتر سوق دهند. از دیدن برنامه‌های مناظرات گرفته تا تبلیغ با ماشینِ شخصی و یا گرفتن مرخصی از جبهه؛ همه‌ این‌ها نشانه اهتمام جدی شهدایی دارد که در زمان حیاتشان ازاین وظیفه شرعی‌ و ملی‌ خود غافل نبودند. 💠 @bank_aks
🗳 بازگشت از جبهه به خاطر انتخابات..! از جبهه برگشته بود تا چند روز مانده به انتخابات ریاست جمهوری برای کاندیدای مورد نظرش تبلیغ کند. اعتقاد داشت که در آن شرایط کشور، قضیه انتخابات ریاست جمهوری از هر چیزی مهم‌تر و حیاتی‌تر است. می‌گفت: "باید آقای رجایی با رأی بالا انتخاب شود." برای تبلیغ حتی به روستاها نیز رفته بود و حسابی برای آقا رجایی تبلیغ کرده بود. 💠 @bank_aks
🗳 تلاش‌هایش در شب انتخابات جواب داد! تیمسار مدنی، استاندار اول خوزستان بود. در ظاهر خودش را مؤمن و متعهد نشان داد. او موشک و هواپیماهای پیشرفته چند میلیون دلاری که شاه خریده بود را با یک جمله که ما در ایران موش داریم، موشک نمی‌خواهیم را پس داده بود. ارتشی‌ها را به خانه فرستاده بود و سربازها را معاف کرده بود. داشت برای صدام حسین فرش قرمز پهن می‌کرد. در این بحبوحه هم کاندید اولین دوره ریاست جمهوری شده بود...! سیدحسین وقتی متوجه شد که او کاندیدای ریاست جمهوری شده است، دنبال سند و مدرک افتاد. نشریه دیواری تهیه کرد و در همه شهر پخش کرد. بعد به شهرهای مختلف رفت و علیه تیمسار مدنی سخنرانی کرد. به این هم اکتفا نکرد، بلکه چند روز قبل از انتخابات به لانه جاسوسی رفت و سندهای دست‌نشانده بودن تیمسار مدنی را در آورد. تلاش‌های سیدحسین بالاخره جواب داد و شب قبل از انتخابات عدم صلاحیت تیمسار مدنی احراز شد و مردم این خبر را از تلویزیون شنیدند. 💠 @bank_aks
📣 تبلیغ با ماشین و بلندگو ... زمان انتخابات ریاست جمهوری بود. در آن زمان رقابت بین بنی‌صدر و حبیبی بود. آقا محمد بسیاری از کتاب‌های بنی‌صدر را خوانده بود. او اعتقاد داشت که بنی‌صدر به درد ریاست‌جمهوری نمی‌خورد، چون در کتاب‌هایش به صراحت از جدایی دین از سیاست سخن گفته بود. برای همین عکس‌های حبیبی را روی ماشینش نصب کرده بود و توی محله با بلندگو تبلیغ می‌کرد. وقتی انتخابات تمام شد. تلاش‌های او در روستای اختیارآباد کرمان جواب داد. حبیبی اول و بنی‌صدر هم دوم شد... 💠 @bank_aks
🗳 حرف انتخابات که می‌شد تاکیدش روی دو واژه بود؛ "مؤمن و انقلابی" می گفت: «ما پای آرمان‌ های امام و انقلاب خون داده‌ایم. باید کسی رو انتخاب کنیم که این آرمانها رو محقق کنه. به کسی رأی بدیم که دنبال منافع انقلابِ اسلامی باشه، نه اینکه پیِ باندبازی و حزب خودش بره..» (به نقل از فرزند شهید) 💠 @bank_aks
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پیام شهدا ... بیدار شویم والله به خدا مسئولیم بی‌تفاوت بودن ما در این برهه‌ زمان مسئله خواهد شد ... 💠 @bank_aks
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای شهدا ؛  شانه‌های شما یک لحظه از احساس تکلیف ، سبک نبود ما هم به رسم تکلیف پای صندوق‌های رای حاضر می‌شویم و فرد اصلح را انتخاب می‌کنیم راهتان ادامه دارد .... @bank_aks
🗳 برگزاری انتخابات با چراغ قوه در سنگر تا اذان ظهر منتظر بودند تا صندوق سیار رأی‌گیری به مقر بیاورند. رفت پیشِ مسؤول دسته و از او درباره زمان آوردن صندوق رأی پرسید و گفت: پس تکلیف انتخابات چه می‌شود؟! سرمدی هم فقط در جواب گفت: قرار است تا بعداز ظهر صندوق را بیاورند. عصر شد و باز هم خبری از بروبچه‌های رأی‌گیری نشد. شال و کلاه کرد که به شهر برود تا بلکه بتواند در انتخابات شرکت کند که خبر رسید هیچکس حق ندارد مقر را ترک کند...! ساعت ۱۰ شب وقتی دید زمانی بیش‌تر به نگهبانی‌اش نمانده است. پشه‌بند را زد و رفت بخوابد تا به موقع به سر پستش برسد که ندا آمد هر کسی می‌خواهد رأِی بدهد،‌ بیاید. از خوشحالی بال درآورد. یکی یکی بچه‌ها را از خواب بیدار کرد و به سمت چادر رأی‌گیری رفت. چادر خیلی تاریک بود. تنها وسیله روشنایی چراغ قوه بود. بسم‌ الله الرحمن الرحیم گفت و نوشت: "محمدعلی رجایی" 💠 @bank_aks