eitaa logo
بانک عکس دفاع مقدس
3.1هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
121 ویدیو
26 فایل
📷 مرجع عکس کانال‌های شهدایی ❌ روی تصاویر لوگو نزنید 📌استفاده از تصاویر آزاد است 📌 با فوروارد مطالب از کانال شهدا حمایت کنید. 📌تلگرام https://t.me/bank_aks https://www.instagram.com/defense_ir?r=nametag
مشاهده در ایتا
دانلود
با خندہ ات ، انار ترک می‌خورد بخند يلدا بكن تمامیِ ايام سال را ... #انار_خوری_فرمانده #شهید_احمد_کاظمی #یلدا_با_شهدا 💠 @bank_aks
شبِ فراق تان ، هر شب که هست یلدایی ست ... #یلدا_با_شهدا 🍉 #رزمندگان_لشکر۳۱عاشورا #پادگان‌_شهیدباکری_دزفول۱۳۶۳ 💠 @bank_aks
هندوانهٔ شیرین خاطرات‌تان گرمابخش یلداهای ماست ... 🍉 💠 @bank_aks
روزهایمان برای دیدنتان کوتاه بود ؛ خدا کند شب یلدا به شما برسیم ... 🍉 💠 @bank_aks
تَرَک دارد دلم همچون انارِ آخر پاییز همه شب‌های دلتنگی بدون تو شب یلداست ... آبادان سال ۱۳۶۱ مزار «شهید مصطفی برفی» عکاس: مهرزاد ارشدی 💠 @bank_aks
هندوانه‌‌ی شب یلدا به شرطِ صلوات بر مُحمّد و آل مُحمّدﷺ... 🍉 💠 @bank_aks
منطقه دهلران–دشت عباس‌آباد بودیم. از آنجایی که در نجاری مهارت داشتم دو و سه شب مانده به شب یلدا، جعبه‌های مهمات که قابل استفاده نبود، برمی‌داشتم و از آن کرسی درست می‌کردم. پتو‌های رزمندگان را نیز با سوزن به هم می‌دوختیم تا بصورت لحاف کرسی روی کرسی بیندازیم. ذغال را هم طی روز درست میکردیم تا روشنایی آن در تیر رأس دشمن نباشد و سپس برای شب استفاده می‌کردیم. یک هفته قبل از شب یلدا، مسئول تدارکات بسته‌های آجیل شامل پسته ، بادام و گردو .. را بین رزمنده‌ها توزیع می‌کرد تا در شب یلدا از آن استفاده کنند. از آنجایی‌که ارشد گروهان بودم، رزمنده‌ها به غیر از نگهبانان پست، به سنگر ما می‌آمدند و همه دور کرسی می‌نشستند البته فضای سنگر کوچک بود، اما به سختی خودشان را جا می‌دادند. فانوس را روی کرسی می‌گذاشتیم تا نور آن سنگر را روشن کند، سپس آجیل‌ ها را روی کرسی می‌گذاشتیم و همه با هم مشغول خوردن می‌شدیم. در شب یلدا، رزمندگان که سن‌شان بالا بود خاطره تعریف می‌کردند و همچنین دیگر رزمندگان جُک و طنز می‌گفتند، با یکدیگر می‌خندیدند و شب یلدا را در فضای شادی به اتمام می‌رساندند. نصف شب رزمنده‌هایی که نوبت پست‌شان شده بود از سنگر خارج می‌شدند و رزمنده‌هایی که پست نگهبانی‌شان به اتمام می‌رسید به سنگر می‌آمدند، لذا تا نماز صبح در کنار هم لحظات خوشی را با یکدیگر می‌گذراندند. راوی: جانباز سید مرتضی فاضلی 💠 @bank_aks