eitaa logo
بانک تولیدات مجازی
6.4هزار دنبال‌کننده
42.2هزار عکس
23.1هزار ویدیو
3.3هزار فایل
بانک تولیدات مجازی معاونت تبلیغ حوزه‌های علمیه 🔰 اینجا سعی میکنیم بهترین تولید‌های رسانه‌ای را قرار دهیم تا ادمین‌های عزیز در کانال‌ها و سکو‌های خود منتشر کنند 🗒 موضوعات: 🔰مذهبی 🔰سیاسی 🔰فرهنگی ارتباط با ادمین @Mobalegh20 @ahmad
مشاهده در ایتا
دانلود
❣️ 💢 جمعه ها با دوستاش می رفت کوهنوردی. یک بار نشد که دست خالی برگرده. همیشه برام گل های وحشی زیبا با بوته های طلایی می آورد. معلوم بود که از میون صدها شاخه و بوته به زحمت چیده شدند. ❤️ بعد از شهادتش رفتم اتاق فرماندهی تا وسایلش رو ببینم و جمع کنم. دیدم گوشه اتاقش یه بوته خار طلایی گذاشته که تازه بود. جریانش رو پرسیدم، گفت: از ارتفاعات لولان عراق آورده بود. شک نداشتم که برای من آورده بود. 🌷 خاطره ای از شهید حسن آبشناسان 📚 منبع: کتاب نیمه پنهان ماه، جلد 12، ص 30 📎 📎 📎 📎 🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه های علمیه 🌐 btid.org
❣️ 💢 فاطمه، نُه ساله شده بود و برایش جشن تکلیف گرفتیم. حاج رضا خیلی به این چیزها اهمیت می داد. برای فاطمه یک انگشتر خرید. چند ماه بعد، ماه مبارک رمضان بود و فاطمه همه روزه هایش را گرفت. آن وقت یک جفت النگو بهش هدیه داد. ❤️ تولد بچه ها همیشه یادش بود و برای شان هدیه می خرید. تولد حضرت زهرا سلام الله علیها هم می گفت: امروز روز فاطمه و زهراست. و برای هر دوشان هدیه می خرید. روز تولد حضرت محمد صلی الله علیه و آله هم برای محمد جواد هدیه می خرید. 🌷 برشی از زندگی شهید حاج رضا کریمی 📚 منبع: کتاب هزار از بیست، ص 60 📎 📎 📎 📎 🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه های علمیه 🌐 btid.org
❣️ 💢 پسر عزیزم سلام، دعا می کنم تا شهید راه اسلام و ولایت باشید. اگر چه امروز پدرت کنارت نیست ولی بدان بسیار دوستت دارم و برای نجات جان کودک هایی مثل تو رفته تا دل مادر و پدرشان خشنود شود و با شادی آن ها تو شاد شوی. ❤️ تو تمام بود و نبود من هستی و دل کندن از تو برایم سخت است ولی به روی خود نمی آوردم که دیگران ناراحت نشوند. مادرت را به تو می سپارم... 🌷 راوی فرزند شهید مدافع حرم علی آقا عبداللهی 📚 منبع: 365خاطره برای 365 روز، ص 95 📎 📎 📎 📎 🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه های علمیه 🌐 btid.org
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 💢 مداحی آهنگران در محضر مبارک امام خامنه‌ای مد‌ظله‌العالی و گریه 📎 📎 📎 📎 🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه های علمیه 🌐 btid.org
💢 کسانی که سر ز پا نشناخته در صفوق دفاع مقدس شرکت می کردند، منتظران حقیقی بودند. 📚 مقام معظم رهبری مد ظله العالی، 1381/07/30 📎 📎 📎 📎 🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه های علمیه 🌐 btid.org
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 👈 حالا که اربعین نتونستیم بیاییم از دور بهت سلام میکنیم... 🔸 آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند 🔸 آیا شود که گوشه چشمی به ما کنند 📎 📎 📎 📎 🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه های علمیه 🌐 btid.org
💢 دفاع مقدس جهاد بزرگ دینی و ملی ملت ایران بود. 📚 مقام معظم رهبری مد ظلله العالی، 1388/06/29 📎 📎 📎 📎 🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه های علمیه 🌐 btid.org
4_5943062452110363628.mp3
961.6K
💠 مسافرت برای رشد در آن سو 🎙 علامه حسن زاده آملی (ره) 🔻 آقایان داریم خداحافظی می کنیم، ای بسا که خبر به شما رسیده : حسن زاده مسافرت کرد... 🏴انا لله و انا الیه راجعون🏴 ▪️ إذا ماتَ العالِمُ ثُلِمَ فِي الإسلامِ ثُلمَةٌ لايَسُدُّها شَيءٌ إلى يَومِ القِيامَةِ ( المحاسن، ج 1، ص 364 ) ▪️ این ضایعه غم انگیز را به حضرت ولی عصر ارواحنا فداه، مقام معظم رهبری، مراجع عظام تقلید، حوزه‌های علمیه، اساتید و طلاب، مردم غیور مازندران و شهر آمل، به خصوص فرزندان و خانواده محترم آن عالم جلیل القدر تسلیت می گوییم. 📎 📎 📎 📎 📎 🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه های علمیه 🌐 btid.org
🏴 إنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ 🏴 ▪️ إذا ماتَ العالِمُ ثُلِمَ فِي الإسلامِ ثُلمَةٌ لايَسُدُّها شَيءٌ إلى يَومِ القِيامَةِ ▪️ وقتی عالمی فقیه، فوت کند در اسلام رخنه و حفره‌ای ایجاد می‌شود که هیچ چیزی نمی‌تواند جای آن را پر کند. 📚 المحاسن، ج 1، ص 364 📎 📎 📎 📎 📎 🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه های علمیه 🌐 btid.org
💠 امام صادق عليه السلام: ▪️ بكَتِ السَّماءُ عَلَى الحُسَين أربَعينَ يَوما بالدَّم ▪️ آسمان چهل روز بر حسین خون گریه کرد. 📚 مناقب آل أبی طالب، ج 3، ص 212 📎 📎 📎 📎 🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه های علمیه 🌐 btid.org
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 💠 نظر علامه حسن زاده آملی (رحمه الله علیه) در مورد رهبر انقلاب 💢 (رحمه الله علیه): قرائن و شواهد نشان می‌دهد انقلاب اسلامی و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران ظهور صغرای حضرت بقیه‌الله الاعظم و بین الطلوعین حکومت جهانی امام زمان ارواحنا فداه می‌باشد. 📎 📎 📎 📎 🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه های علمیه 🌐 btid.org
❣️ 💢 شب آخر به همسرم گفتم: نمی دونم زمان عملیات چه شبی است؛ اما بشین تا برات حنا ببندم، روی مبل نشست و موها، محاسن و پاهایش را حنا بستم.تا صبح خوابم نمی برد و به همسرم که خوابیده بود، نگاه می کردم. صبح صبحانه آماده کردم و وقت رفتن سه بار در کوچه به پشت سرش نگاه کرد، چهره خندانش را هیچ وقت فراموش نمی کنم... ❤️ روش نمی شد پیش دوستاش بگه دوست دارم گفت من بهت میگم یادت باشه توهم یادت بیوفته که دوست دارم موقع اعزام از پله هاپایین می رفت و هی می گفت: یادت باشه. 🌷 راوی همسر شهیدمدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی 📚 منبع: 365خاطره برای 365 روز، ص 83 📎 📎 📎 📎 🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه های علمیه 🌐 btid.org
❣️ 💢 وقتی اومد خونه دیگه نمی ذاشت من کار کنم. زهرا رو می ذاشت روی پاهاش و با دست به پسرمون غذا می داد. 👈 می گفتم: «یکی از بچه ها رو بده به من»؛ با مهربونی می گفت: «نه، شما از صبح تا حالا به اندازه کافی زحمت کشیدی». ❇️ مهمون هم که می اومد، پذیرایی با خودش بود. دوستاش به شوخی می گفتند: «مهندس که نباید تو خونه کار کنه!» ❤️ می گفت: «من که از حضرت علی علیه السلام بالاتر نیستم. مگه به حضرت زهرا سلام الله علیها کمک نمی کردند؟» 🌷 برشی از زندگی شهید حسن آقاسی زاده 📚 منبع: 365خاطره برای 365 روز، ص 37 📎 📎 📎 📎 🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه های علمیه 🌐 btid.org
❣️ 💢 پدر علاقه ی شدیدی به مادرم داشت. بعد از شهادتش، از هم رزمانش شنیدیم که وابستگی بیش از حدی به خانواده اش داشت و همیشه دوست داشتند راز این دلبستگی را بدانن. این علاقه حتی دربین همرزمانش در سوریه هم پیچیده بود. ❤️ همیشه به ما سفارش می کرد که به مادرتان احترام بگذارید و دست و پای مادرتان را ببوسید. دوستت دارم را خیلی به مادرم می گفت. 🌷 برشی از زندگی شهید مدافع حرم شهید حسین رضایی 📚 منبع: 365خاطره برای 365 روز، ص 39 📎 📎 📎 📎 🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه های علمیه 🌐 btid.org
❣️ 💢 پدر مادر مهدی، خواهر و برادرش؛ همه دورتا دورِ سفره نشسته بودیم؛ رفتم از آشپزخانه چیزی بیاورم. وقتی آمدم دیدم همه نصف غذاشون رو خورده اند، ❤️ اما مهدی دست به غذاش نزده تا من بیایم . توی خونه هم بهم کمک می‌کرد. ظرف های شام دو تا بشقاب و لیوان بود و یه قابلمه. رفتم سر ظرف شویی. مهدی گفت: انتخاب کن، یا تو بشور، من آب بکشم؛ یا من می شورم، تو آب بکش. گفتم: مگه چقدر ظرف هست؟ گفت: هر چی که هست انتخاب کن. 🌷 خاطرهای از زندگی سردار شهید مهدی زین الدین 📚 منبع: یادگاران10 ، صفحات 19 و 50 📎 📎 📎 📎 🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه های علمیه 🌐 btid.org
❣️ 💢 برنامه ریزی ها شد، مهمون ها هم دعوت شدند. یه مرتبه زنگ زدند گفتند: «ماموریتی پیش اومده و باید بیای اهواز». وقتی به من گفت، خیلی ناراحت شدم و کلی گریه کردم. بهش گفتم: «ما فردا مهمون داریم، برنامه ریزی کردیم». ❤️ وقتی حال من رو این طور دید به دوستاش زنگ زد و رفتنش رو کنسل کرد. گفته بود: «بی انصافیه اگه همسرم رو تنها بزارم، این همه سختی رو تحمل کرده حالا یه بار از من خواسته بمونم. اگه بیام اهواز با روح جوان مردی سازگار نیست». 🌷 برشی از زندگی شهید سید علی حسینی 📚 منبع: 365 خاطره برای 365 روز، ص 42 📎 📎 📎 📎 🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه های علمیه 🌐 btid.org
❣️ 💢 ولی الله توی خانه علیا مخدره صدایم می زد. هیکل درشتی داشت و من ریزه بودم. ❤️ خیلی متواضع بود تا حدی که کفش هایم را جلوی پایم جفت می کرد. می شنیدیم که به طعنه می گویند: آقا ولی الله کفشای این جوجه رو برایش جفت می کنه. آخه ظاهرش خشن به نظر می آمد. باورشان نمی شد. باور نمی کردند که چقدر اصرار داره به من کمک کنه. او بسیار حساس بود و روحیه بسیار لطیفی داشت. 🌷 راوی: همسر سردار شهید ولی الله چراغچی 📚 منبع: 365 خاطره برای 365 روز، ص 43 📎 📎 📎 📎 🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه های علمیه 🌐 btid.org
❣️ 💢 خیلی صبور و مهربان بود. هیچ‌ وقت منتظر نمی‌ ماند که کسی کاری به ایشان محول کند، هر گاه می‌ دید کاری هست خودش انجام می داد و منتظر تشکر از هیچ کسی نبود. هیچ کاری را بد نمی‌ دانست و برایش فقط لقمه حلال مهم بود. ❤️ عاشق خانه و خانواده مخصوصاً فرزندش. 🌷 برشی از زندگی شهید مدافع حرم سید سجاد حسینی 📚 منبع: 365 خاطره برای 365 روز، ص 45 📎 📎 📎 📎 🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه های علمیه 🌐 btid.org
❣️ 💢 وقتی به خانه می آمد، من ديگر حق نداشتم كار كنم. بچه را عوض می كرد، شير برايش درست می كرد. سفره را می انداخت و جمع می كرد، پابه پای من می نشست، لباس ها را می شست، پهن می كرد، خشک می كرد و جمع می كرد. ❤️ آن قدر محبت به پای زندگی می ريخت كه هميشه به او می گفتم: درسته كه كم می آيی خانه؛ ولی من تا محبت های تو را جمع كنم، برای يك ماه ديگر وقت دارم. نگاهم می كرد و می گفت: تو بيش تر از اين ها به گردن من حق داری. 🌷 برشی از زندگی شهیدحاج محمدابراهیم همت 📚 منبع: 365 خاطره برای 365 روز، ص 46 📎 📎 📎 📎 🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه های علمیه 🌐 btid.org
❣️ 💢 دفتری که قرار گذاشته بودیم اشکالاتِ هم را در آن بنویسیم، تقریبا همیشه با ایرادات من پُر می شد. حمید می گفت: تو به من بی توجهی! چرا اشکالات مرا نمی نویسی؟ ❤️ گوشه چشمی نگاهش کردم و گفتم تو فقط یک اشکال داری! دست هایت خیلی بلند است. تقریبا غیراستاندارد است. من هر چه برایت می دوزم، آستین هایش کوتاه می آید. حمید مثل همیشه خندید. برایم جالب بود و لذت بخش که او به ریزترین کارهای من مثل لباس پوشیدن، غذا خوردن، کتاب خواندن و ... دقت می کرد. 🌷 برشی از زندگی شهید حمید باکری 📚 منبع: 365 خاطره برای 365 روز، ص 36 📎 📎 📎 📎 🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه های علمیه 🌐 btid.org
❣️ 💢 وقتی به خانه برمی گشت پا به پای من در آشپزخانه کار می‌کرد، غذا می‌پخت. ظرف می‌شست. حتی لباس‌هایش را نمی‌گذاشت من بشویم. می‌گفت لباس‌های کثیف من خیلی سنگین است، تو نمی‌توانی چنگ بزنی. ❤️ بعضی وقت‌ها فرصت شستن نداشت. زود بر می‌گشت. با این حال موقع رفتن مرا مدیون می‌کرد که دست به لباس‌ها نزنم. در کمترین فرصتی که به دست می‌آورد، ما را می‌برد گردش. 🌷 برشی از زندگی شهید محمدرضا دستواره 📚 منبع: 365 خاطره برای 365 روز، ص 44 📎 📎 📎 📎 🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه های علمیه 🌐 btid.org
❣️ 💢 معمولاً صورت بشاشی داشت.يک بار سر مسئله ای با هم به توافق نرسيديم. هر کدام روی حرف خودمان ايستاده بوديم که او عصبانی شد، اخم توی صورتش افتاده بود و لحن مختصر تندی به خود گرفت. از خانه زد بيرون… ❤️ وقتی برگشت دوباره همان طور با روحيه باز و لبخند آمد. بهم گفت: «بابت امروز صبح معذرت می خواهم.» می گفت: نبايد گذاشت اختلافات خانوادگی بيش از يک روز ادامه پيدا کند... 🌷برشی از زندگی سردار شهید اسماعیل دقایقی 📚 منبع: 365 خاطره برای 365 روز، ص 50 📎 📎 📎 📎 🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه های علمیه 🌐 btid.org