eitaa logo
از لاک جیغ تا خدا
2.9هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
4.1هزار ویدیو
52 فایل
﷽ حَسْبُنَاالله‌وَنِعْمَ‌الْوَکیٖلْ...خُڋا‌ݕَڔٰاےِݦَݧ‌ْڬٰاڣٖیښٺ❤ ️ ارتباط با ما👇 @R_Nurzade لینک پیام ناشناس👇 https://daigo.ir/pm/sOgMoT
مشاهده در ایتا
دانلود
زن ها کجای هستند؟ (1) مردم دارند به رهبری پیام میدهند و تقاضا میکنند که «هر طور شده انتقام خون حاج قاسم را بگیرید». خب قوم موسی هم که گفتند تو و خدایت بروید مبارزه کنید ما اینجا نشسته ایم! مردم! انتقام را فقط در موشک های و ارتش جستجو نکنید. یادتان باشد آمریکایی که حاج قاسم را ناجوانمردانه شهید کرد، همان آمریکایی است که میخواهد حجاب را از سر دختران این کشور بردارد. آمریکایی که در حق سردار اسلام جنایت کرد، همان است که میخواهد واژه مادر در این سرزمین دیگر نباشد. ایها الناس! این آمریکای خبیث و این شیطان اکبری که دستش به خون مالک اشتر انقلاب آلوده شد همان آمریکایی است که میلیاردها دلار برای ترویج فساد و فحشا در کشورهای اسلامی میکند. مردم! آمریکا اگر حاج قاسم را ترور کرد، خیلی سال است که تلاش میکند که را در جان من و توی ایرانی مسلمان فرو کند.. باید باور کنید این آمریکا فقط دشمنِ حاج قاسم نیست.. این آمریکا دشمن خانواده های ماست..دشمن عزت ماست.. دشمن ایمان ماست... دشمن دین ماست... چشمتان فقط به موشک های سپاه و ارتش نباشد.. اصلا برای منتظر مردها هم نباشید.. مگر برای معطل مردها ماندیم؟ امروز روزِ است. از قاتلی که دستش به خون خانه و خانواده و ذهن و ایمان مردم ما آلوده است. و نبض این مبارزه فرهنگی دست زنهاست. بسم الله.. اگر چادر به سر داریم مدیون خون حاج قاسم هاییم. ادای دین به شهید، ادامه راه اوست. یعنی .. یعنی همین امروز، همین الان، برای زندگی ات تصمیم بگیر و کن برای ساختن جامعه ای عاری از .. @banomahtab
🔴 پشت پرده اقدام آمریکا برای دزدی نفت ایران و پیام واکنش قاطع سپاه.. 🔹در ماههای اخیر دولت جدید روی کار آمده در تهران با اعتماد به نفس بیشتری در حال بازیگری در عرصه بین الملل است و سیاستمداران آمریکایی نیز یکی از مهم ترین دلایل اینگونه رفتار را به دور زدن تحریم ها و فروش مخفیانه به کشورهای دیگر (به خصوص چین) نسبت می دهد... 🔸در نتیجه آمریکا سعی داشت با یک ضرب شصت نظامی و شرکت ملی نفت و انتقال محموله آن به تانکری دیگر، ایران را بر سرجای خود نشانیده و در آتی شروط خود را بر جمهوری اسلامی تحمیل کند... 🔻این دزدی دریایی به ۲ دلیل در انجام شد؛ اول، به باور فرماندهان نظامی آمریکایی ایران در دریای عمان از خلیج فارس کمتر است.. دوم، این که با توجه به کنترل جمهوری اسلامی بر بهتر بود این نفتکش در دریای عمان ربوده می شد... 🔹اما آمریکایی ها از ابتکار عمل و توان عکس العمل نیروهای واکنش سریع و تکاوران نیروی دریایی غافل بودند و گمان آنها بر این بود که رخدادهایی که رزمایش های نظامیان ایرانی رخ می دهد صرفا نمایش است و در عمل آنها قابلیت عملیاتی در برابر نیروی دریایی قدرتمند آمریکا را ندارند... 🔸به محض وقوع ، پایگاه دریایی سپاه در دریای عمان (جاسک) که امامت نام دارد به حالت آماده باش کامل درآمد و با رصد صورت گرفته تکاوران سبزپوش ایرانی بوسیله هلیکوپتر بر روی نفتکش حامل نفت دزدیده شده هلی برن کرده و آن را به کنترل خود در می آورند و به سمت ساحل حرکت می دهند... 🔹همزمان چند فریگیت و ناوشکن آمریکایی برای توقیف مجدد نفتکش وارد عمل می شوند که قایق های موشک انداز و پهپادهای سپاه به کارزار وارد شده و نیروهای آمریکایی که به خوبی از توان موشکی ضددریایی و شناوری ایران آگاهی داشتند عقب نشینی را به صلاح دانسته و عملا عملیات آنها با شکست کامل مواجه شد. 🔻این عملیات نیروی دریایی سپاه چند پیام در بطن خود داشت؛ 1️⃣ نیروی دریایی کلاسیک آمریکا از لحاظ تکنیکی و تاکتیکی قابلیت مقابله با نیروهای سپاه پاسداران که در دریا را به خوبی اجرا می کنند ندارد و این اولین تقابل ناموفق آنها نیز نبوده است... 2️⃣ توان رزمی دریایی سپاه منحصر به نیست و یگانهای این نیرو می توانند در آبهای عمان نیز پیشرفته ترین عملیات ها را طراحی کرده و در سریع ترین زمان‌ ممکن به اجرا درآورند. 3️⃣ آمریکا دیگر نمی تواند حتی در لفظ از در خصوص ایران سخن بگوید و این گزینه عملا از روی میز برداشته شده است... 4️⃣ رژیم صهیونیستی که مرتبا از حمله به ایران سخن می گوید ملتفت باشد که ایران چگونه می تواند در اندک زمانی در پاسخ به تهدیدات وارد عمل شود... 5️⃣ کشورهای عربی منطقه نیز که گمان می کردند می توانند خود در برابر ایران را از آمریکا به عاریت بگیرند باید به این نکته واقف شوند که بهتر است مستقیما با قدرت اول منطقه وارد مذاکره و حل مشکلات شوند... 💬 تقوی نیا ـــــــــــــــــــــــ پایگاه خبری صابرین ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ @banomahtab ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
انگلیسی‌ها، دست روی بد نقطه‌ای گذاشتند… آنھا نمـے‌دانستند همه‌ی ما موافق با و هریڪ از ما یڪ ‌سپاهـے هستیم✌️🏼✨ • • ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ @banomahtab ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
از لاک جیغ تا خدا
من آتئیست هستم. اما می‌خواهم قرآن بخوانم تا بدانم چه رازى باعث مقاومت و تحمل مردم فلسطين شده است.
✍️ 💠 طاقت از دست دادن برادرم را نداشتم که با به مصطفی التماس می‌کردم :«تورو خدا پیداش کنید!» بی‌قراری‌هایم را تمام کرده و تماس‌هایش به جایی نمی‌رسید که به سمت در رفت و من دنبالش دویدم :«کجا میرید؟» 💠 دستش به طرف دستگیره رفت و با لحنی گرفته حال خرابش را نشانم داد :«اینجا موندنم فایده نداره.» مات رفتنش مانده و من دو بار قامت غرق خونش را دیده بودم و دیگر نمی‌خواستم پیکر پَرپَرش را ببینم که قلبم به تپش افتاد. دل مادرش بزرگتر از آن بود که مانع رفتنش شود، اشکش را با چند بار پلک زدن مهار کرد و دل کوچک من بال بال می‌زد :«اگه رسیدن اینجا ما چیکار کنیم؟» 💠 از صدایم تنهایی می‌بارید و خبر رگ غیرتش را بریده بود که از من هم دل برید :«من ، اما یه عمر همسایه سیده زینب بودم، نمی‌تونم اینجا بشینم تا بیفته دست اون کافرا!» در را گشود و دلش پیش اشک‌هایم جا مانده بود که دوباره به سمتم چرخید و نشد حرف دلش را بزند. نگاهش از کنار صورتم تا چشمان صبور مادرش رفت و با همان نگاه نگران سفارش این دختر را کرد :«مامان هر اتفاقی افتاد نذارید کسی بفهمه شیعه‌اس یا !» و می‌ترسید این اشک‌ها پای رفتنش را بلرزاند که دیگر نگاهم نکرد و از خانه خارج شد. 💠 او رفت و دل مادرش متلاشی شده بود که پشت سرش به گریه افتاد و من می‌ترسیدم دیگر نه ابوالفضل نه او را ببینم که از همین فاصله دخیل ضریح (علیهاالسلام) شدم. تلوزیون فقط از نبرد حمص و حلب می‌گفت، ولی از و زینبیه حرفی نمی‌زد و از همین سکوت مطلق حس می‌کردم پایتخت سوریه از آتش ارتش آزاد گُر گرفته که از ترس سقوط داریا تب کردم. 💠 اگر پای به داریا می‌رسید، من با این زن سالخورده در این تنهایی چه می‌کردم و انگار قسمت نبود این ترس تمام شود که صدای تیراندازی هم به تنهایی‌مان اضافه شد. باورمان نمی‌شد به این سرعت به رسیده باشند و مادرش می‌دانست این خانه با تمام خانه‌های شهر تفاوت دارد که در و پنجره‌ها را از داخل قفل کرد. 💠 در این خانه دختری شیعه پنهان شده و امانت پسرش بودم که مرتب دور سرم می‌خواند و یک نفس نجوا می‌کرد :«فَاللَّهُ خَيْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِين.» و من هنوز نمی‌دانستم از ترس چه تهدیدی ابوالفضل حاضر نشد تنها راهی ایرانم کند که دوباره در این خانه پنهانم کرد. حالا نه ابوالفضل بود و نه مصطفی که از ترس اسارت به دست تروریست‌های جانم به لبم رسیده و با اشکم به دامن همه ائمه (علیهم‌السلام) چنگ می‌زدم تا معجزه‌ای شود که درِ خانه به رویمان گشوده شد. 💠 مصطفی برگشته بود، با صورتی که دیگر آرامشی برایش نمانده و چشمانی که از غصه به خون نشسته بود. خیره به من و مادرش از دری که به روی خودمان قفل کرده بودیم، حس کرد تا چه اندازه کردیم که نگاهش در هم شکست و من نفهمیدم خبری ندارد که با پرسش بی‌پاسخم آتشش زدم :«پیداش کردید؟» همچنان صدای تیراندازی شنیده می‌شد و او جوابی برای اینهمه چشم انتظاری‌ام نداشت که با شرمندگی همین تیرها را بهانه کرد :«خروجی شهر درگیری شده بود، برا همین برگشتم.» 💠 این بی‌خبری دیگر داشت جانم را می‌گرفت و ابوالفضل پای رفتنش را سُست کرده بود که لحنش هم مثل نگاهش به زیر افتاد :«اگه براتون اتفاقی می‌افتاد نمی‌تونستم جواب برادرتون رو بدم!» مادرش با دلواپسی پرسید :«وارد داریا شدن؟» پایش پیش نمی‌رفت جلوتر بیاید و دلش پیش مانده بود که همانجا روی زمین نشست و یک کلمه پاسخ داد :«نه هنوز!» 💠 و حکایت به همینجا ختم نمی‌شد که با ناامیدی به قفل در نگاه کرد و صدایش را به سختی شنیدم :«خونه اطراف دمشق رو آتیش می‌زنن تا مجبور شن فرار کنن!» سپس سرش به سمتم چرخید و دیدم قلب نگاهش برایم به تپش افتاده که خودم دست دلش را گرفتم :«نمی‌ذارم کسی بفهمه من شیعه‌ام!» و او حرف دیگری روی دلش سنگینی می‌کرد و همین حرف حالش را زیر و رو کرده بود که کلماتش به هم پیچید :«شما ژنرال رو می‌شناسید؟» 💠 نام او را چند بار از ابوالفضل شنیده و می‌دانستم برای آموزش نیروهای سوری به دمشق آمده که تنها نگاهش کردم و او خبر تلخش را خلاصه کرد :«میگن تو انفجار دمشق شده!» قلبم طوری به قفسه سینه کوبیده شد که دلم از حال رفت. می‌دانستم از فرماندهان است و می‌ترسیدم شهادتش کار نیروهای ایرانی را یکسره کند که به نفس‌نفس افتادم :«بقیه ایرانی‌ها چی؟» و خبر مصطفی فقط همین بود که با ناامیدی سری تکان داد و ساکت شد... ✍️نویسنده: ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ @banomahtab ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━