eitaa logo
بانوان فرهیخته ی فلارد
140 دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
9.1هزار ویدیو
373 فایل
ارتباط با مدیر کانال https://eitaa.com/hosseini12345
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔🍂🍂🥀🖤🥀🍂🍂💔 درگیر تو بودن بخدا آزادےسٺ ویرانہ بہ نام تو همہ آبادےسٺ گفتم همہ جا تا ڪہ بدانند همہ شش دانگ دلم وقف امام هادےسٺ 🥀 ◾️شهادت_امام هادی علیه السلام تسلیت باد علیه السلام ╭═━๑❀🖤❀๑━═🦋 ╰═━๑❀🖤❀๑━═╯
استغفار_4.mp3
5.71M
۴ 📿 إنّ اللّه تعالى، يَغفِرُ لِلمُذنِبِينَ إلاّ مَن لا يُريدُ أن يُغفَرَ لَهُ ! قالوا : يا رسولَ اللّه، مَنِ الذي يُريدُ أن لا يُغفَرَ لَهُ ؟ قالَ : مَن لا يَستَغفِرُ خدا همه رو می‌بخشه! مگر اونایی که خودشون نمی‌خوان! یعنی کیــــا ؟ اونایی که اهل استغفار نیستند💥 @✧═════•❁❀❁•═════
1_828364622.mp3
3.21M
🔊 بشنوید| توصیه‌ها و دستورات ویژه استقبال از ماه رجب. 🔸بیایید در این ماه با امیرالمومنین(ع) معامله کنیم! استاد فیاض بخش ❗️پیشنهاد می‌کنیم این فایل صوتی را حتما تا قبل از روز جمعه (اول ماه رجب) گوش دهید تا فرصت کافی برای ادای مقدمات ورود به ماه رجب داشته باشید.
💠 ظاهراً دیگر به نتیجه رسیده و می‌خواست قصه را فاش کند. باور نمی‌کردم حیدر اینهمه بی‌رحم شده باشد که بخواهد در جمع را ببرد. اگر لحظه‌ای سرش را می‌چرخاند، می‌دید چطور با نگاه مظلومم التماسش می‌کنم تا حرفی نزند و او بی‌خبر از دل بی‌تابم، حرفش را زد:«عدنان با تکریت ارتباط داره، دیگه صلاح نیس باهاشون کار کنیم.» 💠 لحظاتی از هیچ کس صدایی درنیامد و از همه متحیرتر من بودم. بعثی‌ها؟! به ذهنم هم نمی‌رسید برای نیامدن عدنان، اینطور بهانه بتراشد. بی‌اختیار محو صورتش شده و پلکی هم نمی‌زدم که او هم سرش را چرخاند و نگاهم کرد و چه نگاه سنگینی که اینبار من نگاهم را از چشمانش پس گرفتم و سر به زیر انداختم. 💠 نمی‌فهمیدم چرا این حرف‌ها را می‌زند و چرا پس از چند روز دوباره با چشمانم آشتی کرده است؟ اما نگاهش که مثل همیشه نبود؛ اصلاً مهربان و برادرانه نبود، طوری نگاهم کرد که برای اولین بار دست و پای دلم را گم کردم. وصله بعثی بودن، تهمت کمی نبود که به این سادگی‌ها به کسی بچسبد، یعنی می‌خواست با این دروغ، آبروی مرا بخرد؟ اما پسرعمویی که من می‌شناختم اهل نبود که صدای عصبی عمو، مرا از عالم خیال بیرون کشید :«من بی‌غیرت نیستم که با قاتل برادرم معامله کنم!» 💠 خاطره پدر و مادر جوانم که به دست بعثی‌ها شده بودند، دل همه را لرزاند و از همه بیشتر قلب مرا تکان داد، آن هم قلبی که هنوز مات رفتار حیدر مانده بود. عباس مدام از حیدر سوال می‌کرد چطور فهمیده و حیدر مثل اینکه دلش جای دیگری باشد، پاسخ پرسش‌های عباس را با بی‌تمرکزی می‌داد. 💠 یک چشمش به عمو بود که خاطره پدرم بی‌تابش کرده بود، یک چشمش به عباس که مدام سوال‌پیچش می‌کرد و احساس می‌کردم قلب نگاهش پیش من است که دیگر در برابر بارش شدید احساسش کم آوردم. به بهانه جمع کردن سفره بلند شدم و با دست‌هایی که هنوز می‌لرزید، تُنگ شربت را برداشتم. فقط دلم می‌خواست هرچه‌زودتر از معرکه نگاه حیدر کنار بکشم و نمی‌دانم چه شد که درست بالای سرش، پیراهن بلندم به پایم پیچید و تعادلم را از دست دادم. 💠 یک لحظه سکوت و بعد صدای خنده جمع! تُنگ شربت در دستم سرنگون شده و همه شربت را روی سر و پیراهن سپید حیدر ریخته بودم. احساس می‌کردم خنکای شربت مقاومت حیدر را شکسته که با دستش موهایش را خشک کرد و بعد از چند روز دوباره خندید. 💠 صورتش از خنده و خجالت سرخ شده و به گمانم گونه‌های من هم از خجالت گل انداخته بود که حرارت صورتم را به‌خوبی حس می‌کردم. زیر لب عذرخواهی کردم، اما انگار شیرینی شربتی که به سرش ریخته بودم، بی‌نهایت به کامش چسبیده بود که چشمانش اینهمه می‌درخشید و همچنان سر به زیر می‌خندید. 💠 انگار همه تلخی‌های این چند روز فراموشش شده و با تهمتی که به عدنان زده بود، ماجرا را خاتمه داده و حالا با خیال راحت می‌خندید. چین و چروک صورت عمو هم از خنده پُر شده بود که با دست اشاره کرد تا برگردم و بنشینم. پاورچین برگشتم و سر جایم کنار حلیه، همسر عباس نشستم. 💠 زن‌عمو به دخترانش زینب و زهرا اشاره کرد تا سفره را جمع کنند و بلافاصله عباس و حلیه هم بلند شدند و به بهانه خواباندن یوسف به اتاق رفتند. حیدر صورتش مثل گل سرخ شده و همچنان نه با لب‌هایش که با چشمانش می‌خندید. واقعاً نمی‌فهمیدم چه‌خبر است، در سکوتی ساختگی سرم را پایین انداخته و در دلم غوغایی بود که عمو با مهربانی شروع کرد :«نرجس جان! ما چند روزی میشه می‌خوایم باهات صحبت کنیم، ولی حیدر قبول نمی‌کنه. میگه الان وقتش نیس. اما حالا من این شربت رو به فال نیک می‌گیرم و این روزهای خوب ماه و تولد علیه‌السلام رو از دست نمیدم!» 💠 دیگر صحبت‌های عمو و شیرین‌زبانی‌های زن‌عمو را در هاله‌ای از هیجان می‌شنیدم. خواستگاری عمو چند دقیقه بیشتر طول نکشید و سپس ما را تنها گذاشتند تا با هم صحبت کنیم. در خلوتی که پیش آمده بود، سرم را بالا آوردم و دیدم حیدر خجالتی‌تر از همیشه همچنان سرش پایین است...
. 🌸 حضرت علامه مصباح یزدی رضوان‌الله‌علیه: 💠 ماه رجب؛ آغاز کامل‌ترین تمرین خودسازی سه ماه پشت سر هم است که تدریجاً انسان را به نور مطلق نزديک می‌کند. اول، ماه رجب که يک دوران تمرين مقدماتی است. بعدش مرحله بالاتری است، ماه تأسی به پيغمبر اکرم‌‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله است. بعد هم ديگر ماه خداست. آنجا ما بايد نهايت بندگی را به معرض عمل بگذاريم يعنی از خوردنی‌ها و آشاميدنی‌ها و لذت‌هاي غريزی و اين حرف‌ها هم خودداری کنيم تا بندگی‌مان را خوب نشان بدهيم، بگوييم ما بنده‌ايم و دنبال کار خودمان نيستيم، دلمان می‌خواهد غذا بخوريم اما تو گفتی نخور! چشم، دلمان می‌خواهد تمايلات غریزی‌مان را ارضا کنيم اما تو گفتی نکن! چشم، این يک تمرين کامل است. اين سه مرحله رجب و شعبان و رمضان تدریجاً ما را برای رسیدن به آن مرحله نهایی آماده می‌کند. ۱۳۸۹/۰۴/۲۳
🔸جدول مدیریت اعمال ماه رجب در قالب برنامه روزانه 🌷🌷 🍂🍃🍂🍃🍂
💢 خوشا بر ذاكران، خوشا بر طاعت كنندگان پيامبر اسلام صلّی الله علیه وآله وسلم: ☘️ «إنَّ اللّهَ تَعالی نَصَبَ فِي السَّماءِ السّابِعَةِ مَلَكا يُقالُ لَهُ: الدّاعي، فَإِذا دَخَلَ شَهرُ رَجَبٍ يُنادي ذلِكَ المَلَكُ كُلَّ لَيلَةٍ مِنهُ إلَی الصَّباحِ: طوبی لِلذّاكِرينَ! طوبی لِلطّائِعينَ...». 🍀 خداوند متعال، در آسمان هفتم، فرشته ای گماشته است كه به آن، «داعی» می گويند و چون ماه رجب فرا رسد، آن فرشته، هر شبِ آن ماه را تا صبح، ندا می دهد: «خوشا بر ذاكران، خوشا بر طاعت كنندگان». 📚 الإقبال، ج۳، ص۱۷۴. 💐 حلول ماه رجب المرجب و ولادت امام محمدباقر علیه السلام مبارک باد.💐 📎 📎 📎
اعمال شب اول ━━━🕊✨🌺✨🕊━━
قرائت دعای ماه بعد از نماز های یومیه ━━━🕊✨🌺✨🕊━━
4_5850373140852509125.mp3
4.15M
🌺 (ع) 💐شب اول دل من بی‌تابه 💐که شب تولدِ، نوه‌ی اربابه 🎙 👏 👌فوق زیبا 🌷مرجع رسمی های روز ♨️ @Maddahionlin 👈
✍️ اشتیاق مؤمنان برای رسیدن به برکات ماه رجب 🔺 رجب نام نهری در بهشت است و بر اساس روایات، رحمت خداوند در این ماه به مؤمنان، بسیار اصابت می کند؛ از این رو آن را «رجب الأصَبّ» نامیدند. شناخت حقیقی این ماه و برکات آن را فقط باید از خداوند خواستار شد، چنانکه در دعای اول ماه رجب می خوانیم: «عَرِّفْنِي بَرَكَةَ هذَا الشَّهْرِ وَ يُمْنَه‏؛ خدایا، برکت و سعادت این ماه را به من معرفی کن». 🔹 ماه رجب از الطاف الهی و فرصت مغتنمی است که خداوند برای بندگانش فراهم ساخته و در آن استجابت دعا را تضمین کرده است. ماه رجب، ماه استغفار است و ماهی است که «این الرّجبیون» در مورد آن وارد شده است. 🔺 ولادت مولی امیرالمؤمنین علیه السلام شرافت والایی را برای این ماه به ارمغان آورده و از همین روی، این ماه به عنوان ماه امیرالمؤمنین علیه السلام شناخته شده و نشان می دهد باید از مقام و شفاعت ایشان برای رسیدن به مقاصد خود استفاده کنیم. 🔺 جهت مطالعه بیشتر، کلیک کنید: 🌐 https://btid.org/fa/news/199085 📎 📎 📎 🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه‌های علمیه @banketolidat