#قصّهدلبـری🌸💕
#قسمت83
اسم بچه رو از قبل انتخاب کرده بودیم: امیرحسین.
در اصل امیرحسین بچه اولمون بود...
به پیشنهاد یکی از علمای تهران گذاشتیم امیر محمد.
گفته بود اسم محمد رو بذارید روش تا به برکت این اسم خدانظر کنه و شفا بگیره!
می گفت:
+ اگه ۴ تا پسر داشته باشم اسم هرچهارتاشون رو میزارم حسین.
با کمک مادرم داخل ماشین نشستم
راه افتاد.
روضه گذاشت؛
روضه حضرت علی اصغر"ع".
سه تایی تا دم بیمارستان گریه کردیم برای شیرخوار امام حسین..!
زایمان تو بیمارستان خصوصی بود، لباس مخصوص پوشید و اومد داخل اتاق!
به نظرم پرسنل بیمارستان فکر میکردن الان گوشه ای میشینه و لام تا کام حرف نمیزنه!
برعکس...
رو پاش بند نبود، هی قربون صدقهم میرفت.