eitaa logo
بانوان فرهیخته ی فلارد🇮🇷🏴
137 دنبال‌کننده
11.1هزار عکس
11.2هزار ویدیو
404 فایل
ارتباط با مدیر کانال https://eitaa.com/hosseini12345
مشاهده در ایتا
دانلود
بعد از این حرف من مرخصی اش را طولانی کرد تا خانه را تمام کند. بیش تر از 45 روز ماندگار شد. فقط کارش رفتن سر ساختمان و انجام دادن کارهای خانه بود. با قرض و وام خانه را تمام کرد. به جز حیاط خانه که شن بود و سقف آشپزخانه که آجری بود و اُستادکار، وقت نداشت، وگرنه همان مقدار را هم نمی گذاشت بماند. حسین بیست و شش فروردین به دنیا آمد. اواخر اردیبهشت خانه آمده شد. اسباب کشی کردیم و رفتیم خانه خودمان. یک خانه نُقلی قشنگ نوساز، با دو اتاق خواب، آشپزخانه، حمام و دستشویی و یک تراس که یک متر و نیم طولش بود؛ کوچک بود و جای خوبی برای نشستن و نگاه کردن به حیاط شنی خانه داشت. همه ی کارهای خانه را خودش انجام داد. آجر به آجر، پا به پای کارگرها کمک کرده بود. وقتی اسباب کشی می کردیم، برایش خیلی جذاب و لذت بخش بود. وقتی همه وسایل را آوردیم، یک گوشه ای نشست و گفت: ساره! دیگه خیالم جمع شد. -بابت چی؟ -دیگه زحمت بنیاد شهید زیاد نمی شه. یک لحظه حس کردم درد پیچید توی سرم. خیلی ناراحت شدم و گفتم: تو باید اولین روز که اومدیم تو خونه خودمون یک چنین حرفی بزنی؟ پاهای بلندش را دراز کرده بود. راحتی خیال را می شد در تمام وجود علی آقا دید.