فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
#نوروز
بسیار زیباست حتما تا آخر ببینید
شیعه بودن به حرف و گفتن نیست
#حاج_مهدی_رسولی
•┈┈••✾••┈┈•
[@mahdirasuli1]
📌 مثل دانههای برف
🌅 امام حسن عسکری در آخرین ساعات زندگی، فرزند دلبند خود را در آغوش گرفتند و از روزهای تلخ و شیرین پیش رو برایش گفتند. از وصف یارانی که دنیا نمونهیشان را نداشته است. یارانی با ویژگیهای عالی و نظمی بینظیر.
📖 از جمله فرمودند: «فرزندم! گویى تو را میبينم هنگامىكه نصرت خدا بر تو نازل شده، ...دستها پياپى به عنوان بيعت به سوى تو دراز مىشود و یاران آنچنان کارها را به نظم و ترتیب درخواهند آورد که همچون دانههای دُرّ گرانبها که در رشتهای قرار گیرند، وجودت را احاطه میکنند.»*۱
🔅 امام علی نیز در وصف نظم و ترتیب یاران حضرت اینگونه سخن گفتهاند: «گویا آنان را مینگرم؛ در هیبتی یکسان، قد و قامتی برابر و در جمال و برازندگی همانند و هم لباسند.»*۲
🔰 یاران حضرت دارای نظم و تشکیلاتی مناسب با حکومت جهانیاند. با این که روابط گرمی (مانند پدر و فرزند) با مردم دارند، کارها را بر اساس اصولی محکم و روشن پیش میبرند و تشکیلاتی بر اساس معیارهای اسلامی [از جمله نظم] در میانشان برقرار است.*۳
👈 کسی که برای زندگی خود برنامهای ندارد، کسی که نمیداند از زندگی چه میخواهد، کسی که «هرچه پیش آید، خوش آید» را سرلوحهٔ زندگی خود کرده است، جایی در سپاه منظم حضرت ندارد.
📚 ۱. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۵
۲. الملاحم و الفتن، ص ۱۴۸
۳. چشم به راه مهدى (عليه السلام)؛ ص۳۸۳
#ویژگی_یاران_امام_زمان ۳۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 #روزشمار_میلاد_عشــــ❤️ــــق؛ ۵ روز تا نیمۀ شعبان
آنگاه که قائم عجلاللهفرجه قیام کند؛ آسمان بارانش را فرومیفرستد و زمین گیاهانش را عرضه میکند.
کینه و دشمنی از قلب بندگان خدا بیرون رفته و حیوانات درّنده به صلح و آرامش برخورد میکنند. تا جایی که زنی از عراق تا شام (سوریه) را [اگر] پیاده بپیماید، تمام قدمهای خود را بر سبزه گذاشته و هیچ حیوان وحشیای او را دچار پریشانی و ترس نمیکند.
🔹 حدیثی از #امیرالمومنین
📸حاج قاسم و پدر عزیزشان
🔹هردو قطعا ساکن بهشت
♦️شهید سلیمانی: من شهادت میدهم پدرم در طول عمر یک گندم حرام وارد زندگی اش نکرد.
🔸حاج #قاسم_سلیمانی با لقمه حلال مرحوم پدرش سردار دلها شد. از این پدر، پسر چنین باید.
[WWW.FOTROS.IR]ma98012703.mp3
15.16M
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
🌸 مولانا علیاکبر علیه السلام ✨
🎤 #حاج_محمود_کریمی
#ماه_شعبان
میلاد #حضرت_علی_اکبر علیه السلام مبارک 🌺
@stikerhayemazhabi
#اختصاصی_مجموعه_فرهنگی_سنگر
#ماه_شعبان
#میلاد_حضرت_علیاکبر
#روز_جوان
#امام_خامنهای
#کلام_امام_خامنهای
🔰من همیشه وقتی در بین جوانها هستم ــ بخصوص جوانهای نخبه ــ در درجهی اوّل، احساس شکر میکنم
🔆حضرت آیتاللهالعظمی امام خامنهای(مدظلهالعالی):
🔸من همیشه وقتی در بین جوانها هستم ــ بخصوص جوانهای نخبه ــ در درجهی اوّل، احساس شکر میکنم؛ شکر خدای متعال؛ما بِکُم مِن نِعمَةٍ فَمِنَ اللّه؛ شما نعمت خدا هستید برای ما؛ عطیّهی الهی برای دلسوزان نظام محسوب میشوید. برای ما ــ کسانی که عمر طولانی گذراندهاند ــ شما جوانها حقیقتاً یک لطف الهی و نعمت الهی هستید؛ شکر.
🔸دوّم امید؛ به آیندهی کشور اهمّیّت میدهیم؛ به افقی که در مقابل چشممان هست اهمّیّت میدهیم؛ شما را که انسان میبیند، امیدوار میشود به اینکه این آینده، آنچنان که امید و آرزو داشتیم انشاءاللّه تحقّق پیدا خواهد کرد.
🗒۱۳۹۶/۰۷/۲۶
━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━
🌹دولت جوان حزباللهی، علاج مشکلات کشور است.
💠مردم با توکل به خدا و با قصد تقرب الیالله وارد میدان انتخابات شوند◕
👈امام خامنهای
🇮🇷 @SANGAR_1🇮🇷
🇮🇷مجموعه فرهنگی سنگر🇮🇷
خبر رسیده که آقایمان پدر شده است
پسر رسیده؛ پدر صاحبِ سپر شده است
جوانِ خوش قد و بالای خانۂ لیلا
برای سید و سالارمان ثمر شده است
خصایصش شده تلفیقی از نبی و علی
چهارقل به لبِ هر که با خبر شده است
#میلاد_حضرت_علی_اکبر(ع)✨🌺
#روز_جوان_مبارکباد✨🌼
🔺 #تفاهم_در_خانه
◻️ اسلام میگوید در خانه، #تقصیرپذیر باشید.
اگر یک وقت #عصبانی شدید که نباید بشوید، اگر بد گفتی که نباید بگویی، وقتی #غضبت برطرف شد، فوراً #عذرخواهی کن؛ فوراً تقصیر را به گردن بگیر؛ زیر بار برو. این زیر بار رفتن، یک #خودسازی است.
🔸 خانه باید برای ما یک #مکتب باشد. بهترین مکتبها، بهترین #کتابهای_اخلاقی، بهترین #معلمهای_اخلاق برای زن و مرد، مخصوصاً برای خانمها، #خانه است.
◻️ اگر خدای ناکرده آقا بدی کرد و زیربار نرفت، عذرخواهی کند.
تقاضا دارم از خانمها فوراً عذرخواهی کنند؛ قهر نکنند، فخر نداشته باشند، اخم نکنند، بینشاط نباشند.
اگر یکی از زن و شوهر زیربار نرفت و عذرخواهی نکرد، تو تقصیر را به گردن بگیر و عذرخواهی کن.
🔴 اگر خدای ناکرده زن در مقابل شوهر و شوهر در مقابل زن، رویشان به هم باز شد، دیگر #ابهت و #شخصیت پیش یکدیگر را ندارند.
و بدا به حال آن مردی که در خانه، ابهت و شخصیت نداشته باشد. بدا به حال آن خانمی که حکومت بر دل شوهر نداشته باشد. بدا به حال آن خانهای که در آن، #نشاط نباشد.
👤 آیتالله مشکینی(رحمت الله علیه)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حیدر ثانی بیامد یا نبی رخ می نماید
اکبر زیبای لیلا پرده از چهره گشاید
روی او روی محمد، بوی او بوی محمد
خلق او خلق عظیم و خوی او خوی محمد
ولادت حضرت علی اکبر(ع) و روز جوان مبارک باد.
رهبر معظم انقلاب:
ما به کسانی که اهل کار #فرهنگی اند دائم می گوییم، به بعضی تکرار می کنیم به بعضی #التماس می کنیم.....که آقا! کار فرهنگی بکنید جواب کار فرهنگی باطل، کار فرهنگی حق است
🗓 ۱۳۷۳/۰۶/۲۱
🆘 @Roshangari_ir
#تدابیر_فصل_بهار
💥 اگر بر حسب #مزاج، فصل بهار را بررسی کنیم این فصل در کیفیتهای چهارگانه که گرمی، سردی، تری و خشکی است #معتدل است.
به این دلیل که خورشید به سمت الراس (بالای سرمان) نزدیک می شود ولی کاملا در بالای سر ما قرار نگرفته تا به واسطه آن در هوا گرمی و خشکی پدید آورد.
👈فصل بهار با همۀ سنین از جمله میانسالان، پیران و افرادی که دارای #مزاج سرد و خشک هستند، سازگار تر است.
و در افراد دارای #مزاج گرم و تر یا بعضی از گرم و خشک ها باعث ایجاد دمل، زخم، جوش، خارش، جرب، ورم حلق، درد چشم، خونریزی بینی، سردرد، خونریزی ریه و …. می شود.
کلاً سبب هر بیماری که ماده آن که در خون وجود دارد و در زمستان ساکن شده باشد، در این فصل به غلیان و جوشش آمده، پخته شده و دفع میگردد.
و بروز این بیماریها به این علت نیست که فصل بهار به ذات خودش موجب بیماری میشود، بلکه بدلیل #پخته_شدن فضولات است و دفع فضولات که کار طبیعت بدن است و این عمل که موجب تقویت بدن می شود بروز کرده تا بدن را از فضولات پاکسازی کند.
در افرادی که حفظ سلامت بدنشان برایشان حائز اهمیت است، لازم است که در ابتدای فصل بهار قبل از اینکه اخلاطی که در زمستان ساکن و منجمد شده، بواسطه گرمی هوا به حرکت در آمده و برانگیخته میشود و به سمت اعضای ضعیف جاری شده و موجب بروز بیماری می شود، در حدیکه #ضرورت دارد به #پاکسازی بدن پرداخت.
در این #پاکسازی فرد باید به حسب دلایل غلبۀ هر خلط از #حجامت، فصد، اسهال و #قی بهره ببرد.
اما در این فصل فصد و حجامت بسته به #نیاز هر فرد از همه اولی تر و مناسب تر است، چون خارج کننده تمام اخلاط همراه با خون است،
به همین دلیل آنرا #استفراغ_کلی نامیده اند.
در این فصل باید غذاهای #تولیدکننده_خون مثل گوشت، شیرینی و چیزهای گرم، تلخ و شور را ترک نمایند و از غذاهای سرد که مسکن اخلاط و معتدل کننده رقت آنهاست مصرف کنند و از چیزهایی که حرارت را فرو مینشانند مثل شربت زرشک، غوره، نارنج و لیمو و به استفاده کنند.
و در حد اعتدال فعالیت و ورزش داشته باشند و از گرم کننده ها و رطوبت بخش ها و افراط در حرکت و فعالیت و حمام دوری کنند.
و بهترین #لباس در این فصل، لباسهای پنبهدارِ کم پنبه هست.
و در صورت امکان از #حمام های سنتی استفاده کنند، در غیر اینصورت از سونا استفاده کنند و #کیسه کشیدن را فراموش نکنند.
🍃🌺 #نگرانی چیزی را حل نمی کند
#نا_امید بودن توجه خداوند را جلب نمی کند
تو باید #امیدوار باشی
در زمان گرفتاری ها به جای لعنت فرستادن و غر زدن
#قوی باش و #صبور
هر #شرايط_بدى، در خودش يك چيز #مثبتى داره
حتى يك ساعتى كه كار نميكنه هم دوبار در روز وقت رو درست نشون ميده
#نیمه پر لیوان رو ببین.
#خدا ميدونه چى برات بهترينه
هیچ شبی پایان زندگی نیست.
👈از ورای هر شب دوبارہ خورشید طلوع می کند.
و #بشارت صبحی دیگر می دهد
این یعنی #امید همیشه زنده اس.
🦋 إنَّ اللَّهَ فالِقُ الْحَبِّ وَ النَّویٰ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ مُخْرِجُ الْمَيِّتِ مِنَ الْحَيِّ ذلِکُمُ اللَّهُ فَأَنَّیٰ تُؤْفَکُونَ
🌺🌿 بی تردید خدا شکافنده دانه و هسته است زنده را از مرده بیرون می آورد، و بیرون آورنده مرده از زنده است این است خدا، پس چگونه[ از حق] منصرفتان می کنند؟
📗 آیه 95 سوره انعام
http://eitaa.com/joinchat/896860162C815a5bd76b
@hamsardarry 💕💕💕
❇️علامه حسن زاده:
🍀این قدر به زور و بازویتان متکـےنباشید رزق را باید از جاۍدیگر بدهند. شما دائماً اهــــل طـهارت و پاکیباشید رزقتان وسیع میشود.✨
#پند_علما
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سلاماقا
مداحیدلنشین😍💋❤️
#چراغ_راه ۱۱۶
🌺 روی این سخنِ کوتاه و تکاندهندهی شهید علی خلیلی باید ساعتها تامل و تفکر کرد...
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
#شهیدخلیلی #تقوا #شهدای_تهران #تکلیف_گرایی #امر_به_معروف
آوای مهدوی - نیمه شعبان.mp3
2.19M
🔊 #نوای_مهدوی
🎤 سرود زیبا 👌
"یابن زهرا امان زین جدایی"
🔖 ویژهٔ ایام #نیمه_شعبان
⚠️ امروز عجب روزی بود! همه غافلگیر شدیم. ما در خانه بودیم. پدر خواب بود. مادر در آشپزخانه مشغول پخت و پز. من و برادر کوچکم سر کنترل تلویزیون جرّ و بحث میکردیم! که ناگهان آن صدای عجیب و دلنشین در خانه پیچید. آیهای از قرآن. به خیال اینکه شاید صدا از بیرون آمده، پنجره را باز کردم و دیدم که صدا در خیابان نیز به وضوح میآید.
🔊 صدایت آشنا و پُررنج بود؛ پدرم بیدرنگ از خواب پرید. مادرم با کفگیر به زمین تکیه داده بود. من و برادرم کنترل را به کناری پرت کردیم و سراپا گوش شدیم. اصلاً مجری تلویزیون و مهمانان آن هم از جای خود بلند شده بودند و با دهانی باز و چشمانی متعجب، آسمان را ورانداز میکردند.
و تو خود را معرفی کردی:
⚪️ « ای اهل عالم! من بقیهالله و حجت و جانشین خداوند روی زمینم... »
😭 باورمان نمیشد. آنجا بود که گُل از گُلمان شکفت و زیر لب سلام دادیم: «السلام علیک یا بقیهالله فی ارضه»
🔰 بعد با طنین محمدیات ما را خواستی:«...در حقّ ما از خدا بترسید و ما را خوار نسازید، یاریمان کنید که خداوند شما را یاری کند. امروز از هر مسلمانی یاری می طلبم». وصف نشدنی است. در پوست خود نمیگنجیدیم. پدرم همان پایین تخت به سجدهٔ شکر افتاد. مادرم سرش روی زانو بود و های های گریه میکرد و من و برادرم به خیابان دویدیم.
👈 خودت دیدی که کوچه و خیابان غلغله بود! مردم مثل مورچههایی که خانههایشان اسیر سیلاب شده، بیرون میریختند. یکی دکمه پیراهنش را بین راه میبست، دیگری گِرِه روسریاش را میان کوچه محکم میکرد، عدهای زیر بغل پیرزنی ناراحت را که پایه عصایش بخاطر عجله شکسته بود گرفته بودند تازمین نخوردو دیدی آن کودکی که به عشق تو کفشهای پدرش را با عجله پوشیده بود و هی میافتاد!
💠 مردمی که روزی از سلام کردن به یکدیگر اکراه داشتند، خندان به هم تبریک میگفتند. قنادی، رایگان شیرینی پخش میکرد و دَم گلفروشیِ سر خیابان، مردم صف بسته بودند برای خرید گل ولو یک شاخه برای تهنیت به گل نرگس!
🔸 ماشینها بوقزنان و بانوان کِلکشان و گلابپاشان، پشت سر جمعیت عظیمی از جوانان به راه افتادند. جوانانی که دست می افشاندند و با شور میخواندند: «صلّ علی محمد *** حضرت مهدی آمد»
📺 خیلی از نگاهها به ویترین یک تلویزیون فروشی در آن سوی خیابان دوخته شده بود تا اولین تصویر جمال زیبایت، مخابرهٔ جهانی شود. نذر ۳۱۳ صلوات کردم مبادا اَجنبی چشم زخمت بزند. وقتی چهره دلربایت به قاب تلویزیون آمد، شیشهٔ مغازه غرق بوسه شد. یکی بلندبلند صلوات میفرستاد، دیگری قسم میخورد که تو را قبلاً دیده وخیلیها اشکهایشان را با آستین پاک میکردند تا یک دل سیر تماشایت کنند.
🌅 در این مدت که علائم پیش از ظهور یکی پس از دیگری نمایان میشد، دل شیعیانت مثل سیر و سرکه میجوشید اما کسی فکر نمیکرد به این زودیها ببیندت.
🔆 راست گفت جدّت رسول خدا که فرمود: «مَثَلِ ظهور مهدی، مَثَلِ برپایی قیامت است. مهدی نمیآيد مگر ناگهانی» قسم میخورم این اثرِ دعای توست که تا کنون ما زیر عَلَمت ماندهایم.
😭 کاش زودتر برسی...
🌹🌹🌹
⛔ *خانم هایی که از ظاهر زیبا برخوردارند یا با ظاهری زیبا (و آرایش و کم حجاب⛔)به خیابان می آیند,این داستان عجیب را حتماً بخوانند و برای دیگران بفرستند*
👇👇👇
⭕ *هنوز جای تاوَل ها روی مچ دستم باقیست*❗
🛑خاطره ای عجیب از راویِ کتاب سه دقیقه در قیامت
✔️(این خاطره، در ویرایشِ جدید به کتاب اضافه شده است)
📗كتاب سه دقيقه در قيامت، چاپ و با ياري خدا، با اقبال مردم روبرو شد. استقبال مردم از اين كتاب خيلي خوب بود و افراد بسياري خبر ميدادند كه اين كتاب تأثير فراواني روي آنها داشته .
بارها در جلسات و يا در برخورد با برخي دوستان، اين كتاب به من هديه داده ميشد! آنها من را كه راوي كتاب بودم نمي شناختند و من از اينكه اين كتاب در زندگي معنوي مردم موثر بوده بسيار خوشحال بودم.
✍️ *اصل داستان*
يك روز صبح، طبق روال هميشه از مسير بزرگراه به سوي محل كار ميرفتم .
يك خانم خيلي بدحجاب كنار بزرگراه ايستاده و منتظر تاكسي بود. از دور او را ديدم كه دست تكان ميداد، بزرگراه خلوت و هوا مساعد نبود، براي همين توقف كردم و اين خانم سوار شد.
✴️بي مقدمه سلام كرد و گفت:ميخواهم بروم بيمارستان ... من پزشك بيمارستان هستم. امروز صبح ماشينم روشن نشد. شما مسيرتان كجاست؟
گفتم: محل كار من نزديك همان بيمارستان است. شما را ميرسانم. آن روز تعدادي كتاب سه دقيقه در قيامت روي صندلي عقب بود.
اين خانم يكي از كتاب ها را برداشت و مشغول خواندن شد. بعد گفت: ببخشيد اجازه نگرفتم، ميتونم اين كتاب را بخوانم؟
گفتم: كتاب را برداريد. هديه براي شماست. به شرطي كه بخوانيد.
تشكر كرد و دقايقي بعد، در مقابل درب بيمارستان توقف كردم .
خيلي تشكر كرد و پياده شد .
✴️من هم همينطور مراقب اطراف بودم كه همكاران من، مرا در اين وضعيت نبينند! كافي بود اين خانم را با اين تيپ و قيافه در ماشين من ببينند و ...
چند ماه گذشت و من هم اين ماجرا را فراموش كردم. تا اينكه يك روز عصر، وقتي ساعت كاري تمام شد، طبق روال هميشه، سوار ماشين شدم و از درب اصلي اداره بيرون آمدم .
✳️همين كه خواستم وارد خيابان اصلي شوم، ديدم يك خانم چادري از پياده رو وارد خيابان شد و دست تكان داد!
توقف كردم. ايشان را نشناختم، ولي ظاهراً او خوب مرا ميشناخت!
شيشه را پايين كشيدم. جلوتر آمد و سلام كرد وگفت: مرا شناختيد؟خانم جواني بود. سرم را پايين گرفتم وگفتم: شرمنده، خير.
گفت: خانم دكتري هستم كه چند ماه پيش، يك روز صبح لطف كرديد و مرا به بيمارستان رسانديد. چند دقيقه اي با شما كار دارم.
گفتم: بله، حال شما خوبه؟
رسم ادب نبود، از طرفي شايد خيلي هم خوب نبود كه يك خانم غريبه، آن هم در جلوي اداره وارد ماشين شود .
✴️ماشين را پارك كردم و پياده شدم و در كنار پياده رو، در حالي كه سرم پايين بود به سخنانش گوش كردم.
گفت: اول از همه بايد سؤال كنم كه شما راوي كتاب سه دقيقه هستيد؟ همان كتابي كه آن روز به من هديه داديد؟ درسته؟ ميخواستم جواب ندهم ولي خيلي اصرار كرد .
گفتم: بله بفرماييد، در خدمتم.
✳️گفت: خدا رو شكر، خيلي جستجو كردم. از مطالب كتاب و از مسيري كه آن روز آمديد، حدس زدم كه شما اينجا كار ميكنيد. از همکارانتان پيگيري کردم، الآن هم يكي دو ساعته توي خيابان ايستاده و منتظر شما هستم.
گفتم: با من چه كار داريد؟
گفت: اين كتاب، روال زندگي ام را به هم ريخت. خيلي مرا در موضوع معاد به فكر فرو برد. اينكه يك روزي اين دوران جواني من هم تمام خواهد شد و من هم پير ميشوم و خواهم رفت. جواب خداوند را چه بدهم؟!
درسته که مسائل ديني رو رعايت نمي كردم، اما در يك خانواده معتقد بزرگ شدهام .
يك هفته بعد از خواندن اين كتاب، خيلي در تنهايي خودم فكر كردم. تصميم جدي گرفتم كه توبه كامل كنم .
❇️من نميتوانم گناهانم را بگويم، اما واقعاً تصميم گرفتم كه تمام كارهاي گذشتهام را ترك كنم. درست همان روز كه تصميم گرفتم ،تصادف وحشتناكي صورت گرفت و من مرگ را به چشم خود ديدم!
من كاملاً مشاهده كردم كه روح از بدنم خارج شد، اما مثل شما ،ملك الموت مهربان و بهشت و زيبايي ها را نديدم!
✴️دو ملك مرا گرفتند تا به سوي عذاب ببرند، هيچكس با من مهربان نبود. من آتش را ديدم. حتي دستبندي به من زدند كه شعله ور بود.
اما يكباره داد زدم: من كه امروز توبه كردم. من واقعاً نيت كردم كه كارهاي گذشته را تكرار نكنم.
✴️يكي از دو مأموري كه در كنارم بود گفت: بله، از شما قبول ميكنيم، شما واقعاً توبه كردي و خدا توبه پذير است. تمام كارهاي زشت شما پاك شده، اما حق الناس را چه ميكني؟
گفتم: من با تمام بدي ها خيلي مراقب بودم كه حق كسي را در زندگي ام وارد نكنم .
حتي در محل كار، بيشتر مي ماندم تا مشكلي نباشد. تمام بيماران از من راضي هستند و...
❇️آن فرشته گفت: بله، درست ميگويي، اما هزار و صد نفر از مردان هستند كه به آنها در زمينه حق الناس بدهكار هستي!
🩸وقتي تعجب مرا ديد، ادامه داد: خ