﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
دردهایی هست
که دارویش آمدن شماست،
جوابمان کردند نمیآیی ؟!
یاصاحبالعصرِوالزَّمان
برگرد انتظاࢪِ اهالی آسمان :)☁️
#سلام
#روزتونمهدوی
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤
بخش #تربيت_فرزند
با موضوع #لجبازي
و راهکارهای مفید
منبع👇
کتاب تربیت
ایت الله ابراهیم امینی
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤
#تربیت_کودک
#کودک_لجباز
#قسمت3⃣
🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸
✅واما روش سوم❓
✔️روش سوم بهترین روش میباشد،و ان رعایت اعتدال مباشد.🌺👦👧
✅در این شیوه پدر و مادر خودسری کودک را عیب نمی شمارند بلکه پا فشاری کودک را علامت ابراز وجود وتقویت اراده میدانند.💪
این دسته از والدین بین خواسته های کودک تفاوت قائل میشوند.😌
در موارد خواسته های بی ضرر به او ازادی عمل میدهند تا اراده اش تقویت شود💪
✅واما در مورد کارهای پر ضرر وخطرناک و خلاف اخلاق در مقابل کودک استقامت می ورزند 🚫
و کوچکترین ارفاقی نمی کنند🚫
که این همان تربیت مقتدرانه است
پدر و مادر مقتدر میدانند چه چیز برای فرزندشان خوب است و چه چیز نه...
امیدوارم شما از این دسته از پدر و مادرها باشید و فرزندانی خوب و با ادب تحویل جامعه بدین
ان شاءالله
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤
#خاطرات_اولین_اربعین
#قسمت_پنجم
عصر رفتیم کمی خرید کنیم توی خیابون بودیم که ماشین خراب شد!
حالا بماند به بدبختی اومدیم خونه، به همسرم گفتم چه جوری شنبه بریم فرودگاه!
آخه تا رسیدن به فرودگاه امام خمینی یک ساعت و نیم طول می کشید. گفت: یه کاریش می کنیم به یکی از دوستام می گم برسونتمون...
حالا شنبه صبح بود و ساعت دو ظهر پرواز داشتیم...
ساعت حدودا هشت بود دوست آقام زنگ زد گفت: مشکلی پیش اومده نمی تونه ما را برسونه!
آقام گفت: آژانس می گیریم به هر جا زنگ زد یا ماشین نبود یا این مسیر رو نمی اومدن!
استرس گرفته بودم چی میشه!
ساعت حدودا نه بود همسرم گفت: زودتر آماده شو با ماشین خودمون میریم توکل بر خدا...
راه افتادیم حالا یک ساعت و نیم مسیر را تماما با استرس اینکه الان ماشین خراب میشه رفتیم قبل از رفتن از یه مغازه ی ساندویچی ساندویچ خریدیم مثلا برای نهار ظهر قبل از پرواز بخوریم چون شما هم حتما توقع ندارید بلیط شصت هزار تومنی بهمون داخل هواپیما نهار هم بدن!
یازده و نیمی بود بالاخره با کلی دعا و ذکر رسیدیم فرودگاه !
خیلی شیک نشستیم روی صندلی تا ساعت پرواز برسه...
در همین حین دو تا پسر جوون اومدن سمت همسرم گفتن شما عوارض خروج از کشور پرداختین!
اینجوری بگم که از لحظه ی رسیدن تا خود ساعت دو در حال حرکت و کارهای خروج از کشور بودیم!
نشستیم داخل هواپیما حالا خسته!
گفتیم کمی استراحت کنیم هنوز چشم بهم نذاشته بودیم که کج شدیم !
مهماندار گفت: چیزی نیست چاله هواییه!
هنوز راست نشده بودیم از اونور کج شدیم!
چشم بستن پیش کش! پلک هم میزدیم می افتادیم تو چاله هوایی اصلا یه وضعی!
با اینکه بار اولم نبود سوار هواپیما می شدم اما به قول یکی از دوستان توی مسیر این هواپیما پر بود از چاله ی هوایی!
رسیدیم فرودگاه نجف به همسرم گفتم ان شالله عمری باقی بود دیگه هوایی نمیام اینقد که استرس کشیدم!
حالا نگو استرسهایی در مسیر مون قرار بود پیش بیاد که به جان خودم قلباً به چاله ی هوایی راضی شدم!
ساعت حدودا چهار یا چهار و نیم بود هنوز از صبح هیچی نخورده بودیم دخترم هم که یک تِرَن سواری حسابی کرده بود پر از انرژی حرفی از گرسنگی نمی زد قرار شد اول برای اسکان یه جایی بگیریم...
اون موقع نیروهای امنیتی عراق مثل نیروهای الان عراق و بچه های الحشد نبودن یعنی چه جوری بگم قیافه هاشونم خشن بود یه جوری آدم می ترسید تا احساس امنیت کنه!
برعکس این سالها که تاثیر نشست و برخاست با حاج قاسم توی چهره هاشونم دیده می شد به قول گفتنی نور بالا میزنن و به آدم احساس آرامش و امنیت میدن تا ترس!
نمیدونم از شدت خستگیشون بود یاهر چی...سر مهر زدن گذر نامه ها داخل فرودگاه نجف دعوا شد که سه ساعتی طول کشید تا به ما اجازه ی خروج دادن!
نویسنده:#سیده_زهرا_بهادر
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤
#خاطرات_اولین_اربعین
#قسمت_ششم
اومدیم بیرون هوا تقریبا تاریک شده بود دست و پا شکسته به عربی تاکسی گرفتیم البته خوب که دقت می کنم دست و پا شکسته ام نبود یه الف و لام به جمله هامون اضافه می کردیم ولی خداروشکر راننده تاکسی ایرانی خوب می فهمید!
لحظات داشتن سپری می شدن تا رسیدن به ایوان نجف راهی نمانده بود...
خیابون حرم پیاده شدیم گنبد طلایی آقا دیده می شد و دل بی قرار من بی قرار تر...
قرار شد یه جایی ساکن بشیم وسایلمون را بذاریم بعد بریم حرم...
خیلی جالب بود که کنار خونه ایی که امام خمینی سالها نجف درس خوندن یه فندق پیدا کردیم!
فندق به عربی میشه هتل!
اینا گفتم چون لحظه ی بامزه ای بود همسرم وقتی گفت: یه فندق خالی پیدا کردم!
این حس عربی و فارسی صحبت کردن توی عراق خیلی با حال و جذابه برا خودش یه لغت نامه ی جدیده و پر از سوژه های به یاد موندنی!
خلاصه مستقر شدیم دلم بی تاب حرم بود، ولی عارفه خسته بود گاهی وقتها وقتی توی موقعیتش قرار می گیری متوجه میشی چقدر سخته بین تکلیفت و وظیفت با دلت درگیر بشی اما بتونی درست انتخاب کنی ...
چیزی که توی این سفر خیلی برای من پیش اومد!
همسرم که بار اولش نبود خوب متوجه حال من بود که چقدر بی قرار حرمم! مسیر مون تا حرم هم کمتر از سه چهار دقیقه بود
گفت:شما عارفه را خوابش کن من می مونم شما برو زیارت بعد شما بیا من با عارفه میریم که دفعه ی اول خسته هم نباشه خاطره ی خوبی توی ذهنش بمونه!
بعد از خوردن ساندویچ های صبح که همراهمون مونده بودن عارفه خواب رفت و من آماده ی رفتن شدم...
شنیده بودم حرم آقام امام علی (ع) معنویت خاصی داره ولی جداً شنیدن کی بود مانند دیدن!
خیلی خسته بودم ولی شوق حرم خستگی را خسته کرده بود...
خیلی برام جالب بود وقتی رسیدم داخل حرم رفتم سمت ضریح ...
شلوغ بود ترجیح دادم کسی را اذیت نکنم گفتم یه متری ضریح یه گوشه می ایستم زیارتنامه می خونم...
پام را که داخل ضریح گذاشتم حالم منقلب شد عجیب منقلب شد...
شنیده بودم ولی درک نکرده بودم!
بعد از دعا و مناجات مفصل اومدم بیرون با خودم گفتم بذار دوباره برم داخل ضریح، بار اول از شوق زیارت حال همه منقلب میشه!
دوباره پام را داخل ضریح گذاشتم با اینکه خیلی از دعای مفصلی خونده بودم نگذشته بود باز حالم منقلب شد اصلا انگار قدمها تعیین می کردند چه حالی داشته باشی!
دوباره مناجاتی خوندم اومدم بیرون باز با خودم گفتم من که دیگه توان دعا ندارم بذار یک بار دیگه برم ببینم چی میشه بار سوم هم همون اتفاق افتاد!
قدمم به سمت ضریح رفت همون حال مثل بار اول بهم دست داد بله!
شرف مکان بالمکین!
عمری شنییده بودم حرم آقام امام علی(ع) یه جور خاصه ...
حتی اگر خیلی هم بد باشی حس خواهی کرد...
آخر پدر است دیگر...
نویسنده:#سیده_زهرا_بهادر
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤
سلام و نور
بعضی الان رفتن کربلا
بعضی ها تو راهن
بعضی ها هم برگشتن ...
ولی ماهایی که جاموندیم عجیب دلمون گرفته ...
آرزو میکنم شمایی که جا موندی به همین زودی قسمتت بشه❤️🤲
با خوندن این رمان تو هم تصور کن رفتی سرزمین نور
التماس دعا عزیزان🤲
#نکته👌🌹
💫امام حسن علیه السلام فرمودند:
▪️همانا #على بن ابى طالب عليه السلام درى است كه هركس بر آن وارد شود؛ يعنى او را بشناسد و بر او اقتدا كند، آرامش و امنيت كامل را درمى يابد و هركس به آن درب روى نياورد و مخالفت با او كند كفر و بدبختى و تيره روزى او را فرا خواهد گرفت.
📚الروائع المختارة، ص7؛
📚تفسير فرات كوفى، ح54، ص79؛
📚بحارالانوار، ج43، ص351
#شبتون_حسینی
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
🕊°•♡•°🕊
😑غرق این دنیا شدیم
کاش ،
😔 ذره ای هم غرق تو می شدیم
ما را غرق خودت کن آقا !
🕊کبوترم هوایی شده
العجل العجل یا مولای یا صاحب الزمان
#سلام
#روزتونمهدوی
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤