eitaa logo
بانوی خاص🌹
579 دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
3.1هزار ویدیو
19 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 کانال بانوی خاص ❤️همسرداری 👩‍🏫فرزند پروری 🏠خانه داری احکام و مطالب متفرقه سوالات مشاوره کاملا رایگان تبادل و ارتباط با ادمين: @delaram7645 لينك كانال👇 https://eitaa.com/joinchat/1265893419C1fe8b5bb94
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌼🍃🌼🍃 ۱ ⭕️خانم ها تو زندگی زحمت زیادی میکشن، ولی محصولش رو برداشت نمیکنن و این موضوع خیلی اذیتشون می‌کنه! 🔺این مسئله برمیگرده به اینکه زنها از مرداشون شناخت روشن و درستی ندارن.. 🚪شما وقتی میخواید داخل خونه ای بشید، درب خونه، دستگیره داره؛ حالا دستگیره ها یکیش با باز میشه، یکیش با ، یه دستگیره هم باید بندازید روش... 📌اما درهای امروزی رو اصلا نمیخواد زحمتی بکشید، فقط کافیه که در ✨✨ قرار بگیرید خودش اتوماتیک باز میشه، ⭕️ چرا این مثال رو زدم، میخوام از این مثال استفاده کنم بگم اگر زن ها هم آستانه تأثیر بر مرد رو میشناختن، مسلما نتیجه چیز دیگه ای بود؛ ♦️ اونچه که رنجش، فشار، زحمت و خدمات زن رو زیاد ولی برداشت زن رو کم میکنه، نشناختن این کلید یا دستگیره هست!! یه جمله ای مینویسم که قدیما میگفتن این جمله رو باید با آب طلا بنویسن؛ ولی شما با همین قلم های معمولیتون بنویسید اما طلایی کنید، مطمئن باشید اینطوری به نتیجه های مطلوبش دست پیدا میکنید، 👈جمله طلایی چیه؟ اینه که: و مرد، در کردنِ نیازهای زن است. .. @banoye_khaass .
🔺ممکنه شما این جمله رو قبول نکنید، بگین: اتفاقاً چیزی که مرد اصلا بهش اهمیت و توجه تأمین کردنِ نیاز من زن است، ✅اما حقیقت اینه که مرد اگه به تأمین زن 🔻نپردازه، خودش رو فاقد هر و و می بینه، 🔻خب! برای اثبات حرفمون یه نمونه پاسخ براتون میارم: .. @banoye_khaass
🔻خانمی مراجعه کرد و گفتش که: - آقای دکتر شوهر من خانمهای دیگه رو به من ترجیح میده، + گفتم: چطور همچین برداشتی داری؟ - گفت شما خودتون قضاوت کنید .. 💬 شوهر من ازمحل کارش خسته اومده بود، من با لحن ملایم گفتم: [علی جان بریم تا خونه مامان؟گفت: حرف نزن که دارم از خستگی میفتم، فقط یه بالش بهم برسون من بخوابم] . ✅ منم قبول کردم و صرف نظر کردم از درخواستم ... رفتم براش بالش بیارم که تلفن زنگ خورد، ☎️ گوشی رو برداشتم: سلام پروین خانم، شمایید؟آقا رضا چطوره؟با علی آقای ما کاری داری؟ گوشی خدمتتون .... بیاعلی، پروین خانم،زنه آقارضا همکار 📞 شوهرم گوشی رو گرفت: بله؟ عِه؟ 10دقیقه دیگه من اونجام🏃‍♂️ 🚨 بعلههههههه؟؟؟؟!!! 😳🤯 من میگم بریم خونه مامان، جون نداری!! الان پروین خانم زنگ زد به جون اومدی؟💪💯 🔺آقای دکتر دیدیدن این مرد، خانم ها رو به من ترجیح میده؟ + گفتم: نه عزیزم!! - گفت: پس علت کجاست؟ + گفتم: علت اینجاست که پروین خانم... ─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─        اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇 🎀 @banoye_khaass 🎀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از بانوی خاص🌹
بسیار ممنون از همراهی شما دوستان عزیز❤️❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بانوی خاص🌹
#ازجهنم_تابهشت #قسمت97 _سلام. حاج آقا _ سلام دخترم . . . امیرعلی_ خب به سلامتی. ان شالله که خوشب
اميرحسين باورم نميشد چه زود به هم محرم شديم و همه چی تموم شد. پرنیان رو دم خونه پیاده میکنم و خودم میرم دنبال محمد جواد قرار گذاشتیم امروز به عنوان آخرین روزهای مجردی بریم بیرون با بچه ها. حالا انگار دارم میرم بمیرم. بعد از نیم ساعت میرسم دم خونشون ، محمدجواد وامیر و علی و طاها و حسین با یه پارچه مشکی دم در وایساده بودن. از ماشین پیاده میشم و سلام علیک میکنم. _ این پارچه و رنگ و اینا چیه؟ محمد جواد_ فضول سنج. حالا هم بپر بالا رفیق. _ دارم برات محمد جواد_ و من الله توفیق. محمد جواد خطاب به بچه ها_ خب شماها پس برید همون جای همیشگی. من و امیر و این آقا دوماده یا مهمون جدیدمونم میایم. _ مهمون جدیدمون ؟ محمد جواد_ تااطلاع ثانوی سکوت کن بپر بالا. زن ذلیل بدبخت. همه زدن زیر خنده همونجوری که به سمت ماشین میرفتم گفتم _ دارم براتون حالا محمد جواد جلو و امیر عقب نشست. محمدجواد_ برو دم خونه همسرتون _ ها؟؟؟؟؟؟ محمد جواد_ ها و......... حرف نزن حرکت کن. _ خب برای چی محمد جواد _ به جان بروسلی همین الان حرکت نکنی چنان میزنمت که. _ که چی؟ محمد جواد _ هیچی فدات شم. برو خونه همسرتون. به خدا کاریش نداریم. . . . سر کوچه بودم که دیدم حانیه و چهارتا خانوم دیگه دم در وایسادن . همزمان با وارد شدن ما تو کوچه ، امیرعلی هم میاد بیرون. خدا میدونه دوباره این محمد چی تو سرشه. از ماشین پیاده و سلام علیک میکنم. برای اولین بار دقیق ، مستقیم و بی پروا تو چشمای حانیه خیره میشم. چشمای قهوه ای روشن با مژه های بلند. سرخ میشه و سرشو پایین میندازه . بعد از سلام و علیک امیرعلی خطاب به من میگه _ بریم؟ محمد جواد_ بریم داداش. گنگ و پرسشی به هردوشون نگاه میکنم هردو میزنن زیر خنده و سوار میشن، منم خداحافظی مختصری از خانوما میکنم و سوار میشم. ظاهرا هیچکدوم نمیخوان توضیح بدن چه خبره ، پس منم سوالی نمیپرسم تا برسیم..... . . . ─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─        اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇 🎀 @banoye_khaass 🎀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 همسر قهرمان 🔴 ─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─        اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇 🎀 @banoye_khaass 🎀