eitaa logo
بانوی تراز
1.1هزار دنبال‌کننده
26.6هزار عکس
3.8هزار ویدیو
12 فایل
تنها گروه جهادی تخصص محور با حضور بانوان کنشگر اجتماعی در کشور..... @ciahkale ... ادمینمون هستن - ناشناسمون https://daigo.ir/secret/1326155415. . .
مشاهده در ایتا
دانلود
🗞⚽️صفحه اول روزنامه‌های ورزشی سه‌شنبه ۱۴ آذر🌻 https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻ابوعبیده در میان کودکان غزه چنان محبوب هست که جملاتش را حفظ و برای یکدیگر بیان می کنند ... ابوعبیده بذر مقاومت را چنان در دلهای این کودکان کاشته که هیچ تبری توان قطع کردن آن را ندارد..❤️ https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻قابل توجه بسیجیان ایران ، یه مقدار از بسیج لسترسیتی یاد بگیرن ، رفتن درب تمام خونه های محله پرچم نصب کردن ، رسما مقابل بسیجیان اروپا کم آوردیم 😔 پاشید یه تکونی به اون کمر بدید😁 https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹بهترین کار برای به هلاکت نیفتادن در آخرالزمان، دعای فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه است البته دعای فرجی که در همه ی اعمال ما اثر بگذارد...! 💞 آیت اللّٰه بهجت(ره)✨ https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
انسان شناسی 145.mp3
11.65M
🌱انسان شناسی ۱۴۵ 🌱رهبری 🌱استادشجاعی 🌱رحیم‌پور ازغدی ➖ اسلام به فعالیت‌های اقتصادی چگونه نگاه می‌کند؟ ➖ چگونه می‌توان اهل تجارت بود، و به درجات بالای کمال نیز رسید؟❤️ https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
🌹بانوی نازنین آقای عزیز 💠 در زندگی مشترک، گاه یک رفتار یا جمله کوچک و به ظاهر ناچیز، آبی بر روی آتش دعوا و تشنّج است و از فتنه‌ای بزرگ جلوگیری می‌کند. هر رفتار و جمله‌ی ساده‌ای که بتواند همسر را از لجبازی، عصبانیّت و جدل دور کند گوهری ارزشمند است. 💠 برای نمونه برخی رفتارها و جملات ساده و کوچک را که در حال عصبانیّت همسر کارگشاست ذکر می‌کنیم: 🔅بوسیدن پیشانی همسر 🔅 مالش مهربانانه‌ی شانه‌های همسر 🔅سکوتِ متواضعانه به هنگام عصبانیت شدید وی 🔅آوردن آب قند برای او 🔅لبخند زدن با ژست پذیرش نظر او 🔅 جملات کوتاه مثل "خودتو اذیت نکن"، "حق با توست"، "ارزششو نداره خودتو ناراحت نکن"، "درکت می‌کنم"،"منو ببخش اگر‌ ناراحتت کردم"،"طاقت دیدن ناراحتیتو ندارم"،"بیا فراموشش کنیم"،"چشم هر چی تو بگی عزیزم"،"تو جون بخواه عزیزم"،"روی حرفات فکر می‌کنم"،"از دستم راضی باش" و صدها رفتار کوچک و جمله‌ی کوتاه و ساده‌ که در بزنگاهها شما را از خطر سردی روابط نجات می‌‌دهد.❤️ https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
🌻قصه گو قصه می گوید..❤️ https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
@nightstory57(2).mp3
10.82M
🌱داستان‌زندگی‌حضرت‌زهراسلام‌الله‌علیها ༺◍⃟☀️჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ رویکرد: شناخــت‌ شـخـصـیـت حضرت‌زهراسلام‌الله‌علیها https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 قصه شب👇👇👇👇👇👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اما مردم عراق،بی وفایی پیش ساخته اند و حاضر به نبرد نیستند. تا علی از حجاز و ایران سپاهی گرد آورد و راهی مصر کند، محمد بن ابوبکر با دو هزار سربازی که در اختیار دارد به جنگ سپاه بیست هزار نفره‌ی عمروعاص می‌رود؛به این امید که آنها را سرگرم سازد تا نیروهای کمکی از کوفه برسد که نمی‌رسد. موج‌های پی در پی هجوم شامیان بر آن سپاه اندک،آنها را پراکنده می‌کند و مجبور به عقب نشینی می‌سازد. مصر پس از امواج بنیان کن و پی در پی شامیان و شورشیان داخلی،از هم می پاشد. محمد بن ابوبکر را به اسارت می‌گیرند و او را به طرز فجیعی به شهادت می‌رسانند. وقتی خبر شهادت او را به علی می‌دهند، او اشک‌ها می‌ریزد و رو به مردم می گوید:《همانا بدانید که بدکاران و فاسدان،ارباب جور و ستم ،کسانی که از راه خدا کنار رفته و در اسلام انحراف به وجود آورده اند،مصر را گشودند و تصرف کردند. و شما مردمی هستید که نمی توان به وسیله‌ی شما انتقام خونی را گرفت و رشته ی تابیده ای را از دستانتان باز کرد. پنجاه و چند روز شما را برای کمک به برادرانتان در مصر دعوت کردم،اما شما مانند شتری که از درد ناف می نالد،ناله سر دارید و همانند کسی که از جهاد در راه خدا می‌ترسد،بر زمین چسبیدید. بدانید که بدن های شما در کنار هم،اما افکار و خواسته‌ های شما پراکنده است. بدانید که افراد ضعیف و ناتوان،هرگز نمی توانند ظلم و ستم را دور کنند و حق نیز جز با تلاش و کوشش به دست نمی آید. شما که از خانه‌های خود دفاع نمی کنید،چگونه از خانه‌ی دیگران دفاع خواهید کرد؟! به خدا سوگند شب را صبح کردم در حالی که گفتار شما را باور ندارم و به یاری شما امیدوار نیستم و دشمنان را به امید یاری شما تهدید نمی کنم. آیا سزاوار است که شعاردهید و عمل نکنید؟...》 اما در شام شرایط دگرگون است؛اینک معاویه پس از تصرف مصر،نظر به شهر بصره دارد. می‌داند که بصره یا هر شهر ديگر عراق را نمی تواند با لشکرکشی تصرف کند. او ضرب‌المثلی را سرمشق راه خود قرار داده که می‌گوید:《تفرقه بینداز و حکومت کن. 》 روزی از عباس بن ضحاک،جاسوس خود در بصره نامه‌ای به دستش می‌رسد؛ نامه‌ای که فکر او را به خود مشغول می‌کند. از آن پس فکر بصره دغدغه اصلی‌اش می‌شود. عباس بن ضحاک نوشته است:《خبر واقعه‌ی مصر به ما رسید و شنیدیم که حکومت را به دست گرفته و فرماندارش را کشته اید. بدین وسیله چشمان ما روشن و قلب گروهی که خواهان خون عثمان بودند،آرام گردید. ابن عباس فرماندار بصره در شهر نیست و گویا به مکه رفته است. ما از این فرصت بهره جسته و گناه سقوط مصر را به گردن علی خواهیم انداخت. باید از هر روشی برای ایجاد نارضایتی بهره‌مند شد.تو نیز اگر صلاح می دانی اشخاصی را به نزد ما بفرست. در بصره دوستانی منتظر اقداماتی از سوی ما هستند...》 معاویه در پاسخ او می‌نویسد:《رأی تو را پذیرفتم. خدا تو را رحمت کند و محفوظ بدارد. بزودی اشخاصی را به نزدتان خواهم فرستاد تا به کمک هم،دست علی را از بصره کوتاه کنید. صبر کن و فراموش نکن که خداوند با صابرین است. 》 شهر بصره پس از جنگ جمل، یک پارچه و متحد با علی نیست. آنهایی که در جنگ کشته ها داده‌اند،هنوز داغ عزیزان خود را فراموش نکرده‌اند. هنوز طایفه‌هایی داغدار منتظر فرصتی هستند که انتقام کشته‌های خود را از علی بگیرند. جاسوسان معاویه با پاشیدن بذر نفاق در بین مردم،نارضایتی را دامن می‌زنند. خشم های فرو خورده و محبوس در سینه‌ها منتظر جرقه‌ای است تا آتش آن برافروخته شود. معاویه ترجیح می‌دهد به جای لشگرکشی به بصره ، اردوگاه های نفاق و تفرقه را تقویت کند. می‌داند که اگر مصر در مدت کوتاهی به چنگش آمد،در بصره شرایط دیگری حکمفرماست. مصر با بصره تفاوت دارد، بصره تا عراق _تا علی_بیشتر از چند فرسخ فاصله ندارد،لشگرکشی بدان جا قطعا با شکست مواجه خواهد شد. معاویه می‌داند که باید از جنگی آشکار به پیکاری پنهان،و از یک حمله‌ی علنی به یک نفوذ مخفیانه،و از حرکت در روشنایی به ورود در تاریکی تغییر تاکتیک دهد. باید ارتش سری اش را به کوفه بفرستد. ابتدا نامه‌ای به دوست دیرینه‌اش عمروعاص می‌نویسد که حالا به آرزوی خود رسیده و در مصر حکومت می‌کند: 《تصمیمی گرفته می‌خواهم آن را عملی سازم و تنها اعلام نظر تو هستم. به وضع بصره نگریسته و اغلب اهالی آنجا را طرفدار خود و مخالف علی و پیروانش یافتم. زیرا علی در جنگی که با آنان درگیر شده بود،افرادی از طوایف بصره را کشت و حس انتقام را در آنان شعله‌ور ساخت. از سويی فتح مصر و کشته شدن پسر ابوبکر،مخالفان علی و دوستداران ما را امیدوارتر کرده است.
می‌خواهم عده ای را به سرپرستی 《ابن الحضرمی》به کوفه بفرستم تا در میان قبیله‌ی 《مضر》فرود آید،با قبیله‌ی 《ازد》 اظهار دوستی و به قبیله‌ی 《ربیعه 》 اخطار نماید و خواستار انتقام خون عثمان و کشته‌های جمل شود و جنگ علی را با آنان که باعث نابودی برادران و فرزندان و پدرانشان شده است یادآوری کند حال می‌خواهم بدانم نظرت چیست؟پیکم را جز به مدت کوتاهی که باید منتظر نوشتن پاسخت بماند،معطل نکن.والسلام.》 عمروعاص در پاسخ می‌نویسد:《از نظری که ابراز داشته‌ای اطلاع یافتم. نقشه‌ی خوبی کشیده‌ای؛خواستن انتقام خون عثمان،حربه‌ی کارسازی است.از هنگامی که در این جنگ ها به پا خواستیم،هیچ چیزی از سوی تو و ما و مردم،برای دشمنت علی از این نظر زيان آورتر نیست و هیچ موضوعی بهتر از این که نوشته‌ای،دشمنت را گرفتار و اسیر نمی سازد.پس نظرت را اجرا کن و با تیر تفرقه و نیرنگ بر قلب علی بزن.》 معاویه دست به کار می شود . 《عبدالله بن عامر بن الحضرمی 》را نزد خود فرا می‌خواند و از او می‌خواهد با همراهی عده‌ای دیگر به سوی بصره حرکت کند و در نامه‌ای خطاب به بطری‌ها می نویسد:《تعهدم به شما این است که سالی دو بار به شما سهم دهم و مالیات و در آمدتان را هرگز نخواهم. پس به چیزی که دعوت می‌شوید،شتاب کنید.》 ابن الحضرمی بدون مانعی وارد بصره می‌شود و در میان قبیله‌ی بنی تمیم فرود می‌آيد. همراهانش را در بین مردم شهر می پراکند تا مأموریت خود را آغاز کنند. وقتی همه‌ی عثمانیان از هر سوی و هر قبیله به سویش می‌زند و پیرامونش گرد می‌آيند،احساس آرامش و قدرت و توانی به او می‌دهد که تصمیم می‌گیرد آشکارتر به تبلیغ علیه علی دست بزند. او روزی در مسجد شهر برای مردم سخنرانی می‌کند:《ای مردم بصره! پیشوای هدایت،عثمان بن عفان را علی بن ابیطالب ستمگرانه به قتل رساند. پس خواستار انتقام خونش شوید!با کنندگانش بجنگید نیکان و برگزیدگان شما گرفتار شده اند. اما خداوند در شام و مصر و حتی عراق و حجاز، برادرانی نصیب شما کرده است که قدرتی دارند و از نظر تعداد، بیرون از شمارند. پس امیدوار باشید که روزی جزای ظالمان نزدیک است و ما به کمک پرودگار،انتقام خون کشته هایتان را از آنان خواهیم گرفت. 》 اولین پاسخی که به دعوت الحضرمی داده می‌شود،کوبنده و دور از انتظار اوست:《 خدا رسوا و زشت گرداند آن چیزی که برای ما آورده‌ای!چیزی آورده‌ای که دو رفیقت طلحه و زبیر آوردند و آن جنگ خانمان سوز را شعله‌ور ساختند. ما با علی بیعت کرده‌ایم و بر بیعت خود استوار هستیم و انتقام خون عثمان را که دیگر شعاری نخ نما شده است نمی خواهیم. 》 مردی از داخل جمعیت فریاد می‌زند:《 خاموش باش مردک!اگر لازم باشد ما بیعت هایمان را با علی می‌شکنیم. 》 همان مرد پاسخ می‌دهد:《شما چگونه علی را با معاویه هم سنگ می‌دانيد در حالی که علی ستونی از ستون‌های اسلام بوده و خاندان بنی امیه ستونی از ستون کفر و بت پرستی.؟!》 سپس رو به ابن الحضرمی با صدای بلندتری فریاد می زند:《اکنون از ما می‌خواهی تا شمشیرهایمان را از غلاف در آورده به جان یکدیگر بیفتیم تا معاویه امیر گردد و تو وزیر او شوی و امر حکومت را از علی بگردانیم؟به خدا قسم هرگز چنین نخواهیم کرد و لنگه کفش های پر و وصله و پینه بسته‌ی علی را با صدها کاخ و تخت پادشاهی معاویه عوض نمی کنیم. 》 نظرها در هم می‌آمیزد. مخالف و موافق سخن می‌گویند. سخن‌ها چنان شعله‌ور می‌گردند که به صورت دشنام و بدگویی در می آیند .جنگ بین طرفداران علی و معاویه،جنگ لفظ است و تهدید. ابن الحضرمی می‌نگرد و می‌اندیشد:《 خوب است. آغاز بدی نیست. باید دید به کجا می‌انجامد. 》 در آن روزها 《زیاد بن عبید》در غیاب ابن عباس،امیر بصره بود. زیاد از آغاز ورود ابن الحضرمی،اقدامی صورت نداده است. نمی داند باید با این پدیده چه کند. کار ابن الحضرمی بالا گرفته است. عشایر بصره پیرامونش جمع می‌شوند. پیروانش افزایش می یابند و شهر دچار دو دستگی و تفرقه می‌گردد. زیاد که مدیر نالایقی است، نمی تواند تدبیری بیندیشد؛جز اینکه اوضاع را به کوفه گزارش دهد و منتظر پاسخی باشد. از سویی،از جان خود نیز بیمناک است. می‌ترسد عثمانیان به دارالحکومه حمله‌ور شوند و آسیبی به او برسانند. به فکرش می‌رسد که برای دوست سابقش 《صبره》رئیس قبیله‌ی 《ازد》پیغامی بفرستد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
توکل کن به خدا و از ته دل راضی به رضای اون باش بگو خدایا هرکاری تونستم کردم تا مشکلم اونجوری که می خواستم حل بشه اما نشد...🌺 پس اونجوری که خودت صلاح می دونی حلش کن...💞 شبتون آروم رفقا🌸 https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
🦋 مــــــپــــرس از مـــن ❤️ چرا در پیله‌ی مهرتو ♡ 🦋 مـــــــحــــــبــــــــوســـــم 🦋 کـــــه عــــــشــ♡ــــــق ❤️ از پیـله های مُـرده هـم 🦋 پـــروانــــه می سازد ...💕 https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
❣همیشه قصه شب درهمین خلاصه شده است تو غرق خوابی و من غرق آرزوی توام...💕 شبت آروم ماه من https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ آرام جانم امام زمانم ❣️ بـے تـو تمــام قافیـہ ها لنـگ میزند.. دنیا بہ شیشہ‌ے دل من سنگ میزند.. ساعٺ بہ‌وقٺ غربتتان‌گشتہ اسٺ‌کوک حالا مدام در دل من زنگ میزند..💚 https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7