#درمحضرعالم_فرزانه
⚪️ نظر صاحبان #ولايت مطلقه حامل نور يقظه مى باشد ⚪️
⬛️ ...چه بسا در مواردى كاملا تعجب آور و تحير آور باشد و كسانى با توجه و نظر آنان بخود آمده و بيدار گشته و متنبه شده باشند كه بظاهر و طبق محاسبات معمولى چنين انتظارى نمى رفت.
و اين در حقيقت بدان جهت است كه نور الهى و جذب حق كه اصل مسئله است و از طريق آنان به ظهور مى رسد ، چنين نيست كه حد و حدودى داشته باشد، بلكه ، نور او ، نور قاهر ، و مشيت او ، مشيت غالب است.
▪️ماشاء الله كان و مالم يشأ لم يكن▪️.
نمونه هاى زيادى در اين باب نقل گرديده و ديده شده است، چه از آنهايى كه در زمان خود حضرات معصومين "صلوات الله و سلامه عليهم اجمعين " ، بوده اند، و چه از آنهايى كه در زمانهاى بعدى و در هر زمانى بوده اند و مشمول عطف و نظر خاص پروردگار شده و از ورطه اوهام و غفلت و اسارت نجات يافته و بخود آمده و سر در طريق #طلب نهاده اند، بنحوى كه چنين انتظارى نمى رفت.
« بشر حافی » كه لقب «حافى» بخود گرفت، از جمله آنهاست.
گفته اند:
او در زمان حضرت ابوالحسن موسى بن جعفر " سلام الله عليه " و در بغداد مي زيسته است.
در اول امر خود مردى غوطه ور در #دنيا و غرق در اوهام و اهل عيش و نوش بوده است.
در يكى از روزها كه او با مأنوسان خود در منزل خويش مجلس عشرت برگزار نموده و مشغول بود ، در همان حال گذر آن حضرت از كنار منزل وى افتاد و صداى ساز و آواز و نى و رقص از آنجا شنيد و در همان هنگام هم كنيزى كه خدمتگزار بود از داخل منزل وى براى بيرون ريختن خاكروبه خارج شد.
#امام_کاظم "علیه السلام" به آن كنيز فرمودند : صاحب اين خانه آزاد است يا بنده؟
كنيز گفت : آزاد است.
امام فرمودند : راست گفتى، زيرا اگر بنده بود از مولاى خود مى ترسيد.
اين مكالمه تا حدودى موجب تأخير در برگشت همان كنيز خدمتكار گرديد و طبعاً وقتى داخل منزل شد ، بُشر در حالى كه در سر سفره شراب بود پرسيد، چه چيز باعث گرديد كه دير آمدى؟ او جريان گفت و گوى خود با آن حضرت را براى وى نقل كرد.
جملاتى كه امام فرموده بود ، چنان در وجود «بشر» و در #دل او اثر گذاشت كه از همان سر سفره با سرعت و با پاى برهنه بيرون دويد و به محضر آن حضرت شتافت.
همين كه امام را مشاهده نمود ، گريه كرد و شرمنده شد و عذر خواست و به دست شريف امام #توبه نمود. از همين لحظه او بخود آمده و «يقظه» و «انتباه» يافت و راه خود را در پيش گرفت.
صحبت جمله يا جمله ها نيست بلكه ، نور #يقظه و انتباه ، و توجه و نظر كارساز امام "سلام الله عليه" كه اين نور را با خود همراه داشت او را يكسره برخلاف انتظار از آن وادى سراپا وهم و خيال و از آن ورطه #غفلت و ظلمت بيرون آورده و در عالم ديگرى قرار داد.
و الا چه بسيار كسانى كه از اين جمله ها از آن حضرت و از حضرات ديگر معصومين به گوش آنان مى خورد وليكن آن نمى شود كه در خصوص «بشر» شد.
بالاخره از سويى توجه خاص است و از سوى ديگر ، آمادگى.
اين استعداد و آمادگى چه بوده است و چه مى باشد؟ چيزى است كه آنچنان كه بايد ، خدا مى داند، و شايد هم جهاتى به نظر بيايد.
بشر را «حافى» مى گفتند و « بشر حافى » مى ناميدند و اين چنين نيز معروف شد. كلمه «حافى» بمعنى «پا برهنه» است.
او هميشه و تا آخر عمر پا برهنه بود و اين بدان جهت بود كه با پاى برهنه در همان روز بيدارى خويش به خدمت امام شتافت و حيات خود را به دست آن حضرت يافت.
بعضى گفته اند كه از خود او سرّ پا برهنگى او را پرسيدند، در جواب گفت: «والله جعل لكم الارض بساطا» و ادب نباشد كه بر بساط بزرگان يا كفش روند
📓 منبع : کتاب مقالات صفحه ۳۵ ، حضرت استاد آیت الله محمد شجاعی " رضوان الله علیه "
باصلوات نشر دهید↙️
eitaa.com/banoyealam