فاطمه سلام الله علیها بانوی عالمین
بیا بنا را بر این بگذاریم که عمودهای اینمسیر را مهدی (عج) میشمارد و بعد گریزی بزنیم به ابالفضل عل
بیا به یاد خیمههای سوخته، دلهای سوختهمان را جلا دهیم، بنشینیم و از اینفاصله، زیارت ناحیه را بلند بلند فریاد بزنیم؛ بعد تصور کنیم مهدی (عج) میان اینهمه جمعیت نکند یاد شام بیفتد! نکند دلش هوای خرابه بکند یا وقتی به چندقدمی فرات رسید داغ علیاصغر (ع) راه گلویش را ببند. یکوقت تل زینبیه برایش قتلگاه نشود و روضه علیاکبر (ع) دلش را خون نکند و خون دلش اشک چشمانش شود و بگوید «لابکینعلیکبدلالدموعدم
فاطمه سلام الله علیها بانوی عالمین
بیا به یاد خیمههای سوخته، دلهای سوختهمان را جلا دهیم، بنشینیم و از اینفاصله، زیارت ناحیه را بلند
نکند مهدی (عج) با دیدن گنبد و بارگاه حسین (ع) که اربعین از هر روزی باشکوهتر میشود یاد بوسه زینب (س) بیفتد، یاد آن لحظههای وداع، همان لحظاتی که وصیت مادر اجرا میشد و آن پیراهن پاره... بعد با گریههایش زمین کربلا را بلرزاند.
آیا گمان می کنید بانیان خیمه ها در طول راه، همه میلیاردر و ثروتمند هستند؟ نه! بیشتر آن ها کشاورز هستند و نخلستان دارند
خرج سالشان را به زحمت درمی آورند. حدود دو هفته از ماه صفر، بهترین خوراکی را که حتی خودشان در تمام سال به آن دسترسی نداشتند، آماده می کنند و شبانه روز وقت و هزینه صرف می کنند تا از زائران پذیرایی کنند.
دوباره آب و تشنگی، دوباره آب
نگاه من ز دیدن تلالو اش شکسته باز
پر از صدای العطش، پر از کبوتران طف
دوباره پر سرودن نگاه دل شکسته ها ست
دوباره آب
صدای کودکانه ای ز دور دست،
چقدر این صدا پر از شکایت است.
و جان من پر از صدای هق هق جوانه ها
صدای بیکرانه ای درون جان من رهاست
دوباره آب، دوباره یک پیاله آب،
بیا بنوش کودکم
بیا بنوش
بیا که باز هم نوازشت کنم
دوباره باز تشنگی، دوباره آب
دوباره باز تشنه ام
دو دست خویش را پر از پیاله کرده ام
پیاله ها پر از نگاه
نگاه دلشکسته ای درون آب مانده است
پر از لبان تشنه است
تو ای ترانه ی وفا
تو ای پر از سرودن عطش بیا،
بیا ز دست من بنوش
بیا بنوش
ز من بگیر یک دم این بهانه های گریه را
پر از صدای کودکان تشنه ام
دوباره باز تشنه گی
دوباره باز…