فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شعر_خوانی
#حجاب_وطن
🟢شعر خوانی دختر تبریزی عاشق وطن در حضور رهبر معظم انقلاب
@baquranvatrat
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
#طب
#کاهش_وزن
🟢برای کاهش وزن، آب سرد بنوشیم یا آب گرم؟ 🤔
✅به گفتهی کارشناسان، نوشیدن آب قبل از غذا از اشتها کم کرده و تأثیر غیرمستقیم بر کاهش وزن دارد.
✅ثابت شده که آب گرم با بالا بردن دمای مرکزی بدن، سوخت و ساز را افزایش میدهد.
✅نوشیدن آب گرم با معدهی خالی در صبح نیز کمک میکند بدن از حالت کمآبی که طی چند ساعت خواب دچارش شده خارج شده و ریکاوری شود.
✅به گفتهی کارشناسان، آب گرم مانند عاملی سمزدا عمل کرده و انواع آلودگیها و ضایعات را از سیستم گوارش دفع کرده و احساس خوبی به شما میدهد.
@baquranvatrat
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
14.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سخنرانی
♨️ کلیپ صوتی ویژه ♨️
🎙توصیهٔ زیبا و تاثیرگذار آیت الله حائری شیرازی
#تمرین_مرگ!
✨اللّهمَعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـ♡ــࢪَج✨
@baquranvatrat
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
#حکایت
#زیارت_عاشوراء
✅ معجزات زیارت عاشورا
✍️ مرحوم آیت الله دستغیب در کتابش می فرمایند : علامه شیخ حسن فرید گلپایگانی از استاد خود مرحوم آیة اللّه شیخ عبدالکریم حائری یزدی نقل فرمود:
اوقاتی که در سامراء مشغول تحصیل علوم دینی بودم اهالی سامراء به بیماری وباء و طاعون مبتلا شدند و همه روزه عده ای می مردند روزی به همراه جمعی از اهل علم در منزل استادم مرحوم سیّد محمّد فشارکی بودیم، ناگاه میرزا محمّد تقی شیرازی تشریف آوردند و صحبت از بیماری وباء شد که همه در معرض خطر مرگ هستند. مرحوم میرزا فرمود: اگر من حکمی بدهم آیا لازم است انجام شود یا نه ؟ همه اهل مجلس تصدیق نمودند که بلی .
سپس فرمود: من حکم می کنم که شیعیان ساکن سامراء از امروز تا ده روز همه مشغول خواندن زیارت عاشوراء شوند و ثواب آنرا هدیه روح شریف نرجس خانم والده ماجده حضرت حجة بن الحسن (عج) نمایند تا این بلاء از آنها دور شود اهل مجلس این حکم را به تمام شیعیان رساندند و همه مشغول زیارت عاشوراء شدند. از فردای ختم، تلف شدن شیعه متوقف شد و همه روزه غیر شیعی ها می مردند به طوریکه بر همه آشکار گردیده برخی از آنها از آشناهای خود از شیعه ها پرسیدند: سبب اینکه دیگر از شما تلف نمیشوند چیست ؟ به آنها گفته بودند:
زیارت عاشوراء، آنها هم مشغول شدند و بلاء از آنها هم بر طرف گردید.
💥علامه فرید فرمودند:
وقتی گرفتاری سختی برایم پیش آمد فرمایش آن مرحوم بیادم آمد و از اول محرم سرگرم زیارت عاشوراء شدم روز هشتم بطور خارق العاده برایم فرج شد.
📚داستان های شگفت، مرحوم آیت الله دستغیب
═✧❁🌸❁✧═
@baquranvatrat
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
#شرح_حدیث
#رهبری
🟢 حرف عمیق و پرمغز!
🔸 فی الکافی عن الصادق (علیه السلام) وَ قَالَ لَمْ یَطْلُبْ أَحَدٌ الْحَقَّ بِبَابٍ أَفْضَلَ مِنَ الزُّهْدِ فِی الدُّنْیَا وَ هُوَ ضِدٌّ لِمَا طَلَبَ أَعْدَاءُ الْحَقِّ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مِمَّاذَا قَالَ مِنَ الرَّغْبَةِ فِیهَا. (ملامحسن فیض کاشانی ، الشافی ، ص 533 .)
🔹 راههایی، درهایی که انسان می تواند از آن درها و از آن راهها برود تا به حق برسد ، حق را درک کند، کـه طبعاً راههای گوناگونی است. هیچ یک از این ابواب و از این طٌـرقی که انسان را به حق می رساند،مثل زهد در دنیا نیست. برای رسیدن به حق،شناختن حق از باطل، تشخیص راه حق از راه باطل ، بهترین راهها عبارت است از زهد در دنیا .خیلی مطلب عمیق و پر مغزی است این حرف.
🔹چون مهمترین چیزی که انسان را از حق منصرف می کند،دل انسان را مشوب می کند، انسان را از حق به باطل گرایش می دهد، هوای نفس است، دنیا طلبی است.اگر چنانچه این دنیا طلبی، این هوای نفس، و رغبت به زخارف دنیا را انسان نداشته باشد، شناخت حق برای او از باطل آسان می شود.
🔹بهترین راهها برای شناخت حق این است. « وَ هُوَ ضِدٌّ لِمَا طَلَبَ أَعْدَاءُ الْحَقِّ.» این زهد دنیا نقطة مقابل آن چیزی است که دشمنان حق، یعنی اهل باطل طلب می کنند،همین هم آنها را به باطل می اندازد. قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مِمَّاذَا ؟! آن چیزی که دشمنان حق به آن علاقه مندندودر آن راه قرار دارند چیست؟
🔸قَالَ مِنَ الرَّغْبَةِ فِیهَا.
🔹رغبت در دنیا،عشق به دنیا،دلباختگی به دنیا.این آن چیزی است که انسان را از راه حق منصرف می کند، به باطل می اندازد، از شناختن راه حق از راه باطل جلوگیری می کند.
📒[ شرح حدیث از حضرت آیت الله امام خامنه ای (حفظه الله) در مقدمه درس خارج مورخ 5/08/87 ]
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
✨﷽✨
#حکایت
#علماء
🔰عاقبت صبر و تحمل در برابر بداخلاقی مادر
🟢علامه طهرانی میفرمايد:يک روز در تهران، براى خريد كتاب به كتابفروشى رفتم. مردى در آن انبار براى خريد كتاب آمده بود. آماده براى خروج شد كه ناگهان در جا ایستاد و گفت:
حبيبم الله. طبيبم الله، یارم...
فهميدم از صاحبدلان است که مورد عنایت خاص خداوند قرار گرفته.
گفتم:
آقاجان! درويش جان! انتظار دعاى شما را دارم. چه جوری به این مقام رسیدی؟
ناگهان ساکت شد. گریه بسیاری کرد. سپس شاد و شاداب شد و خندید.
گفت:
سید! شرح مفصلی دارد. من مادر پيرى داشتم، مريض و ناتوان، و چندين سال زمينگير بود.
خودم خدمتش را میکردم؛ و حوائج او را برمیآوردم؛ غذا برايش میپختم؛ و آب وضو برايش حاضر میكردم؛ و خلاصه به هرگونه در تحمّل خواستههاى او در حضورش بودم.
او بسيار تند و بداخلاق بود. ناسزا و فحش میداد و من تحمل میكردم، و بر روى او تبسم میكردم. به همين جهت عيال اختيار نكردم، با آنكه از سن من ۴۰ سال میگذشت. زيرا نگهدارى عيال با اين اخلاقِ مادر مقدور نبود. به همین خاطر به نداشتن زوجه تحمل كرده، و با آن خود را ساخته و وفق داده بودم.
گهگاهى در اثر تحمل ناگواریهایى كه از مادرم به من میرسيد؛ ناگهان گویى برقى بر دلم میزد، و جرقهاى روشن میشد؛ و حال بسیار خوشی دست میداد، ولى البته دوام نداشت و زودگذر بود.
تا يک شب كه زمستان و هوا سرد بود. من رختخواب خود را پهلوى او و در اتاق او پهن میکردم تا تنها نباشد، و براى حوائج، نياز به صدازدن نداشته باشد.
در آن شب كه من كوزه را آب كرده و هميشه در اتاق پهلوى خودم میگذاشتم كه اگر آب بخواهد، فوراً به او بدهم، ناگهان او در ميان شب تاريک آب خواست.
فوراً برخاستم و آب كوزه را در ظرف ريخته و به او دادم و گفتم:
بگير، مادرجان!
او كه خوابآلود بود و از فوريت عمل من خبر نداشت؛ چنين تصور كرد كه من آب را دير دادهام. فحش غريبى به من داد، و كاسه آب را بر سرم زد.
فوراً كاسه را دوباره آب کرده و گفتم:
بگير مادرجان، مرا ببخش، معذرت میخواهم!
كه ناگهان نفهميدم چه شد. اجمالا آنكه به آرزوى خود رسيدم؛ و آن برقها و جرقهها تبديل به يک عالمى نورانى همچون خورشيد درخشان شد؛ و حبيب من، يار من، خداى من، با نظر لطف و عنایت خاصش به من نگاه کرد و چیزهایی از عالم غیب شنیدم و اين حال ديگر قطع نشد؛ و چند سال است كه ادامه دارد.
📒نور ملكوت قرآن، ج۱، ص۱۴۱ با اندكی تلخيص
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
@baquranvatrat
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
✨﷽✨
#حکایت
#اخلاق
🔰سرانجام کسانی که با حرفهای بیهوده، وقت مردم را میگیرند!
✍️آیت الله العظمی علوی گرگانی میفرمودند: در مجلسی شخصی را دیدم که حرفهای بیربطی میگفت تا مردم را بخنداند. در آن جلسه چیزی در جمع به او نگفتم چون سبب آبروریزی او میشد. تصمیم گرفتم در پنهان او را ببینم و به او تذکر بدهم. او را خصوصی دیدم و به او گفتم: این چه حرفهایی بود که در آن جلسه، معرکه گرفته بودی و میزدی، فکر نمیکنی که فردای قیامت باید پاسخگویِ این حرفها و حرکاتت باشی؟ گفت: خودم هم میدانم که آن حرفها واقعیت ندارند، فقط خواستم دیگران را بخندانم!
گفتم: خدا از سر تقصیراتت بگذرد! پرسید: چرا؟ گفتم: آن طور که ما از روایات خبر داریم این گونه افراد در اواخر زندگیشان و هنگام مرگشان، خیلی زجر میکشند و به سختی جان میدهند. بعد از مدتی به من خبر دادند فلانی در حال احتضار است. به عیادتش رفتم. دیدم با حالت وحشتناکی دست به گریبان است، نه میمیرد که خود راحت شود، و نه بهبود مییابد که دیگران را راحت کند.
دلم به حال او سوخت و برایش دعا کردم و توسل پیدا کردم و عرضه داشتم: خدایا! تو از ما به او مهربانتری، به او رحم کن! پروردگار عالم به او لطف کرد و او بهبودی یافت. روزی نزد من آمد و گفت: حاج آقا! من چوب همان حرفها و حرکاتِ نسنجیده خود را خوردم. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در پندهای خود به ابوذر میفرماید: ای اباذر! وای بر حال کسی که سخن دروغ میگوید تا مردم را بخنداند، وای بر او! وای بر او! وای بر او!
📒سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
@baquranvatrat
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
#احتضار
#روایت
🟢حال آدمی در وقت احتضار
❇️ انسان وقتی در حال احتضار قرار می گیرد، سه چیز از مقابلش رژه می روند: اول دوستان و اولاد و زن و بچه، دوم مال و ثروت، مثل باغ رامسر و باغ کلاردشت و ویلای آبعلی و خانه و ماشین بنز، سوم هم اعمال مثل نماز و روزه و عبـادت و کارهای خوب و بد.شـخص محتضر رو می کند به خانواده می گوید : شما کی هستید؟»
❇️ آنها می گویند: «ما اولاد و زن و بچه توییم.»شخص محتضر به فرزندانش می گوید :«من خیلی نسبت به شما حریص بودم، شما را به دبیرستان و دانشگاه فرسـتادم. ... حالا الان به چه درد من می خـورید؟»آنها می گویند: «ما تو را کـنار قبرت می بریم و تـوی قبر می گذاریم، بعد هم می رویم دنبال (کارمان) . . . !» بعد شخص محتضر رو به مال و ثروتش می کند و می گوید: «شما کی هستید؟»
❇️ مال و ثروت جواب می دهند: «ما دارایی های تو هستیم، من باغ رامسر هستم یا من باغ آبعلی هستم.»شخص محتضر می گوید: «من خیلی نسبت به شما حریص بودم، عمرم را روی شما گذاشتم، به خاطر جمع کردن شما به بانک می رفتم و... حالا شما در این لحظه برای من چه کار می کنید؟» مال و ثروت هم می گویند: « خُذْ مِنّی کَفَنَک! » «کفنت را از من بردار!» یعنی یک کفن بیشتر حق نداری از من برداری! بعد شخص محتضر رو به اعمالش می کند و می گوید: «جنابعالی که باشید؟»
❇️ در این وقت عمل انسان حرفی به او می زند که پدرش را در می آورد، می گوید:«من اعمال تو هستم، تو نسبت به آن دو تای دیگر شش دانگ حواست جمع بود، با آن ها خیلی رفیق بودی، اما با ما خیلی میانه ای نداشتی. نماز اول وقتت را رها می کردی و دنبال پول بودی تا برای زن و بچه آپارتمان بسازی ، خانه بخری، اما فکر من نبودی.»
❇️ اعمال این حرف ها را به انسان می زند و شخص محتضر خجالت زده می شود و خجالت زدگی بدترین چیز است:
به آتشم بیفکن و نام گنه مبر
که آتش به گرمی عرق انفعال نیست
📒[گلپایگانی، محمود ، درمحضر مجتهدی ج 2 ، صص290 تا 293 ،تهران، 1390 ]
═══✼🍃🌸🍃✼══
@baquranvatrat
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹