eitaa logo
بر بال بوریا (متن و اشعار مداحی های حاج مهدی رسولی)
6.6هزار دنبال‌کننده
18 عکس
2 ویدیو
2 فایل
کانال رسمی" 🔸 بَــر بــــالِ بـوریـــا 🔸 . 🔸مرجع نشر شعر و سبک هیئت ثار الله زنجان 🔸سبک های اجرا شده توسط حاج مهدی رسولی . . . تلگرام: https://t.me/bar_bale_booriya گپ: https://gap.im/bar_bale_booriya سروش: sapp.ir/bar_bale_booriya
مشاهده در ایتا
دانلود
چه خوب، مرگ خریدار زندگانی توست حیات طیبه تصویر نوجوانی توست چه قد کشیده درون تو شوق رزم ای ماه که هست قامت جوشن برای تو کوتاه به پای شوق تو پای رکاب هم نرسید کسی شبیه تو دست از جوانی‌اش نکشید لبت به تلخی دنیا حلاوت افزوده که شهد، شاهد شیرین‌زبانی‌ات بوده چقدر از نفست دشت عطرآگین شد چقدر از سخنت کام شهد شیرین شد... تمام حُسنِ حَسن‌زاد خویش را بردار برو به جمع شهیدان «اولئکَ اَلاَبرار» برو به بحر رجز بین دشت طوفان کن به موج عشق بزن، مرگ را هراسان کن رجز بخوان که شود زنده کوفۀ اموات که گوش هلهله‌ها کر شود از این آیات برای عقل مگر نقشی از جنون بکشی برو که معرکه را هم به خاک و خون بکشی برو به کوری چشمان مست هلهله‌ها بدوز چشم خودت را به تیر حرمله‌ها بگو به تیغ که از فرق ماه ما پیداست! که فرق آل علی با بنی‌امیه کجاست! که ننگ نام کجا، عزت قیام کجا!؟ حسینِ صبح کجا و یزیدِ شام کجا!؟... بگو حسین ندارد دمی سر سازش به پا نکرده در این دشت خیمۀ خواهش... برو که رفتن تو ماندگار خواهد شد پس از تو لشکر دشمن غبار خواهد شد گرفته‌اند فقط نیزه‌ها تو را در بر حسین می‌چکد از پیکر تو سرتاسر چقدر کام زمین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ تشنۀ شهادت توست تو می‌روی و ‌دلم ‌‌‌کشتۀ حکایت توست... شاعر : جعفر عباسی 📢 حاج مهدی رسولی 🔶 چه خوب مرگ خرسدار زندگانی توست... شب ششم محرم ۱۴۴۱ ۹۹ @bar_bale_booriya صوت⬇️⬇️⬇️
رسیدم من كنار تو تا كه از مركب افتادی یجوری تو صدام كردی كه گفتم دیگه جون دادی بگو كه جای دست كی نشسته روی این گونه عموجونم نقابت كو؟ چرا موهات پریشونه عجب رویی عجب مویی كی زلفت كشید قاسم چه پهلویی كدوم نیزه نفس‌هاتو برید قاسم چه زخمایی كدوم مركب روی جسمت دوید قاسم ......................... داری جون می‌كنی پیشم برات راه نفس تنگه چی كار كردن باهات قاسم لای زخمات پر از سنگه نمی‌تونه دیگه پاشه تنی كه نیمه جون باشه با این زخما توی سینت محاله استخون باشه عزیز من داره كم كم نفس‌هات بی‌صدا می‌شه چجوری این همه نیزه روی جسم تو جا می‌شه می‌بینم كه همه اعضات داره از هم جدا می‌شه شاعر : محمد رسولی 📢 حاج مهدی رسولی 🔶 رسیدم من کنار تو... شب ششم محرم ۱۴۴۱ ۹۹ @bar_bale_booriya صوت⬇️⬇️⬇️
به تو دل خوش کردم، به تو که آقایی دلمو آوردم،یه دل زهرایی خوبه حال و روزگارم پیش پات که سر بزارم همه زندگیمو از دست سخاوت تو دارم دردامو واست آوردم خودمو به تو سپردم نمک عشق حسینو سر سفره ی تو خوردم دلم با مادرت ، امشب میگه حسن حسین میگه حسن، زینب میگه حسن (حسن آقا۴) ........................ غم نداره هرکس به غمت دل داده هر کی شد گریونت، تو قیامت شاده مادرم نذریتو هم زد سرنوشتمو رقم زد پدرم تو گوشم از بچگی از لطف تو دم زد تو امید آخرینم با محبتت عجینم این شبا خواب زیارته ضریحتو میبینم غریب فاطمه ، این دل حرمته چشای تر من، دریای غمته دلم با مادرت ، امشب میگه حسن حسین میگه حسن، زینب میگه حسن (حسن آقا۴) ........................ کرمت عزت داد به من ناقابل تو شدی مولا و همه عالم سائل میخوام آدم تو باشم مرهم غم تو باشم تا خدا خداس فقط به زیر پرچم تو باشم همه اعتبارم از تو دل بی قرارم از تو به امام حسین قسم محرما رو دارم از تو بازم به نوکرت آقا بها بده یا جونمو بگیر یا کربلا بده دلم با مادرت ، امشب میگه حسن حسین میگه حسن، زینب میگه حسن (حسن آقا۴) 📢 حاج مهدی رسولی 🔶 به تو دل خوش کردم... شب ششم محرم ۱۴۴۱ ۹۹ @bar_bale_booriya صوت⬇️⬇️⬇️
اشعار و سبک های شب هفتم محرم الحرام ۱۴۴۲ ☑️روضه ☑️زمینه ☑️شور #حاج_مهـدی_رسـولـے #شب_هفتم #محرم۹۹ @bar_bale_booriya ⬇️⬇️⬇️
نبار بارون که من بارونم امشب پریشونم ، پریشون خونم امشب بیا آقا بیا دورت بگردم به دنبالِ تو سرگردونم امشب   تو این روضه گرفته ریشم آقا بیا اینجا کمی اَبری‌شَم آقا یکم از تشنگی تو سهم من کن بخون روضه بزن آتیشم اقا   بزار از درد تنهایی بخونم از این صبر و شکیبایی بخونم گمونم پیش گهواره نشستی بزار امشب که لالایی بخونم   اگه عباس هم بازوش زمین خورد اگه باضربه‌ای اَبروش زمین خورد اینا سخته ولی نه سختر از این که آقام رو زد اما روش زمین خورد  📢 حاج مهدی رسولی 🔶 نبار بارون گه من بارونم امشب... شب هفتم محرم ۱۴۴۱ ۹۹ @bar_bale_booriya صوت⬇️⬇️⬇️
لحظه‌هاى‌اذان‌مغرب‌بود تازه‌باریده‌بود‌باران‌هم داشت‌از‌مسجد‌محله‌مان پخش‌مى‌شد‌صداى‌قرآن‌هم مسجدى‌ها‌براى‌افطارى گاه‌نان‌و‌پنیر‌مى‌دادند ولى‌آن‌روز‌از‌قضا‌دیدم دم‌افطار‌شیر‌مى‌دادند یادم‌آمد‌ دم‌ بساط‌شیر پرچمى‌بود‌و‌نقش‌آن‌این‌بود )جان‌عالم‌فداى‌طفل‌رباب( این‌عبارت‌چقدر‌سنگین‌بود! در‌میان‌شلوغى‌مسجد یک‌نفر‌مثل‌یک‌گدا‌آمد ناگهان‌لحظه‌اى‌به‌چشم‌من زن‌همسایه‌آشنا‌آمد بین‌آن‌روزه‌دارها‌آن‌روز دیدم‌او‌را‌شبیه‌بیگانه دیدمش‌که‌میان‌دستانش کاسه‌اى‌شیر‌مى‌برد‌خانه اندکى‌مى‌شناختم‌او‌را خانم‌ساده‌و‌ملیحى‌بود ولى‌اینجا‌چه‌میکند‌اخر؟ زن‌همسایه‌که‌مسیحى‌بود! طاقتم‌طاق‌شد،‌پى‌اش‌رفتم گفتم‌اینجا‌چه‌مى‌کنید‌شما؟ گفتم‌این‌شیر‌نذرى‌ماهاست گفت:‌مى‌دانم،‌التماس‌دعا! تا‌که‌چشمش‌به‌چشم‌من‌افتاد زود‌بالا گرفت‌شیون‌او گفت‌در‌خانه‌کودکى‌دارم ناتوانم‌به‌شیر‌دادن‌او متوسل‌شدم‌به‌این‌بى‌بى شک‌ندارم‌دمى‌به‌باور‌خود گفت‌اخر شنیده‌ام‌که‌رباب مثل‌من‌شد‌خجل‌ز‌اصغر‌خود آسمان‌چرخ‌خورد‌دور‌سرم بعد‌از‌ان‌هرچه‌گفت‌نشنیدم در‌کنار‌بساط‌شیر‌آن‌روز طفلى‌و‌گاهواره‌اى‌دیدم گفتم‌این‌خانم‌اهل‌احسان‌است چون‌کرامت‌شده‌ست‌عادت‌او زن‌همسایه‌رفت،‌گرچه‌نرفت دمى‌از‌یاد‌من‌خجالت‌او خانمى‌چون‌عروس‌زهرا‌نیست مطمئن‌باش!‌جستجو‌کردم من‌که‌حاجت‌روا‌شدم‌بى‌شک هر‌زمان‌شیر‌نذر‌او‌کردم 📢 حاج مهدی رسولی 🔶 لحظه های اذان مغرب بود... شب هفتم محرم ۱۴۴۱ ۹۹ @bar_bale_booriya صوت⬇️⬇️⬇️
گل قوجاقیمه یات یورولموشان سینم اوسته راحت  اوغول علی نیمه باغلانان گوزلرین یوموب ایله استراحت اوغول علی گه بوخیمه ده گه اوخیمه ده ال به ال دولاندیردیلار سنی عمه وین قوجاقینده یوخلادین اوخ آتوب اویاندیردیلار سنی یوللادیم گیدن سو ایچن گلن قانیوه بویاندیردیلار سنی سو یرینه تیر بلا ویروب  شربت شهادت اوغول علی دیل آچوب دینن قلبیوه طرف بو اوخی فلک سیخسین اوخ آتان! گور نجه آنامین کولی چیخیر، اوت دوتوب کولون چیخسین اوخ آتان! خسته جان ربابین دلینده کی ناله لر ایوین یخسین اوخ آتان! بیر ائلین ایوین بیر نفر یخوب بو نجه عداوت اوغول علی  آتش فنا پیشه حکمی وار خیمه گاهون اوضاعی غنچیه اوچ گجه گونوز من باخاباخا قالدی لبلرین سو دیه دیه حرمله سنه ایلدی جفا مندن سن ربابیدن کوسموشن نیه من که آلتی آی ائتمیشم سنه صادقانه خدمت اوغول علی غنچه تشنه اولسا فرشته لر تز توکلله باران بوغازینه چشمه چشمه سو وقفه سیز اوغول بذل ایدئلله سوزان بوغازینه هاردا سود امر ایستینده سو اوخ ویراللا عطشان بوغازینه کیم قویار گل نوشکفته نی یاندیرا حرارت اوغول علی گرچه کربلاده بلالره سن بلی دئدون من بلی دئدیم ظالمه دییدون نه سن اوخ آت، چاره یوخ نه من اخذ آب ائدیم حرمله عذابون شدید اولا سو که ویرمیرن قوی چیخیم گئدیم بو نجه اوشاقه سو وئرمدی بو نجه سقایت اوغول علی آلتی ای نه شوقیله هر گجه باشین اوسته من ویرمیشم کشیک بیر ستمگر اوخ سرنوشتیمی سالدی بیر قرا روزیله دئشیک کیم بئله ائدردی خیال اوغول بیر آنان قالا بیرده بوش بشیک بیر بشیکده کی نیمه سی یانار وقت قتل و غارت اوغول علی بیر آنا بالا بوسه لشمگه حسرتم علیجان دوداقیوه ای ربابی گوزدن آتوب گئدن خیر چخسون اوغلوم قباقیوه چوللری دولاننام ایاق یالین نیزه لر دالیجا سراغیوه شاهزاده نون آردیجا دوشر چوللره رعیت اوغول علی آلتی آیدا بو اوچ گون اوچ گجه سالدی جانیمی آیری بیر حالا آتش خیالونده یانموشام آز قالوبدی مندن کولوم قالا گوزلرون آخاندا نه چکمیشم بیر خدا بیلور بیرده سن بالا  قتلیمه همان منظره منیم ایلیر کفایت اوغول علی عمریدن گچور دم نفس نفس سینمه گلور غم قوشا قوشا حرمله اوخی بیر گلیدی کاش عمریمی ویریدی اوغول باشا ای آناسینی چوللره سالان گورنجه چیخوبدور الیم بوشا کربلاده سر گشته یللره اولموشام شباهت اوغول علی کوفیان سو بابینده گورنجه برطرف ائدوبدی نیازیوی هاردا ئولموشویدی آنان بالا تیر حرمله چکدی نازیوی دی گوروم نه اندیدی اوخ مگر غارت ایلیوبدی بوغازیوی حلقیوین یاراسین گورن دیور بو نجه جراحت اوغول علی نه واریمدی سو نه واریمدی سود اوخلانان بالا نیلوسن منی فاطمه آنان گوزلویور یولون ایسلانیبدی اشگیله دامنی محسنی ویریبدی خدیجه یه سن گئدن قوجاقه آلا سنی کارساز افسوس اولمادی منده کی محبت اوغول علی هر آنا شیرین جان کیمی بالا ایستیر بالانین بالاسینی باغرینا باسار گوزلرون ئوپر دلرباسینون دلرباسینی گئت اوغول آنان فاطمه ئوزی باغلاسین بوغازین یاراسینی ایلیه مگر بئله یاره نی فاطمه طبابت اوغول علی نه وجود ذی روحه بلکه ده ایلیر اثر دردون آهنه نه سه شعبه اوخ وار نه اوخ آتان اصغریم گلوبدی نلر سنه جان چیخیبدی چوخدان بوغازیدن بس نیه اسور لبلرون گنه هانسی دردیوی بو اسن دوداق ایلیور روایت اوغول علی نیمه باغلانان گوزلرون جانی گوزلریم او چشم خماریده کاش  اجل گلیدی سراغیمه یوخدی رغبتیم روزگاریده تپراقا گیدیدوق آنا بالا قول بویون یاتیدیق مزاریده بیربیریمیزین نازینی چکاق تا دم قیامت اوغول علی   📢 حاج مهدی رسولی 🔶 گل قوجاقیمه یات... شب هفتم محرم ۱۴۴۱ ۹۹ @bar_bale_booriya صوت⬇️⬇️⬇️
با سر به میدان آمده، پرپر به میدان آمده اللهُ اکبر، حضرت اصغر به میدان آمده این کیست این، این کیست این، این اکبر ثانی است این در پاسخ هَل مِن مُعین با سر به میدان آمده با سر به میدان آمده، پرپر به میدان آمده اللهُ اکبر، حضرت اصغر به میدان آمده پُر می‌شود از ولوله، یک دشت شمر و حرمله می‌آید و انگار یک لشکر به میدان آمده آغاز و انجامش علی، فریاد و پیغامش علی نامش علی با قصه‌ای دیگر به میدان آمده با سر به میدان آمده، پرپر به میدان آمده اللهُ اکبر، حضرت اصغر به میدان آمده آن‌سو رذیلت را ببین، این‌سو فضیلت را ببین اتمام حجّت را ببین، محشر به میدان آمده لبخند او شمشیر او، خون گلویش تیر او از دیگران گویی حسینی‌‎تر به میدان آمده با سر به میدان آمده، پرپر به میدان آمده اللهُ اکبر، حضرت اصغر به میدان آمده ای مدّ بسم اللهِ قرآن حسین بن علی نازل شده بر امّتی کافر به میدان آمده إنّا و أعطینا بخوان، اسرارِ ناخوانا بخوان قرآن حق با سوره‌ی کوثر به میدان آمده با سر به میدان آمده، پرپر به میدان آمده اللهُ اکبر، حضرت اصغر به میدان آمده با گریه‌ی تیرافکنش، گاه تلظّی کردنش دست من است و دامنش، دلبر به میدان آمده طفل غریب کیستی؟ صبر و شکیب کیستی؟ أمّن یُجیب کیستی؟ مُضطر به میدان آمده آن "بلبلِ برگ گلِ خوشرنگ در منقار" ها آن ساقیِ با آخرین ساغر به میدان آمده با سر به میدان آمده، پرپر به میدان آمده اللهُ اکبر، حضرت اصغر به میدان آمده در کربلا گل می دهی، درس تکامل می دهی آلاله ای از نسل پیغمبر به میدان آمده من از علیّ اصغرت این نکته را آموختم باید فدایی شد اگر رهبر به میدان آمده با سر به میدان آمده، پرپر به میدان آمده اللهُ اکبر، حضرت اصغر به میدان آمده 📢 حاج مهدی رسولی 🔶 با سر به میدان آمده... شب هفتم محرم ۱۴۴۱ ۹۹ @bar_bale_booriya صوت⬇️⬇️⬇️