❖﷽❖
🔹پدرم خيلے زيبا و مؤثر به ما تذکر مے داد؛
دعوا کردنش هميشه غير مستقيم بود؛
يعنے اصلا دعوا نمے کرد ؛
و سرمان داد نمے کشيد ...
🔹وقتے کار اشتباهے مے کرديم،
صدايمان مے کرد و ما را مے برد توےاتاقش،
مے نشستيم کنار هم ؛
بابا سوره ے والعصر را مے خواند ...
حالا من دل توے دلم نبود که من چے کار کردم!؟
آن قدر زيبا و با ادب حرف مے زد
که به خودم قول مے دادم ديگر اشتباهم را تکرار نکنم.
❤️شهيد سپهبد علے صیاد شیرازے❤️
📚 به رنگ صبح، ص۴📚
#سبک_زندگے_شهدا❣
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
🔴 #سبک_زندگی_شهدا
💠 سه روز بعد از #تولّد فرزندم مهدی، ساعت سه صبح از منطقه برگشت، عوض اینکه برود سراغ بچّه، آمد پیش من و گفت: تو حالت خوبست ژیلا، چیزی کم و کسری نداری بروم برات بخرم؟ گفتم: الان؟ (ساعت ۳ صبح بود) گفت: خوب آره هر چیزی بخواهی بدو میروم، میگیرم، می آورم. گفتم: احوال #بچّه را نمی پرسی؟ گفت: تا از تو خیالم راحت نشود نه. بعد مادرش آمد و رختخوابی مرتّب برایش انداخت که بخوابد، گفت: «لازم نیست، من دوست دارم بعد از چند وقت دوری امشب را پیش زن و بچّهام باشم.» آمد همان جا روی زمین پیش من و مهدی نشست. البته نیم ساعت بعدش از شدّت #خستگی خوابش برد.
🔴 #شهید_ابراهیم_همت
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
#سبک_زندگی_شهدا
🔸یکبار سید از کشاورزی بار سیب زمینی خرید، بارش خیلی خوب نبود، فرستاد تهران و برگشت خورد. با قیمت پایینتری بارش را فروخت و مقداری ضرر کرد.
❓گفتم سید چرا موقع خرید دقت نکردی؟
🔸گفت اشکال نداره، خودم میدونستم بارش خیلی خوب نیست، اما اون کشاورز بنده خدا دستش خالی بود، میشناختمش. آدم زحمتکشی بود. خواستم کمکی به اون بنده خدا کرده باشم. حتی اگر خودمم ضرر کنم، اشکال نداره خدا با ماست. 😊
🔆 حرفهای سید برای ما عجیب بود. اما سید با اعتقاداتش کار میکرد. خیلی اهل دنیا نبود. شاید به خاطر همین کارهاش خیلیها ملامتش میکردند. اما من اثر این رفتارهای سید را توی زندگیاش دیده بودم که چقدر زندگیاش با برکت بود.🌿
#شهید_سید_میلاد_مصطفوی
🌷شادی ارواح پاک شهدا صلوات
الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفرَجَهُمْ
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
#سبک_زندگی_شهدا
🔸شهید پرویز پوردل در سال 1347 در تهران در خانواده ای مذهبی و متدین به دنیا آمد. شهید هر سال پس از اتمام سال تحصیلی مشغول به کار در تراشکاری میشد و تمام درآمد خود را برای خانواده خرج میکرد.
🔸 او انسانی مهربان و رئوف بود و از هیچ کاری برای #رضایت_خدا دریغ نمیکرد، وی مجرد و دارای چهاربرادر و دو خواهر بود، درآخرین مرخصی که آمده بود از عملیات جدید صحبت کرده بود که پدر مانع رفتن او شده بود منتها شهید صبح زود همه اعضای خانواده را بوسید و به جبهه رفت و در اثر درگیری با دشمن بعثی در جنگ به خیل همرزمان شهیدش پیوست.
#شهیدپرویزپوردل
اللهمعجللولیکالفرج
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
#سبک_زندگی_شهدا
🔸همسر سردار شهیدحاج ابراهیم همت
وقتي به خانه مي آمد ، من ديگر حق نداشتم كار كنم .
بچه را عوض مي كرد ، شير برايش درست مي كرد . سفره را مي انداخت و جمع مي كرد ، پا به پاي من مي نشست ، لباسها را مي شست ، پهن مي كرد ، خشك مي كرد و جمع مي كرد .
آن قدر محبت به پاي زندگي مي ريخت كه هميشه به او مي گفتم : درسته كه كم مي آيي خانه ؛ ولي من تا محبتهاي تو را جمع كنم ، براي يك ماه ديگر وقت دارم .
🌹نگاهم مي كرد و مي گفت : تو بيش تر از اين ها به گردن من حق داري .
يك بار هم گفت : من زودتر از جنگ تمام مي شوم و گرنه ، بعد از جنگ به تو نشان مي دادم تمام اين روزها را چه طور جبران مي کردم .
#شهید_ابراهیم_همت
روحشون شاد یادشون گرامی راهشون پر رهرو باد.
الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفرَجَهُمْ
اللهمعجللولیکالفرج
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
📌سبک زندگی شهدا؛برنامه خودسازی شهید عارف"ابراهیم جعفرزاده"
🔸برنامه چهار ماهه از تاریخ ۶۲/۲/۱ تا ۶۲/۶/۱ ان شاء الله:
- بالا بردن ظرفیت روحی و مقاومت و صبر
- بالا بردن بنیه جسمی
- یادگرفتن احکامی که به آن احتیاج دارم
- آشنایی با تاریخ انبیا، لااقل حضرت محمد(ص)
- یادگرفتن دو سوره از قرآن با معنی
- رعایت ادب و اخلاق
- تقید به مستحباتی که توانایی انجام آن را دارم
- ترسیم روابط خانوادگی و ایجاد ارتباط
- سوق دادن خانواده به طرف یک برنامه ریزی سواد آموزی ، احکام، اخلاق .
📜 سه برادر / الهه حاجی حسینی
#سبک_زندگی_شهدا
#شهید_ابراهیم_جعفرزاده
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
(🦋🕊)
#سبک_زندگی_شهدا
☕️ هر وقت چای میریختم میآوردم
میگفت: بیا دو سه خط روضه بخونیم
تا چای روضه خورده باشیم...
راوی: همسر شهید مدافع حرم
محمد حسین محمدخانی
#امام_حسین
اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
🌷🕊
#سبک_زندگی_شهدا
🔆 همیشه یک تبسم زیبا داشت. وارد خانه که می شد، قبل از حرف زدن لبخند می زد. عصبانی نمی شد. صبور بود. اعتقادش این بود که این زندگی موقت است و نباید سر مسائل کوچک خود را درگیر کنیم.
➖گاهی وقتها از شدت خستگی خوابش نمی برد.
🔹یک شب شام آماده کرده بودم که متوجه شدیم همسایه ما شام درست نکرده (چون تصور می کرده که همسرشان به منزل نمی آید ) فوراً علی غذای ما را برای آنها برد. گفتم: خودمان؟! گفت: ما نان و ماست می خوریم...
#شهیدعلیرضاعاصمی
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
(🦋🕊)
#سبک_زندگی_شهدا
☕️ هر وقت چای میریختم میآوردم
میگفت: بیا دو سه خط روضه بخونیم
تا چای روضه خورده باشیم...
راوی: همسر شهید مدافع حرم
محمد حسین محمدخانی
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯