eitaa logo
کانال براهین پاسخگویی به شبهات مذهبی وسیاسی روز
3.6هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
5.6هزار ویدیو
122 فایل
ابرگروه( براهین )پاسخگویی به شبهات‌مذهبی وسیاسی روز در ایتاء http://eitaa.com/joinchat/925368339Ca1732dd521 کانال《 براهین @barahin آیدی مدیر @Sotoudeh2
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام مگه نمی‌گیرم خداوند رحیم ورحمن هست و مهربان‌تر ازپدرومادر پس چرا باید به خاطرگناهانمون ماروجهنم ببره لطفاً پاسخش خطاب به قشر نوجوانان باشه ممنونم
هدایت شده از منتظرالمهدی(عج)
علیکم السلام ⁉️ خداوندی که رئوف و رحیم و مهربان‌تر از مادر است، چگونه به آتش عذاب می‌کند؟ و چرا برای گناه در عمر کوتاه عذاب ابدی می‌کند؟ ✅ 👇 این سؤال به چند جنبه‌ی متفاوت اشاره دارد که جهت روشن شدن مبحث باید به نکات متفاوتی اشاره نمود که در ذیل برخی از آنها به صورت خلاصه ایفاد می‌گردد: الف – رأفت و رحمت الهی ناقض علم، حکمت و عدل نمی‌گردد؛  ب  – عذاب الهی نیز ناقض رحمت الهی نمی‌باشد؛   ج – خداوند رحمان و رحیم عذاب نمی‌کند، بلکه ظالمین هستند که خودشان را معذب می‌کنند؛   د – عذاب جهنم با وسایل بیرونی نیست، بلکه تجسم اعمالی است که در انسان اثر گذاشته است.   ﻫ – دوام عذاب به خاطر دوام مجرم بر کفر، شرک و ظلم دوام تأثیر است و «خلود» برای همگان نیست. توضیح: الف – رأفت و رحمت الهی هیچ گاه منافاتی با علم، حکمت و عدل او پیدا نمی‌کند [این اسم‌ها و نشانه‌ها همه معرف یک ذات مقدس هستند]. پس اگر چنان چه مشهود است، بر اساس حکمت هیچ کاری بی‌نتیجه نیست، یکی کردن نتایج به مثابه‌ی نفی حکمت از یک سو و نفی عدل از سوی دیگر خواهد بود. پس حتماً باید هر فعلی منتج  به پاداش یا عقاب گردد. معنای رأفت و رحمت الهی این نیست که «هر کس هر کاری کرد، کرد – خدا رئوف و مهربان است». ب – عذاب الهی ناقض رأفت و رحمت او نیز نیست. اگر مادر دلسوزی فرزندش را دوست داشته باشد و برای او محیط امن و پر از نعمات را فراهم کند، اما فرزند از او دور شود و خود را به فلاکت و هلاکت بیاندازد که محبت مادری زیر سؤال نمی‌رود. پس اگر کسی عالماً و عامداً رحمت خدا را پس بزند و از دایره‌ی رحمت خارج گردد، با دست خود، خودش را به نقمت انداخته است. هر چند که در عین عذابی که به خود تحمیل کرده نیز مورد رحمت خداست. چرا که به طور قطع اگر قرار باشد صرفاً بر اساس عدل حکم گردد، باید عذاب شدیدتری را متحمل شود. مضاف بر این این عذاب برای کسانی که محکوم به جاودانگی در جهنم (خلود) نیستند، پاک کننده است. همین که انسان با اولین مخالفت، معصیت یا انکار و دشمنی خود هلاک و معذب نمی‌گردد و به او فرصت داده می‌شود تا پس از سقوط از زمین بلند شود و قامت راست کند، باشد که ایمان بیاورد، خود بهترین نشان رأفت و رحمت دائمی خداوند به همگان است: «وَ رَبُّكَ الْغَفُورُ ذُو الرَّحْمَةِ لَوْ يُؤاخِذُهُمْ بِما كَسَبُوا لَعَجَّلَ لَهُمُ الْعَذابَ بَلْ لَهُمْ مَوْعِدٌ لَنْ يَجِدُوا مِنْ دُونِهِ مَوْئِلاً» (الکهف، 58) ترجمه: پروردگارت آمرزگار رحيم است، اگر آنان را به اعمالى كه كرده‏اند مؤاخذه مى‏كرد، در عذابشان تعجيل مى‏كرد (چنين نيست) بلكه موعدى دارند كه هرگز در قبال آن گريزگاهى نيابند. ج – ذهن گمان می‌کند که عالم آخرت مثل دنیاست و هر کاری با اسباب بیرونی انجام می‌پذیرد. لذا تصور می‌کند که خدا جهنمی درست کرده که مملو از آتش و مأموران شکنجه است و بهشتی درست کرده که مملو از باغ، بستان، حور و سایر لذایذ است. سپس یک عده را به جهنم می‌اندازد و یک عده را به بهشت می‌برد. در صورتی که چنین نیست، یا دست کم جهنم چنین نیست، بلکه در جهنم آن چه که به شکل عذاب ظهور و بروز دارد، همان حقیقت و واقعیت اعمال است که ظاهر می‌شود. لذا می‌فرماید، خدا رحمت را بر خود واجب کرده است، اما برخی خودشان به خود ضرر می‌زنند: «قُلْ لِمَنْ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قُلْ لِلَّهِ كَتَبَ عَلى‏ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلى‏ يَوْمِ الْقِيامَةِ لا رَيْبَ فيهِ الَّذينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لا يُؤْمِنُون‏» (الأنعام، 12) ترجمه: بگو: آنچه در آسمان و زمين است از آن كيست؟ بگو: از آن خداست كه رحمت را بر خود واجب كرده است. البته روز قيامت [كه‏] در آن شك نيست شما را گرد آورد. كسانى كه ايمان نمى‏آورند بر خويشتن زيان مى‏زنند. در بهشت نیز چنین است، منتهی خداوند کریم از روی فضلش اضافه بر آن نیز می‌دهد: «لِيُوَفِّيَهُمْ أُجُورَهُمْ وَ يَزيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ غَفُورٌ شَكُورٌ» (فاطر، 30) ترجمه: تا [خدا] پاداش ايشان را تمام بدهد و از فضل خود بر ايشان بيفزايد كه او بخشايشگر شكر پذير است. پس این انسان است که خود را معذب می‌کند و عذاب نیز حقیقت اعمال خودشان است. و نمی‌توان گفت که قوانین خلقت، اعم از علت و معلول یا تأثیر و تأثر و ... همه ملغی گردد تا ظالم معذب نشود. به عنوال مثال می‌فرماید: آنان که مال یتیم می‌خورند، آتش به شکم‌هایشان می‌ریزند. (النساء، 10) - آنان که غیبت می‌کنند، مانند این است که گوشت برادر مرده‌ی خود را می‌خورند. (الحجرات، 12) – آنان که در دنیا چشم بصیرت خود را بر آیات خدا می‌بندند، در آخرت کور محشور می‌شوند (الإسراء:72) -👇👇
هدایت شده از منتظرالمهدی(عج)
و همین‌طور است سایر معاصی. لذا چنان چه در عالم ماده شاهدیم که آن چه می‌نوشیم و می‌خوریم، گوشت و خون خودمان می‌شود و قلب و مغزمان نیز با همین خون و پی کار می‌کند، حقیقت آن معاصی که آتش یا زقوم یا ... هستند نیز جان و شاکله ما را می‌سازد. لذا می‌فرماید: کسی از بیرون کبریتی نمی‌زند، بلکه آتش جهنم همین انسان‌های گناهکار هستند و آتش از جانشان زبانه می‌کشد، نه این که از جای دیگری بر آنها عرضه شودد: «وَ أَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكاَنُواْ لِجَهَنَّمَ حَطَبًا» (الجنّ، 15) ترجمه: و اما منحرفين براى دوزخ هيزم خواهند بود. «فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتي‏ وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكافِرينَ» (البقره، 24) ترجمه: (اگر مدعی هستید که قرآن کلام بشر است، سوره‌ای مثلش بیاورید) و اگر نكرديد و هرگز نخواهيد كرد پس از آتشى كه هيزمش مردم و سنگ است و براى كافران مهيا شده بترسيد. ﻫ – اقامت همیشگی (خلود) در جهنم و استمرار و دوام عذاب نیز برای تمامی اهل جهنم نیست. بسیاری از‌ آنان پاک شده و وارد بهشت می‌گردند، بلکه مخصوص «کفار و مشرکین» است که با اصرار و لجاجت و عنادشان، دیگر هیچ اثری از انسانیت در خود باقی نگذاشته‌اند. ائمه‌ی کفر و ظلم، تمام عمر خود را ظلم کردند و اگر عمرشان صد برابر هم می‌شد به راهشان ادامه می‌دادند و اگر پس از مرگ نیز دوباره به دنیا می‌آمدند، همان راه را می‌رفتند، چرا که دیگر شاکله‌ی آنها کفر و ظلم شده است. و بیان شد که «حیات» منقطع نمی‌گردد. بلکه «حیات» آخرت در امتداد حیات دنیا دوام دارد و تفاوتش برون ریختن اسرار و تجلی حقیقت امور و افعال است. لذا این آتشی که تمامی عمر بر وجودشان احاطه داشته، در آخرت نیز ادامه خواهد داشت و آخری ندارد. وانگهی توجه شود که به نظر ما حیات دنیا عمری کوتاه است و معصیت نیز هر چه که باشد گذراست. ما نه از اثر معصیت خود در قید حیات‌مان اطلاعی داریم و نه به آثار آن که تا قیام قیامت دوام دارد علم داریم. پس معصیت خدا، فعلی نیست که در زمان محدودی به صورت فعلی کوچک انجام گرفته باشد، بلکه آثار آن چه در زمان حیات و چه پس از آن گسترده و مداوم است. آیا اگر به جای ترور حضرت علی (ع) از او اطاعت و تبعیت می‌کردند، حیات بشریت تغییر نمی‌یافت و زندگی به بهشتی زمینی مبدل نمی‌گردید؟! پس، وجود کافر، مشرک و ظالم یک پارچه آتش است و همین وجود در آخرت حقیقت خود را نشان می‌دهد و شخص معذب می‌شود و از انسانیت چیزی در او نمانده که پس از ذوب تصفیه، پاک و تطهیر گردد. لذا خلود پیدا می‌کند. 📚منبع ایکس شبهه @xshobhe 👇👇
هدایت شده از منتظرالمهدی(عج)
👇👇 ⁉️ :می گویند خدا از مادر مهربان تر است. عجب چه قدر دلسوز که حاضر است سالیان سال بندگانش در عذاب باشند. مادر که حتی نمی تواند فکر کند، ولی خدا انجامش می دهد. تو رو خدا نگویید که عذاب مال خودشان و اعمال شان بوده. مگر این خدا که قادر مطلق است نمی تواند آتش را از آن ها دور کند؟ پس این ها بهانه است. خدا با اینکه مهربان است ما را آفرید بدون اینکه از ما سوالی شود. چون ما عدم بودیم . حالا باید فقط فرمانبردار باشیم و اصلا ما در به دنیا آمدن خود اختیار نداشته ایم؟ بیش تر از این اگر ادامه دهم می ترسم جزء جبریون شوم. خدایا ما را از عذاب حفظ فرما . ✅ :👇 شکی نیست که خداوند بندگان خود را دوست دارد. حتی از مادر نسبت به فرزندش مهربان‏تراست، بلکه مهربانى‏هاى پدر و مادر و... همه جلوه‏هایى از رحمت و عنایت الهى است، زیرا اوست که این همه عشق و محبت را در نهان پدر ومادر به صورت غریزى نهاده است تا آنان با میل و علاقه تمام تلاش خود را در جهت رشد فرزندان خود به کار گیرند. اما همین مادر مهربان هم برای رشد و پیشرفت فرزندش گاهی اجازه می دهد که فرزندش شکست و زمین خوردن را تجربه کند و یا به برخی از خواسته های او نه می گوید. بین محبت‏هاى الهى و غیر الهى تفاوتى عمده وجود دارد و آن این است که: محبت پدر و مادر و دیگر انسان‏ها غالباً احساسی بیش نیست . بلكه در برخى از موارد بر خلاف حکم عقل، حق و عدالت و به ضرر فرزند است ،در حالى که لطف و رحمت الهى هرگز جدا از عدل، حکمت و سنت‏هاى حکیمانه پروردگار در نظام خلقت نیست. مهرباني خداوند در عين عظمت و بي كراني كه دارد، هيچ گاه مهرباني مطلق نيست . خداوند همان گونه كه رحمان و رحيم است ، جبار و منتقم است ، هر چند بر اساس آموزه هاي ديني معتقديم كه رحمت او بر غضبش برتري و تقدم دارد ، چنان كه در روايات آمده : « يا من سبقت رحمته غضبه‏ ؛ (1) اي كسي كه رحمت او برغضبش پيشي گرفته است » . همان گونه كه خداوند تجلي وسيعي در مهرباني دارد ، از اظهار بي جا و بي دليل و خلاف حكمت و عدالت مهرباني امتناع مي ورزد . در نتيجه مي توان گفت حقيقت تجلي مهرباني خداوند در معناي دقيق و عام كلمه آن است كه برخي از بندگان ظالم و عاصي را به عذاب مبتلا نمايد تا حق و عدالت را در حق بندگان مظلوم و مطيع به جا آورده باشد . اگر خداوند متعال رحیم است ،حکیم و عادل هم است . اصولا محبت و دوستی الهی در دنیا و آخرت به این صورت نمایان می شود که ابزارهای لازم هدایت و رسیدن به سعادت جاودانه و ابدی را در اختیار انسان قرار داده است. عقل را در وجود انسان و پیامبران را از خارج وجود انسان برای هدایت و راهنمایی انسان ها به سوی سعادت و خوشبختی فرستاده است . هیچ چیزی را در این راه فروگذار نکرده است. اما اگر انسانی با سوء اختیار خود، راه دوزخ را گرفت و به سوی جهنم رفت، عیب و نقص از جانب محبت خدا نیست، بلکه به خاطر سوء اختیار انسان است. البته لطف و رحمت خداوند در آخرت نیز به صورت­های مختلف مانند شفاعت و بخشش الهی خود را نمایان می کند . این ها نیز برای کسانی است که لیاقت آن را در دنیا به دست آورده باشند. در هر صورت در خصوص پاسخ به این كه چرا خداوند برخي را به عذاب گرفتار مي نمايد ،مي توان به چند نكته اشاره نمود : 1- ورود افراد به جهنم و تحمل عذاب برای بسیاری از افراد عین تجلی رحمانیت و مهربانی خداوند است ، زیرا حقیقت و ماهیت بهشت و حیات بهشتی با آلودگی و زنگارهای نشسته بر قلب همخوانی ندارد . کسی که گرفتار مشکلات باشد ، نمی تواند ورود در عالم بهشتیان را تجربه کند ، به همین خاطر بسیاری از گنهکاران با ورود در جهنم و تحمل عذاب اعمال ناشایست خود فرایند تطهیر و پاک شدن از آلودگی ها را طی کرده ، به محض رسیدن به طهارت لازم به بهشت وارد می گردند. همچنین است سختی ها و مشکلات دنیایی . 2- هرچند قابل قبول نمي دانيد اما حقيقت آن است كه اعمال ما صورتی ملکی و دنیایی دارد که فانی و موقت است . در این جهان به صورت سخن یا عمل دیگر ظاهر می شود. نیز صورتی ملکوتی دارد که پس از صدور از ما هرگز فانی نمی‏شود. اعمال ما در وجهه ملکوتی و چهره باطنی باقی است. روزی پرده‏های مربوط به دنیا کنار می رود و حقیقت آشکار می شود . کردارمان را با چهره ملکوتی مشاهده خواهیم کرد. اگر زیبا و لذّت بخش است، نعیم و بهشت ما خواهد بود اما اگر زشت و بد است، آتش و جحیم خواهد بود. جزای آخرت عین کردار دنیا است و چیزی جدا از عمل نیست.(2) مولوی این حقیقت را چنین به شعر در آورده است. ای دریده پوستین یوسفان گرگ برخیزی ازاین خواب گران گشته گرگان یک به یک خوهای تو می درد از پی هم اعضای تو آنچه می بافی همه روز بپوش و آنچه می کاری همه روز بنوش در جای دیگر می گوید: این سخن‏های چو مار و کژدمت مار و کژدم می شود گیرت دمت (3) خداوند همه ما را از خطر اين عذاب دامن گير هشدار داده است .👇👇
هدایت شده از منتظرالمهدی(عج)
از طريق هدايت هاي عقل و نقل تلاش نموده كه ما در خطر ورود در اين عذاب اليم نشويم ، اما ماييم كه با سوء اختيار نتايج منفي را براي خود انتخاب مي نماييم ؛ اين امر و رابطه علّي و معلولي همانند آن است كه خداوند در دنيا آتش را عامل گرما قرار داده است . در عين حال به ما فهمانده كه تماس بي مهابا با آن زمينه سوختن و رنج ما را ايجاد مي نمايد . حال اگر فردي به خاطر بي توجهي و سهل انگاري دست خود را به آتش زد، بايد گفت: لازم است خداوند به خاطر مهرباني اش جلوي سوختن و درد كشيدن او را بگيرد و... ؛ طبيعي است كه ممكن است احساسات چنين قضاوتي را بكند ، ولي عقل مي گويد لازم است هر معلولي در پس علت طبيعي خود رخ دهد كه انسان متوجه اعمال و رفتارهاي خود باشد و انتخاب درست را در امتحانات بعدي كه در زندگي در پيش دارد انجام دهد . 3 - از دیدگاه اسلام، زندگی دنیا نوعی زندگی موقتی و پیش در آمد زندگی واقعی اخروی است ؛یعنی دنیا براى آخرت آفریده شده، آمدن انسان به دنیا براى کسب آمادگى براى زندگى جاوید اخروى است. به همین خاطر دنیا محل تجارت،(4) زراعت آخرت(5) و محل آزمایش خوانده شده است (6) تا نتیجه آن در اخرت تبلور یابد . خداوند انسان را در دنیا آفرید تا انسان بتوان به کمال لایق و شایسته خود دست یابد و جایگاه واقعی خود در آخرت را رقم بزند .بهشت وجهنم در حقیقت تبلور این جایگاه ها هستند . در اين مسير هم قوانين و دستور عمل هاي گوناگوني در زندگي بشر تعريف شده كه در نتيجه عمل درست به اين اصول و قوانين مي توان به نتيجه مطلوب رسيد ؛ مسلما هر عقل سلیمی اذعان می کند که در پس این برنامه جامع و دقیق باید ضمانتی اجرایی و اموری کامل مورد ملاحظه قرار گیرد . بديهي است كه رعایت و پایبندی به این امور در صورتی جدی و همگانی می شود که انسان ها بدانند محاسبه ای دقیق در پس همه این مسایل و تعیین جایگاه هایی بی نهایت متفاوت به عنوان نتیجه مجاهدت ها و تلاش ها و رسیدن به کمالات انسانی یا ضایع نمودن فرصت ها در انتظار آن هاست . بهشت و جهنم اصلی ترین کارکرد را در این عرصه دارند . بودن چنين پيامدهاي مثبت و منفي اصل آزمون و جديت آن به شدت زير سوال مي رود و تلاشي جدي در مسير رسيدن به نتيجه و هدف بلند خلقت انجام نمي شود . ما نمي دانيم خداوند در قيامت با انسان ها به چه گونه اي رفتار مي نمايد . حاكم نهايي در تعيين وضعيت بشر و ديگر موجودات مختار اوست . به حكم عقل هم وفاي به وعده ها لازم است ،نه وعيدها ، يعني به خودي خود قبيح نيست كه خداوند به وعيد و تهديدي كه در خصوص عصيان و خطا نموده است ،عمل ننمايد ؛ اما در عين حال نبايد به صورتي ساده لوحانه و ابلهانه همه تهديدها را صوري و مجازي خواند و از عبوديت و تقوا و توجه به دستورات الهي غافل ماند . اين حقيقتي است كه از لحن بيانات الهي در منابع ديني به روشني به دست مي آيد ؛ خداوند می فرماید: آیا کسانی که زشتی ها و گناهان را انجام داده اند، خیال می کنند که همانند مومنان و نیکوکاران خواهند بود و زندگی و مرگ آن ها یکسان است؟ (اگر چنین حکم می کنید ) بد حکم و داوری می کنید.(7) پی نوشت‏ ها : 1. صحيفه علويه، ص 312. 2. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 1، ص 9 - 237. 3 . مثنوی معنوی، دفتر پنجم. 4. ملک (67) آیه 2. 5. طلاق (65) آیه 12. 6. هود (11) آیه 119. 7. ص (38) آیه 27. 📚منبع سایت پرسمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از منتظرالمهدی(عج)
👇 1⃣ ما در اسلام فقط مقید به امری هستیم که از طرف قرآن یا امام معصوم علیه السلام بعنوان منصوص آمده باشد. 2⃣ در این سالها هم دشمنان اسلام برای سست کردن عقاید مردم از این پیامها زیاد ساخته اند وقتی مطلبی سندیت ندارد و از کلام معصوم نیست میشود بدعت. کسی از خودش حق ندارد برای یکشنبه آخر صفر فضیلت بسازد و بعد نسخه بدهد.این جنس پیامها غالبا تحت سیطره تفکر یهودی هاست که برای ترویج خرافات و بدعت ها پخش می کنند. و اینکار از صدر اسلام بعنوان اسرائیلیات رواج داشته. 3⃣ كتاب مرقاة الجنان  يكي از منابع قديمي و معتبر حديث و دعاي شيعه نيست که بعنوان سند این روایت معرفی شده. کتب اربعه شیعه که احادیث آن تائید شده اند عبارتند از: -1 ﺍﻟﮑﺎﻓﯽ ( ﺍﺻﻮﻝ، ﻓﺮﻭﻉ، ﺭﻭﺿﻪ ) ﻧﻮﺷﺘﻪ ﮐﻠﯿﻨﯽ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﯾﻌﻘﻮﺏ ﻣﺘﻮﻓﺎﯼ 328 ﻩ .ﻕ . ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺍﺣﺎﺩﯾﺚ ﮐﺎﻓﯽ 16199 ، ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ . -2 ﻣﻦ ﻻ ﯾﺤﻀﺮﻩ ﺍﻟﻔﻘﯿﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﺑﺎﺑﻮﯾﻪ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺑﻪ ﺷﯿﺦ ﺻﺪﻭﻕ ( 306 ـ 381 ﻩ . ﻕ ) ﮐﻪ ﺣﺎﻭﯼ 5963 ﺣﺪﯾﺚ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ . -3 ﺗﻬﺬﯾﺐ ﺍﻻﺣﮑﺎﻡ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﺍﯼ 13590 ﺣﺪﯾﺚ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﻩ ﺁﻥ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﺣﺴﻦ ﻃﻮﺳﯽ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺑﻪ ﺷﯿﺦ ﻃﻮﺳﯽ (385 ـ 460 ﻩ .ﻕ ) ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ . -4ﺍﻻﺳﺘﺒﺼﺎﺭ ﮐﻪ ﺑﺎﺯ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﺷﯿﺦ ﻃﻮﺳﯽ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺍﺭﺍﯼ 6531 حدﯾﺚ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ . 4⃣ درباره قرائت سوره هاي قرآن و  نمازهاي مستحبي مي توانيد آنها را بخوانيد و حتما ثواب دارد ولي خيال نكنيد مثلا حتما بايد چهارشنبه آخر صفر باشد كه اثر كنند!! خير اين دستورالعملهاي عجيب غالبا از معصومين نيست بلكه اختراع بعضيها میباشد. 5⃣ اتفاقا ميشود اثبات كرد كه اكثر اينها توصيه معصومين (ع) نیست زيرا مثلا دعایي كه تا سال 900 هجري در هيچيك از كتب معتبر شيعه نبوده و يكدفعه سبز ميشود جعلي است. 6⃣ در فضای مجازی هر حدیثی که زیرش چند منبع ذکر شده باشد به معنای صحت آن نیست البته تكرار مي كنیم: قرائت قرآن و هر دعايي مفيد و مؤثر است. 👇👇👇
هدایت شده از منتظرالمهدی(عج)
خرید طلا در چه روزی از ماه صفر خوش یمن است❓ يكي از مسايلي كه در سخنان ائمه ي معصومين(ع) آمده است، انجام كارها به تناسب خود در روز هاي به خصوصي است كه در آن روزها، تاثير فراوان بر تداوم و بركت آن كار وجود دارد. - جايگاه روزهاي قمر در عقرب در انجام كارها: شايسته است بنا به سفارش و دستورات ديني در ساعات قمر در عقرب - كه جدولش در اينترنت يا تقويم هاي نجومي موجود است- از انجام كارهاي اساسي نظير انعقاد نطفه، عقد ازدواج، افتتاح كار و كسب، اسباب كشي، تعيين و تغيير نام و گذاشتن سنگ بنا و كلاً انجام هر يك از كارهاي اساسي پرهيز كنيم. البته ذكر اين حديث گرانقدر در اينجا موجب هدايت و باعث آرامش است كه راههايي براي بر حذر بودن از نحوست ايّام نيز وجود دارد. راه حلّي كه اهل بيت(ع) براي اين امر ارائه نموده اند صدقه دادن است. روايات فراواني از حضرات معصومين(ع) وارد شده كه نحوست ايّام با صدقه دادن برطرف مي شود. «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع):مَنْ تَصَدَّقَ بِصَدَقَةٍ إِذَا أَصْبَحَ دَفَعَ اللَّهُ عَنْهُ نَحْسَ ذَلِكَ الْيَوْم‏.»(1) هر كس صبح صدقه دهد خدا نحوست آن روز را از دفع مي كند. - روزهاي خوش يمن براي شروع هر كاري: شما به غير از قمر در عقرب ماه صفر، اگر كاري انجام داديد، اشكالي ندارد. اما در مورد روزهاي خوش يمن هر ماه بايد گفت: از امام صادق(ع) نقل شده است كه در روزهاي يكم، دوم، ششم، هفتم، نهم، چهاردهم، هجدهم، نوزدهم، بيستم،‌ بيست و دوم، بيست و سوم، بيست و هفتم، بيست و هشتم و بيست و نهم هر ماه قمري، آغاز هر كاري مبارك است.(2) پس خريد و فروش در ماه صفر اشكال ندارد و در بركت پول آن بين ماه صفر و ماهاي ديگري سال فرق نمي باشد. تنها روزي كه در بعضي از روايات خريد و فروش بي بركت دانسته شده است، روز عاشورا است، آن هم نه به اين معنا كه خريد و فروش حرام شده باشد؛ بلكه اگر كسي در روز عاشورا چيزي پس انداز كند بركت در آن نخواهد بود. اما در غير از روز عاشورا در تمام ماها و روزهاي سال خريد و فروش اشكال ندارد و فرقي بين ماه صفر و غير صفر نمي باشد.(3) - نكتۀ پاياني: نكاتي كه بيان شد، صرفاً براي رعايت فضيلت بيشتر بود كه رعايت آن داراي نكات مثبت است، اما اگر به خاطر مشكلاتي نمي توانيد اين مسايل را رعايت كنيد، به خودتان سخت نگيريد و با دادن صدقه مشكلات احتمالي را دفع كنيد تا مبادا دچار وسواس شويد. - معرفي منابعي براي مطالعۀ بيشتر در اين زمينه و مسايل ديگر مربوط به زندگي: 1. مفاتيح الحياة، نويسنده: آيت الله جوادي آملي، قم: انتشارات اسراء. 2. حلية المتقين، نويسنده: علامه محمد باقر مجلسى(ره). پي نوشت ها: 1. مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، (ط - بيروت)، 1403ق، ج‏‏56، ص31. 2. كليني، محمدبن يعقوب، الكافي، ج۴، ص۲۸۳، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1365 ق. 📚منبع :مرکز پاسخگویی به سوالات دینی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.#شبهه انقلاب سفید محدرضا پهلوی چه بود؟ عدالت اجتماعی و برابری شهروندان بنیان شکل گیری جامعه مدنی و مدرن است و یکی شد از مهمترین سدهای پیش روی جامعه ایران برای نیل به این هدف وجود نظام ارباب رعیتی در کشور بوده است تا قبل از سال ۱۳۴۱ بیش از پنجاه درصد از زمین های قابل کشت کشور در دست مالکان بزرگ یا همان خان ها بوده است و بیست درصد دیگر از زمین ها نیز با عنوان وقف در اختیار روحانیون قرار داشت روستاییان به عنوان کشاورزان و زحمت کشانی که وظیفه تولید در کشور را بر عهده داشتند تنها مالکیت کمتر از بیست درصد از زمین های کشاورزی را در اختیار داشتند این تقسیم بندی غیر عادلانه علاوه بر اینکه بی عدالتی را در جامعه نهادینه می کرد، باعث می شد که به اربابان قدرت مافوق تصور داده شود، و آنها این فرصت را بیابند که فراتر از قانون حرکت کنند و در نتیجه «حکومت قانون» در جامعه در فراموشی قرار می گرفت نمی توان منکر این واقعیت شد که بسیاری از این مالکان در گذشته با توسل به زور این املاک را به چنگ آورده بودند و به صورت مشروع در تملک آنها قرار داده نشده بود دولت وقت در اقدامی شجاعانه در تاریخ ۶ بهمن ۱۳۴۱ اصلاحات ارضی و تقسیم عادلانه را به همه پرسی گذاشت و با استفاده از قدرت بالاترین مرجع قانونی یعنی اکثریت مردم ایران اصلاحات ارضی به شکل قانون درآمد و برای اولین بار در چند صد سال اخیر، جامعه ایران شاهد شکل گیری بنیان های عدالت گشت اقدام شجاعانه بعدی اعطای حقوق برابر به زنان ایران بوده است. در جامعه ای که از دیرباز به شهروندان ایرانی به چشم شهروند درجه دو نگریسته می شد به تمامی بانون حقوقی برابر داده شد نمی توان ادعای حقوق بشر و کرامت انسانی داشت اما اقدام شجاعانه اصلاحات ارضی اعطای حق رای به زنان، و اعزام سپاه دانش و بهداشت و ترویج آبادانی به روستاها را ستایش نکرد کافی است به یادآوریم که اربابان در روستاها به مانند حاکم مطلق با هزاران انسانی که در روستاهای تحت مالکیت خود زندگی می کردند به مانند برده رفتار می کردند براستی آیا بدون انقلاب سفید و اصلاحات ارضی، ما شاهد شکل گیری ایران مدرن تشکیل قشر فرهیخته و تحصیل کرده و شکل گیری بنیان های دمکراسی در ایرن می بودیم؟ در این میان نمی توان از خیانت افرادی که با برابری زن و مرد و یا برابری رعیت و ارباب منافع خود را در خطر می دیدند چشم پوشید افرادی چون خمینی و یا برخی از روحانیون که پیوندی دیرینه با اربابان داشتند و از طرفی مخالف برابری زن و مرد بودند به مخالفت با این اقدامات پرداختند هر چند از زمانی که خمینی بر کرسی ولایت فقیه به عنوان دیکتاتوری بی رحم تکیه کرد به همراه دیگر ایادی خود تمامی تلاش خود را به کار بستند تا جامعه ایران را به قهقرا ببرند اما واقعیت این است اثرات انقلاب سفید آنچنان شگرف و عمیق بوده که آنها چنین توانی را نداشتند این انقلاب سفید بود که باعث شد جامعه ایران از شکل سنتی خارج گشته و به شکل جامعه ای مدرن در آید و پرچم کشور ایران یک سر و گردن بالاتر از کشورهای منطقه افراشته گردد این انقلاب ارزشمند جامعه ایران در همه ابعاد مدرن می ساخت و عدالت را به بطن جامعه می آورد برای اولین بار کارگران جامعه به عنوان زحمت کشان اصلی جامعه در سود کارخانه ها شریک شدند و کشاورزان مالک زمین هایی شدند که بر روی آن عرق می ریختند زنان ایرانی از حق رای و حقوق برابر در جامعه برخوردار گشته و با ایجاد سپاه دانش و بهداشت تلاش شد تا حداقل های زندگی به روستاها برده شود در آن روزگار که حقوق کودکان مورد توجه نبود انقلاب سفید توجه ویژه ای به حقوق کودکان نمود و ضمن اجباری کردن تحصیل برای آنها حتی به تغذیه آنها در مدارس نیز توجه نمود اصول ۱۹گانه انقلاب سفید: اصل ۱– اصلاحات ارضی و الغای رژیم ارباب و رعیتی اصل ۲– ملی کردن جنگل‌ ها و مراتع اصل۳ – فروش سهام کارخانجات دولتی بعنوان پشتوانه اصلاحات ارضی اصل ۴– سهیم کردن کارگران در سود کارخانه‌ ها اصل ۵– اصلاح قانون انتخابات ایران به منظور دادن حق رای به زنان و حقوق برابر سیاسی با مردان اصل ۶- ایجاد سپاه دانش اصل ۷– ایجاد سپاه بهداشت اصل ۸– ایجاد سپاه ترویج و آبادانی اصل ۹– ایجاد خانه‌ های انصاف و شوراهای داوری اصل ۱۰– ملی کردن آبهای کشور اصل ۱۱– نوسازی شهر ها و روستا ها با کمک سپاه ترویج و آبادانی اصل ۱۲– انقلاب اداری و انقلاب آموزشی اصل ۱۳– فروش سهام به کارگران واحدهای بزرگ صنعتی یا قانون گسترش مالکیت واحدهای تولیدی اصل ۱۴– مبارزه با تورم و گران فروشی و دفاع از منافع مصرف کنندگان اصل۱۵– تحصیلات رایگان و اجباری اصل ۱۶– تغذیه رایگان برای کودکان خردسال در مدرسه‌ها و تغذیه رایگان شیرخوارگان تا دو سالگی با مادران اصل ۱۷– پوشش بیمه‌های اجتماعی برای همه ایرانیان اصل ۱۸- مبارزه با معاملات سوداگرانه زمین‌ها و اموال غیرمنقول اصل ۱۹– مبارزه با فساد
هدایت شده از جان من و سید علی💕
سلام و احترام 👇⬇️ 🔸به سوی تمدن بزرگ، عنوانی است که محمدرضا شاه پهلوی، در نوروز سال ۱۳۵۵ از آن برای اشاره به پیشرفت‌های جاری و برنامه‌های آینده ایران استفاده کرد، که به دنبال اجرای مواد انقلاب سفید بود. 🔸اصول شش‌گانه‌ انقلاب سفید، طرح و برنامه‌ای ریشه‌دار و عمیق بود که با هدف تحول در ساختار سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران در زمان رضاشاه پایه‌گذاری شد. وی که مأموریت تغییر ساختار ایران را در ابعاد مختلف، وظیفه خود می‌پنداشت، ضربات سنگینی بر نهاد مذهب وارد کرد.برنامه اصلاحی انقلاب سفید، نخستین گام عمده‌ شاه، در جدال برای تثبیت قدرت خویش بود. 🔹اهدافی که در اصلاحات ارضی و در بخش کشاورزی دنبال می‌شد، شامل 👈«رشد و توسعه امور زراعی و کشاورزی در جهت تامین نیازمندی های مردم و کاهش وابستگی ایران به محصولات کشاورزی وارداتی بود»؛ اما نه تنها این اهداف تحقق نیافت، بلکه نیاز ایران به واردات کشاورزی، را افزون تر کرد. یعنی 15 سال بعد از انقلاب شاه و ملت، روستاهای ایران به واردات مواد غذایی از خارج وابسته بودند و روز به روز این وابستگی بیشتر می شد. تا جایی که به ادعای منابع خارجی میزان واردات کشاورزی در فاصله سال های ۱۳۵۶ تا ۱۳۵۷با افزایش ۱۴ درصدی رو به رو بوده است. این واقعیت که قبل از اصلاحات ارضی ایران یکی از صادرکنندگان مواد غذایی بود،بیشتر ما را به تعجب وا می دارد. 🔻طبق آمار رسمی دولت در سال ۱۳۵۶، دولت فقط توانایی تامین مواد غذایی مردم خود، برای ۳۳ روز در سال را داشت و مجبور بود باقی مواد غذایی را از خارج وارد کند. ⬅️ توسعه صنعت کشور، طی سال‌های قبل از انقلاب اسلامی ایران و به ویژه در برنامه‌های اول، دوم و سوم بر مبنای ایجاد و توسعه صنایع مصرفی استوار بود و قاعدتا با گسترش کامل صنایع مصرفی و مونتاژ👈«رفته رفته وابستگی شدید به واردات، فقدان هرگونه عمق در تولید صنعتی و فقدان رابطه منطقی میان بخش صنعت با سایر بخش های اقتصاد ملی و زیر بخش‌های صنعت از جمله ویژگی‌های نظام صنعتی کشورگردید». 🔸صنایع کشور،همچنان از ضعف ساختار برخوردار بوده و اغلب بر صنایع مونتاژ تکیه شده بود. به این ترتیب صنایع تکنولوژی بر، تا 90 در صد به خارج وابسته بودند و در سال ۱۳۵۷ به جز نفت کالای عمده دیگری برای صادرات وجود نداشت. 🔹برندگان واقعی انقلاب سفید، نه کارگران و روستاییان و نه توده کارکنان دولت، بلکه کارفرمایان بلند پایه اداری، زمین‌داران، زمین‌خواران، پیمانکاران و کارخانه‌داران معینی بودند که ثروت‌های کلانی به چنگ آوردند.
هدایت شده از جان من و سید علی💕
👇⬇️ 🔺در دوره ای که تمام دنیا، از قبایل عقب مانده آفریقایی تا حکومتهای عشیره‌ای اعراب به سمت دمکراسی حرکت می‌کنند، عده‌ای در فضای رسانه ای و مجازی داخل و خارج ایران با سر و صدای زیاد بدنبال تبلیغ و بازگشت حکومت سلطنتی پهلوی هستند و می‌گویند پسر فلانی باید حاکم ایران باشد چون از کمر یک شاه بدنیا آمده پس لایق ترین فرد است.❗️ 👈حالا جوان امروزی، متولدین دهه هفتاد و هشتاد که دوران حکومت پنجاه‌و سه‌ساله را ندیده‌اند حق دارند از پهلوی حمایت کنند؟ ✅ جوان امروزی 🔺 یادشان نیست و ندیده اند که زمان پهلوی، حمام مانند یک کالای لوکس بود، معمولا خانواده های پولدار حمام داشتند، یادشان نیست مردم هفته به هفته فقط در حمام عمومی به آب گرم دسترسی داشت. 🔺یادشان نیست و ندیده اند که در هر محله یک خانواده خط‌ تلفن داشت و همسایه ها باهم از آن استفاده می‌کردند، یادشان نیست، داشتن تلویزیون آرزویمان بود، آن هم سیاه و سفید، 🔺یادشان نیست برای خرید صابون هم باید در صف می ایستادیم، 🔺یادشان نیست زمستان ها برای یک پیت‌نفت ساعتها باید در صف می‌ماندیم، گاز که هنوز مال از ما بهترها بود. جوان امروزی ندیده اند که مادرها در روستاها سرزایمان بخاطر دوری تنها بیمارستان شهر می‌مردند. ✅جوان امروزی 🔺یادشان نیست دخترمان را در کاباره ها لخت می‌کردند تا برای پول برقصد❗️ 🔺یادشان نیست و ندیده اند فساد اشرف و شمس و علیرضای پهلوی را، نسل امروز هویدا و ایادی را نمی‌شناسد، از فساد جهانبانیان و خانواده انصاری و رشیدیان خبر ندارد 🔺 نسل امروز زورگویی های بنیاد پهلوی و خرج های آن را ندیده است. ✅جوان امروزی 🔺 یادشان نیست و ندیده‌اند وقتی را که ایران پر بود از پزشکان هندی و پاکستانی، یادشان نیست که برای کوچکترین درمانها باید به خارج میرفتی آن هم در توان پولدارها بود. 🔺یادشان نیست و ندیده‌اند روستاها آب و برق نداشتند، جاده نداشتند، خانه بهداشت نداشتند، مدرسه ها کم بود، نرخ بیسوادی بالا بود. ✅ جوان امروزی 🔺یادشان نیست ساواک چه غول ترسناکی بود، ندیده‌اند منوچهری چگونه شکنجه میکرد، نصیری و ثابتی را نمی‌شناسند. 🔺یادشان نیست اگر یک آمریکایی با ماشینش شهروند ایرانی را زیر می‌گرفت، دادگاه ایران حق نداشت او را محاکمه کند. 🔺یادشان نیست که دوران پهلوی استان نفت خیز بحرین بدون مقاومت از ایران جدا شد و ارتش ایران حتی نتوانست یک دقیقه بجنگد تا خاک ایران از ایران جدا نشود. 📡 جوان امروزی پهلوی را از مستندهای شبکه منوتو و صدای آمریکا میشناسد. حق دارد چون منحوس ترین دوره تاریخی ایران را مانند یک حسرت طلایی ترسیم کرده‌اند. ❇️ راستی زمان پهلوی کل ایران چقدر جمعیت داشت؟ کمتر از نصف الان؟ چقدر کشور درآمد داشت؟ ❇️ جوان امروزی حق دارد سوال کند که انقلاب برای ما چکار کرده است، اما قبل از هرچیز باید تحقیق کند، مطالعه کند، تاریخ بخواند آن هم مستقل نه از دریچه شبکه ای که وظیفه اش تبلیغ سلطنت (منوتو) است. ⛔️⛔️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وقت بخیر معذرت میخوام علت اینکه یه عده خانم محجبه چهرشون رو هم می‌پوشونن چیه؟ مگه گردی صورت ذکر نشده که میتونه بیرون باشه پس علت این همه افراط چیه آیا تخریب چهره اسلامه؟! نیاز به امر به معروف داره؟
هدایت شده از منتظرالمهدی(عج)
آیا استفاده از روبند اشکال ندارد؟ کدام مرجع استفاده از آن را توصیه کردند. و اگر کسی روبند می زند، در خانه و وقتی مهمان می آید باز هم باید از آن استفاده کند؟ اجمالی از برخی منابع اسلامی، این طور استفاده می شود که زن مسلمان هر چقدر در برابر مرد نامحرم وقار و حیای بیشتری داشته باشد، ممدوح و مورد ستایش است. [1]   در سیره بانوان بزرگ دین همچون حضرت فاطمه زهرا (س)، آمده است که ایشان نسبت به این موضوع به قدری اهتمام داشتند که حتّی آن حضرت برای ورود نابینا به منزلشان، پرده انداخت و در پشت پرده قرار گرفت. [2]   لذا، بعضی از مراجع عظام تقلید، برای زن، پوشاندن صورت و دست ها را (از سر انگشت تا مُچ) در برابر نامحرم، احتیاط مستحب می دانند. [3] حال فرقی نمی کند، این امر در خارج از خانه باشد و یا در خانه، و آن نامحرم غریبه باشد یا دوست و فامیل.   در اینجا، لازم است به دو نکته توجّه داده شود:   1. استحباب پوشاندن دست و صورت برای زن، مربوط به زمانی است که زینت و آرایشی در آنها نباشد، و الا پوشاندن آن از نامحرم واجب است. [4]   2. در این مسئله، رعایت عرف متدیّنین هر منطقه ای لازم است. چه بسا ممکن است استفاده از برخی انواع حجاب، در مکانی موجب حساسیت بیشتر اطرافیان یا حتی تبدیل به لباس شهرت برای شخص گردد. پس سزاوار است در مثل چنین مکان هایی به حدّ واجب پوشش بدن اکتفا نماییم.   [1] . به عنوان نمونه، خداوند خطاب به زنان پیامبر(ص) می فرماید: «چنان با نرمی سخن نگویید که باعث وسوسه دیگران شود»؛ احزاب،32. همچنین از آدابی که برای زن در حالات مختلف نماز سفارش شده است،این مطلب استفاده می شود؛ ر.ک: امام خمینی، توضیح المسائل (محشّى)، ج‌1، ص 591، م1091. [2] . «قال علی (ع): اسْتَأْذَنَ أَعْمَى عَلَى فَاطِمَةَ ع فَحَجَبَتْهُ‏ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) لَهَا لِمَ حَجَبْتِیهِ وَ هُوَ لَا یَرَاکِ فَقَالَتْ (س) إِنْ لَمْ یَکُنْ یَرَانِی فَإِنِّی أَرَاهُ وَ هُوَ یَشَمُّ الرِّیحَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَشْهَدُ أَنَّکِ بَضْعَةٌ مِنِّی»؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 3، ص 91، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق؛ البته، این روایت به صورت اختصاصی ارتباط به حجابِ واجب و یا نقاب زدن ندارد، بلکه دلالت بر حیا و عفّت بیشتر و مستحب دارد؛ زیرا حضرت زهرا (س) مقیّد نبوده که فقط واجبات را انجام دهند، بلکه مستحبات خصوصاً مستحبات مؤکده را حضرت بجاى می آوردند. پس، این عمل حضرت دلالت بر لزوم و وجوب نمى‌کند؛ در باره ترجمه عبارت «فَحَجَبَتْهُ»‏ و توضیح این روایت ر.ک: شبیری زنجانى، سید موسى، کتاب نکاح، ج 3، ص 882 و 883، مؤسسه پژوهشى راى‌پرداز، قم، چاپ اول، 1419ق. [3] . تبریزى، جواد، استفتاءات جدید، ج‌1، ص360، قم ، اول، ه‍ ق؛ (آیت الله فاضل: اگر زن بداند مرد اجنبى به قصد شهوت به او نگاه مى‌کند بنابر احتیاط صورت و دستها را نیز بپوشاند)؛ لنکرانى، محمد فاضل، جامع المسائل، ج‌1، ص 451، انتشارات امیر قلم، قم - ایران، یازدهم، ه‍ ق. [4] . خمینى، سید روح اللّٰه، استفتاءات، ج‌3، ص 256، دفتر انتشارات اسلامى، قم، پنجم، 1422 ه‍ ق؛ تبریزى، جواد، استفتاءات
هدایت شده از منتظرالمهدی(عج)
محتوایی دیگر جهت مطالعه 👇 ⁉️ فرق نقاب و روبند چیست؟ در جایی خواندم که روبند مستحب بوده، آیا حضرت زهرا(س) از روبند استفاده می‌کردند؟ در جایی دیگر خواندم که؛ امام علی(ع) می‌فرماید: «خداوند، تکالیفی را بر شما واجب نمود، بنابراین آنها را ضایع نکنید و حدودی برایتان مقرّر داشت، پس از آنها تجاوز ننمایید، و از اموری بر حذرتان داشت، آنها را مرتکب نشوید و اموری را مسکوت گذاشت، نه از روی فراموشی، لذا آنها را بر خود تکلیف ننمایید». آیا بین دو مطلب فوق تضاد وجود دارد؟ لطفاً توضیح دهید. اجمالی👇 با توجه به آنچه در کتاب‌های لغت عربی و فارسی آمده؛ فرقی میان برقع، نقاب و روبند و پوشیه نیست، و همه به معنای تکه پارچه‌ای هستند که چهره با آن پوشانده می‌شود. اما شکل آنها در مناطق مختلف تفاوت دارد. در روایات از پوشش‌هایی مانند قناع و برقع نام برده شده است و بیانگر این است که یکی از پوشش‌های مرسوم زنان مسلمان بوده است. در این میان، نقل شده است که حضرت فاطمه(س) نیز در برخی موارد از این پوشش در مقابل نامحرمان استفاده می‌کرد. اما این به معنای وجوب استفاده از پوشیه و روبند نیست، همان‌طور که بیشتر فقها پوشاندن صورت را واجب نمی‌دانند. این‌که حضرت زهرا(س) در برخی موارد صورت خود را از نامحرم می‌پوشانید، هیچ منافاتی با کلام امام علی(ع) ندارد؛ زیرا با این‌که آن بانوی بزرگ جهان، حریم عفاف و حجاب را به طور کامل رعایت می‌کرد، حجاب را انزوای زنان نمی‌دانست تا تکلّف و مشقتی برای او در زندگی اجتماعی پیش بیاید، از این‌رو، در عرصه‌های مختلف اجتماعی و سیاسی شرکت فعّال داشت. به‌علاوه؛ مرزهای جزئی و حدود الهی را خود معصومان(ع) نیز تعیین می‌کنند و آنچه حضرت زهرا(س) به عنوان یک معصوم، درباره پوشاندن صورت انجام داده‌اند، دست کم جواز این کار را می‌رساند و خود جواز و اباحه نیز در ردیف احکام الهی می‌باشد.   تفصیلی برای این‌که پاسخ به صورت دقیق روشن شود، باید پرسش در بخش‌های زیر مورد بحث و بررسی قرار گیرد: مفهوم‌شناسی نقاب و روبند در کتاب‌های لغت عربی و فارسی، آنچه با آن صورت پوشیده می‌شود، با الفاظ مختلفی نام برده شده است که در ذیل بیان می‌شود. 1. «نقاب»؛ از ریشه «نَقْب‌» به معنای گشایش‌ در امر است[1]‌ و شاهدی‌ را که‌ از پنهانی‌های‌ قومی خبر می‌دهد، «نقیب‌» می‌گویند.[2] «نُقُب‌» جمع‌ نقاب‌ است‌؛ مثل‌ کُتُب‌ و کتاب‌. عرب‌ گوید: «غَطَّتْ وَجْهَهَا بِالنِّقَابِ»؛[3] یعنی‌ با نقاب‌، صورت‌ خود را پوشاند. همچنین نقاب؛ به معنای روبند زن که با آن چهره خود را بپوشاند، آمده است.[4] و گفته شده: «روبند»؛ پارچه سفیدی مربع یا مستطیل شکل که میان آن‌را از یک طرف مشبک کرده‌اند و زنان جهت رو گرفتن آن‌را بر روی بندند به نحوی که قطعه مشبک محاذی چشم‌ها واقع شود تا مانع از دیدن نگردد.[5] در این‌جا این‌ پرسش‌ پیش‌ می‌آید که‌: اگر «نقب‌» به‌ معنای‌ گشایش‌ است‌، چرا «نقاب‌» که‌ صورت‌ را پنهان‌ می‌سازد، نقاب‌ نامیده‌ شده‌ است‌؟ در پاسخ‌ باید گفت‌: هر چند نقاب‌ صورت‌ را پنهان‌ می‌سازد، ولی‌ به‌ اعتبار سوراخ‌ها و منفذهای‌ آن‌ که‌ دیدن‌ را هموار می‌سازد، به‌ آن‌ نقاب‌ می‌گویند.[6] نقاب‌ به‌ هر صورت‌ که‌ باشد، برای‌ دیدن‌ مشکلاتی‌ را پیش‌ می‌آورد، ولی‌ با منفذهایش‌ دیدن‌ را ممکن‌ می‌سازد. 2. «قناع»؛ به معانی گوناگونی آمده است: أ. چیزى که بالاى مِقنَعَه می‌پوشند که سر و روى را کاملاً بپوشاند.[7] ب. پوشیدن مقنعه؛ تقنّعتِ المرأةُ بِالقِناع‏؛ یعنی آن زن مقنعه پوشید.[8] ج. آن چیزی که زن با آن سرش را می‌پوشاند، روسری.[9] برخی گفته‌اند مقنعه به معنای چیزی است که سر را می‌پوشاند، و قناع دارای معنایی گسترده‌تر از مقنعه دارد،[10] ولی همان‌طور که ازهری در «تهذیب اللغة» به آن اشاره کرده؛ نزد عرب فرقی میان قناع و مقنعه نیست و هر دو مثل لحاف و ملحفه می‌مانند که می‌توان با آن سر را پوشاند.[11] 3. «بُرقُع» و «بُرقَع»؛ یعنی آن چیزی که زن با آن صورت خود را می‌پوشاند،[12] به روبند و نقاب نیز معنا شده است؛[13] تَبرَقَعَت المَرأة؛ یعنی آن زن روبند یا نقاب بست.[14] «برقع»؛ عربی شده کلمه فارسی «پرده و روبند و روی‌پوش» است.[15] و پرده در فارسی به معنای حجاب، پوشش، و روپوش است.[16] 4. «وصاوص»؛ یعنی برقع و روبند کوچک که کنیزان آن‌را می‌پوشیدند.[17] با توجه به معانی ذکر شده؛ فرقی میان برقع، نقاب و روبند و پوشیه نیست، و همه به معنای تکه پارچه‌ای هستند که با آن چهره پوشانده می‌شود. اما شکل آنها در مناطق مختلف تفاوت دارد.    نقاب و روبند در روایات در روایات از پوشش‌هایی مانند قناع و برقع نام برده شده است و بیانگر این است که یکی از پوشش‌های مرسوم زنان مسلمان بوده است. در این میان، نقل شده است که حضرت فاطمه(س) نیز در برخی موارد از این پوشش در مقابل نامحرمان استفاده می‌کرده‌اند. با تحقیق و کنکاش در منابع
هدایت شده از منتظرالمهدی(عج)
حدیثی و تاریخی، به دو دسته روایت در مورد نوع پوشش و حجاب حضرت فاطمه(س) می‌توان دست یافت: الف. روایاتی که نشان می‌دهند که حضرت فاطمه بسیار مراقب بوده تا نامحرم او را نبیند و از دید نامحرمان دور باشد: 1. امام صادق(ع) به نقل از پدر بزرگوارش امام باقر(ع) می‌فرماید: «علی و فاطمه از رسول خدا(ص) تقاضا کردند تا برنامه زندگیشان را برایشان تعیین کند؛ پس پیامبر خدمت درون خانه را به عهده فاطمه(س) گذاشت و کارهای خارج از منزل را به علی(ع) سپرد؛ پس فاطمه گفت: میزان خوشحالی و شادمانی مرا کسی جز خداوند نمی‌داند؛ زیرا رسول خدا مرا از دشواری خرید و فروش با مردان رها و بی‌نیاز کرد».[18] 2. از امام علی(ع) و امام حسین(ع) روایت شده است: «شخصی نابینا از فاطمه دختر رسول خدا(ص) اجازه ورود خواست، پس فاطمه خود را از او پنهان کرد و در پس پرده رفت؛ پیامبر به او گفت: چرا خود را از او پوشاندی در حالی که او تو را نمی‌بیند؟ پس گفت: ای رسول خدا! اگر او مرا نمی‌بیند، من که او را می‌بینم و او بوی مرا استشمام می‌کند؛ پس پیامبر فرمود: گواهی می‌دهم که تو پاره تن من هستی».[19] 3. «رسول خدا(ص) از اصحابش پرسید که زن چیست؟ گفتند: عورت است [و باید از دیدگان نامحرمان پوشیده باشد]؛ فرمود: چه زمانی زن به پروردگارش نزدیک‌تر است؟، آنان ندانستند؛ پس فاطمه(س) آن‌را شنید و گفت: زمانی زن به پروردگارش نزدیک‌تر است که درون خانه بنشیند؛ پس رسول خدا فرمود: همانا فاطمه پاره تن من است».[20] 4. امام علی(ع) فرمود: «نزد رسول خدا(ص) نشسته بودیم؛ ایشان فرمود: مرا خبر دهید که چه چیز برای زنان بهتر است؟ همگی از جواب درماندیم تا این‌که در نهایت متفرق شدیم؛ من به سوی فاطمه بازگشتم و از آنچه رسول خدا به ما گفته بود او را با خبر کردم و گفتم که هیچ کدام از ما جواب آن‌را نمی‌دانستیم و از آن شناختی نداشتیم؛ پس فاطمه گفت: ولی من جواب آن‌را می‌دانم؛ برای زنان بهتر این است که مردان را نبینند و مردان نیز آنان را نبینند؛ پس به سوی رسول خدا(ص) بازگشتم و گفتم: از ما درباره این پرسیدی که چه چیز برای زنان بهتر است؟ [باید بگویم:] برای زنان بهتر آن است که مردان را نبینند و مردان نیز آنان را نبینند؛ پیامبر فرمود: چه کسی تو را از این جواب با خبر کرد در حالی‌که تو نزد منی؟ گفتم: فاطمه؛ پس رسول خدا از این مسئله به شگفت در آمد و گفت: همانا فاطمه پاره تن من است».[21] این روایت معروف با عبارت های گوناگونی که چندان تفاوتی در مضمون با هم ندارند، در منابع پرشماری از کتاب‌های حدیثی، اخلاقی و تاریخی شیعه و اهل سنت موجود است.[22] 5. در بخشی از روایت حادثه فدک آمده است که فاطمه(س) برای بیرون رفتن از منزل برقع (روپوش صورت) پوشیدند: «فَتَجَلْبَبَتْ بِجِلْبَابِهَا وَ تَبَرْقَعَتْ بِبُرْقِعِهَا»؛[23] فاطمه(س) جلباب (نوعی چادر) به سر نمود و روبند انداخت.‏ ب. دسته دوم از این روایات، روایت جابر بن عبداللَّه انصاری و عمران بن حصین و دیگران است که حکایت از آن دارد که آنها حضرت فاطمه صدیقه(س) و حتی زردی سیمای او را که بر اثر گرسنگی ایجاد شده بوده، دیده‌اند.[24] از تعبیر حضرت زهرا(س) در این روایات، روشن می‌شود که ایشان معمولاً از پوشش «قناع»(مقنعه و چیزی که با آن سر را می‌پوشانند) در مقابل نامحرمان استفاده می‌کرده است. همچنین از این تعبیر حضرت زینب(س) در مجلس یزید، معلوم می‌شود که آن‌حضرت و دیگر زنان اهل بیت از روبند استفاده می‌کردند: «ای یزید! آیا این عدالت است؟ ای پسر آزاد شدگان که زنان حره و کنیزان مملوک خود را در عقب پرده بنشانی و نگذاری چشم نامحرم به آنها بیفتد ولی دختران رسول خدا(ص) را پیش روی تو مانند اسیران باشند در حالی که هتک پوشش آنها کردی و پرده آنان را بدرى و روى آنان را بگشایى تا دشمنان آنان را از شهرى به شهرى ببرند».[25] حضرت ام کلثوم در هنگام شهادت حضرت فاطمه(س) روبند بر روی زده بود و خطاب به قبر حضرت رسول اکرم(ص) می‌گوید: «بیرون آمد ام کلثوم از خانه در حالی که بر صورت روبنده‌ای بود و دامن پیراهن عربی را بر خاک کشید و خود را در ردای جلالت و عصمت در آورده بود».[26] دیدگاه فقها درباره زدن روبند روایاتی که در مورد پوشیه و روبند نقل شده است، حداقل جواز از آن فهمیده می‌شود، و معلوم نیست که پوشاندن صورت از سوی حضرت زهرا(س) به عنوان واجب بوده یا مستحب. لذا به نظر بیشتر فقها، پوشاندن صورت به هر وسیله‌ای مانند پوشیه و روبند واجب نیست. چنان‌چه فقها با توجه به بخشی از آیه 31 سوره نور؛ یعنی «...وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى‏ جُیُوبِهِن...»‏(و [اطراف] روسری‌هاى خود را بر سینه خود افکنند [تا گردن و سینه با آن پوشانده شود])، فتوا به واجب نبودن پوشاندن صورت داده‌اند.[27] هرچند برخی از فقها پوشاندن صورت را مستحب می‌دانند.[28] به هر حال؛ باید به این نکته توجه نمود که؛ کسانی که پوشیه می‌زنند؛ یا مقلّد فقیهی هستند که پوشاندن ق
هدایت شده از منتظرالمهدی(عج)
رص صورت را واجب می‌داند و یا آنکه - نه به عنوان وجوب، بلکه به عنوان رفتاری مستحب یا مجاز - می‌خواهند که به هیچ مقدار در پریشانی خاطر جوانان دخالت نداشته باشند، علاوه بر این‌که با زدن پوشیه در رفت و آمد خود راحت‌تر باشند. لذا نباید هرکسی را که پوشیه می‌زند متهم به بدعت‌گزاری در دین و تحجّر نمود. کلام امام علی(ع) درباره احکام الهی امام علی(ع) می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى حَدَّ لَکُمْ حُدُوداً فَلَا تَعْتَدُوهَا وَ فَرَضَ عَلَیْکُمْ فَرَائِضَ فَلَا تُضَیِّعُوهَا وَ سَنَّ لَکُمْ سُنَناً فَاتَّبِعُوهَا وَ حَرَّمَ عَلَیْکُمْ حُرُمَاتٍ فَلَا تَهْتِکُوهَا وَ عَفَا لَکُمْ عَنْ أَشْیَاءَ رَحْمَةً مِنْهُ لَکُمْ مِنْ غَیْرِ نِسْیَانٍ فَلَا تَتَکَلَّفُوهَا»؛[29] به راستى که خدای تعالی واجباتى بر شما واجب گردانیده و حدودى معیّن فرموده است شما نباید آن واجبات را ضایع گذارید و از آن حدود تجاوز نمائید [که اگر کردید دچار بدبختى و عذاب می‌شوید] و مستحباتی براى شما وضع کرده پس از آنها [در حدّ توان] پیروى کنید، و چیزهایى را بر شما حرام ساخته پس هتک حرمت آنها نکنید، و به خاطر شما از چیزهایى صرف نظر نموده آن‌هم از روى رحمتش نه از روى فراموشى، پس خود را در مورد آنها به زحمت نیندازید». درباره فهم و برداشت درست این روایت باید گفت: انسان‌ها نباید از حدود و مرزها و دستورات خداوند پیش بیفتند. و این‌که خداوند امورى را مسکوت نهاده است، نه از این‌رو که فراموش کرده باشد و یا چشم‌پوشى صورت گرفته باشد، بلکه خواسته است مردم در آن امور آزاد و مختار و اهل انتخاب باشند؛ با توجّه به آن که میزان‌هاى کلّى مشخّص ارائه کرده است. بنابراین، لازم است مرزها شناخته و تفکیک شود و در این میان هر چند مهم‌ترین موضوع، شناخت اصول کلّى عملى است؛ اصولى که پاسخگوى حرکت به سوى کمال و راهنماى عمل ایمانى است؛ ولی باید همه مرزها را پاس داشت تا به کمال رسید؛ یعنی هم باید مرزهاى کلّى را پاس داشت و هم مرزهاى جزئى را؛ زیرا گذشته از مقام عمل و اعتبارى که حد و مرزهاى جزئى نسبت به خود دارند، مقدّماتى براى حدود و مرزهاى بالاتر و مراتب والاترند؛ و در همه این‌ها نیز باید روح دین و هدف آن، که بندگى و عبودیت خدای تعالی است، حفظ گردد که حدود و اصول نیز در این جهت مقرّر شده‌اند. هیچ منافاتی ندارد که حضرت زهرا(س) در برخی مواقع از پوشیه و روبند استفاده کند، تا آن بانوی بزرگ جهان، حریم عفاف و حجاب را به طور کامل رعایت کرده باشد. آن‌حضرت در عین آن‌که حجاب کامل را رعایت می‌کرد، حجاب را انزوای زنان نمی‌دانست تا تکلّف و مشقتی برای او در زندگی اجتماعی و سیاسی پیش بیاید. از این‌رو، در عرصه‌های مختلف اجتماعی و سیاسی شرکت فعّال داشت. به‌علاوه؛ مرزهای جزئی و حدود الهی را خود معصومان(ع) نیز تعیین می‌کنند و آنچه حضرت زهرا(س) به عنوان معصوم، درباره پوشاندن صورت انجام داده‌اند، دست کم جواز این کار را می‌رساند و خود جواز و اباحه نیز در ردیف احکام الهی می‌باشد.   [1]. ابن فارس، أحمد، معجم مقائیس اللغة، ج ‌5، ص 465، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1404ق؛ مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج ‌12، ص 213، تهران، مرکز الکتاب للترجمة و النشر‌، چاپ اول، 1402ق.  [2]. واسطی زبیدی، محب الدین سید محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج ‌2، ص 446، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1414ق.‌ [3]. فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ج 2، ص 620، قم، منشورات دار الرضی، چاپ اول، بی‌تا. [4]. بستانی، فؤاد افرام، مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی-فارسی، ص 928، تهران، انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1375ش؛ لغت‌نامه دهخدا، واژه «روبند»؛ همچنین ر.ک: ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج ‏1، ص 768، دار صادر، بیروت، چاپ سوم.   [5]. لغت‌نامه دهخدا، واژه «روبند». [6]. ر.ک: لسان العرب، ج ‌1، ص 765؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص 820، دمشق، بیروت، دارالقلم‏، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق؛ قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج ‌7، ص 103، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ ششم، 1371ش. [7]. مفردات ألفاظ القرآن، ص 686. [8]. فرهنگ ابجدی عربی-فارسی، ص 249؛ حمیرى، نشوان بن سعید، شمس العلوم، ج 8، ص 5653، دمشق، دار الفکر، چاپ اول. [9]. مطرزى، ناصر بن عبدالسید، المغرب فى ترتیب المعرب‏، ج ‏1، ص 267 📚منبع سایت اسلام کوئست
هدایت شده از محمدتقی عارفیان
. سلام و رحمة الله امربه‌معروف؟! یعنی اگه بانویی خیلی حیا داشته باشه و حتی وجه و کفین رو از دید نامحرم بپوشونه کار خطایی کرده که باید امربه‌معروف کنید؟! بعد معروف در اینجا چیه که شما بهش امر کنید؟ نشان دادن صورت به نامحرم معروفه که شما بهش امر کنید؟! گویا شما حکم رو اشتباه متوجه شدید دربارۀ حجاب بانوان گفته شده جز وجه و کفین باید همه رو بپوشونن یعنی اگه صورت و دست‌ها (مچ و کف و انگشتان) رو نپوشونن گناه نداره نه اینکه اگه اونها رو هم پوشوندن مرتکب منکر شدن! نپوشاندن گردی صورت جایز است نه واجب! مثل اینکه برای فرد مسلمان هفده رکعت نماز در شبانه‌روز واجب شده حالا اگه کسی خودش رو ملزم کرد که نوافل رو به‌جا بیاره باید برید بهش بگید فقط هفده رکعت بخون؟! دربارۀ حجاب، سیرۀ حضرت فاطمۀ زهرا سلام‌الله‌علیها و دیگر مخدرات چی بوده؟ آیا صورت رو از نامحرم نمی‌پوشوندن؟! مگه نشنیدید که حضرت زهرا حتی در برابر مرد نابینا هم حجاب گرفتن؟ نه‌تنها حجاب گرفتن که رفتن پشت پرده! آیا باید حضرت زهرا رو هم ــ نستجیربالله ــ امربه‌معرف کنیم؟! اینها افراط نیست بزرگوار سال‌ها پیش زنان ایرانی همه‌شون برقع یا روبنده داشتن متأسفانه الان برخی از مذهبی‌ها هم حد شرعی رو رعایت نمی‌کنن چه برسه به دیگران! برای اینکه اون حیایی که در بانوان قدیم بود کم‌کم از بین رفت اول روبنده کنار رفت؛ بعد چادر؛ بعد مانتو‌ها آب رفت و جلوباز شد و... الان هم که کم‌کم کار به برهنگی و تن‌نمایی کشیده اللهم اهدنا الصراط المستقیم واجعل عواقب امورنا خیرا یا حق
هدایت شده از محمدتقی عارفیان
. این تصویر مال دورۀ قاجار است تقریباً پوشش همۀ زنان در بیرون از خانه این‌طور بوده
هدایت شده از منتظرالمهدی(عج)
. محتوایی جهت مطالعه 👇👇 ✍مقدمه  قبل از ورود به اصل بحث متذکر می‌شوم که نوشتار حاضر در صدد توصیه‌ی حجاب پوشیه به همگان‌ نیست؛ در صدد انتقاد از این نوع پوشش هم نیست. نویسنده،‌ اذعان دارد که حجابِ مورد توصیه‌ی توضیح‌المسائل، فصل الخطاب میزان پوشش بانوان محسوب می‌شود. اساسی‌ترین نکته‌ای که در این چند سطر مورد بررسی قرار می‌گیرد، این است که آیا تجاوز از میزان و محدوده‌ای که در اقوال فقها آمده‌ است جایز است یا نه؟ ذکر این نکته نیز ضروری است که بحث حاضر به هیچ وجه جنبه‌ی فقهی ندارد. بلکه از باب رعایت جانب احتیاطِ بیشتر است برای کسانی که طالب تقید بیشتر و حداکثری به دستورات دین هستند. به عبارت دیگر ما در صدد اثبات وجوب استفاده از پوشیه نیستیم بلکه در صدد اثبات بلا اشکال بودن استفاده از پوشیه، روبنده یا نقاب هستیم. دقت و توجه مضاعف به این مقدمه از بروز بسیاری از نظرات مخالف پیش‌گیری می‌کند. نکته‌ی آخر هم خطاب به عزیزانی است که بدون مطالعه‌ی دقیق متن و به مجرد دیدن عنوان بحث، چشم‌ها را بسته و دهان به انتقاد می‌گشایند. فراموش نکنیم که در بحث علمی مطلوب، باید اصل بحث و استدلال‌ها مورد نقد و جرح قرار بگیرد. زیاده‌خواهی در فضیلت‌ها یکی از مهمترین ویژگی های "فضیلت"، نامحدود بودن آن است. یعنی توانایی انسان برای کسب فضایل تا بی نهایت ادامه دارد و نمی‌توان برای آن نقطه‌ی پایانی در نظر گرفت. چرا که هرکس می‌تواند بالاتر از آن را هم کسب کند. لذا زیاده خواهی و حرص در کسب فضایل بیشتر، نه تنها پسندیده بلکه مایه‌ی کمال و برتری است. چرا که روح انسان میل به نامحدود دارد و برای ارضاء این میل فطری، نیازمند جمع آوری ره‌توشه‌ی بیشتر است. اساسا تفاوت بین مراتب کمال از همین سنگین و سبک بودن کفه‌ی فضائل نشأت می‌گیرد. پس زیاده‌روی در کسب صفاتی چون حجاب، شجاعت، عبادت، بردباری، شکر، ایمان، علم، حلم و... نه تنها مذموم نیست بلکه پسندیده و مطلوب است. اصلا افراط در این امور معنا ندارد. شاهد بر این مدعا عبادت حضرات معصومین ـ علیهم السلام ـ است. ما هرگز ـ العیاذ‌بالله‌ـ عبادت مولای متقیان امیر المؤمنین ـ‌علیه‌السلام‌ـ را افراط نمی‌دانیم، بلکه آن را لازمه ی کمال بالاتر و و روح نامحدود انسان می‌دانیم. اصولا خروج از حد اعتدال وقتی ناپسند است که به خروج از مسیر بندگی منتهی شود. اما زیاده‌روی در فضایل به تقویت بندگی کمک می‌کند. خلاصه این‌که اگر افراط، موجب خروج از مسیر تعالی و پیشرفت شود قطعا خطا است. اما اگر زیاده‌روی به معنای خروج از حداقل‌ها و ترقی به حداکثر‌ها باشد قطعا مطلوب است. حجاب هم فضیلت است با این مقدمه می‌توان گفت: "زیاده‌خواهی در مقوله ی حجاب هم مطلوب و پسندیده است." چون اولا: حجاب نوعی فضیلت است و زیاده روی در فضایل پسندیده است. ثانیا: حیاءِ مضاعف، موجب می شود که پاسداری از حریم عفت و عفاف بیشتر و محکم‌تر شود. یکی از مهمترین و مطمئن ترین راه های حفظ مضاعف عفت، رعایت بیشتر حجاب است؛ چه در بعد پوششی و چه در ابعاد کلامی، شنیداری و... . ثالثا: تفاوت درجات حجاب، با همین کم و بیش کردن مقدار پوشش، نمایان می‌شود. توضیح آن‌که یکی چون فاطمه‌ی زهرا ـ‌سلام‌الله‌علیهاـ در اعلا درجه‌ی حجاب قرار دارد؛ تا آن‌جا که حتی در برابر نابینایان هم حجاب را رعایت می‌کند؛ یکی دیگر هم در درجه‌ی اسفل حجاب قرار دارد و پوشش حداقلی شرعی را کافی می‌‌داند. البته هر دو درجه و درجات مابین این دو، حد شرعی را رعایت کرده‌اند و عندالله مأجورند. اما پر واضح است که میان حجاب حداکثری فاطمه ـ‌سلام‌الله‌علیهاـ با حجاب حداقلی برخی متدینین، تفاوت از زمین تا آسمان است. اصلا همین زیاده‌روی‌ها در زمینه‌ی فضایل ـ‌که یک قطره‌اش حجاب است‌ـ، فاطمه را فاطمه کرد. حجاب حداکثری خواه ناخواه در لابه‌لای کتب روایی، به احادیثی بر می‌خوریم که یکی از فضایل زن را قرار نگرفتن در معرض دید نامحرمان از یک سو و چشم پوشی از نگاه به مردان نامحرم از سوی دیگر می‌داند. پیامبر اسلام صلى اللَّه علیه و آله به فاطمه سلام الله علیها فرمودند: "چه چیزى براى زن خیر و نیکو است؟" زهراى اطهر ـ‌سلام‌الله‌علیهاـ عرضه داشتند: "زن، مرد نامحرمى را نبیند و مردِ نامحرمى هم او را نبیند." اگر ما پوشش بیش از وجه و کفین را افراط بدانیم چگونه این گونه روایات تفسیر می‌شوند؟ یا باید این روایات را منسوخ بدانیم؛ یا فاطمه را الگوی زنان امروزی ندانیم؛ و یا باید حجاب فراتر از وجه و کفین را به رسمیت پبپذیریم. چون حالت چهارمی به ذهن تبادر نمی‌کند، به نظرم حالت سوم معقولانه‌تر است. جمع بین حضور اجتماعی و حجاب حداکثری بعید می‌دانم کسی در عصر حاضر منکر حضور زن در جامعه باشد. چون زن امروزی برای ترقی و تکامل ناچار است در صحنه‌های متعدد حاضر باشد. حتی بسته‌ترین خانواده‌های مذهبی هم حضور زن را در جامعه مسلم می‌دانند. اما سؤال اساسی این است
هدایت شده از منتظرالمهدی(عج)
که چه طور می‌توان روایت مخفی بودن زن از نگاه نامحرمان را با زن امروزی تطبیق کرد؟ با چه ابزاری می‌توان زن کامل 1400 سال پیش را الگوی عملی زن امروزی قرار داد؟ از یک سو ممانعت از حضور زن در اجتماع منجر به عقب‌ماندگی و تخطی از برخی مسئولیت‌های شرعی می‌شود و از سوی دیگر، اعطاء مجوز حضور زن در انظار نامحرمان، با حدیث فوق ظاهرا در تناقض است. راه حل این تناقض چیست؟ هر چند سیاق حدیث فوق به وجوب اختفاء زن محجبه از دید نامحرم دلالت ندارد، اما به هر حال در جامعه‌ی اسلامی کسانی هستند که تمایل دارند ضمن حفظ حجاب حداکثریِ مورد توصیه‌ی زهرای اطهر ـ‌سلام‌الله‌علیهاـ در جامعه نیز حضور فعال داشته باشد. این‌جا است که ضروری می‌شود پوشش داوطلبان این نوع حجاب، مضاعف شود. یعنی این گروه باید چیزی بیش‌تر از حجاب متداول در جامعه را رعایت کنند. مثلا گردی صورت و مچ‌ها را نیز بپوشانند. چرا پوشش صورت؟ ازدیاد روز افزون تعداد نگاه‌های آلوده در زمان حاضر و عدم رعایت حیطه‌ی نگاه در جمعیت مردان به اصلاح مدرن!! این را می‌طلبد که صورت به عنوان زیباترین عضو بدن پوشیده‌تر باشد. شاید در گذشته‌ها که مردان بهره‌ی بیشتری از غیرت داشتند و نگاه مستقیمشان به صورت زنان نامحرم کمتر بود، جا داشت که پوشاندن دائمی صورت مورد اشکال قرار بگیرد. حس ناموس‌پرستی پیشینیان، حتی دزد سر گردنه را هم متعهد و ملتزم به غض بصر می‌کرد. اما امروزه که التزام به این عقاید، کهنه پرستی تلقی می‌شود و حتی متشخص‌ترین انسان‌ها نگاه مستقیم به صورت نامحرم را ضروری می‌دانند چاره‌ای نمی‌ماند جز پوشاندن صورت. امروزی‌ها نگاه نکردن به صورت را در هنگام خطاب بی‌ادبی می‌دانند. وقتی دختران ما در دانشگاه، خیابان و بازار با این‌چنین مردانی روبه هستند، آیا چاره‌ای جز پوشاندن صورت می‌ماند؟ در واقع پوشش صورت بازتاب، پاسخ و حرکتی است منفعلانه در برابر مردانی که به تقاضای محجبه‌ها تن در نمی‌دهند. همان محجبه‌هایی که طالب حجاب حداکثری مورد توصیه‌ی فاطمه‌ی زهرا ـ‌سلام‌الله‌علیهاـ هستند. اگر همه‌ی مردان، متعهد می‌شدند که متقاضیان حجاب حداکثری را به رسمیت بشناسند و در تعامل با این گروه غض بصر کنند، قطعا پوشش صورت ضرورت چندانی نداشت. چرا پوشش صورت با پوشیه؟ ممکن است این سوال پیش بیاید که چه ضرورتی به استفاده از پوشیه، روبنده یا نقاب است؟ خانم‌ها می توانند برای پوشاندن صورتشان از چادر استفاده کنند. مثلا با جمع کردن یا سفت گرفتن قسمت صورت چادرشان.  در پاسخ این سوال باید گفت که اگر کسی از داوطلبان حجاب حداکثری قادر است دائما به وسیله‌ی چادر این غرض را محقق کند، هیچ مانعی ندارد. اما در این فرض حداقل یک دست انسان درگیر است و باید به طور دائم یا موقت گوشه‌ای از چادر را بگیرد. اگر کسی بنا دارد به طور دائمی از این روش استفاده کند، اولا: در برخی موارد خستگی توأم با زدگی را به دنبال خواهد داشت؛ و ثانیا: گاهی اوقات او به استفاده از دو دست نیاز پیدا می‌کند. مثلا هنگام خرید یا در آغوش گرفتن فرزند. اما استفاده از پوشیه ضمن حذف خستگی، دست و بال انسان را باز‌تر می‌کند و بانوان با آزادی بیشتر به امورات خود می‌پردازند و کارشان آسان‌تر می‌شود. در واقع پوشیه ابزاری است برای تسهیل در وصول به حجاب حداکثری.  البته ممکن است گفته شود به محض احساس نگاه آلوده، می‌توان به طور موقتی با چادر صورت را پوشاند و نیازی به پوشیه نیست. اشکال این گفتار این است که اولا: شناسایی نگاه آلوده در بسیاری از موارد کار دشواری است. از کجا می‌توان تشخیص داد که نامحرمِ نظاره‌گر به صورت من نگاه شیطانی دارد یا ندارد؟ ثانیا: بسیاری از نگاه‌های حرام مخفیانه انجام می‌شود. برای پیش‌گیری از این نگاه‌ها چه باید کرد؟ پوشیه جلب نگاه میکند در مورد جلب نگاه، باید این نکته مدنظر قرار بگیرد که طبق قرآن جلب یا تبرج جاهلی مذموم است. یعنی جلب نگاه مردان به زیبایی‌های جنسیتی ناپسند است. و الا اگر زنی از لحاظ انسانیت، شاخص و برجسته باشد، این نوع جلب توجه و برج قرار گرفتن مصداق آیه‌ی "وَ قَرْنَ فی‏ بُیُوتِکُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ الْأُولى‏" نیست. بلکه مصداق زنان برجسته‌ای چون فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله علیها است که نه تنها در عصر خود بلکه در تمام عصرها نگاه مردان و زنان را به سوی خود و سجایای اخلاقی خود جلب می‌کنند. از دیدگاه اسلام دو نوع نگاه به زن وجود دارد. الف) نگاه جنسیتی: اسلام این نوع نگاه را مردود می‌داند و قرار گرفتن زن را به عنوان ابزاری برای بهره‌کشی جنسی مردان تقبیح می‌کند. ب) نگاه شخصیتی: توجه به شخصیت و انسانیت زن مورد توصیه‌ای اسلام است. با در نظر گرفتن این دو نگاه، می‌توان نتیجه گفت که جلب نگاه مردان به جنبه‌ی جنسیتی زن ممنوع است. اما جلب نگاه مردان به جنبه‌های شخصیتی زن جایز است. با حفظ این مقدمه سؤال این است که آیا پوشیه، مردان را به جنبه‌ی جنسی
هدایت شده از منتظرالمهدی(عج)
تی زنان متوجه می‌کند یا جنبه‌ی شخصیتی؟ یا هیچ‌کدام؟ مسلما با پوشیه، جنبه‌ی جنسیتی زن در معرض دید مردان قرار نگرفته است. درست است که پوشیه باعث جلب توجه نامحرمان می‌شود؛ اما آیا نگاه به صورت پوشیده، محرک است؟ اتفاقا پوشیه پیام بالاتری دارد و حلقه‌های زنجیر نگاه‌های مستمر مردان را سست می‌کند و لرزه به نگاه مردان می‌اندازد. با تجربه‌ی شخصی به این نکته رسیده‌ام که نگاه مردان به صورت دارای پوشیه‌ی من به مراتب کمتر‌ از 4 سال قبل است که پوشیه بر صورت نداشتم. دختران پوشیه‌ای توقعشان اندکی بیشتر از خانم‌های چادری فاقد پوشیه است؛ آن‌ها به چیزی فراتر از حجاب معمولی می‌اندیشند. آن‌ها با تأسی به برترین بانوی هستی، بهترین زن را کسی می‌دانند که هیچ نامحرمی آن‌ها را ندیده باشد. دقت به این نکته هم ضروری است که نگاه به صورتی سپید در لفافه‌ای سیاه، جذابیت بیشتری دارد. جذابیت آن‌هم از نوع جنسیتی است نه شخصیتی. لذا بسیاری از پسران اذعان می‌کنند که دختران چادری جذابیت بیشتری برای ما دارند تا دختران مانکنی بی‌حجاب. برای تقریب به ذهن به این مثال توجه داشته باشید: همیشه دندان‌های سیاه‌پوستان جذاب‌تر و زیباتر به چشم می‌آید؛ نه به خاطر سفیدتر بودن و تمیز‌تر بودن. بلکه به این خاطر که سفیدی در بین سیاهی چشم‌ربا تر و زیباتر است. به طور کلی سپیدی در بین سیاهی جلوه‌ی بیشتری دارد. با این مثال در صدد انکار چادر مشکی نیستم. غرض آن است که صرف وجود جذابیت، مجوز موجهی نیست برای مقابله با یک پوشش. بلکه باید پس از شناسایی جنسیتی یا شخصیتی بودن جذبه، به مقابله با آن جذابیت محرک پرداخت. اما این حقیقت، انکار ناپذیر است که صورت زنان سفید پوست ایرانی در چادر مشکی جذاب‌تر و محرک‌تر دیده می‌شود.  صورت، جذاب‌ترین عضو بدن است. شاهد آن‌که شعرا از خال صورت سروده‌اند و عاشقان، اندر خم چشم و ابروی معشوق مانده‌اند. لطافت صورت، اندازه‌ی چشم و لب، فاصله‌ی ابروها، نحوه‌ی چینش اعضای صورت و اندازه‌ی گونه‌ها از اصلی‌ترین ملاک‌های زیبا شناسی دختران محسوب می‌شود. بیشترین آرایش، مخصوص صورت است؛ لبخند زیبا و طنازی‌، اختصاص به صورت دارد؛ مهمترین عامل جذب مردان به دختران، صورت زیبا است. حال که سیاهی چادر، پس زمینه‌ و بک‌گراند صورتی سپید و زیبا قرار گرفته است آیا جذابیت آن مضاعف نمی‌شود؟ برای کاهش چنین جذابیتی چه باید کرد؟ با این توضیحات آیا چادر مشکی با صورتی باز بیشتر نگاه نامحرمان را به دنبال خواهد داشت یا پوشیه‌ای که جذابیت صورت را مخفی می‌کند؟ به نظر می‌رسد پوشاندن زیبایی‌های صورت از نگاه‌های تیز برخی مردان آخر‌الزمان برای طالبان حجاب حداکثری ضروری به نظر می‌رسد. پوشیه و طرد از اجتماع یکی از عمده‌ترین دلایلی که باعث می‌شود بانوان متدین نسبت به پوشیه تمایل کمتری داشته باشند، دید منفی جامعه نسبت به این نوع پوشش است. که نتیجه‌ی‌ آن به طور ویژه در دوست‌یابی‌ها و روابط عمومی ظاهر می‌شود. عموم مردم به دوستی با شخصی که با پوششی متفاوت در جامعه ظاهر می‌شود تمایلی ندارند. چرا که این نوع پوشش را نشانه‌ی‌تحجر و عقب‌ماندگی می‌دانند. برخی از مردم هم از رویارویی با چنین اشخاصی واهمه دارند. التزام به پوشیه در جمع‌های مذهبی آسان‌تر است. اما در دانشگاه، بازار یا اماکن تفریحی به دلیل همان نگاه منفی حضور با این پوشش برای همه آسان نیست.  برای حل این معزل باید به این نکته توجه داشت که اولا: ما پوشیه را به همه توصیه نکرده‌ایم؛ مکررا تأکید می‌شود که پوشش وجه و کفین از حیث فقهی واجب نیست. به عنوان مثال شایسته است بانوان طلبه یا خانم‌هایی که همسرشان طلبه است، به طور ویژه از حجاب پوشیه استفاده کنند. چرا که بانوی طلبه یا همسر یک طلبه باید بیشتر از بقیه‌ی مردم رعایت کند تا مردم یک درجه پایین‌تر باشند. ثانیا: به نظر می‌رسد این رفتار ما است که ما را از جامعه طرد می‌کند نه لباس ما. کسانی که با لباس در صدد جذب دیگران هستند به خاطر این است که رفتارشان جذابیت ندارد و با لباس‌های رنگارنگ جبران نقیصه‌ی جذاب نبودن رفتار را می‌کنند. اگر یک بانوی شیک‌پوش پوشیه‌ای رفتار مناسب و جذاب داشته باشد، هیچ‌گاه جامعه او را طرد نمی‌کند. فرهنگ‌سازی برای حجاب پوشیه جامعه‌ی کنونی ما هنوز در زمینه‌ی پذیرش پوشش پوشیه به بلوغ لازم نرسیده است. این در حالی است که در بسیاری از کشور‌های اسلامی این نوع حجاب در بین اقشار مختلف جامعه مرسوم و متداول است. در این کشور‌ها حتی برخی از بانوانِ، با پوشیه در استودیو‌های صدا و سیما حاضر می‌شوند و به اجرای برنامه می‌پردازند. هر پدیده‌ای برای نهادینه شدن، نیاز به فرهنگ‌سازی اصولی دارد. صِرف ناهنجار شناخته شدن این نوع پوشش در عرف ایران، یا مناسب نبودن ظاهر این پوشش از دید برخی از مردم، یا مطرود بودن پوشیه، دلیل موجهی نیست برای عقب‌نشینی. اول هم باید از متدینین شروع کرد. اقناع دوستان و اقوام متدین می‌توا
هدایت شده از منتظرالمهدی(عج)
ند کمک بزرگی باشد در زمینه‌ی ترویج این فرهنگ. البته ارگان‌های حکومتی فرهنگ‌ساز هم باید بخشی از برنامه‌های فرهنگی خود را به این مقوله اختصاص دهند. نظرات برخی مراجع تقلید در خصوص پوشیه ‌  هر چند در مسائل فقهی تشخیص موضوع و مصداق به عهده‌ی مکلفین است نه مجتهدین اما با این حال به عنوان حسن ختام نظر برخی مراجع در خصوص پوشیه تقدیم می‌گردد: امام راحل(ره) در پاسخ به این پرسش که پوشیدن دستکش و زدن پوشیه و روبند در چه صورتی برای بانوان مستحب یا واجب است، می‏فرماید: "رعایت هر چه بیشتر حجاب مستحب است و در صورتی که پوشیده نبودن وجه، موجب رتبه و مفسده باشد، پوشاندن واجب است." منبع: احکام خانواده/ص286 حضرت آیت‌الله العظمی صافی گلپایگانی در پاسخ این سوال که نظر حضرت عالی در مورد مباح بودن، کراهت یا استحباب نقاب زدن (روبند) برای بانوان در جامعه‌ی امروز چیست؟ فرمودند: "حفظ حجاب برای زن از امور واجبه است؛ و احتیاط واجب برای زن، مستور نمودن صورت است با هر وسیله‌ای که ممکن است. و الله عالم" جامع الأحکام/ج‌2/ص165 سوال از محضر آیت‌الله العظمی فاضل لنکرانی: آیا برای خانم ها روبند انداختن جایز است طوری که کاملا صورت آن ها پوشیده شود؟ پاسخ معظم له: "اشکال ندارد بلکه اگر برای حفظ عفت و عصمت باشد خیلی خوب است." منبع: جامع المسائل آیت الله فاضل/ج1 محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت ره: "پوشاندن دست و صورت زن [پوشیه] حتى بنابر عدم وجوب آن آیا از نظر شرع مقدس اسلام امرى مطلوب و پسندیده به شمار مى‌رود؟" پاسخ معظم له: "بله امرى راجح و مطلوب است؛ بلکه احتیاط واجب در پوشاندن صورت و دست‌ها از نامحرم است." استفتاءات/ج‌4/ص174 محضر آیت الله العظمی تبریزی (ره): آیا پوشاندن صورت [پوشیه] و مچ دست و پاها بر زن واجب است؟ پاسخ معظم له: "باسمه تعالى؛ بر زن واجب است بدن خود را از نامحرم بپوشاند، و در وجه و کفّین هم احتیاط مستحب پوشاندن آن است، و الله العالم.... اگر خلقت زیبایى او به نحوى باشد که اگر قرص صورتش را نپوشاند جلب توجه نامحرمان مى‌کند واجب است شرعا آن را مانند زنهایى که پوشیه مى‌زنند بپوشاند" استفتاءات جدید/ج‌1/ص360و ص368 خاتمه امیدواریم پدیده‌ی نامیمون بی‌حجابی از دامن دختران این مرز و بوم رخت بربندد و فرهنگ عفاف و حجاب جایگزین گردد. خدایا جامعه‌ی ما را به سوی حجاب فاطمی و الگوپذیری از بزرگان دین رهنمون کن. پایان می‌برم این کلام طویل را با جمله‌ا‌ی زیبا؛ چرا که اگر در خانه کس است یک حرف بس است: "روبند‌ نهادن به این معنا است که دیدن نادیدنی‌ها در گرو قدری نادیدنی شدن است" http ://sadrismm .blog .ir/post/pooshiye1 ✍سید محمدمهدی صدری