#سوال
وقت بخیر
معذرت میخوام علت اینکه یه عده خانم محجبه چهرشون رو هم میپوشونن چیه؟
مگه گردی صورت ذکر نشده که میتونه بیرون باشه
پس علت این همه افراط چیه آیا تخریب چهره اسلامه؟!
نیاز به امر به معروف داره؟
هدایت شده از منتظرالمهدی(عج)
#پرسش
آیا استفاده از روبند اشکال ندارد؟ کدام مرجع استفاده از آن را توصیه کردند. و اگر کسی روبند می زند، در خانه و وقتی مهمان می آید باز هم باید از آن استفاده کند؟
#پاسخ اجمالی
از برخی منابع اسلامی، این طور استفاده می شود که زن مسلمان هر چقدر در برابر مرد نامحرم وقار و حیای بیشتری داشته باشد، ممدوح و مورد ستایش است. [1]
در سیره بانوان بزرگ دین همچون حضرت فاطمه زهرا (س)، آمده است که ایشان نسبت به این موضوع به قدری اهتمام داشتند که حتّی آن حضرت برای ورود نابینا به منزلشان، پرده انداخت و در پشت پرده قرار گرفت. [2]
لذا، بعضی از مراجع عظام تقلید، برای زن، پوشاندن صورت و دست ها را (از سر انگشت تا مُچ) در برابر نامحرم، احتیاط مستحب می دانند. [3] حال فرقی نمی کند، این امر در خارج از خانه باشد و یا در خانه، و آن نامحرم غریبه باشد یا دوست و فامیل.
در اینجا، لازم است به دو نکته توجّه داده شود:
1. استحباب پوشاندن دست و صورت برای زن، مربوط به زمانی است که زینت و آرایشی در آنها نباشد، و الا پوشاندن آن از نامحرم واجب است. [4]
2. در این مسئله، رعایت عرف متدیّنین هر منطقه ای لازم است. چه بسا ممکن است استفاده از برخی انواع حجاب، در مکانی موجب حساسیت بیشتر اطرافیان یا حتی تبدیل به لباس شهرت برای شخص گردد. پس سزاوار است در مثل چنین مکان هایی به حدّ واجب پوشش بدن اکتفا نماییم.
[1] . به عنوان نمونه، خداوند خطاب به زنان پیامبر(ص) می فرماید: «چنان با نرمی سخن نگویید که باعث وسوسه دیگران شود»؛ احزاب،32. همچنین از آدابی که برای زن در حالات مختلف نماز سفارش شده است،این مطلب استفاده می شود؛ ر.ک: امام خمینی، توضیح المسائل (محشّى)، ج1، ص 591، م1091.
[2] . «قال علی (ع): اسْتَأْذَنَ أَعْمَى عَلَى فَاطِمَةَ ع فَحَجَبَتْهُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) لَهَا لِمَ حَجَبْتِیهِ وَ هُوَ لَا یَرَاکِ فَقَالَتْ (س) إِنْ لَمْ یَکُنْ یَرَانِی فَإِنِّی أَرَاهُ وَ هُوَ یَشَمُّ الرِّیحَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَشْهَدُ أَنَّکِ بَضْعَةٌ مِنِّی»؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 3، ص 91، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق؛ البته، این روایت به صورت اختصاصی ارتباط به حجابِ واجب و یا نقاب زدن ندارد، بلکه دلالت بر حیا و عفّت بیشتر و مستحب دارد؛ زیرا حضرت زهرا (س) مقیّد نبوده که فقط واجبات را انجام دهند، بلکه مستحبات خصوصاً مستحبات مؤکده را حضرت بجاى می آوردند. پس، این عمل حضرت دلالت بر لزوم و وجوب نمىکند؛ در باره ترجمه عبارت «فَحَجَبَتْهُ» و توضیح این روایت ر.ک: شبیری زنجانى، سید موسى، کتاب نکاح، ج 3، ص 882 و 883، مؤسسه پژوهشى راىپرداز، قم، چاپ اول، 1419ق.
[3] . تبریزى، جواد، استفتاءات جدید، ج1، ص360، قم ، اول، ه ق؛ (آیت الله فاضل: اگر زن بداند مرد اجنبى به قصد شهوت به او نگاه مىکند بنابر احتیاط صورت و دستها را نیز بپوشاند)؛ لنکرانى، محمد فاضل، جامع المسائل، ج1، ص 451، انتشارات امیر قلم، قم - ایران، یازدهم، ه ق.
[4] . خمینى، سید روح اللّٰه، استفتاءات، ج3، ص 256، دفتر انتشارات اسلامى، قم، پنجم، 1422 ه ق؛ تبریزى، جواد، استفتاءات
هدایت شده از منتظرالمهدی(عج)
محتوایی دیگر جهت مطالعه 👇
#پرسش⁉️
فرق نقاب و روبند چیست؟ در جایی خواندم که روبند مستحب بوده، آیا حضرت زهرا(س) از روبند استفاده میکردند؟ در جایی دیگر خواندم که؛ امام علی(ع) میفرماید: «خداوند، تکالیفی را بر شما واجب نمود، بنابراین آنها را ضایع نکنید و حدودی برایتان مقرّر داشت، پس از آنها تجاوز ننمایید، و از اموری بر حذرتان داشت، آنها را مرتکب نشوید و اموری را مسکوت گذاشت، نه از روی فراموشی، لذا آنها را بر خود تکلیف ننمایید». آیا بین دو مطلب فوق تضاد وجود دارد؟ لطفاً توضیح دهید.
#پاسخ اجمالی👇
با توجه به آنچه در کتابهای لغت عربی و فارسی آمده؛ فرقی میان برقع، نقاب و روبند و پوشیه نیست، و همه به معنای تکه پارچهای هستند که چهره با آن پوشانده میشود. اما شکل آنها در مناطق مختلف تفاوت دارد.
در روایات از پوششهایی مانند قناع و برقع نام برده شده است و بیانگر این است که یکی از پوششهای مرسوم زنان مسلمان بوده است. در این میان، نقل شده است که حضرت فاطمه(س) نیز در برخی موارد از این پوشش در مقابل نامحرمان استفاده میکرد. اما این به معنای وجوب استفاده از پوشیه و روبند نیست، همانطور که بیشتر فقها پوشاندن صورت را واجب نمیدانند.
اینکه حضرت زهرا(س) در برخی موارد صورت خود را از نامحرم میپوشانید، هیچ منافاتی با کلام امام علی(ع) ندارد؛ زیرا با اینکه آن بانوی بزرگ جهان، حریم عفاف و حجاب را به طور کامل رعایت میکرد، حجاب را انزوای زنان نمیدانست تا تکلّف و مشقتی برای او در زندگی اجتماعی پیش بیاید، از اینرو، در عرصههای مختلف اجتماعی و سیاسی شرکت فعّال داشت. بهعلاوه؛ مرزهای جزئی و حدود الهی را خود معصومان(ع) نیز تعیین میکنند و آنچه حضرت زهرا(س) به عنوان یک معصوم، درباره پوشاندن صورت انجام دادهاند، دست کم جواز این کار را میرساند و خود جواز و اباحه نیز در ردیف احکام الهی میباشد.
#پاسخ تفصیلی
برای اینکه پاسخ به صورت دقیق روشن شود، باید پرسش در بخشهای زیر مورد بحث و بررسی قرار گیرد:
مفهومشناسی نقاب و روبند
در کتابهای لغت عربی و فارسی، آنچه با آن صورت پوشیده میشود، با الفاظ مختلفی نام برده شده است که در ذیل بیان میشود.
1. «نقاب»؛ از ریشه «نَقْب» به معنای گشایش در امر است[1] و شاهدی را که از پنهانیهای قومی خبر میدهد، «نقیب» میگویند.[2] «نُقُب» جمع نقاب است؛ مثل کُتُب و کتاب. عرب گوید: «غَطَّتْ وَجْهَهَا بِالنِّقَابِ»؛[3] یعنی با نقاب، صورت خود را پوشاند.
همچنین نقاب؛ به معنای روبند زن که با آن چهره خود را بپوشاند، آمده است.[4] و گفته شده: «روبند»؛ پارچه سفیدی مربع یا مستطیل شکل که میان آنرا از یک طرف مشبک کردهاند و زنان جهت رو گرفتن آنرا بر روی بندند به نحوی که قطعه مشبک محاذی چشمها واقع شود تا مانع از دیدن نگردد.[5]
در اینجا این پرسش پیش میآید که: اگر «نقب» به معنای گشایش است، چرا «نقاب» که صورت را پنهان میسازد، نقاب نامیده شده است؟
در پاسخ باید گفت: هر چند نقاب صورت را پنهان میسازد، ولی به اعتبار سوراخها و منفذهای آن که دیدن را هموار میسازد، به آن نقاب میگویند.[6] نقاب به هر صورت که باشد، برای دیدن مشکلاتی را پیش میآورد، ولی با منفذهایش دیدن را ممکن میسازد.
2. «قناع»؛ به معانی گوناگونی آمده است:
أ. چیزى که بالاى مِقنَعَه میپوشند که سر و روى را کاملاً بپوشاند.[7]
ب. پوشیدن مقنعه؛ تقنّعتِ المرأةُ بِالقِناع؛ یعنی آن زن مقنعه پوشید.[8]
ج. آن چیزی که زن با آن سرش را میپوشاند، روسری.[9] برخی گفتهاند مقنعه به معنای چیزی است که سر را میپوشاند، و قناع دارای معنایی گستردهتر از مقنعه دارد،[10] ولی همانطور که ازهری در «تهذیب اللغة» به آن اشاره کرده؛ نزد عرب فرقی میان قناع و مقنعه نیست و هر دو مثل لحاف و ملحفه میمانند که میتوان با آن سر را پوشاند.[11]
3. «بُرقُع» و «بُرقَع»؛ یعنی آن چیزی که زن با آن صورت خود را میپوشاند،[12] به روبند و نقاب نیز معنا شده است؛[13] تَبرَقَعَت المَرأة؛ یعنی آن زن روبند یا نقاب بست.[14] «برقع»؛ عربی شده کلمه فارسی «پرده و روبند و رویپوش» است.[15] و پرده در فارسی به معنای حجاب، پوشش، و روپوش است.[16]
4. «وصاوص»؛ یعنی برقع و روبند کوچک که کنیزان آنرا میپوشیدند.[17]
با توجه به معانی ذکر شده؛ فرقی میان برقع، نقاب و روبند و پوشیه نیست، و همه به معنای تکه پارچهای هستند که با آن چهره پوشانده میشود. اما شکل آنها در مناطق مختلف تفاوت دارد.
نقاب و روبند در روایات
در روایات از پوششهایی مانند قناع و برقع نام برده شده است و بیانگر این است که یکی از پوششهای مرسوم زنان مسلمان بوده است. در این میان، نقل شده است که حضرت فاطمه(س) نیز در برخی موارد از این پوشش در مقابل نامحرمان استفاده میکردهاند.
با تحقیق و کنکاش در منابع
هدایت شده از منتظرالمهدی(عج)
حدیثی و تاریخی، به دو دسته روایت در مورد نوع پوشش و حجاب حضرت فاطمه(س) میتوان دست یافت:
الف. روایاتی که نشان میدهند که حضرت فاطمه بسیار مراقب بوده تا نامحرم او را نبیند و از دید نامحرمان دور باشد:
1. امام صادق(ع) به نقل از پدر بزرگوارش امام باقر(ع) میفرماید: «علی و فاطمه از رسول خدا(ص) تقاضا کردند تا برنامه زندگیشان را برایشان تعیین کند؛ پس پیامبر خدمت درون خانه را به عهده فاطمه(س) گذاشت و کارهای خارج از منزل را به علی(ع) سپرد؛ پس فاطمه گفت: میزان خوشحالی و شادمانی مرا کسی جز خداوند نمیداند؛ زیرا رسول خدا مرا از دشواری خرید و فروش با مردان رها و بینیاز کرد».[18]
2. از امام علی(ع) و امام حسین(ع) روایت شده است: «شخصی نابینا از فاطمه دختر رسول خدا(ص) اجازه ورود خواست، پس فاطمه خود را از او پنهان کرد و در پس پرده رفت؛ پیامبر به او گفت: چرا خود را از او پوشاندی در حالی که او تو را نمیبیند؟ پس گفت: ای رسول خدا! اگر او مرا نمیبیند، من که او را میبینم و او بوی مرا استشمام میکند؛ پس پیامبر فرمود: گواهی میدهم که تو پاره تن من هستی».[19]
3. «رسول خدا(ص) از اصحابش پرسید که زن چیست؟ گفتند: عورت است [و باید از دیدگان نامحرمان پوشیده باشد]؛ فرمود: چه زمانی زن به پروردگارش نزدیکتر است؟، آنان ندانستند؛ پس فاطمه(س) آنرا شنید و گفت: زمانی زن به پروردگارش نزدیکتر است که درون خانه بنشیند؛ پس رسول خدا فرمود: همانا فاطمه پاره تن من است».[20]
4. امام علی(ع) فرمود: «نزد رسول خدا(ص) نشسته بودیم؛ ایشان فرمود: مرا خبر دهید که چه چیز برای زنان بهتر است؟ همگی از جواب درماندیم تا اینکه در نهایت متفرق شدیم؛ من به سوی فاطمه بازگشتم و از آنچه رسول خدا به ما گفته بود او را با خبر کردم و گفتم که هیچ کدام از ما جواب آنرا نمیدانستیم و از آن شناختی نداشتیم؛ پس فاطمه گفت: ولی من جواب آنرا میدانم؛ برای زنان بهتر این است که مردان را نبینند و مردان نیز آنان را نبینند؛ پس به سوی رسول خدا(ص) بازگشتم و گفتم: از ما درباره این پرسیدی که چه چیز برای زنان بهتر است؟ [باید بگویم:] برای زنان بهتر آن است که مردان را نبینند و مردان نیز آنان را نبینند؛ پیامبر فرمود: چه کسی تو را از این جواب با خبر کرد در حالیکه تو نزد منی؟ گفتم: فاطمه؛ پس رسول خدا از این مسئله به شگفت در آمد و گفت: همانا فاطمه پاره تن من است».[21] این روایت معروف با عبارت های گوناگونی که چندان تفاوتی در مضمون با هم ندارند، در منابع پرشماری از کتابهای حدیثی، اخلاقی و تاریخی شیعه و اهل سنت موجود است.[22]
5. در بخشی از روایت حادثه فدک آمده است که فاطمه(س) برای بیرون رفتن از منزل برقع (روپوش صورت) پوشیدند: «فَتَجَلْبَبَتْ بِجِلْبَابِهَا وَ تَبَرْقَعَتْ بِبُرْقِعِهَا»؛[23] فاطمه(س) جلباب (نوعی چادر) به سر نمود و روبند انداخت.
ب. دسته دوم از این روایات، روایت جابر بن عبداللَّه انصاری و عمران بن حصین و دیگران است که حکایت از آن دارد که آنها حضرت فاطمه صدیقه(س) و حتی زردی سیمای او را که بر اثر گرسنگی ایجاد شده بوده، دیدهاند.[24] از تعبیر حضرت زهرا(س) در این روایات، روشن میشود که ایشان معمولاً از پوشش «قناع»(مقنعه و چیزی که با آن سر را میپوشانند) در مقابل نامحرمان استفاده میکرده است.
همچنین از این تعبیر حضرت زینب(س) در مجلس یزید، معلوم میشود که آنحضرت و دیگر زنان اهل بیت از روبند استفاده میکردند: «ای یزید! آیا این عدالت است؟ ای پسر آزاد شدگان که زنان حره و کنیزان مملوک خود را در عقب پرده بنشانی و نگذاری چشم نامحرم به آنها بیفتد ولی دختران رسول خدا(ص) را پیش روی تو مانند اسیران باشند در حالی که هتک پوشش آنها کردی و پرده آنان را بدرى و روى آنان را بگشایى تا دشمنان آنان را از شهرى به شهرى ببرند».[25]
حضرت ام کلثوم در هنگام شهادت حضرت فاطمه(س) روبند بر روی زده بود و خطاب به قبر حضرت رسول اکرم(ص) میگوید: «بیرون آمد ام کلثوم از خانه در حالی که بر صورت روبندهای بود و دامن پیراهن عربی را بر خاک کشید و خود را در ردای جلالت و عصمت در آورده بود».[26]
دیدگاه فقها درباره زدن روبند
روایاتی که در مورد پوشیه و روبند نقل شده است، حداقل جواز از آن فهمیده میشود، و معلوم نیست که پوشاندن صورت از سوی حضرت زهرا(س) به عنوان واجب بوده یا مستحب. لذا به نظر بیشتر فقها، پوشاندن صورت به هر وسیلهای مانند پوشیه و روبند واجب نیست. چنانچه فقها با توجه به بخشی از آیه 31 سوره نور؛ یعنی «...وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیُوبِهِن...»(و [اطراف] روسریهاى خود را بر سینه خود افکنند [تا گردن و سینه با آن پوشانده شود])، فتوا به واجب نبودن پوشاندن صورت دادهاند.[27] هرچند برخی از فقها پوشاندن صورت را مستحب میدانند.[28]
به هر حال؛ باید به این نکته توجه نمود که؛ کسانی که پوشیه میزنند؛ یا مقلّد فقیهی هستند که پوشاندن ق
هدایت شده از منتظرالمهدی(عج)
رص صورت را واجب میداند و یا آنکه - نه به عنوان وجوب، بلکه به عنوان رفتاری مستحب یا مجاز - میخواهند که به هیچ مقدار در پریشانی خاطر جوانان دخالت نداشته باشند، علاوه بر اینکه با زدن پوشیه در رفت و آمد خود راحتتر باشند. لذا نباید هرکسی را که پوشیه میزند متهم به بدعتگزاری در دین و تحجّر نمود.
کلام امام علی(ع) درباره احکام الهی
امام علی(ع) میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى حَدَّ لَکُمْ حُدُوداً فَلَا تَعْتَدُوهَا وَ فَرَضَ عَلَیْکُمْ فَرَائِضَ فَلَا تُضَیِّعُوهَا وَ سَنَّ لَکُمْ سُنَناً فَاتَّبِعُوهَا وَ حَرَّمَ عَلَیْکُمْ حُرُمَاتٍ فَلَا تَهْتِکُوهَا وَ عَفَا لَکُمْ عَنْ أَشْیَاءَ رَحْمَةً مِنْهُ لَکُمْ مِنْ غَیْرِ نِسْیَانٍ فَلَا تَتَکَلَّفُوهَا»؛[29] به راستى که خدای تعالی واجباتى بر شما واجب گردانیده و حدودى معیّن فرموده است شما نباید آن واجبات را ضایع گذارید و از آن حدود تجاوز نمائید [که اگر کردید دچار بدبختى و عذاب میشوید] و مستحباتی براى شما وضع کرده پس از آنها [در حدّ توان] پیروى کنید، و چیزهایى را بر شما حرام ساخته پس هتک حرمت آنها نکنید، و به خاطر شما از چیزهایى صرف نظر نموده آنهم از روى رحمتش نه از روى فراموشى، پس خود را در مورد آنها به زحمت نیندازید».
درباره فهم و برداشت درست این روایت باید گفت:
انسانها نباید از حدود و مرزها و دستورات خداوند پیش بیفتند. و اینکه خداوند امورى را مسکوت نهاده است، نه از اینرو که فراموش کرده باشد و یا چشمپوشى صورت گرفته باشد، بلکه خواسته است مردم در آن امور آزاد و مختار و اهل انتخاب باشند؛ با توجّه به آن که میزانهاى کلّى مشخّص ارائه کرده است. بنابراین، لازم است مرزها شناخته و تفکیک شود و در این میان هر چند مهمترین موضوع، شناخت اصول کلّى عملى است؛ اصولى که پاسخگوى حرکت به سوى کمال و راهنماى عمل ایمانى است؛ ولی باید همه مرزها را پاس داشت تا به کمال رسید؛ یعنی هم باید مرزهاى کلّى را پاس داشت و هم مرزهاى جزئى را؛ زیرا گذشته از مقام عمل و اعتبارى که حد و مرزهاى جزئى نسبت به خود دارند، مقدّماتى براى حدود و مرزهاى بالاتر و مراتب والاترند؛ و در همه اینها نیز باید روح دین و هدف آن، که بندگى و عبودیت خدای تعالی است، حفظ گردد که حدود و اصول نیز در این جهت مقرّر شدهاند. هیچ منافاتی ندارد که حضرت زهرا(س) در برخی مواقع از پوشیه و روبند استفاده کند، تا آن بانوی بزرگ جهان، حریم عفاف و حجاب را به طور کامل رعایت کرده باشد. آنحضرت در عین آنکه حجاب کامل را رعایت میکرد، حجاب را انزوای زنان نمیدانست تا تکلّف و مشقتی برای او در زندگی اجتماعی و سیاسی پیش بیاید. از اینرو، در عرصههای مختلف اجتماعی و سیاسی شرکت فعّال داشت. بهعلاوه؛ مرزهای جزئی و حدود الهی را خود معصومان(ع) نیز تعیین میکنند و آنچه حضرت زهرا(س) به عنوان معصوم، درباره پوشاندن صورت انجام دادهاند، دست کم جواز این کار را میرساند و خود جواز و اباحه نیز در ردیف احکام الهی میباشد.
[1]. ابن فارس، أحمد، معجم مقائیس اللغة، ج 5، ص 465، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1404ق؛ مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 12، ص 213، تهران، مرکز الکتاب للترجمة و النشر، چاپ اول، 1402ق.
[2]. واسطی زبیدی، محب الدین سید محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج 2، ص 446، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1414ق.
[3]. فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ج 2، ص 620، قم، منشورات دار الرضی، چاپ اول، بیتا.
[4]. بستانی، فؤاد افرام، مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی-فارسی، ص 928، تهران، انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1375ش؛ لغتنامه دهخدا، واژه «روبند»؛ همچنین ر.ک: ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 1، ص 768، دار صادر، بیروت، چاپ سوم.
[5]. لغتنامه دهخدا، واژه «روبند».
[6]. ر.ک: لسان العرب، ج 1، ص 765؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص 820، دمشق، بیروت، دارالقلم، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق؛ قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج 7، ص 103، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ ششم، 1371ش.
[7]. مفردات ألفاظ القرآن، ص 686.
[8]. فرهنگ ابجدی عربی-فارسی، ص 249؛ حمیرى، نشوان بن سعید، شمس العلوم، ج 8، ص 5653، دمشق، دار الفکر، چاپ اول.
[9]. مطرزى، ناصر بن عبدالسید، المغرب فى ترتیب المعرب، ج 1، ص 267
📚منبع سایت اسلام کوئست
#جهادگرتبیین
هدایت شده از محمدتقی عارفیان
.
سلام و رحمة الله
امربهمعروف؟!
یعنی اگه بانویی خیلی حیا داشته باشه و حتی وجه و کفین رو از دید نامحرم بپوشونه کار خطایی کرده که باید امربهمعروف کنید؟!
بعد معروف در اینجا چیه که شما بهش امر کنید؟
نشان دادن صورت به نامحرم معروفه که شما بهش امر کنید؟!
گویا شما حکم رو اشتباه متوجه شدید
دربارۀ حجاب بانوان گفته شده جز وجه و کفین باید همه رو بپوشونن
یعنی اگه صورت و دستها (مچ و کف و انگشتان) رو نپوشونن گناه نداره
نه اینکه اگه اونها رو هم پوشوندن مرتکب منکر شدن!
نپوشاندن گردی صورت جایز است نه واجب!
مثل اینکه برای فرد مسلمان هفده رکعت نماز در شبانهروز واجب شده
حالا اگه کسی خودش رو ملزم کرد که نوافل رو بهجا بیاره باید برید بهش بگید فقط هفده رکعت بخون؟!
دربارۀ حجاب، سیرۀ حضرت فاطمۀ زهرا سلاماللهعلیها و دیگر مخدرات چی بوده؟
آیا صورت رو از نامحرم نمیپوشوندن؟!
مگه نشنیدید که حضرت زهرا حتی در برابر مرد نابینا هم حجاب گرفتن؟
نهتنها حجاب گرفتن که رفتن پشت پرده!
آیا باید حضرت زهرا رو هم ــ نستجیربالله ــ امربهمعرف کنیم؟!
اینها افراط نیست بزرگوار
سالها پیش زنان ایرانی همهشون برقع یا روبنده داشتن
متأسفانه الان برخی از مذهبیها هم حد شرعی رو رعایت نمیکنن چه برسه به دیگران!
برای اینکه اون حیایی که در بانوان قدیم بود کمکم از بین رفت
اول روبنده کنار رفت؛ بعد چادر؛ بعد مانتوها آب رفت و جلوباز شد و...
الان هم که کمکم کار به برهنگی و تننمایی کشیده
اللهم اهدنا الصراط المستقیم
واجعل عواقب امورنا خیرا
یا حق
هدایت شده از محمدتقی عارفیان
.
این تصویر مال دورۀ قاجار است
تقریباً پوشش همۀ زنان در بیرون از خانه اینطور بوده
هدایت شده از منتظرالمهدی(عج)
.
محتوایی #مرتبط جهت مطالعه 👇👇
✍مقدمه
قبل از ورود به اصل بحث متذکر میشوم که نوشتار حاضر در صدد توصیهی حجاب پوشیه به همگان نیست؛ در صدد انتقاد از این نوع پوشش هم نیست. نویسنده، اذعان دارد که حجابِ مورد توصیهی توضیحالمسائل، فصل الخطاب میزان پوشش بانوان محسوب میشود. اساسیترین نکتهای که در این چند سطر مورد بررسی قرار میگیرد، این است که آیا تجاوز از میزان و محدودهای که در اقوال فقها آمده است جایز است یا نه؟ ذکر این نکته نیز ضروری است که بحث حاضر به هیچ وجه جنبهی فقهی ندارد. بلکه از باب رعایت جانب احتیاطِ بیشتر است برای کسانی که طالب تقید بیشتر و حداکثری به دستورات دین هستند. به عبارت دیگر ما در صدد اثبات وجوب استفاده از پوشیه نیستیم بلکه در صدد اثبات بلا اشکال بودن استفاده از پوشیه، روبنده یا نقاب هستیم. دقت و توجه مضاعف به این مقدمه از بروز بسیاری از نظرات مخالف پیشگیری میکند. نکتهی آخر هم خطاب به عزیزانی است که بدون مطالعهی دقیق متن و به مجرد دیدن عنوان بحث، چشمها را بسته و دهان به انتقاد میگشایند. فراموش نکنیم که در بحث علمی مطلوب، باید اصل بحث و استدلالها مورد نقد و جرح قرار بگیرد.
زیادهخواهی در فضیلتها
یکی از مهمترین ویژگی های "فضیلت"، نامحدود بودن آن است. یعنی توانایی انسان برای کسب فضایل تا بی نهایت ادامه دارد و نمیتوان برای آن نقطهی پایانی در نظر گرفت. چرا که هرکس میتواند بالاتر از آن را هم کسب کند. لذا زیاده خواهی و حرص در کسب فضایل بیشتر، نه تنها پسندیده بلکه مایهی کمال و برتری است. چرا که روح انسان میل به نامحدود دارد و برای ارضاء این میل فطری، نیازمند جمع آوری رهتوشهی بیشتر است. اساسا تفاوت بین مراتب کمال از همین سنگین و سبک بودن کفهی فضائل نشأت میگیرد. پس زیادهروی در کسب صفاتی چون حجاب، شجاعت، عبادت، بردباری، شکر، ایمان، علم، حلم و... نه تنها مذموم نیست بلکه پسندیده و مطلوب است. اصلا افراط در این امور معنا ندارد. شاهد بر این مدعا عبادت حضرات معصومین ـ علیهم السلام ـ است. ما هرگز ـ العیاذباللهـ عبادت مولای متقیان امیر المؤمنین ـعلیهالسلامـ را افراط نمیدانیم، بلکه آن را لازمه ی کمال بالاتر و و روح نامحدود انسان میدانیم. اصولا خروج از حد اعتدال وقتی ناپسند است که به خروج از مسیر بندگی منتهی شود. اما زیادهروی در فضایل به تقویت بندگی کمک میکند. خلاصه اینکه اگر افراط، موجب خروج از مسیر تعالی و پیشرفت شود قطعا خطا است. اما اگر زیادهروی به معنای خروج از حداقلها و ترقی به حداکثرها باشد قطعا مطلوب است.
حجاب هم فضیلت است
با این مقدمه میتوان گفت: "زیادهخواهی در مقوله ی حجاب هم مطلوب و پسندیده است." چون اولا: حجاب نوعی فضیلت است و زیاده روی در فضایل پسندیده است. ثانیا: حیاءِ مضاعف، موجب می شود که پاسداری از حریم عفت و عفاف بیشتر و محکمتر شود. یکی از مهمترین و مطمئن ترین راه های حفظ مضاعف عفت، رعایت بیشتر حجاب است؛ چه در بعد پوششی و چه در ابعاد کلامی، شنیداری و... . ثالثا: تفاوت درجات حجاب، با همین کم و بیش کردن مقدار پوشش، نمایان میشود. توضیح آنکه یکی چون فاطمهی زهرا ـسلاماللهعلیهاـ در اعلا درجهی حجاب قرار دارد؛ تا آنجا که حتی در برابر نابینایان هم حجاب را رعایت میکند؛ یکی دیگر هم در درجهی اسفل حجاب قرار دارد و پوشش حداقلی شرعی را کافی میداند. البته هر دو درجه و درجات مابین این دو، حد شرعی را رعایت کردهاند و عندالله مأجورند. اما پر واضح است که میان حجاب حداکثری فاطمه ـسلاماللهعلیهاـ با حجاب حداقلی برخی متدینین، تفاوت از زمین تا آسمان است. اصلا همین زیادهرویها در زمینهی فضایل ـکه یک قطرهاش حجاب استـ، فاطمه را فاطمه کرد.
حجاب حداکثری
خواه ناخواه در لابهلای کتب روایی، به احادیثی بر میخوریم که یکی از فضایل زن را قرار نگرفتن در معرض دید نامحرمان از یک سو و چشم پوشی از نگاه به مردان نامحرم از سوی دیگر میداند. پیامبر اسلام صلى اللَّه علیه و آله به فاطمه سلام الله علیها فرمودند: "چه چیزى براى زن خیر و نیکو است؟" زهراى اطهر ـسلاماللهعلیهاـ عرضه داشتند: "زن، مرد نامحرمى را نبیند و مردِ نامحرمى هم او را نبیند." اگر ما پوشش بیش از وجه و کفین را افراط بدانیم چگونه این گونه روایات تفسیر میشوند؟ یا باید این روایات را منسوخ بدانیم؛ یا فاطمه را الگوی زنان امروزی ندانیم؛ و یا باید حجاب فراتر از وجه و کفین را به رسمیت پبپذیریم. چون حالت چهارمی به ذهن تبادر نمیکند، به نظرم حالت سوم معقولانهتر است.
جمع بین حضور اجتماعی و حجاب حداکثری
بعید میدانم کسی در عصر حاضر منکر حضور زن در جامعه باشد. چون زن امروزی برای ترقی و تکامل ناچار است در صحنههای متعدد حاضر باشد. حتی بستهترین خانوادههای مذهبی هم حضور زن را در جامعه مسلم میدانند. اما سؤال اساسی این است
هدایت شده از منتظرالمهدی(عج)
که چه طور میتوان روایت مخفی بودن زن از نگاه نامحرمان را با زن امروزی تطبیق کرد؟ با چه ابزاری میتوان زن کامل 1400 سال پیش را الگوی عملی زن امروزی قرار داد؟ از یک سو ممانعت از حضور زن در اجتماع منجر به عقبماندگی و تخطی از برخی مسئولیتهای شرعی میشود و از سوی دیگر، اعطاء مجوز حضور زن در انظار نامحرمان، با حدیث فوق ظاهرا در تناقض است. راه حل این تناقض چیست؟ هر چند سیاق حدیث فوق به وجوب اختفاء زن محجبه از دید نامحرم دلالت ندارد، اما به هر حال در جامعهی اسلامی کسانی هستند که تمایل دارند ضمن حفظ حجاب حداکثریِ مورد توصیهی زهرای اطهر ـسلاماللهعلیهاـ در جامعه نیز حضور فعال داشته باشد. اینجا است که ضروری میشود پوشش داوطلبان این نوع حجاب، مضاعف شود. یعنی این گروه باید چیزی بیشتر از حجاب متداول در جامعه را رعایت کنند. مثلا گردی صورت و مچها را نیز بپوشانند.
چرا پوشش صورت؟
ازدیاد روز افزون تعداد نگاههای آلوده در زمان حاضر و عدم رعایت حیطهی نگاه در جمعیت مردان به اصلاح مدرن!! این را میطلبد که صورت به عنوان زیباترین عضو بدن پوشیدهتر باشد. شاید در گذشتهها که مردان بهرهی بیشتری از غیرت داشتند و نگاه مستقیمشان به صورت زنان نامحرم کمتر بود، جا داشت که پوشاندن دائمی صورت مورد اشکال قرار بگیرد. حس ناموسپرستی پیشینیان، حتی دزد سر گردنه را هم متعهد و ملتزم به غض بصر میکرد. اما امروزه که التزام به این عقاید، کهنه پرستی تلقی میشود و حتی متشخصترین انسانها نگاه مستقیم به صورت نامحرم را ضروری میدانند چارهای نمیماند جز پوشاندن صورت. امروزیها نگاه نکردن به صورت را در هنگام خطاب بیادبی میدانند. وقتی دختران ما در دانشگاه، خیابان و بازار با اینچنین مردانی روبه هستند، آیا چارهای جز پوشاندن صورت میماند؟ در واقع پوشش صورت بازتاب، پاسخ و حرکتی است منفعلانه در برابر مردانی که به تقاضای محجبهها تن در نمیدهند. همان محجبههایی که طالب حجاب حداکثری مورد توصیهی فاطمهی زهرا ـسلاماللهعلیهاـ هستند. اگر همهی مردان، متعهد میشدند که متقاضیان حجاب حداکثری را به رسمیت بشناسند و در تعامل با این گروه غض بصر کنند، قطعا پوشش صورت ضرورت چندانی نداشت.
چرا پوشش صورت با پوشیه؟
ممکن است این سوال پیش بیاید که چه ضرورتی به استفاده از پوشیه، روبنده یا نقاب است؟ خانمها می توانند برای پوشاندن صورتشان از چادر استفاده کنند. مثلا با جمع کردن یا سفت گرفتن قسمت صورت چادرشان.
در پاسخ این سوال باید گفت که اگر کسی از داوطلبان حجاب حداکثری قادر است دائما به وسیلهی چادر این غرض را محقق کند، هیچ مانعی ندارد. اما در این فرض حداقل یک دست انسان درگیر است و باید به طور دائم یا موقت گوشهای از چادر را بگیرد. اگر کسی بنا دارد به طور دائمی از این روش استفاده کند، اولا: در برخی موارد خستگی توأم با زدگی را به دنبال خواهد داشت؛ و ثانیا: گاهی اوقات او به استفاده از دو دست نیاز پیدا میکند. مثلا هنگام خرید یا در آغوش گرفتن فرزند. اما استفاده از پوشیه ضمن حذف خستگی، دست و بال انسان را بازتر میکند و بانوان با آزادی بیشتر به امورات خود میپردازند و کارشان آسانتر میشود. در واقع پوشیه ابزاری است برای تسهیل در وصول به حجاب حداکثری.
البته ممکن است گفته شود به محض احساس نگاه آلوده، میتوان به طور موقتی با چادر صورت را پوشاند و نیازی به پوشیه نیست. اشکال این گفتار این است که اولا: شناسایی نگاه آلوده در بسیاری از موارد کار دشواری است. از کجا میتوان تشخیص داد که نامحرمِ نظارهگر به صورت من نگاه شیطانی دارد یا ندارد؟ ثانیا: بسیاری از نگاههای حرام مخفیانه انجام میشود. برای پیشگیری از این نگاهها چه باید کرد؟
پوشیه جلب نگاه میکند
در مورد جلب نگاه، باید این نکته مدنظر قرار بگیرد که طبق قرآن جلب یا تبرج جاهلی مذموم است. یعنی جلب نگاه مردان به زیباییهای جنسیتی ناپسند است. و الا اگر زنی از لحاظ انسانیت، شاخص و برجسته باشد، این نوع جلب توجه و برج قرار گرفتن مصداق آیهی "وَ قَرْنَ فی بُیُوتِکُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ الْأُولى" نیست. بلکه مصداق زنان برجستهای چون فاطمهی زهرا سلامالله علیها است که نه تنها در عصر خود بلکه در تمام عصرها نگاه مردان و زنان را به سوی خود و سجایای اخلاقی خود جلب میکنند. از دیدگاه اسلام دو نوع نگاه به زن وجود دارد. الف) نگاه جنسیتی: اسلام این نوع نگاه را مردود میداند و قرار گرفتن زن را به عنوان ابزاری برای بهرهکشی جنسی مردان تقبیح میکند. ب) نگاه شخصیتی: توجه به شخصیت و انسانیت زن مورد توصیهای اسلام است. با در نظر گرفتن این دو نگاه، میتوان نتیجه گفت که جلب نگاه مردان به جنبهی جنسیتی زن ممنوع است. اما جلب نگاه مردان به جنبههای شخصیتی زن جایز است.
با حفظ این مقدمه سؤال این است که آیا پوشیه، مردان را به جنبهی جنسی
هدایت شده از منتظرالمهدی(عج)
تی زنان متوجه میکند یا جنبهی شخصیتی؟ یا هیچکدام؟ مسلما با پوشیه، جنبهی جنسیتی زن در معرض دید مردان قرار نگرفته است. درست است که پوشیه باعث جلب توجه نامحرمان میشود؛ اما آیا نگاه به صورت پوشیده، محرک است؟ اتفاقا پوشیه پیام بالاتری دارد و حلقههای زنجیر نگاههای مستمر مردان را سست میکند و لرزه به نگاه مردان میاندازد. با تجربهی شخصی به این نکته رسیدهام که نگاه مردان به صورت دارای پوشیهی من به مراتب کمتر از 4 سال قبل است که پوشیه بر صورت نداشتم. دختران پوشیهای توقعشان اندکی بیشتر از خانمهای چادری فاقد پوشیه است؛ آنها به چیزی فراتر از حجاب معمولی میاندیشند. آنها با تأسی به برترین بانوی هستی، بهترین زن را کسی میدانند که هیچ نامحرمی آنها را ندیده باشد.
دقت به این نکته هم ضروری است که نگاه به صورتی سپید در لفافهای سیاه، جذابیت بیشتری دارد. جذابیت آنهم از نوع جنسیتی است نه شخصیتی. لذا بسیاری از پسران اذعان میکنند که دختران چادری جذابیت بیشتری برای ما دارند تا دختران مانکنی بیحجاب. برای تقریب به ذهن به این مثال توجه داشته باشید:
همیشه دندانهای سیاهپوستان جذابتر و زیباتر به چشم میآید؛ نه به خاطر سفیدتر بودن و تمیزتر بودن. بلکه به این خاطر که سفیدی در بین سیاهی چشمربا تر و زیباتر است. به طور کلی سپیدی در بین سیاهی جلوهی بیشتری دارد. با این مثال در صدد انکار چادر مشکی نیستم. غرض آن است که صرف وجود جذابیت، مجوز موجهی نیست برای مقابله با یک پوشش. بلکه باید پس از شناسایی جنسیتی یا شخصیتی بودن جذبه، به مقابله با آن جذابیت محرک پرداخت. اما این حقیقت، انکار ناپذیر است که صورت زنان سفید پوست ایرانی در چادر مشکی جذابتر و محرکتر دیده میشود.
صورت، جذابترین عضو بدن است. شاهد آنکه شعرا از خال صورت سرودهاند و عاشقان، اندر خم چشم و ابروی معشوق ماندهاند. لطافت صورت، اندازهی چشم و لب، فاصلهی ابروها، نحوهی چینش اعضای صورت و اندازهی گونهها از اصلیترین ملاکهای زیبا شناسی دختران محسوب میشود. بیشترین آرایش، مخصوص صورت است؛ لبخند زیبا و طنازی، اختصاص به صورت دارد؛ مهمترین عامل جذب مردان به دختران، صورت زیبا است. حال که سیاهی چادر، پس زمینه و بکگراند صورتی سپید و زیبا قرار گرفته است آیا جذابیت آن مضاعف نمیشود؟ برای کاهش چنین جذابیتی چه باید کرد؟ با این توضیحات آیا چادر مشکی با صورتی باز بیشتر نگاه نامحرمان را به دنبال خواهد داشت یا پوشیهای که جذابیت صورت را مخفی میکند؟ به نظر میرسد پوشاندن زیباییهای صورت از نگاههای تیز برخی مردان آخرالزمان برای طالبان حجاب حداکثری ضروری به نظر میرسد.
پوشیه و طرد از اجتماع
یکی از عمدهترین دلایلی که باعث میشود بانوان متدین نسبت به پوشیه تمایل کمتری داشته باشند، دید منفی جامعه نسبت به این نوع پوشش است. که نتیجهی آن به طور ویژه در دوستیابیها و روابط عمومی ظاهر میشود. عموم مردم به دوستی با شخصی که با پوششی متفاوت در جامعه ظاهر میشود تمایلی ندارند. چرا که این نوع پوشش را نشانهیتحجر و عقبماندگی میدانند. برخی از مردم هم از رویارویی با چنین اشخاصی واهمه دارند. التزام به پوشیه در جمعهای مذهبی آسانتر است. اما در دانشگاه، بازار یا اماکن تفریحی به دلیل همان نگاه منفی حضور با این پوشش برای همه آسان نیست.
برای حل این معزل باید به این نکته توجه داشت که اولا: ما پوشیه را به همه توصیه نکردهایم؛ مکررا تأکید میشود که پوشش وجه و کفین از حیث فقهی واجب نیست. به عنوان مثال شایسته است بانوان طلبه یا خانمهایی که همسرشان طلبه است، به طور ویژه از حجاب پوشیه استفاده کنند. چرا که بانوی طلبه یا همسر یک طلبه باید بیشتر از بقیهی مردم رعایت کند تا مردم یک درجه پایینتر باشند. ثانیا: به نظر میرسد این رفتار ما است که ما را از جامعه طرد میکند نه لباس ما. کسانی که با لباس در صدد جذب دیگران هستند به خاطر این است که رفتارشان جذابیت ندارد و با لباسهای رنگارنگ جبران نقیصهی جذاب نبودن رفتار را میکنند. اگر یک بانوی شیکپوش پوشیهای رفتار مناسب و جذاب داشته باشد، هیچگاه جامعه او را طرد نمیکند.
فرهنگسازی برای حجاب پوشیه
جامعهی کنونی ما هنوز در زمینهی پذیرش پوشش پوشیه به بلوغ لازم نرسیده است. این در حالی است که در بسیاری از کشورهای اسلامی این نوع حجاب در بین اقشار مختلف جامعه مرسوم و متداول است. در این کشورها حتی برخی از بانوانِ، با پوشیه در استودیوهای صدا و سیما حاضر میشوند و به اجرای برنامه میپردازند. هر پدیدهای برای نهادینه شدن، نیاز به فرهنگسازی اصولی دارد. صِرف ناهنجار شناخته شدن این نوع پوشش در عرف ایران، یا مناسب نبودن ظاهر این پوشش از دید برخی از مردم، یا مطرود بودن پوشیه، دلیل موجهی نیست برای عقبنشینی. اول هم باید از متدینین شروع کرد. اقناع دوستان و اقوام متدین میتوا
هدایت شده از منتظرالمهدی(عج)
ند کمک بزرگی باشد در زمینهی ترویج این فرهنگ. البته ارگانهای حکومتی فرهنگساز هم باید بخشی از برنامههای فرهنگی خود را به این مقوله اختصاص دهند.
نظرات برخی مراجع تقلید در خصوص پوشیه
هر چند در مسائل فقهی تشخیص موضوع و مصداق به عهدهی مکلفین است نه مجتهدین اما با این حال به عنوان حسن ختام نظر برخی مراجع در خصوص پوشیه تقدیم میگردد:
امام راحل(ره) در پاسخ به این پرسش که پوشیدن دستکش و زدن پوشیه و روبند در چه صورتی برای بانوان مستحب یا واجب است، میفرماید: "رعایت هر چه بیشتر حجاب مستحب است و در صورتی که پوشیده نبودن وجه، موجب رتبه و مفسده باشد، پوشاندن واجب است." منبع: احکام خانواده/ص286
حضرت آیتالله العظمی صافی گلپایگانی در پاسخ این سوال که نظر حضرت عالی در مورد مباح بودن، کراهت یا استحباب نقاب زدن (روبند) برای بانوان در جامعهی امروز چیست؟ فرمودند: "حفظ حجاب برای زن از امور واجبه است؛ و احتیاط واجب برای زن، مستور نمودن صورت است با هر وسیلهای که ممکن است. و الله عالم" جامع الأحکام/ج2/ص165
سوال از محضر آیتالله العظمی فاضل لنکرانی: آیا برای خانم ها روبند انداختن جایز است طوری که کاملا صورت آن ها پوشیده شود؟ پاسخ معظم له: "اشکال ندارد بلکه اگر برای حفظ عفت و عصمت باشد خیلی خوب است." منبع: جامع المسائل آیت الله فاضل/ج1
محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت ره: "پوشاندن دست و صورت زن [پوشیه] حتى بنابر عدم وجوب آن آیا از نظر شرع مقدس اسلام امرى مطلوب و پسندیده به شمار مىرود؟" پاسخ معظم له: "بله امرى راجح و مطلوب است؛ بلکه احتیاط واجب در پوشاندن صورت و دستها از نامحرم است." استفتاءات/ج4/ص174
محضر آیت الله العظمی تبریزی (ره): آیا پوشاندن صورت [پوشیه] و مچ دست و پاها بر زن واجب است؟ پاسخ معظم له: "باسمه تعالى؛ بر زن واجب است بدن خود را از نامحرم بپوشاند، و در وجه و کفّین هم احتیاط مستحب پوشاندن آن است، و الله العالم.... اگر خلقت زیبایى او به نحوى باشد که اگر قرص صورتش را نپوشاند جلب توجه نامحرمان مىکند واجب است شرعا آن را مانند زنهایى که پوشیه مىزنند بپوشاند" استفتاءات جدید/ج1/ص360و ص368
خاتمه
امیدواریم پدیدهی نامیمون بیحجابی از دامن دختران این مرز و بوم رخت بربندد و فرهنگ عفاف و حجاب جایگزین گردد. خدایا جامعهی ما را به سوی حجاب فاطمی و الگوپذیری از بزرگان دین رهنمون کن. پایان میبرم این کلام طویل را با جملهای زیبا؛ چرا که اگر در خانه کس است یک حرف بس است: "روبند نهادن به این معنا است که دیدن نادیدنیها در گرو قدری نادیدنی شدن است"
http ://sadrismm .blog .ir/post/pooshiye1
✍سید محمدمهدی صدری
#جهادگرتبیین
هدایت شده از محمدتقی عارفیان
.
حتی زنان اروپایی در سدههای گذشته حجابی بهمراتب بهتر از حجاب امروزی جامعۀ ما داشتند.
حجاب نهتنها در همۀ ادیان ابراهیمی وجود داشته، که نشانۀ عقل و عفت و حیا بوده است.
زنان اروپایی هم حجاب داشتند؛ اما شیاطین دستبهکار شدند و برای رسیدن به اهداف پلید دنیایی و استعماری و استکباری، زنان را به برهنگی کشاندند.
اگر بخواهید دربارۀ تاریخ پوشش زنان در کشورهای دیگر اطلاعاتی داشته باشید، دیدن و خواندن این دو مطلب که در وبگاه راسخون بارگذاری شده، خوب است 👇
تاريخچه پوشش در جهان (۱)
B2n.ir/r30892
تاريخچه پوشش در جهان (۲)
B2n.ir/d60161
#حجاب_نشانۀ_عقل_و_عفت_و_حیاست
هدایت شده از منتظرالمهدی(عج)
👌چرا خطر امثال مهدی نصیری و شهاب حائری و حسین قدیانی و... از خطر ضد انقلابها بیشتر است ؟
🔰به همین دلیل پاسخ به شبهه افکنی های آنها در اولویت باید باشد
👇👇
هدایت شده از منتظرالمهدی(عج)
#پاسخ_مرتبط
مهدی نصیری را چگونه بفهمیم؟
مهمترین افراط سیاسی مهدی نصیری و ناصواب اندیشی پرتناقض او را میتوان مربوط به بدفهمی نسبت به جایگاه سیاسی ولی فقیه و الگوی ولایت فقیه دانست، تناقضهای عجیب او نشان میدهد مبانی دینی و فقهی دربارۀ این موضوع را نمیفهمد.
ذبیحالله نعیمیان در یادداشتی نوشت: در مواجهه با شخصیتهای فعال سیاسی، 2 امر همواره مورد نیازند و پرداختن به یکی کفایت از دیگری نمیکند. یکی فهم سخنان و مواجهۀ انتقادی با آنها و دیگری شناخت شخصیت آنها. شخصیتشناسی مهدی نصیری نیز در مواجهۀ انتقادی با سخنان او اهمیت کلیدی دارد. اما خیمۀ شخصیتشناسی را نمیتوان بیضابطه برپا کرد. در غیر این صورت، چه بسا به آن شخصیت جفای برود و نیز آن شخصیت را نادرست بفهمیم.
مهدی نصیری شخصیت پرکار و به یک معنا شلوغی است. او هفتگی و روزانه به دنبال سوژۀ جدیدی است که دربارۀ آن سخن سرایی کند. شلوغی فعالیت او و نیز شلوغ کاری او در برساختن هجمه های آشکار علیه نظام اسلام و رهبری انقلاب ما را به فهم ضابطه گرایانۀ شخصیت او دعوت میکند. از این رو، فهم نادرست از او ، میتواند موجب جفایی بر او شود.
فعالان رسانهای معمولاً از این ظرفیت برخوردارند که از هیچ هیاهوآفرینی کنند. اما اگر فعال رسانهای از سابقهای طلبگی برخوردار باشد، ظرفیت بیشتری برای این کار دارد و مهدی نصیری نیز از آنهاست. بلکه، ظرفیتهای افزونتری چون فعالیت انقلابی نیز دارد. این ظرفیتها به خودی خود نه خوبند و نه بد. اما هیاهوآفرینی از هیچ و بلکه بدفهمی و وارونه نگری است که همیشه ذهنیت سوز است. کارنامۀ چند سال اخیر نصیری چنین نشان داده است. این مشکل از کجاست؟ و تا کجا میتواند ادامه یابد؟
1. محدود تحصیلات حوزوی نصیری جرأت و جسارتی در فهم او از غرب و اسلام تمدنی برایش ایجاد کرد که زمانی شمشیر علیه مدرنیته کشید. این گام بزرگ همراه با ناپختگیهای متعددی از جانب او بود. این ناپختگیهای پیشین او باعث شد که افراطگرایی نوینی در دورۀ اخیر فعالیتهای وی شکل بگیرد و او را در بازکاوی معرفتی و هنجارسنجی مدرنیته، حیرت زدۀ غرب کند و در آغوش فهمهای ناصواب جدیدی گرفتار سازد.
2. مهدی نصیری فعال رسانه ای است که پس از مدتی سرخوردگی سیاسی ـ رسانهای برآمده از ذهنیت خاص خود او، بار دیگر سری به حوزه زد. این گونه سر زدن خسته، شتابان، سردرگم و بی ضابطۀ علمی به حوزه، مسأله آفرین است. چرا که کسانی چون او مسألههایی دارند که پاسخش را در ضمن پرسش ناخودآگاه یا خودآگاه خود تعریف میکنند. مطالعاتی میکنند که لزوماً سیری طبیعی ندارد. برخی افراد در چنین بازآموزیهای عجولانه، گوش مناسب برای بسیار شنیدن عمیق ندارند.
دست کم درباره نصیری اطمینانی به شنیدن عمیق نداریم. در هر حال، این گونه بود که تمایل افراطی او به مکتب تفکیک رغم خورد و تبدیل شدن نصیری به شمشیری آتشین و رسانه محور علیه رهاورد اهل فلسفه پدیدهای خاص شد. اما پس از مدتی، تب این درد آتشین در او در فضای رسانه ای فرو نشست. البته از آغاز هم معلوم بود که او با بنیه علمی محدود و نسبتاً غیر آکادمیک و با رویکردی رسانهای بتواند میاندار چالشهای نظری اهل فلسفه و اهل تفکیک شود. بهتر آن بود که این نزاع های علمی را به محافل علمی واگذار میکرد.
3. تأثیرپذیری مهدی نصیری به عنوان یک طلبه باهوش اما با کارنامۀ متوسط از مکتب تفکیک را میتوان در یک مفهوم برجسته کرد: تمایل شدید او به "قطعیت بسندگی". این مبنای معرفتی در اخباریان هم بود. اما نصیری همۀ مبانی اخبارگری را استفاده نکرده است. اما این مبنا هم در اخباریان و هم در مکتب تفکیک برجسته است. تأثیر این مبنا در حیرت نامه او برجسته است.
نتیجۀ این گزارۀ معرفت شناسانه بسیار بزرگ است. او با این مبنا عمدۀ فتوای فقها را از آن جهت که بر ظنون (و البته ظنون معتبر) تأکید دارند، کنار میگذارد و به تشکیل شورای فقهی با بهرهگیری از معیار کارآمدی سنجی (بخوانید با ظنون جدید مدرن و پست مدرن) دعوت میکند. این مبنای سطحی را میتوان مبنای شخصیت جدید او دانست که در تقابل با نظام اسلامی، رهبری نظام، فتاوای فقها و مراجع بر اساس آن مشی میکند.
4. نصیری در تجربه سابق سیاسی سراسر شور و دغدغه شده بود. کارنامۀ دغدغههای سیاسی او از یک سو با حمایت پررنگ از رهبری آیتالله خامنهای رنگ خورده بود و از سوی دیگر با عدالتگرایی و افشاگری مفاسد صفا گرفته بود. کار رسانهای ـ شبه علمی دربارۀ مکتب تفکیک شاید درد و دغدغۀ او را التیمام نبخشید و باید دوباره به ساحت سیاست باز میگشت. نیازی نیست به انگیزه خوانی نسبت به شخصیت او بپردازیم یا او را جاهطلب بدانیم. فهم سخنان او میتواند ما را به آسیبشناسی او رهنمون کند و حتی میتواند آیندۀ او را نشان دهد. او افراط هایی را رغم زده است که بعید است خود او نیز در آینده به آنها بتواند پایبندی نشان دهد.
👇👇
هدایت شده از منتظرالمهدی(عج)
5_ مهمترین افراط سیاسی او و ناصواب اندیشی پرتناقض او را میتوان مربوط به بدفهمی نسبت به جایگاه سیاسی ولی فقیه و الگوی ولایت فقیه دانست. جو هجمه به رهبری نیز او را در این تهور سیاسی کمک میکند. تناقضهای عجیب او نشان میدهد مبانی دینی و فقهی دربارۀ ولایت فقیه را نمیفهمد. اما شاید مسائل مربوط به میدان سیاسی است که این بدفهمیها را در او برجسته میکند. سخنان او برآمده از شور سیاسی اوست که دو، سه دهۀ قبل شکل گرفته است. مهم ترین بدفهمی او از میدان سیاست مربوط به فهم کیفیت و روش رهبری آیتالله خامنهای است. شاید از همین بدفهمی است که مبانی ولایت فقیه را نیز بد میفهمد.
7. مهدی نصیری در دوران تصدی کیهان و بعد در صبح، این میل را داشته است که همۀ امور مهم با محوریت رهبری حل و فصل شود. او دوست داشته و انتظار داشته است که اگر آیتالله خامنهای از پیگیری برخی مفاسد توسط او خشنود میشده و او را ترغیب میکرده است، حتماً خود او نیز باید مستقیماً به قلع و قمع خطاکاران بپردازد. او دید که در دادگاه تبرئه شد. اما مفسده کاران به دادگاه مد نظر او کشیده و محکوم نشدند. آرام آرام به این نتیجه رسید که اینها همه به رهبری ولی فقیه زمان برمیگردد.
8. ولایت فقیه جایگاه دینی رفیعی دارد و اختیارات وسیعی برای او در نظر گرفته شده است. اما مشکل نصیری این بود که فکر میکرد همه کارها باید مستقیماً توسط رهبری انجام شود و اگر پرونده بزرگی به نتیجه مورد قبول او ـ و در مواردی به نتیجه دلخواه بسیاری از دلسوزان نظام ـ نرسید، پس مشکل به رهبری برمیگردد.
اما او وسعت کارها را نادیده میگیرد و به رغم آن که به بسیاری از مسائل سیاسی آشنایی دارد، اما اقتضائات مدیریت کلان در دوران جدید را نمیفهمد. آری چند سال قبل در مصاحبهای خود قبول کرده بود که نگاه مصلحت شناسانه در سطح کلان میتواند نگاه دیگری را ارائه دهد. اما گویا به صورت کامل و درست نتوانسته است این مسأله را به صورت جدی بفهمد. روشن است که عدم تجربۀ مدیریتی او در نظام، زمینۀ چنین فهم و درکی را از او گرفته است.
9. بسیاری هستند که از سخنان تند و بی پروای حیرت بنیاد مهدی نصیری خوشحال میشوند و گفته و ناگفته از او حمایت میکنند. اما تجربه نشان داده است که چنین سخنان تند، سطحی، با جاذبۀ محدود زمانی و تکراری امکان دوام و بازتاب طولانی نخواهند داشت. به طور نمونه، مگر تقی زاده آن طلبه مشروطه خواه پرهیاهو در اواخر عمر نسبت به تندروی خود اظهار ندامت نکرد. مهم نیست که تاریخ مصرف امثال مهدی نصیری و شهابالدین حائری تا مدتی است که اهل فتنه می خواهند به تضعیف رهبری آیتالله خامنهای بپردازند.
حتی مهم نیست که سخن پردازیهای امثال نصیری چقدر دوام مییابد. چراکه بسیاری از مخاطبان میدانند که این سخنان از جنس کف روی آبی است که جوهری عمیق ندارد. به تعبیر دیگر، بخشی از ارزش سخنان به شخصیت با ثبات و عمیق افراد برمیگردد. گو آن که، نیاز به تأمل در آنها و پذیرش یا ردّ آنها سر جای خود محفوظ است.
در مجموع، رویکرد "قطع بسندگی در معرفت دینی" پای کجی است که دستاورد مکتب تفکیک برای نصیری بوده است. اما روشن است که این رویکرد غیر عرفی نمیتواند بر سراسر فکر و مهم تر بر همۀ ابعاد شخصیت او حاکم شود و او خود توان التزام کامل به آن را ندارد. اما این پای کج یا شکسته او را در دام یا باتلاق حیرتی افکنده است که تصور میکند متعلق به عصر غیبت است.
اما در واقع، اوست که دچار حیرت شده است. به تعبیر دیگر، جامعۀ دینی و نخبگان اصیل دینی ـ سیاسی بسیار فراتر از چنین دام و دانههایی اند. بیجهت نیست که شخصیتهای بسیاری را سراغ داریم که سخنان پر شور و شر امثال نصیری ها آنان را به خنده میاندازد و در فکر آن میافتند که امثال او چه میگویند و چرا چنین در رسانهها میسرایند؟
دام و باتلاق دوم نصیری بدفهمی نسبت به تقسیم کار رهبری و دیگر کارگزاران است. او نه فهم درستی نسبت به سیاستهای کلان نظام از خود نشان داده است و نه فهم درستی نسبت به اقدامات کارگزاران. ازاین رو، شوری دستکم در ظاهر عدالت خواهانه از خود نشان میدهد. او تصور میکند که رهبری باید همۀ کارهای کارگزاران را پاسخ گو باشد و همۀ کارهای درست و نادرست آنان به پای او نوشته شده است. این فهم نادرست و تخیلات سلسله وار او دربارۀ رهبری، گمان استبداد دینی را در او زنده میکند.
مشکل مهدی نصیری چندلایه و از سنخ معرفتشناسانه است. لیکن این مشکلات چند لایۀ معرفتی بنمایۀ شخصیتی مهدی نصیری را تشکیل داده است. بی جهت نیست که ظرفیتهای حیرت شبه دینی او در لباس مدرنیته یا پست مدرنتیه به تناسب نیاز او و موجهای سیاسی، میتواند همۀ هویت و فهم دینی را در چالش فرود برد و تمام هنجارهای دینی را به بهانۀ نقش حاکمیت در آنها به سخره کشد.
✍منبع فارس
#جهادگرتبیین
هدایت شده از منتظرالمهدی(عج)
.
👊 دشمن شناسی از لحن گفتار
📖 «أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَنْ لَنْ يُخْرِجَ اللَّهُ أَضْغَانَهُمْ * وَلَوْ نَشَاءُ لَأَرَيْنَاكَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِيمَاهُمْ وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فِي لَحْنِ الْقَوْلِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ أَعْمَالَكُمْ* » (حضرت محمد صلوات الله علیه و آله، 29 و 30)
👈 آيا كسانی كه در دلهايشان بيماری است گمان كردند که خدا كينههايشان را ظاهر نمیكند؟! * و اگر ما بخواهيم آنها را به تو نشان میدهيم تا آنها را با قيافههايشان بشناسی، هر چند میتوانی از طرز سخنانشان (لحن گفتارشان) آنها را بشناسی، و خداوند اعمال شما را میداند.
✍️ در قیامت مجرمان به صورتهایشان شناخته میشوند: «يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ / الرّحمن، 41»؛ اما خداوند متعال نمیخواهد که در دنیا گناهان در شکل صورتها نقش بندد؛ چرا که اولاً گناهکار رسوا نشود و امکان بازگشت و اصلاح داشته باشد و ثانیاً مردم بتوانند با یک دیگر تعامل داشته باشند و ...، لذا صورت ظاهری مؤمن و کافر - متقی و فاسد و ... به یک شکل است؛ اما «مجرم» با «دشمن» متفاوت است و «دشمن» باید شناخته شود، لذا مرض قلبی و کینۀ دشمنان را با «طرز سخن - لحن گفتارشان» آشکار میسازد تا «دشمنشناسی» برای همگان ممکن باشد.
📍از دشمنانی چون نظامات سلطه گرفته تا افراد عادی، با «لحن کلام و طرز گفتارشان» شناخته میشوند. این گروه، همیشه با تکبر، تمسخر، تحقیر، بغض، کینه، حرص، بیادبی و اهانت سخن میگویند!
@xshobhe
👇👇👇
هدایت شده از جان من و سید علی💕
34.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⏰📀 بیست دقیقه درباره تناقضات عجیب مهدی نصیری
❌مهدی نصیری نماد یکی از کسانی است که در سالهای گذشته تناقضات زیادی داشته، بدون آنکه توضیح قانع کننده ای در این باره به مخاطب بدهد.‼️
✅ در این کلیپ تناقضات او را بررسی کرده و ضمن مقایسه شخصیت او با شهید مجید قربانخانی توضیح داده ایم که چگونه یک فرد مدعی انقلابی گری به این نقطه رسید و در مقابل یک جوان لوطی جنوب شهری که نصف او سن داشت، به مقام شهادت رسید.
اللهم اجعل عواقب الامورنا خیرا .