eitaa logo
🖤شهید محمودرضا بیضایی🖤
967 دنبال‌کننده
16هزار عکس
6.4هزار ویدیو
10 فایل
‹بِسـم‌ِرَب‌ِّالحُسَـیْن🌱› صلی‌اللّٰـه‌علیک‌ِیـٰافاطمـةالزهـرا♥𐇵!' . «امام‌زمـان(عجل‌اللّٰه)امروزسرباز باهـوش‌وپـای‌کارمی‌خواهند؛ آدمی‌که‌شجـاع‌ومردمیدان‌باشـد.» #شـهیدبیضائی🎙!" . ◞پشت‌سنگر: @etlaeatkanal
مشاهده در ایتا
دانلود
🔖فرازی از وصیت نامه شهید علی تجلایی: 🌷اگر میخواهی محبوب خدا شـوی گمنام باش کار کن برای خدا نه بـرای معروفیت... ▪️نفر‌‌ چهارم از چپ شهید علی تجلایی @mahmoodreza_beizayi
🖤شهید محمودرضا بیضایی🖤
چرا #ابراهیم_هادی؟🌹 🗣نویسنده کتاب 👇👇👇
نوزدهم ادامه ی شکستن نفس🌺 👇👇👇 💢خشکم زد. با چشماني گرد شــده و با تعجب گفتم: ديگه فوتبال بازي نکنم؟! يعني چي، من تازه دارم مطرح ميشم!! 💢گفت: نه اينکه بازي نکني، اما اينطوري دنبال فوتبال حرفه اي نرو. 💢گفتم: چرا؟! 💢جلو آمد و مجله را از دســتم گرفت. عکسم را به خودم نشان داد و گفت: اين عکس رنگي رو ببين، اينجا عکس تو با لباس و شورت ورزشيه. اين مجله فقط دست من و تو نيست. دست همه مردم هست. خيلي از دخترها ممکنه اين رو ديده باشن يا ببينن. بعد ادامه داد: چون بچه مسجدي هستي دارم اين حرف ها رو ميزنم وگرنه کاري باهات نداشتم. تو برو اعتقادات رو قوي کن، بعد دنبال ورزش حرفه اي برو تا برات مشکلي پيش نياد. 💢بعد گفت: کار دارم خداحافظي کرد و رفت. 💢من خيلي جا خوردم. نشستم و کلی به حرف هاي ابراهيم فکر کردم. از آدمي که هميشه شوخی ميکرد و حرف های عوامانه ميزد اين حرفها بعيد بود. 💢هر چند بعدها به سخن او رسيدم. زماني که ميديدم بعضی از بچه های مسجدی و نمازخوان که اعتقادات محکمی نداشتند به دنبال ورزش حرفه ای رفتند و به مرور به خاطر جو زدگی و... حتی نمازشان را هم ترک کردند! فردا ساعت 20 الشهدا @mahmoodreza_beizayi
💚سلام و صبح بخیر بـہ امام زمانم!✋ 💚آقا سلام می دهم از جان و دل به تو🌺 💚تا اینکه بشنوم «و علیک السّلام» را 🥀 💚یقین دارم صدایم را میشنوی و سلامم را پاسخ میدهي☘ 💚 الشهدا @mahmoodreza_beizayi
✍شهید حسین پور جعفری شهیدی ڪه حاج قاسم همیشه او را با نامِ کوچک «حسین» صدا میزد و میگفت: «اگر دو نفر در این دنیا من را حلال کنند من میتوانم شهید و وارد بهشت شوم؛ یکی خانمم و دیگری، حسین است.» کسیکه خیلے وقت‌ها به خاطر مشغله کاری اش، قبل از اذان صبح دم در خانه حاج قاسم منتظر مے‌ایستاد.. حتی یک کارتن در ماشین داشت که نماز صبحش را روی آن میخواند و منتظر حاجی میماند!! موقع بازگشت هم وقتے مطمئن میشد حاج‌ قاسم داخل خانه شده است به منزل خودش برمیگشت. الشهدا @mahmoodreza_beizayi
لبخدت در ❤️م غوغا میکند... چه زیبا فارغ از هیاهوی جهان آرام گرفته ای و میخندی❣ @mahmoodreza_beizayi
🖤شهید محمودرضا بیضایی🖤
#کتاب_سلام_بر_ابراهیم1 #قسمت نوزدهم ادامه ی شکستن نفس🌺 👇👇👇 💢خشکم زد. با چشماني گرد شــده و با ت
بیستم یدالله🌺 👇👇👇 💢ابراهيم در يکي از مغازه هاي بازار مشــغول کار بود. 💢يك روز ابراهيم را در وضعيتي ديدم که خيلي تعجب کردم! دو کارتن بزرگ اجناس روي دوشــش بود. جلوي يک مغازه، کارتن ها را روي زمين گذاشت. 💢وقتی کار تحويل تمام شد، جلو رفتم و سلام کردم. بعد گفتم: آقا ابرام براي شما زشته، اين کار باربرهاست نه کار شما! 💢نگاهي به من کرد و گفت: کار که عيب نيست، بيکاري عيبه، اين کاري هم که من انجام ميدم براي خودم خوبه، مطمئن ميشم که هيچي نيستم. جلوي غرورم رو ميگيره! 💢گفتم: اگه کســي شــما رو اينطور ببينه خوب نيســت، تو ورزشكاري و... خیلی ها ميشناسنت. 💢ابراهيــم خنديد وگفت اي بابا، هميشــه كاري كن كه اگه خدا تو رو ديد خوشش بياد، نه مردم. ، فردا ساعت ۲۰ @mahmoodreza_beizayi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رفیق شهید من ... ازاین همه رفیق که دارم یه رفیق هست که هرلحظه باهامه وحواسش بهم هست وتنهام نمیزاره موقع تنهاییام باهاش درددل میکنم شریک شادیاوغم هامه ووقتی کارم گیره ازاون میخوام کمکم کنه .یه رفیق ... یه رفیق شهید @mahmoodreza_beizayi
ﺗـااربعین ﻧﮕﺮﺍﻧﻢ... ﻧﮕﺮﺍﻧﻢ ﻧﮑﻨﺪ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻤﺎﻧﻢ !😔 ﻧﮑﻨﺪ ﺑﻐﺾ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﻏﻢ ﻧﻪ ﺑﺒﺎﺭﺩ ﻧﻪ ﺑﮑﺎﻫﺪ ﺍﺑﺪ ﺍﻟﺪﻫﺮ ﺑﻤﺎﻧﺪ ؟ ؟ﻧﮑﻨﺪ ﺍﺷﮏ ﻧﺮﯾﺰﻡ ؟😞 ﻧﮑﻨﺪ ﮐﺮﺏ ﻭ ﺑﻼ ﺭﺍ ﻧﺪﻫﯽ🕌 ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺭﺑﺎﺏ ؟ نکند باز بمانم ؟ ﻧﮑﻨﺪ ﺑﺎﺯ ﻧﺨﻮﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﺣﺮﻡ ﺍﻫﻞ ﺣﺮﻡ ﻣﯿﺮ ﻭ ﻋﻠﻤﺪﺍﺭ ﻧﯿﺎﻣﺪ ؟😭 ﻧﮑﻨﺪ ﭘﺎﯼ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺣﺮﻣﺖ ﺑﺎﺯ ﺑﻤﺎند ﺑﻪ ﺩﻟﻢ ﺣﺴﺮﺕ ﻭ ﺁﻫﺶ؟ ﻧﮕﺮﺍﻧﻢ ﻧﮕﺮﺍﻧﻢ ﻧﮑﻨﺪ ﺩﯾﺮ ﺷﻮﺩ ﺟﺎ بمانیم. نکند دیر شود جا بمانیم ...💔 •‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌السلام علیک یا اباعبدالله الحسین الشهدا @mahmoodreza_baezayi
من خدایی دارم، کہ در این نزدیکی است نہ در آن بالا ها : )🦋 مهربان ، خوب ، قشنگ! گاه‌گاهی سخنی میگوید با دل کوچك من، ساده تر از سخن ساده من او مرا میفهمد ، او مرا میخواند ، او مرا میخواهد !♥️ @mahmoodreza_beizayi
🖤شهید محمودرضا بیضایی🖤
#کتاب_سلام_بر_ابراهیم1 #قسمت بیستم یدالله🌺 👇👇👇 💢ابراهيم در يکي از مغازه هاي بازار مشــغول کار بود.
بیست و دوم ادامه ی یَدُالله🌺 👇👇👇 💢مدتی بعد يكی از دوستان قديم را ديدم. در مورد كارهای ابراهيم صحبت ميكرديم. 💢ايشان گفت: قبل از انقلاب يك روز ظهر آقا ابرام آمد دنبال ما. من و برادرم و دو نفر ديگر را برد چلوكبابی، بهترين غذا و سالاد و نوشابه را سفارش داد. خيلي خوشــمزه بود. تا آن موقع چنين غذائی نخورده بودم. 💢بعد از غذا آقا ابراهيم گفت: چطور بود؟ 💢گفتم: خيلی عالی بود. دستت درد نكنه 💢گفت: امروز صبح تا حالا توی بازار باربری كردم. خوشمزگی اين غذا به خاطر زحمتيه كه برای پولش کشیدم!! بعد،فردا ساعت 20 الشهدا @mahmoodreza_beizayi
ای نفسِ صبحدم ،گر نهـے آنجا قدم خستہ دلم را بجو،در شِکنِ موی دوست جان بِفِشانم زشوق ،در ره باد صبا گربرساند بہ ما،صبح دمے بوی دوست الشهدا @mahmoodreza_beizayi
🌨☔️🌨🌳☔️🌨🌳☔️🌨 💥 🌳درخت را ! قبل از اینکه شاخه🌾 اش زیبایی نور را کند، 🌴ریشه اش را لمس کرده گاه برای رسیدن به نور☀️ باید از تاریکی🌑 ها گذر کرد ... 🌲نه گل 🌸باش تا اسیر شوی نه باران🌨 تا در خاک فرو روی باش تا گل از تو بروید و باران☔️ به تو ببارد ... 📚 الشهدا @mahmoodreza_beizayi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تلخ‌ترین خاطره یک دختر شهید گفت بگو باباتون بیاد ولی ما بابا نداشتیم😔 گفت‌وگو با فرزند شهید مدافع حرم مهدی قاضی‌خانی در مستند ملازمان حرم قیمت این لحظه چند؟! 🖤 الشهدا @mahmoodreza_beizayi
از دوست داشتنی هایت... هر چه بیشتر کنی حسین تر میشوی! بعد از زنده‌ تر میشوی... @mahmoodreza_beizayi
🌺شهید ابراهیم هادی میگفت: 💠 حریم زن با چادر حفظ میشه. همچنین اگر خانم ها حریم رابطه با نامحرم رو حفظ کنند، خواهید دید که چقدر آرامش در خانواده ها بیشتر میشود. 🔰 بله ! طبق آیه های قرآن و فرمایشات ائمه ی معصومین و حضرت زهرا علیه السلام ⬇️ 💠 بهترین زنان کسانی هستند که خود را از نامحرم مستور نگه می دارند و تقوا پیشه میکنند و نزدیک به نامحرم نمی شوند و هیچ مراوده ای با هم ندارند و قلب خود را بیمار و گرفتار هوس نمی کنند و تنها درحد ضرورت و اختصار آن هم خیلی کم که اصلا به چشم نمی آید ارتباط می گیرند. 💠 و آن حد و حدودی که خداوند و ائمه ی معصومین فرمودند را به خوبی چه در فضای مجازی چه در فضای واقعی کاملا و به جد رعایت می کنند و باعث ایجاد فتنه و آسیب در خانواده ها نمی شوند 💠 تا به آن سعادت جاودانه که در دنیا و آخرت از آن نام بردند ، دست پیدا کنند. شادی روحش صلوات🌹 الشهدا @mahmoodreza_beizayi
•"💜🌼"• ↫همیشہ ڪہ شهادتــ♡ بہ "رفتݩ👣" نیستـــ ❌ ↫گـاهے شهادتـــ در "ماندݩ" استـــ••• ↫گاهے شهادتـــ با زیر آتش🔥دشمن "سوختن" میسر نمے شود••• با هر روز " سوختن و ساختن" در این دنیـ🌏ـا میسر مے شود••• ↫همیشه ڪہ شهادتـ♡ بہ "خونے"💔 شدن نیستـــ ↫گاهے شهادتـــ بہ ⇦"خاڪے"⇨ شدن استـــ••• ↫و شهادتـــ بہ "آسمان رفتن نیستـــ" ڪہ بہ "خود آمدن" استـــ••• و براے شهید شدن نیازے بہ "باݪ"🕊 ندارے ↫بݪڪہ نیاز بہ "دݪ" ♥️دارے••• و شهادتـــــ🍃 ! رحمتـــ خاص خداستـــــ✨ و بارانے🌧 استـ ڪہ بر هر ڪس نمی بارد با ما همراه باشید🌴
🌷 🔸 سنــگــرے اســٺ آغــشــٺہ بــہ مَــن 💘ڪــہ اگــر آن را نَــڪُــنـیـد ❌ 🍃بــہ خــون مَــݩ ڪـرده ایــد..😔 💙••♡ 🌸••♡ 🥀••♡ الشهدا @mahmoodreza_beizayi
🖤شهید محمودرضا بیضایی🖤
#کتاب_سلام_بر_ابراهیم1 #قسمت بیست و دوم ادامه ی یَدُالله🌺 👇👇👇 💢مدتی بعد يكی از دوستان قديم ر
M.soltani: شهیدمحمودرضابیضایی 🌼بسم الله الرحمن الرحیم🌼 معمولا توی اتاق پذیرایی درس می‌خواندیم. پذیرایی‌مان، اتاق بزرگی بود که فقط مواقعی که مهمان داشتیم و مواقعی که می‌خواستیم درس بخوانیم اجازه ورود به آن را داشتیم! یک شب بعد از نصفه شب برای درس خواندن به اتاق پذیرایی رفتم و دیدم محمودرضا قبل از من آنجاست. اما درس نمی‌خواند. به نماز ایستاده بود. آن موقع دوازده سیزده سال بیشتر نداشت. جا خوردم. آمدم بیرون و به اتاق خودم رفتم. فردا شب باز محمودرضا توی پذیرایی بود و نشد آنجا درس بخوانم. چند شب پشت سر هم همینطور بود؛ محمودرضا بعد از نیمه شب بلند می‌شد می‌آمد توی اتاق پذیرایی و به نماز می‌ایستاد. هر شب هم که می‌گذشت نمازش طولانی‌تر از شب قبل بود. یک شب حدود دو ساعت طول کشید. صبح به او گفتم نماز شب‌ خواندن برای تو ضرورتی ندارد؛ هم کسر خواب پیدا می‌کنی و صبح توی مدرسه چرت می‌زنی و هم اینکه تو هنوز به تکلیف نرسیده‌ای و نماز واجب نداری چه برسد به نماز شب، آنهم اینجوری! صحبت که کردیم، فهمیدم طلبه‌ای در مورد فضیلت نماز شب برای محمودرضا صحبت کرده و محمودرضا چنان از حرفهای آن طلبه تأثیر گرفته بود که تا یک هفته مرتب نماز شب را ادامه داد. بخاطر مدرسه‌اش، نهایتا مانع نماز شب او شدم و قانعش کردم که لازم نیست نماز شب بخواند! ولی محمودرضا آن نمازها را واقعا باحال می‌خواند. هنوز چهره و حالت ایستادنش سر نماز یادم هست… انشاالله که لذت برده باشین❤️ الشهدا باماهمراه باشید🌼 @mahmoodreza_beizayi
☔️آرامش : قایق زندگیت را کسی بسپاری که صاحب آرامش است 🌸الابذکرالله 🍃تطمئن القلوب 🌸قشنگترین و لحظات نصیبتان باد😍 @mahmoodreza_beizayi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸روایت شهید زنده‌ای که در سردخانه زنده شد 🔹سردار عباس برقی از همرزمان حاج احمد متوسلیان و شهید همت که در طی عملیاتی فکر می‌کنند او نیز به همراه یارانش شهید شده است، اما در سردخانه به خواست خدا زنده @mahmoodreza_beizayi الشهدا
بیست و چهارم ادامه ی حوزه ی حاج آقا مجتهدی🌺 👇👇👇 💢از مسجد آمدم بيرون. از پيرمردی که رد می شد سؤال کردم: ببخشيد، اسم اين مسجد چيه؟ 💢جواب داد: حوزه حاج آقا مجتهدی. 💢با تعجب به اطراف نگاه کردم. فکر نمی کردم ابراهيم طلبه شده باشه. 💢آنجا روی ديوار حديثی از پيامبر (ص) نوشته شده بود: «آسمانها و زمين و فرشتگان، شب و روز برای سه دسته طلب آمرزش می کنند: علماء، کسانی که به دنبال علم هستند و انسانهای با سخاوت». 💢شب وقتی از زورخانه بيرون می رفتم گفتم: داش ابرام حوزه ميری و به ما چيزی نميگی؟ 💢يک دفعه با تعجب برگشت و نگاهم کرد. فهميد دنبالش بودم. 💢خيلی آهسته گفت: آدم حيف عمرش رو فقط صرف خوردن و خوابيدن بکنه. من طلبه رسمي نيستم. همينطوری برای استفاده ميرم، عصرها هم ميرم بازار ولی فعلا به کسی حرفی نزن. 💢تا زمان پيروزی انقلاب روال کاری ابراهيم به اين صورت بود. 💢پس از پيروزی انقلاب آنقدر مشغوليت های ابراهيم زياد شد که ديگر به کارهای قبلی نمی رسيد. بعد،فردا ساعت ۲۰ الشهدا @mahmoodreza_beizayi
با یاد غرق غم💔 مےباشم در بیݩ همیݩ و دم مے‌باشم با سرخ 🚩یااباعبداللّہ سرباز مدافع مے‌باشم. 🌷 شهدایی الشهدا @mahmoodreza_beizayi
شاید رفیق شهید خودشم🎈 حاج احمد بود...🙊 😍 😎 🏴 الشهدا @mahmoodreza_beizayi
محمود نریمانی به تاریخ دوازده دی سال ۱۳۶۶ در روستای «دروان» کرج، متولد شد. وی از نیروهای سپاه پاسداران بود که با آغاز جنگ سوریه و دفاع از حرم حضرت زینب(س) عازم سرزمین شام شد تا با تروریست‌های تکفیری مبارزه کند. محمود سرانجام مزد این جهادش را روز ده مرداد سال ۹۵ در حماء سوریه گرفت و به شهادت رسید. پیکر شهید نریمانی در گلزار شهدای کرج به خاک سپرده شد. الشهدا @mahmoodreza_beizayi
بیست و پنجم پیوند الهی🌺 👇👇👇 💢عصر يکی از روزها بود. ابراهيم از سر کار به خانه می آمد. 💢وقتی وارد کوچه شد برای يک لحظه نگاهش به پسر همسايه افتاد با دختری جوان مشغول صحبت بود. 💢پسر، تا ابراهيم را ديد بلافاصله از دختر خداحافظی کرد و رفت! ميخواست نگاهش به نگاه ابراهيم نيفتد. 💢چند روز بعد دوباره اين ماجرا تکرار شد. اين بار تا می خواست از دختر خداحافظی کند، متوجه شد که ابراهيم در حال نزديک شدن به آنهاست. 💢دختر سريع به طرف ديگر کوچه رفت و ابراهيم در مقابل آن پسر قرار گرفت. 💢ابراهيم شروع کرد به سلام و عليک کردن و دست دادن. 💢پسر ترسيده بود اما ابراهيم مثل هميشه لبخندی بر لب داشت. 💢قبل از اينکه دستش را از دست او جدا کند با آرامش خاصی شروع به صحبت کرد و گفت: ببين، تو کوچه و محله ما اين چيزها سابقه نداشته. من، تو و خانواده ات رو کامل می شناسم، تو اگه واقعاً اين دختر رو ميخوای من با پدرت صحبت ميکنم که... 💢جوان پريد تو حرف ابراهيم و گفت: نه، تو رو خدا به بابام چيزی نگو، من اشتباه کردم، غلط كردم، ببخشيد و.. 💢ابراهيم گفت: نه! منظورم رو نفهميدی، ببين، پدرت خونه بزرگی داره، تو هم که تو مغازه او مشغول کار هستی، من امشب تو مسجد با پدرت صحبت می کنم. انشاءالله بتونی با اين دختر ازدواج کنی، ديگه چی ميخوای؟ 💢جوان که سرش را پائين انداخته بود خيلی خجالت زده گفت: بابام اگه بفهمه خيلی عصبانی ميشه. ،فردا ساعت ۱۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ابتکار خانم معلم متدین و انقلابی برای مقابله با حذف عکس قرآن از کتاب فارسی كلاس اول 👏👏👏احسنت به این معلم انقلابی الشهدا @mahmoodreza_beizayi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همسرت مثل اباعبدالله شهید شد. چقدر این صحبت‌های "همسر شهید موسی رجبی" دردناک بود💔 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ الشهدا @mahmoodreza_beizayi
تکه ای از وصیت نامه شهیده مادر! اگر من سعادت شهادت را داشتم و شهيد شدم، اصلا ناراحت نباش. ما همه امانت هستيم و همه ما از دنيا می رويم، زيرا اين دنيا آزمايشگاهی است كه خداوند، بندگان خود را در آن، مورد آزمايش قرار می دهد. اين ما هستيم كه بايد سعی كنيم و از اين امتحان كه بالاترين امتحان هاست، سربلند بيرون بياييم و در قيامت پيش خدا سرافكنده نباشيم.  تولد: 1342. آبادان شهادت: 1363. آبادان امدادگر. شهادت در اثر اصابت ترکش الشهدا @mahmoodreza_beizayi