"در حوالی پایین شهر"
#پارت_بیست_هشتم
--سلام آقا ساسان ممنونم شما خوبید؟
--خداروشکر. خونه خوبه راحتین؟
--بله خیلی ممنون زحمت کشیدین.
--زحمتی نیست.
مزاحمتون نباشم؟ زیبا خانم خوبن؟
--نه مراحمید. بله ممنون خوبن. اتفاقاً امروزم دخترش اومده بود اینجا.
با تعجب گفت
--دخترش؟ کدوم دخترش؟
--اسمش رستا بود.
--واسه چی اومده بود اونجا؟
حس کردم عصبانی شده
--ناراحت شدین؟
--پرسیدم واسه چی اومده بود؟
--نمیدونم والا میگفت که دوس داشته منو ببینه.
--که اینطور.
با کنایه گفت
حالا از فردا کل فک و فامیل زیبا خانم میخوان بیان شمارو ببینن؟
از حرفش خندم گرفت
--چرا که نه اینکه انقدر مهم باشم خوبه که!
--نخیر اصلاً هم خوب نیست!
--دلیلش چیه؟
--دلیلش همینه که من میگم.
از این حجم اعتماد به نفسش به وجد اومده بودم.
زیبا صدام زد
--جونم زیبا جون؟
--ببخشید آقا ساسان من باید برم زیبا خانم کارم داره.
--مگه نمیگید زیبا خانم با شما کار داره؟
--چرا خب.
--پس زیبا خانم باید بیاد پیشتون.
یادتون نره پاتون به این راحتیا عمل نشده!
--منظورتون چیه؟
--منظورم اینه که اگه مراقب نباشی من دیگه نمیتونم کاری واست انجام بدم.
بهم برخورد وبا تشر گفتم
--خب انجام ندین به درکــــ
اینکه شما آدم خیرخواهی هستین درش شکی نیست!
اما این شما بودی که خواستی بهم کمک کنی!
بغض کرده بودم.
--میزاشتی همونجا تو جوب میمردم!
چی میشد یه آدم بدبخت از رو زمین برداشته بشه!
با صدای غمگینی گفت
--رها خانم من منظورم...
حرفشو قطع کردم
--خیلی ممنون که تا اینجاش کمکم کردی.
فکر میکنم برم خونه ی تیمور لااقل دستم تو جیب خودمه و سرکوفت نمیشنوم!
با صدای فریادش از جا پریدم
--حتی فکــــر رفتن به اونجا رو حق ندارید بکنیـــد!
--چرا اونوقت؟
با همون تن صدا گفت
--چــون من میگم!
با صدای بوق ممتد گوشیمو پرت کردم تو دیوار.
قطرات اشک پشت سر هم گونه هامو خیس میکرد.
حس میکردم اولین باره انقدر از دست یه آدم ناراحت میشم.
مطمئن بودم اگه حسام این حرفارو گفته بود اینقدر ناراحت نمیشدم.
--رهـــا!
برگشتم و به زیبا که ناباور بهم خیره شده بود نگاه کردم
--چیشده مادر چرا گریه میکنی؟
--هیچی فقط یکم دلم گرفته همین.
نشست کنارم رو تخت و شروع کرد موهامو نوازش کردن
--رها همیشه قبل از اینکه ناراحت بشی ارزش باعث و بانی ناراحتیتو بسنج.
تلخند زدم
-- مال ما از سنجش گذشته!
--یه این فکر کن که ناراحت تر از تو هم تو دنیا هست.
بغضم شکست
--نیست! به مولا نیست زیبا جون!
لبخند زد
--چرا هست اینو مطمئن باش!
ادامه دادنو بی فایده دونستم.
بی حرف بهش خیره شدم خیلی زود چشمام گرم شد و همینجور که سرم رو پای زیبا بود خوابم برد....
با صدای در خونه از خواب بیدار شدم.
--زیبـــا جـــون؟
--زیبـــا؟
انگار زیبا خونه نبود و شخص پشت در همینطور در میزد.
با عصاهام رفتم پشت در.
--کیه؟
با صدای تیمور با بهت به در خیره شدم.
--پس تو اینجایــــی؟!
با لگد به در کوبید.
--وا میکنی یا بشـــکونمـــش؟
از ترس وسط هال ایستاده بودم و هیچ کاری نمیتونستم انجام بدم.
چند لحظه بعد با فریاد در رو باز کن و صدای وحشتناکی در شکست.
اومد تو خونه و با پوزخند به من زل زد.
حواسم از اینکه لباسم تاپ و شلوارکه و موهامم بازه کاملاً پرت شده بود.
نگاهش رو موهام خیره موند و چندش آور خندید
--نــَـه میبینم هنوزم یه جرعه زیبایی داری بشه ازش استفاده کرد!
بی هیچ حرفی تو چشماش زل زدم.
دستشو گذاشت رو سرم و موهامو نوازش کرد.
با این کارش حالمو به هم زد!
یدفعه موهامو پیچوند دور دستش و محکم کشید.
همین که خواستم جیغ بکشم دستشو محکم جلو دهنم نگه داشت.
--بخوای زر اضافی بزنی به قدری میزنمت که..
با فریاد آشنایی ته دلم روشن شد
--که چـــــــی؟
با دیدنش ناخواآگاه اشکام شروع به باریدن کرد.
ساسان با یه حرکت تیمورو از من جدا کرد.
زیبا که همراه ساسان اومده بود با دیدن من هین بلندی کشید و دوید چادرشو سرم کرد.
میخواست کمک کنه برم تو اتاق اما نتونستم راه برم و همونجا رو مبل نشستم.
ساسان در اوج خشم و عصبانیت یقه ی تیمور رو گرفت
--نگفتـی؟که چیکار کنی مثلاً؟
تیمور پوزخند زد و ساسانو هول داد عقب
--تو چی میگی این وسط؟ مگه از روزی که میخواستی بری نگفتم دور من و خونوادمو یه خط قرمز بکش؟
به من اشاره کرد
--میبینم که طعمش زیادی زیر دندونت مونده!
دندوناتو کرم هوس نخوره جوجه!
با این حرفش ساسان با خشم به طرفش هجوم برد و با صدای یه نفر دستشو آورد پایین
--بسه دیگه!
با دیدنش با بهت بهش خیره شدم.
حتی فکر اینکه بخوام دوباره ببینمش برام غیر ممکن بود.
با بغض گفتم
--ع...ع..عمو حمید؟
برگشت سمتم و با دیدنم تعجب کرد.
میخواست حرفی بزنه که تیمور با چاقو به سمت ساسان هجوم برد......
💫⚘💫⚘💫⚘💫⚘
من خدا را دارم...
کوله بارم بر دوش،سفری میباید!
سفری تا ته تنهایی محض...
هرکجا لرزیدی، از سفر ترسیدی
فقط
آهسته بگو:
💖 من خدا را دارم💖
💫⚘💫⚘💫⚘💫⚘💫
♻️امام علی (ع)
خوشبخت ترين مردم در دنيا،كسى است كه از آنچه مى داند برايش زيان آور است دورى كند و بدبخت ترين آنان كسى است،که از هواى نفس خود پيروى كند.
ترک گناه 👇👇
خوشحالی امام زمان عج
هدایت شده از «دمشق شهر عشق»
💥#تلنگر
⚠️#حجاب همراه با عفت ارزش دارد ✋🏻
برادرم‼️ دخترانی که در فضای مجازی هستند هم مثل دخترانِ داخل کوچه و بازار نامحرم هستند☝️🏻
نباید آنها را لایک کنی ❌ دنبال کنی ❌ خیره شوی به عکس ها 📸 و فیلم هایشان 📽
🚦فضا، مجازی است اما نامحرم همان نامحرم❗️
خواهرم‼️ در فضای مجازی نامحرم همان نامحرمِ بیرون از گوشی توست
🌆 با نامحرم گرم نگیر 🙌🏻
برادرم‼️ درست است که گذاشتن عکسِ پروفایل برای شما به ظاهرْ ایرادی ندارد، 🤭 اما ممکن است با آن عکسی که گذاشتید دل دختری بلرزد 🎭؛ دختران هم دل دارند
خواهرم‼️ صدایت را نازک نکن موقع صحبت با نامحرم 🖐🏻،
اما برادرم‼️ شما هم صدایت را خسته نشان نده که جلب توجه می کند 😑
😩 ای کاش ما انسان ها حقوق متقابل را یاد بگیریم 🤲🏻
╔❀✨•••❀•••✨❀╗
╚❀✨•••❀•••✨❀╝
♨️۶ توصیه طلایی برای سعادتمندی در زندگی از حضرت فاطمه علیها سلام؛
1⃣ به آنچه که خدا فرمان داده عمل کن و از هر آنچه نهی کرده دوری کن تا جزء شیعیان قرار گیری.
(تفسیر منسوب به امام حسن عسکری علیه السلام)
2⃣ در رسیدگی و رفع نیازها و دعا کردن، اول به همسایه توجه کن، سپس به خانواده خود.
(علل الشرایع،ج۱،ص۱۸۳)
3⃣ با دیگران خوش رو باش که باعث بهشتی شدنت میشود.
(بحارالانوار،ج۷۵،ص۴۰۱)
4⃣ عبادات را خالصانه انجام ده تا خداوند هر آنچه به خیر و صلاحت است را برایت پیش آورد.
(تنبیه الخواطر،ج۲،ص۱۰۸)
5⃣ خدمتگزار مادرت باش که بهشت زیر قدمهای مادران است.
(کنزالعمال،ح۴۵۴۴۳)
6⃣ از شوهرت درخواستی نکن که توان بر آوردن آن را ندارد.
(بحارالانوار،ج۴۳،ص۵۹)
#حضرت_زهرا
گل نرگس!
تنها به امید دیدنت
هر روز و شب
نفس میکشم...
ای که نگاهم
فرش راهت
و جانم
فدای نگاهت...
شبتون مهدوی
[🌞🌼]
بِسمِاللهِاَلرَحمنِاَلرَحیم...:)
♥️✨بهنامخداوندبخشندهمهربان♥️✨
✨••| اولینپستروز،عرضارادتبه"اُمالمَصائِبخانم زینبکبری(س)"
السَّلامُعَلَیْکِیاسَیِّدَتییازَیْنَبُ،یابِنْتَرَسُولِ اللهِ،یابِنْتَفَاطِمَةَالزَّهرَاء.
با نامت با یادت با یاریت
💚معبودم💚
سلام علیکم
🌸دعای منتظران درعصرغیبت🌸
اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسکَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى .🕊
🌹دعای سلامتی امام زمان🌹
بسم الله الرحمن الرحیم
اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً🕊
❣دعای فرج❣
بسم الله الرحمن الرحیم
اِلهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ،
وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاء
ُ
وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ
واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي
الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم
فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛
يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني
فَاِنَّكُما كافِيانِ ، وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛
يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛
الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛
يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ🕊✨
💫در هر صبحگاهان خوانده شود💫
کپی از مطالب ازاده باذکرصلوات برمهدی عج🌱✨
┄═❈๑๑🕊๑๑❈═┄
@Shbeyzaei_313
┄═❈๑๑🕊๑๑❈═┄
💦💠💦💠💦💠💦💠💦
*❄️💠زیارت امام عصر*
*(عجل الله تعالی فرجه الشریف)*
*در هر صبحگاه💠 ❄️*
*🌟اَللّـهُمَّ بَلِّغْ مَوْلاىَ صاحِبَ الزَّمانِ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْهِ عَنْ جَميعِ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ في مَشارِقِ الاَْرْضِ وَمَغارِبِها، وَبَرِّها وَبَحْرِها وَسَهْلِها وَجَبَلِها، حَيِّهِمْ وَمَيِّتِهِمْ، وَعَنْ والِدِيَّ وَوَُلَْدي وَعَنّي مِنَ الصَّلَواتِ وَالتَّحِيّاتِ زِنَةَ عَرْشِ اللهِ وَمِدادَ كَلِماتِهِ، وَمُنْتَهى رِضاهُ وَعَدَدَ ما اَحْصاهُ كِتابُهُ وأحاط بِهِ عِلْمُهُ، اَللّـهُمَّ اِنّي اُجَدِّدُ لَهُ في هذَا الْيَوْمِ وَفي كُلِّ يَوْم عَهْداً وَعَقْداً وَبَيْعَةً في رَقَبَتي اَللّـهُمَّ كَما شَرَّفْتَني بِهذَا التَّشْريفِ وَفَضَّلْتَنى بِهذِهِ الْفَضيلَةِ وَخَصَصْتَنى بِهذِهِ النِّعْمَةِ، فَصَلِّ عَلى مَوْلايَ وَسَيِّدي صاحِبِ الزَّمانِ، وَاجْعَلْني مِنْ اَنْصارِهِ وأشياعه وَالذّابّينَ عَنْهُ، وَاجْعَلْني مِنَ الْمُسْتَشْهَدينَ بَيْنَ يَدَيْهِ طائِعاً غَيْرَ مُكْرَه فِي الصَّفِّ الَّذي نَعَتَّ اَهْلَهُ في كِتابِكَ فَقُلْتَ: (صَفّاً كَاَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصوُصٌ) عَلى طاعَتِكَ وَطاعَةِ رَسُولِكَ وَآلِهِ عليهم السلام، اَللّـهُمَّ هذِهِ بَيْعَةٌ لَهُ في عُنُقي اِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ 🌟*
💠💦💠💦💠💦💠💦💠
.@Shbeyzaei_313
◍⃟🌱○°
🌸◍⃟ زیاࢪت شھدا🌱^^
🌸◍⃟ هࢪصبحسلامےبہشھیدان:)♡
🌸◍⃟ #با_هم_بخوانیم☁️
❥↬•@Shbeyzaei_313
◍⃟🌱○°
🌸◍⃟ دعاۍسلامتۍامامزمان‹عج›
🌸◍⃟ بھ عشق مولا :)♡
🌸◍⃟ #با_هم_بخوانیم☁️
❥↬•@Shbeyzaei_313
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊
🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
#شادی_روح_شهدا_صلوات
#الله_اکبر
@Shbeyzaei_313
نمیخواهم حرف های آرمان گرایانه بزنم یا غیر واقعی صحبت کنم؛نه!
حقیقتا در مسیر تحقق وعده ی بزرگ الهی قرار گرفته ایم.
هم من و هم تو بحمدالله❤️
قسمتی از وصیت نامه شهید بیضایی
#رفقای_شهید_بیضایی
@Shbeyzaei_313
دمتگرمباغیرت . .
☺️هرکسی میتونه تو هرجایی که هست برای امام زمان و بهترشدنجامعشکاری کنه..فقطکافیه بخواد
👌کلا یادتون باشه هییییچ شیعه ای وجود نداره که توانایی کار کردن برای امام زمان رو نداشته باشه
خدا پتانسیلشوتو وجود همه شیعههاگزاشته
فقط باید استفاد کنیم😊💪
بقول شهید بیضایی شیعه بدنیا اومدیم که موثر تو ظهور باشیم (یعنی دنیارو نجات بدیم)
مبادا مایی که قراره دنیارو نجات بدیم درگیره گناه بشیم🤨🥀
الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
@Shbeyzaei_313
💌#خاطرات_شهدا
🔹#اکبر_شهریاری یکی از همرزمانش را که در سوریه مجروح شده بود، به بیمارستان برد. همانجا از شهادت #محمودرضا_بیضایی مطلع شد. وقتی خبر شهادت محمودرضا را شنید، خودش را بالای سر محمودرضا رساند و گفت:«باید او را برگردانم».
🔸آنروز خیلی بیتاب شده بود. دوست مجروحش وقتی متوجه بیتابی اکبر میشود، به او میگوید: «محمودرضا خوابی دیده بود که چون تعبیرش را نمیدانست به تو نگفت ولی من الان به تو میگویم؛ محمودرضا خواب دیده بود که در یک باغ سرسبز با تو راه میرود و با هم میخندید.»
🔹صبح فردای شهادت محمودرضا بیضایی، اکبر به فرمانده گفت: اگر اجازه بدهید من لباسهای رزم شهید بیضایی را بپوشم. فرمانده گفت: «اگر لباس شهید را بپوشی، تو هم شهید میشوی!! اکبر گفت: هرچه خدا بخواهد همان میشود.
🔸اکبر بعد از صبحانه زد به خط؛ وقتی یکمقدار از مقر فاصله گرفت، یک خمپاره ۶۰ به نزدیک او اصابت کرد و پهلویش را شکافت. همرزمان بالای سرش که رسیدند، نفسهای آخرش بود. ساعت ۱۰ صبح شهید شد و پیکرش همان روز به ایران بازگشت.
@Shbeyzaei_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛰📷 گفتوگوی دختر مسلمان روسی با چشمان گریه و درخواست وی از رئیس جمهور در مسجد جامع مسکو: سلام ما را به رهبر برسانید.
🌹یاد حرف شهید بیضایی افتادم . میگفت ما قدر آقا رو نمیدونیم تو کشورای دیگه بدون وضو به عکس آقا دست نمیزنن
📘͜͡❄️¦#بصیرت
📘͜͡❄️¦#روشنگری
📘͜͡❄️¦#غیرت_دینی
📘͜͡❄️¦#سربازان_ولایت
📘͜͡❄️¦#ثامن_مدیا_قزوین
_-_-_-_●●⸾🧡 ⃟🍁⸾●●_-_-_-_
@Shbeyzaei_313
وقتےازطعنہهاشونخستہشدے
فقطبگونذࢪظھوࢪِت :))
_-_-_-_●●⸾🧡 ⃟🍁⸾●●_-_-_-_
@Shbeyzaei_313