❣الا بذكر الله تطمئن القلوب❣
💠 ایـن آیــه معـنـایـش ایـن نـیـست کــه بـا ذکـر خـدا دل آرام می گـیـرد....
این جمـله یعنی خـدا می گـویـد:
جوری سـاختــه ام تـو را کــه جـز بـا یـاد من آرام نـگیـری !!
🔸⊰⊰ تـفـاوت ظـریـفے است!!!!
اگر بیقرارے ؛ اگر دلتـنـگے ؛ اگر دلگیرے
🔹گیـر کـار آنجـاست کـه هـزار یـاد ، جـز یـاد او، در دلـت جـولـان میدهد.
الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج
🌸🌸🌸🌸
@mahmoodreza_beizayi
🇮🇷°•| #خاطرات_الشهدا |•°🇮🇷
دو شب مانده بود به شروع اسفند ۱۳۹۴؛ شب نامزدیاش. یک بلوز معمولی پوشیده بود و با همان سر و وضع به خانه ما آمده بود!😬
-با همین لباس ساده میخوای بری بلهبرون⁉️
+اگه اول زندگی خرج تراشی کنم بعد یه مدت باید همه فکر و ذکرم پس دادن قرضام باشه! خوشبختی که به لباس و خونه نیست؛ دل آدم با محبت زنده است! اساس زندگی محبته.💗👌🏻
به بابا گفتم نمیخوام برام کت و شلوار بخری ولی گفت حتماً باید برات کت و شلوار دامادی بخرم!
پدرم که از دور شاهد صحبتهای ما بود اشاره کرد که پیشش بروم. یواشکی گفت: «بهش چیزی نگو! خیلی اصرار کردم تا راضی شده براش کت و شلوار بخرم.»🤕
راوی :
#خواهر_شهید_عباس_دانشگر
#سلام 🌸
#صبحتون شهدایی
@mahmoodreza_beizayi
هرگاه درنمازت عجله کردی
وخواستےزود
آنرابه پایان برسانی
بہ یادبیاور
همه آنچه که میخواهی
بعدازنمازبه آنهابرسی
وهمه آنچه که میترسی
ازدست بدهی
بہ دست آن کسی
اسـت که درمقابلش
ایستاده ای
@mahmoodreza_beizayi
#جمعه روز
#حضرت_صاحب_الزمان عليه السلام و به نام آن جناب است و همان روزى است كه در آن روز ظهور خواهد فرمود زيارت آن حضرت :
السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللَّهِ الَّذِي يَهْتَدِي بِهِ الْمُهْتَدُونَ وَ يُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخَائِفُ السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْوَلِيُّ النَّاصِحُ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا سَفِينَةَ النَّجَاةِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ الْحَيَاةِ السَّلَامُ عَلَيْكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ السَّلَامُ عَلَيْكَ عَجَّلَ اللَّهُ لَكَ مَا وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَ ظُهُورِ الْأَمْرِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلَايَ أَنَا مَوْلَاكَ عَارِفٌ بِأُولَاكَ وَ أُخْرَاكَ أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِكَ وَ بِآلِ بَيْتِكَ وَ أَنْتَظِرُ ظُهُورَكَ وَ ظُهُورَ الْحَقِّ عَلَى يَدَيْكَ وَ أَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ يُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ يَجْعَلَنِي مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ لَكَ وَ التَّابِعِينَ وَ النَّاصِرِينَ لَكَ عَلَى أَعْدَائِكَ وَ الْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْكَ فِي جُمْلَةِ أَوْلِيَائِكَ يَا مَوْلَايَ يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكَ هَذَا يَوْمُ الْجُمُعَةِ وَ هُوَ يَوْمُكَ الْمُتَوَقَّعُ فِيهِ ظُهُورُكَ وَ الْفَرَجُ فِيهِ لِلْمُؤْمِنِينَ عَلَى يَدَيْكَ وَ قَتْلُ الْكَافِرِينَ بِسَيْفِكَ وَ أَنَا يَا مَوْلَايَ فِيهِ ضَيْفُكَ وَ جَارُكَ وَ أَنْتَ يَا مَوْلَايَ كَرِيمٌ مِنْ أَوْلَادِ الْكِرَامِ وَ مَأْمُورٌ بِالضِّيَافَةِ وَ الْإِجَارَةِ فَأَضِفْنِي وَ أَجِرْنِي صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِكَ الطَّاهِرِينَ.
@mahmoodreza_beizayi
یکی از کارهایی که هرروز به انجامش
مبادرت می کرد ، خواندن زیارت عاشورا بود،
و استمرار همین زیارت عاشوراها بهانه
شهادتش شد...
🌷شهید احمد
@mahmoodreza_beizayi
🕊 ماجرای جالب شوخی شهید ابراهیم هادی با دوست خود😊
برای مراسم ختم شهید شهبازی راهی یکی از شهرهای مرزی شدیم. طبق روال و سنت مردم آنجا، مراسم ختم از صبح تا ظهر برگزار میشد. ظهر هم برای میهمانان آفتابه و لگن میآوردند! با شستن دستهای آنان، مراسم با صرف ناهار تمام میشد.☝️
در مجلس ختم که وارد شدم جواد بالای مجلس نشسته بود و ابراهیم کنار او بود. من هم آمدم و کنار ابراهیم نشستم. ابراهیم و جواد دوستانی بسیار صمیمی و مثل دو برادر برای هم بودند. شوخیهای آنها هم در نوع خود جالب بود😄. در پایان مجلس دو نفر از صاحبان عزا، ظرف آب و لگن آوردند. اولین کسی هم که به سراغش رفتند، جواد بود.
ابراهیم در گوش جواد، که چیزی از این مراسم نمیدانست، حرفی زد! جواد با تعجب و بلند پرسید: جدی میگی؟!😳
ابراهیم هم آرام گفت: یواش، هیچی نگو!
بعد ابراهیم به طرف من برگشت. خیلی شدید و بدون صدا میخندید.گفتم: چی شده ابرام؟! زشته، نخند!🙁
رو به من گفت: به جواد گفتم، آفتابه رو که آوردند، سرت رو قشنگ بشور!! چند لحظه بعد همین اتفاق افتاد.😃
جواد بعد از شستن دست، سرش را زیر آب گرفت و...
جواد در حالی که آب از سر و رویش میچکید با تعجب به اطراف نگاه میکرد. گفتم: چکار کردی جواد! مگه اینجا حمامه! بعد چفیهام را دادم که سرش را خشک کند!😂😂
@mahmoodreza_beizayi