🇮🇷°•| #خاطرات_الشهدا |•°🇮🇷
دو شب مانده بود به شروع اسفند ۱۳۹۴؛ شب نامزدیاش. یک بلوز معمولی پوشیده بود و با همان سر و وضع به خانه ما آمده بود!😬
-با همین لباس ساده میخوای بری بلهبرون⁉️
+اگه اول زندگی خرج تراشی کنم بعد یه مدت باید همه فکر و ذکرم پس دادن قرضام باشه! خوشبختی که به لباس و خونه نیست؛ دل آدم با محبت زنده است! اساس زندگی محبته.💗👌🏻
به بابا گفتم نمیخوام برام کت و شلوار بخری ولی گفت حتماً باید برات کت و شلوار دامادی بخرم!
پدرم که از دور شاهد صحبتهای ما بود اشاره کرد که پیشش بروم. یواشکی گفت: «بهش چیزی نگو! خیلی اصرار کردم تا راضی شده براش کت و شلوار بخرم.»🤕
راوی :
#خواهر_شهید_عباس_دانشگر
#سلام 🌸
#صبحتون شهدایی
@mahmoodreza_beizayi
حسین نصرتی:
🇮🇷°•| #خاطرات_الشهدا |•°🇮🇷
وقتی خبر آسمانی شدن ستار اورنگ و ابراهیم عشریه رسید، ما براساس ویژگیهای اخلاقی و رفتاری این دو شهید، القابی را برایشان تعیین کردیم.
مثلا برای «شهید ستار» صفات «فرمانده دلسوزِ غمخوار و پرتلاش» برازنده بود. خبر شهادت «شهید ابراهیم» هم که رسید، صفت «فرمانده مجاهدِ عارف» برای همه تداعی شد.⚡️
اما خبر شهادت عباس که رسید، جدول واژهگزینی ما تکمیل شد!
همه آنچه را که رهبر انقلاب از یک جوان انتظار داشت، در عباس متبلور بود و حالا او شهید هم شده بود.💔🕊
به همین خاطر بود که وقتی دوستانش برای مشورت پیش من آمدند، به آنها گفتم حالا میتوانید صفاتی که حضرت آقا گفتهاند را زیر عکس عباس بنویسید: «جوانِ مؤمنِ انقلابی...»✌️🏻💚🌱
🔖سردار اباذری
🇮🇷°•| #خاطرات_الشهدا |•°🇮🇷
قرار بود احمد، امیر، رحیم و عباس
به ایران برگردند اما ماموریتشان را تمدید کردند و ماندند و دوباره رفتند به خط.💣✊🏼
عباس گفته بود: «حضور من اینجا خیلی واجبتره. مسائل ایران رو میشه یه کاریش کرد اما اینجا رو نه.»
تعداد بیشتر نیروها و ارتباط قلبی و عاطفی میان نیروها بسیار کمک کننده بود. بالاخره شب عملیات فرا رسید.⚔
عمار گفت: «عباس! تو توی مقر بمون پای بیسیم و مشغول کارای مخابراتی باش. امیرم وایسته مواظب عباس باشه که نیاد تو منطقه. نور بالا میزنه، آخرش شهید میشه.»💔
فکر ما این بود که میتوانیم جلوی شهادت عباس را بگیریم. عملیات انجام شد و موفقیت آمیز هم بود.😎✌️🏼
عباس هم که از پشت بیسیم صدای ما را میشنید خیلی خوشحال بود.🌿
#شهید_عباس_دانشگر
🔖شهید حسین جوینده_همرزم شهید