اونا تو اوج جوونی و با شرایط خوب به خاطر ما هاااا از همچیشون گذشتن و رفتن پس کاری نکنیم که شرمندشون بشیم
🖤شهید محمودرضا بیضایی🖤
「رنگهارنگِخزاناست ! بیابَرگردیم」
اینسفربارِگراناست؛
صُحبتازجایزهوملکِریوگندمبود !
🖤شهید محمودرضا بیضایی🖤
اینسفربارِگراناست؛ صُحبتازجایزهوملکِریوگندمبود !
خواهرتدلنگراناست؛ بیابرگردیم :)
چشمِشوریبهعلیاکبرتانخیرهشده؛
صُحبتازمرگِجواناست، بیابرگردیم :)
ساربانخیرهشُدهبرخمِانگشتریات !
خنجرشنقرهنشانبود؛ بیابرگردیم :)
🖤شهید محمودرضا بیضایی🖤
چرا #ابراهیم_هادی؟🌹 🗣نویسنده کتاب 👇👇👇
#کتاب_سلام_بر_ابراهیم
قسمت یازدهم
والیبال تک نفره 🌺
👇👇👇
💢بازوان قوي ابراهيم از همان اوايل دبيرستان نشان داد که در بســياري از ورزش ها قهرمان اســت.
💢در زنگ هاي ورزش هميشه مشغول واليبال بود. هيچکس از بچه ها حريف او نميشد.
💢 يک بار تک نفره در مقابل يک تيم شش نفره بازي کرد! فقط اجازه داشت که سه ضربه به توپ بزند. همه ما از جمله معلم ورزش، شاهد بوديم که چطور پيروز شد. از آن روز به بعد ابراهيم واليبال را بيشتر تک نفره بازي ميکرد.
💢بيشتر روزهاي تعطيل، پشت آتش نشاني خيابان 17 شهريور بازي ميکرديم. خيلي از مدعي ها حريف ابراهيم نميشدند.
💢اما بهترين خاطره واليبال ابراهيم بر ميگردد به دوران جنگ و شهرگيلان غرب، در آنجــا يک زمين واليبال بود که بچه هاي رزمنــده در آن بازي ميکردند.
💢یک روز چند دســتگاه ميني بوس براي بازديــد از مناطق جنگي به گيلان غرب آمدند که مســئول آنها آقاي داودي رئيس سازمان تربيت بدني بود.
💢آقاي داودي در دبيرستان معلم ورزش ابراهيم بود و او را کامل می شناخت.
💢ايشان مقداري وسائل ورزشي به ابراهيم داد و گفت: هر طور صلاح ميدانيد مصرف کنيد.
💢بعد گفت: دوستان ما از همه رشته هاي ورزشي هستند و براي بازديد آمده اند.
💢ابراهيم کمي براي ورزشــکارها صحبت کرد و مناطق مختلف شــهر را به آن ها نشان داد. تا اينکه به زمين واليبال رسيديم.
💢آقای داودي گفت: چند تــا از بچه هاي هيئت واليبال تهران با ما هســتند. نظرت برای برگزاري يك مسابقه چيه؟
💢ساعت ســه عصر مسابقه شروع شــد. پنج نفر که سه نفرشــان واليباليست حرفــه اي بودند يک طــرف بودند، ابراهيم به تنهائي در طرف مقابل. تعداد زيادي هم تماشاگر بودند.
💢ابراهيم طبق روال قبلي با پاي برهنه و پاچه هاي بالا زده و زير پيراهني مقابل آنها قرار گرفت.
💢به قدري هم خوب بازي کرد که کمتر کسي باور میکرد. بازي آنها يک نيمه بيشتر نداشت و با اختلاف ده امتياز به نفع ابراهيم تمام شد. بعد هم بچه هاي ورزشکار با ابراهيم عکس گرفتند.
💢آنها باورشان نميشد يک رزمنده ساده، مثل حرفه اي ترين ورزشکارها بازی كند.
💢يكبــار هم در پادگان دوكوهــه براي رزمنده ها از واليبــال ابراهيم تعريف كردم.
💢يكي از بچه ها رفت وتوپ واليبال آورد. بعد هم دو تا تيم تشــكيل داد و ابراهیم را هم صدا كرد.
💢او ابتدا زير بار نميرفت و بازي نميكرد اما وقتي اصرار كرديم گفت: پس همه شما يك طرف، من هم تكي بازي ميكنم!
💢بعــد از بازي چند نفر از فرماندهان گفتند: تا حــالا اينقدر نخنديده بوديم، ابراهيم هر ضربه اي كه ميزد چند نفر به سمت توپ ميرفتند و به هم برخورد ميكردند و روي زمين مي افتادند!
💢ابراهيم درپايان با اختلاف زيادي بازي را برد.
#قسمت بعد ،فردا ساعت ۲۰🕖
•﷽
از رحمت خدا نا امید مباشید که جز کافر هیچ کس از رحمت خدا نا امید نیست.
🥀یوسف آیه ۸۷✨
----------------------------------------
#رهنمود_های_قرآنی🔖
+ فردا بارسا بازی داره!
+ چکامو پاس نکردم!
+ خرید خونه نکردم!
+ فردا امتحان دارم!
حالا یه سوال
ذهن آدمو
خیلی درگیر میکنه...
#امامزمان کجای زندگیِ ماست؟؟
#صاحبنا
#العجلیامولای
فایده نداره ها!
حواست باشه برای چی!
اینا یعنی مراقبت از دل:))
_حاج آقا پناهیان
🖤شهید محمودرضا بیضایی🖤
•••
[ آب منم، تاب منم، شاعر مهتاب منم
شورتویی، شعرتویی، عاشق بی تاب منم💕]
•••
#مولانــا