eitaa logo
شهید‌محمود رضا بیضایی
956 دنبال‌کننده
17.8هزار عکس
7.8هزار ویدیو
23 فایل
‹بِسـم‌ِرَب‌ِّالحُسَـیْن🌱› صلی‌اللّٰـه‌علیک‌ِیـٰافاطمـةالزهـرا♥𐇵!' . «امام‌زمـان(عجل‌اللّٰه)امروزسرباز باهـوش‌وپـای‌کارمی‌خواهند؛ آدمی‌که‌شجـاع‌ومردمیدان‌باشـد.» #شـهیدبیضائی🎙!" . ◞پشت‌سنگر: @etlaeatkanal
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید‌محمود رضا بیضایی
سلام بچه ها☺️ خوبین الحمدالله😍 ان شالله ازامروز ساعت هشت شب، کتاب سلام بر ابراهیم و میزاریم ان شاالل
سلام بر ابراهیم ۱ قسمت اول مقدمه 🌺 هُوَالعِشق 💢نوشتار پیش رو نه تنها یادآور شهیدی قهرمان بلکه بیانگر احوال مردی است که با داشتن قهرمانی ها،پهلوانی ها،رشادت ها،مروت ها و.. با دریافت مدال شهادت اکمال یافت. 💢 در عصری که نوجوان و جوان ما با تاثیرپذیری از الگوهای کم مایه در عرصه های ورزشی و هنری و... در کوره راه های زندگی، یوسف وار هر گامشان را چاهی درپیش و گرگی در لباس میش در کمین است. 💢مروری بر زندگی ابراهیم ها می تواند چراغی در شب ظلمانی باشد. 💢 چرا که پیر ما فرمود: با این ستاره ها راه را می شود پیداکرد. 💢 ابراهیم، دانش‌آموخته‌ ای از مکتب ولایت که خود آموزگاری شد در تدریس خلوص و عشق و ایثار ،جرعه نوشی از جام ساقی کوثر که خود ، ساقی گردید بر تشنگانی چند. 💢چیرگی بر نفس را آموخت،اما نه از پوریای ولی،که از مولایش علی علیه السلام و چه زیبا تصویر کشید سیمای فتوت را. 💢 نشان داد که می شود بی قدم گردید سراپای جهان را و می‌توان در اوج آزادگی بندگی کردن ولی فقط حضرت حق را. 💢در خاطره تاریخ پیش از ظهور اسلام ،جوان ایرانی با صفت های مردانگی،قهرمانی،میهن دوستی و... جلوه گری می کرد. 💢پس از ظهور اسلام با آموختن درس های دیگری چون ایثار ،پاکی ،نجابت ،صداقت ،دیانت ،شهادت و...که از اهل بیت علیه السلام فرا گرفته بود. موجب درخشیدن نام جوان ایرانی در تاریکی آسمان فضایل گردید بر تارک آسمان فضایل گردید .تا جایی که گردنکشان ملیت های دیگر لب به اعتراف گشوده و مرحبا گویان نامشان را می برده‌اند.دوره انقلاب اسلامی و برهه دفاع مقدس گواه این مدعاست . 💢مروری بر احوال جوان و نوجوان ایرانی در این دوران آن هم تحت رهبری پیری روشن ضمیر مانند دیدن دریاست! 💢برخی با تماشای عظمت و زیبایی ظاهری اش لذت می برند . 💢برخی گام را فراتر نهاده،علاوه بر تماشا، تنی بر آب زده تا لذت بیشتری برده باشند. گروهی به این قناعت نمی کنند. دل به دریا زده تا از قعر آن و از لابلای صخره های زیر آب و نهان از دیده، صدفی جسته و گوهری به کف آرند. 💢والحق چه بسیارند گوهرهای به دست آمده از دریای دفاع مقدس که گنجینه ای بی بدیل و دیدنی شده‌اند از برای سرافرازی ایران و اسلام عزیز و چه بی شمارند گوهرانی که در دل دریا مانده و هنوز دسته غواصی به آنها نرسیده . 💢و این از عنایات حضرت حق است که هر از چند گاهی درّی می نمایاند تا بدانیم چه ها از این بیکران نمی دانیم. فردا ساعت ۲۰
شهید‌محمود رضا بیضایی
#کتاب سلام بر ابراهیم ۱ قسمت اول مقدمه 🌺 هُوَالعِشق 💢نوشتار پیش رو نه
سلام بر ابراهیم ۱ قسمت دوم ادامه مقدمه 🌺 💢ما چه کردیم یا چه خواهیم کرد!؟ 💢آیا این خاکیان را که افلاکیان بر آدمیتشان غبطه می خورند الگو قرار داده‌ایم ؟!یا خدای ناکرده ناخلفی از نسل آدم را!! 💢انسان نمایی از دین و دیاری دیگر که با ظاهری زیبا و قهرمان گونه سوار بر امواج رسانه‌ای، برای غارت دل و دین جوان و نوجوان ما حمله ور شده!؟ 💢هرچند نهالهای نورس بیشهِ شیران ایران، ریشه در خاک ولایت دارند. 💢آب از چشمه های زلال اشک خورده‌اند . 💢اشکی که از طفولیت به همراه نوشیدن شیر مادر در محافل روضه سیدالشهدا در خون و رگشان جاری است . 💢مُهرِ مِهر عباس بر دل دارند و دل به مادر سادات فاطمه سَلامُ الله عَلَیها دارند . 💢جوان و نوجوان ما در پی خوبی و خوبان عالمند و صداقت و عشقشان خلل ناپذیر ، 💢شاید بیگانگان غباری بر رویشان نشانده باشند اما محرّمی کافی است که دریای وجود و وجدانشان را طوفانی کند و رشته‌های خصم را پنبه.شاید بی ریش ولی با ریشه اند. 💢ابراهیمی می‌خواهند که تبر به دستشان دهد تا بُتِ نَفسِ خویش در هم شکند . 💢بگذریم.غلوّ جوان ایرانی نکرده ایم که موجی گفته ایم از دریا و تنها در پی آنیم که با معرفی شهید ابراهیم هادی نشان دهیم مشتی نمونه از این خروار . 💢گرچه گردآوری خاطراتش بعد از گذشت سالها، از دوستانی که چون او گمنامند،بسیار سخت بود. اما خواجه شیراز نهیب می‌زد ما را که: در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن شرط اول قدم آن است که مجنون باشی 💢 با لطف خدا دهها مصاحبه با دوستان و خانواده آن عزیز انجام شد تا برگهایی از کتاب زرین عارفی بی هیاهو،عاشقی دلباخته، معلمی دلسوز ،جوانی مسلمان از دیار خوبانِ ایران، پهلوانی غیور ولی بی ادعا و یاری راستین از نگار پرده نشین مهدی موعود( عجل الله )آماده شود و برای مطالعه و تعمق شما خواننده عزیز تقدیم شود. 💢در خاتمه از همه کسانی که برای جمع آوری این مجموعه تلاش نموده اند تشکر میکنیم و چشم انتظاریم تا با نظرات ،پیشنهادات ،انتقادات و یا معرفی ابراهیمی که در شهر و محله و یا اقوام میشناسی ما را در معرفی خوبان مان یاری نمایی. 💢بدان همت تو در نقل خاطره‌ای و یا نقدی بر این نوشتار اَدایِ دِینی ناچیز است به آنها که رفتند تا دین و ناموس و ایران ما سرافراز بماند. کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش کی روی ،ره ز که پرسی ،چه کنی ،چون باشی بعد،انشاءالله فرداساعت ۲۰
شهید‌محمود رضا بیضایی
چرا #ابراهیم_هادی؟🌹 🗣نویسنده کتاب 👇👇👇
سلام بر ابراهیم ۱ قسمت سوم چرا ابراهیم هادی ؟!🌺 👇👇👇 💢تابستان سال 1386 بود. در مسجد امين الدوله تهران مشغول نماز جماعت مغرب و عشاء بودم. حالت عجيبی بود! تمام نمازگزاران از علماء و بزرگان بودند. من در گوشه سمت راست صف دوم جماعت ايستاده بودم. 💢بعد از نماز مغرب، وقتی به اطراف خود نگاه كردم با کمال تعجب ديدم اطراف محل نماز جماعت را آب فرا گرفته! درست مثل اينكه مسجد جزيره ای در ميان درياست! 💢امام جماعت پيرمردی نورانی با عمامه ای سفيد بود. از جا برخاست و رو به سمت جمعيت شروع به صحبت كرد. 💢از پيرمردی كه در كنارم بود پرسيدم: امام جماعت را میشناسی؟ جواب داد: حاج شيخ محمد حسين زاهد هستند. استاد حاج آقا حق شناس و حاج آقا مجتهدی. 💢من كه از عظمت روحی و بزرگواری شيخ حسين زاهد بسيار شنيده بودم با دقت تمام به سخنانش گوش می كردم. 💢سكوت عجيبی بود. همه به ايشان نگاه می كردند. ايشان ضمن بيان مطالبی در مورد عرفان و اخلاق فرمودند: دوستان، رفقا، مردم ما را بزرگان عرفان و اخلاق می دانند اما رفقای عزيز، بزرگان اخلاق و عرفان عملی اين ها هستند. بعد تصوير بزرگی را در دست گرفت. 💢از جای خود نيم خيز شدم تا بتوانم خوب نگاه کنم. تصوير، چهره مردی با محاسن بلند را نشان می داد كه بلوز قهوه ای بر تنش بود. خوب به عكس خيره شدم. كاملاً او را شناختم. من چهره او را بارها ديده بودم. شك نداشتم كه خودش است. ابراهيم بود، !! 💢سخنان او برای من بسيار عجيب بود. شيخ حسين زاهد، استاد عرفان و اخلاق كه علمای بسياری در محضرش شاگردی كرده اند چنين سخن می گويد!؟ او ابراهيم را استاد اخلاق عملی معرفی كرد!؟ در همين حال با خودم گفتم: شيخ حسين زاهد كه.. او كه سال ها قبل از دنيا رفته!! 💢هيجان زده ازخواب پريدم. ساعت سه بامداد روز بيستم مرداد 1386 مطابق با بيست و هفتم رجب و مبعث حضرت رسول اكرم (ص) بود. 💢 اين خواب رويای صادقه ای بود که لرزه بر اندامم انداخت. كاغذی برداشتم و به سرعت آنچه را ديده و شنيده بودم نوشتم. 💢ديگر خواب به چشمانم نمی آمد. در ذهن، خاطراتی كه از شنيده بودم مرور كردم. 💢فراموش نمی كنم آخرين شب ماه رمضان سال 1373 در مسجدالشهداء بودم. به همراه بچه های قديمی جنگ به منزل شهيد رفتيم. مراسم بخاطر فوت مادر اين شهيد بود. منزلشان پشت مسجد، داخل كوچه شهيد موافق قرار داشت. 💢حاج حسين الله کرم در مورد شهيد هادی شروع به صحبت كرد. خاطرات ايشان عجيب بود. 💢من تا آن زمان از هيچ كس شبيه آن را نشنيده بودم! آن شب لطف خدا شامل حال من شد. من كه جنگ را نديده بودم من كه در زمان شهادت ايشان فقط هفت سال داشتم، اما خدا خواست در آن جلسه حضور داشته باشم تا يكی از بندگان خالصش را بشناسم. 💢 اين صحبت ها سال ها ذهن مرا به خود مشغول كرد. باورم نمی شد يک رزمنده اينقدر حماسه آفريده و تا اين اندازه گمنام باشد! عجيب تر آنكه خودش از خدا خواسته بود که گمنام بماند! و با گذشت سال ها هنوز هم پيكرش پيدا نشده و مطلبی هم از او نقل نگرديده! و من در همه كلاس های درس و برای همه بچه ها از او می گفتم. 💢 هنوز تا اذان صبح فرصت باقی است. خواب از چشمانم پريده. خيلی دوست دارم بدانم چرا شيخ زاهد، ابراهيم را الگوی اخلاق عملی معرفی كرده؟ 💢 فردای آن روز بر سر مزار شيخ حسين زاهد در قبرستان ابن بابويه رفتم. با ديدن چهره او كاملاً بر صدق رويائی كه ديده بودم اطمينان پيدا كردم. ديگر شک نداشتم که عارفان را نه در کوه ها و نه در پستو خانه های خانقاه بايد جست بلکه آنان در کنار ما و از ما هستند. 💢همان روز به سراغ يكی از رفقای شهيد هادی رفتم. آدرس و تلفن دوستان نزديک شهيد را از او گرفتم. 💢تصميم خودم را گرفتم. بايد بهتر و كامل تر از قبل ابراهيم را بشناسم. از خدا هم توفيق خواستم. شايد اين رسالتی است که حضرت حق برای شناخته شدن بندگان مخلصش بر عهده ما نهاده است. یه جامانده بعد، فردا ساعت ۲۰
شهید‌محمود رضا بیضایی
#کتاب سلام بر ابراهیم ۱ قسمت سوم چرا ابراهیم هادی ؟!🌺 👇👇👇 💢تابستان سال 1386 بود. در مسجد امين الدول
سلام بر ابراهیم ۱ قسمت چهارم زندگینامه 🌺 👇👇👇 💢آقا ابراهیم در اول ارديبهشت سال 1336 در محله شهيد آيت الله سعيدی حوالی ميدان خراسان ديده به هستی گشود. 💢او چهارمين فرزند خانواده به شمار می رفت. با اين حال پدرش، مشهدی محمد حسين، به او علاقه خاصی داشت. او نيز منزلت پدر خويش را به درستی شناخته بود. پدری که با شغل بقالی توانسته بود فرزندانش را به بهترين نحو تربيت نمايد. 💢ابراهيم نوجوان بود که طعم تلخ يتيمی را چشيد. از آنجا بود که همچون مردان بزرگ، زندگی را به پيش برد. 💢دوران دبستان را به مدرسه طالقانی رفت و دبيرستان را نيز در مدارس ابوريحان و کريم خان زند. سال 1355 توانست به دريافت ديپلم ادبی نائل شود. 💢از همان سال های پايانی دبيرستان مطالعات غير درسی را نيز شروع كرد. حضور در هيئت جوانان وحدت اسلامی و همراهی و شاگردی استادی نظير علامه محمد تقی جعفری بسيار در رشد شخصيتی ابراهيم موثر بود. 💢در دوران پيروزی انقلاب شجاعت های بسياری از خود نشان داد. او همزمان با تحصيل علم به کار در بازار تهران مشغول بود. 💢پس از انقلاب در سازمان تربيت بدنی و بعد از آن به آموزش و پرورش منتقل شد. ابراهيم در آن دوران همچون معلمی فداکار به تربيت فرزندان اين مرز و بوم مشغول شد. 💢او اهل ورزش بود. با ورزش پهلوانان يعنی ورزش باستانی شروع کرد. در واليبال و کشتی بی نظير بود. هرگز در هيچ ميدانی پا پس نکشيد و مردانه می ايستاد. 💢مردانگی او را می توان در ارتفاعات سر به فلک کشيده بازی دراز و گيلانغرب تا دشت های سوزان جنوب مشاهده کرد. حماسه های او در اين مناطق هنوز در اذهان ياران قديمی جنگ تداعی می کند. 💢در والفجر مقدماتی پنج روز به همراه بچه های گردان های کميل و حنظله در کانال های فكه مقاومت کردند اما تسليم نشدند. 💢سرانجام در 22 بهمن سال 1361 بعد از فرستادن بچه های باقی مانده به عقب، تنهای تنها با خدا همراه شد. ديگر كسی او را نديد. 💢او هميشه از خدا می خواست گمنام بماند، چرا كه گمنامی صفت ياران محبوب خداست. 💢خدا هم دعايش را مستجاب كرد. ابراهيم سال هاست كه گمنام و غريب در فكه مانده تا خورشيدی باشد برای راهيان نور. بعد، فردا ساعت ۲۰
شهید‌محمود رضا بیضایی
#کتاب سلام بر ابراهیم ۱ قسمت سوم چرا ابراهیم هادی ؟!🌺 👇👇👇 💢تابستان سال 1386 بود. در مسجد امين الدول
سلام بر ابراهیم ۱ قسمت پنجم محبت پدر 🌺 👇👇👇 💢در خانه ای کوچک و مستاجری در حوالی ميدان خراسان تهران زندگی می كرديم. 💢اولين روزهای ارديبهشت سال 1336 بود. پدر چند روزی است كه خيلی خوشحال است. 💢خدا در اولين روز اين ماه، پسری به او عطا کرد. او دائماً از خدا تشكر می كرد. 💢هر چند حالا در خانه سه پسر و يک دختر هستيم ولی پدر برای اين پسر تازه متولد شده خيلی ذوق می كند. البته حق هم دارد پسر خيلی با نمكی است. اسم بچه را هم انتخاب كرد: «ابراهيم ». 💢پدرمان نام پيامبری را بر او نهاد كه مظهر صبر، قهرمان، توكل و توحيد بود. اين اسم واقعاً برازنده او بود. 💢بستگان و دوستان هر وقت او را می ديدند با تعجب می گفتند: حسين آقا، تو سه تا فرزند ديگه هم داری چرا برای اين پسر اينقدر خوشحالی می كنی؟! 💢پدر با آرامش خاصی جواب می داد: اين پسر حالت عجيبی دارد! من مطمئن هستم كه ابراهيم من، بنده خوب خدا می شود، اين پسر نام من را هم زنده می كند! 💢راست می گفت محبت پدرمان به ابراهيم، محبت عجيبی بود. هر چند بعد از او، خدا يک پسر و يک دختر ديگر به خانواده ما عطا كرد اما از محبت پدرم به ابراهيم چيزی كم نشد. 💢ابراهيم دوران دبستان را به مدرسه طالقانی در خيابان زيبا رفت. اخلاق خاصی داشت. توی همان دوران دبستان نمازش ترک نمی شد. 💢يکبار هم در همان سال های دبستان به دوستش گفته بود: بابای من آدم خيلی خوبيه. تا حالا چند بار امام زمان(عج) را توی خواب ديده. وقتی هم كه خيلی آرزوی زيارت كربلا داشته، حضرت عباس (ع) را در خواب ديده كه به ديدنش آمده و با او حرف زده. 💢زمانی هم كه سال آخر دبستان بود به دوستانش گفته بود: پدرم میگه، آقای خمينی كه شاه ،چند ساله تبعيدش كرده ،آدم خيلی خوبيه. حتی بابام میگه: همه بايد به دستورات اون آقا عمل كنند. چون مثل دستورات امام زمانه(عج) می مونه. 💢دوستانش هم گفته بودند: ابراهيم ديگه اين حرف ها رو نزن. آقای ناظم بفهمه اخراجت میكنه. 💢شايد برای دوستان ابراهيم شنيدن اين حرف ها عجيب بود ولی او به حرف های پدر خيلی اعتقاد داشت. بعد، فردا ساعت ۲۰
شهید‌محمود رضا بیضایی
#کتاب سلام بر ابراهیم ۱ قسمت سوم چرا ابراهیم هادی ؟!🌺 👇👇👇 💢تابستان سال 1386 بود. در مسجد امين الدول
سلام بر ابراهیم ۱ قسمت ششم روزی حلال 🌺 👇👇👇 💢پيامبر اعظم(ص) می فرمايد: فرزندانتان را در خوب شدنشان ياری كنيد، زيرا هر كه بخواهد می تواند نافرمانی را از فرزند خودبيرون كند. 💢بر اين اساس پدرمان در تربيت صحيح ابراهيم و ديگر بچه ها اصلا كوتاهی نكرد. البته پدرمان بسيار انسان با تقوائی بود. اهل مسجد و هيئت بود و به رزق حلال بسيار اهميت می داد. 💢او خوب می دانست پيامبر (ص) می فرمايد: عبادت ده جزء دارد كه نه جزء آن به دست آوردن روزی حلال است. 💢برای همين وقتی عده ای از اراذل و اوباش در محله اميريه شاپور آن زمان، اذيتش كردند و نمی گذاشتند كاسبی حلالی داشته باشد، مغازه ای كه از ارث پدری به دست آورده بود را فروخت و به كارخانه قند رفت. آنجا مشغول كارگری شد. صبح تا شـب مقابل كوره می ايستاد. تازه آن موقع توانست خانه ای كوچك بخرد. 💢ابراهيم بارها گفته بود: اگر پدرم بچه های خوبی تربيت كرد، به خاطر سختی هائی بود كه برای رزق حلال می كشيد. 💢هر زمان هم از دوران كودكی خودش ياد می كرد می گفت: پدرم با من حفظ قرآن را كار می كرد. هميشه مرا با خودش به مسجد می برد. بيشتر وقت ها به مسجد آيت الله نوری پائين چهارراه سرچشمه می رفتيم. آنجا هيئت حضرت علی اصغر(ع) بر پا بود. پدرم افتخار خادمی آن هيئت را داشت. 💢يادم هست كه در همان سال های پايانی دبستان، ابراهيم كاری كرد كه پدر عصبانی شد و گفت: ابراهيم برو بيرون، تا شب هم برنگرد. 💢ابراهيم تا شب به خانه نيامد. همه خانواده ناراحت بودند كه برای ناهار چه كرده. اما روی حرف پدر حرفی نمی زدند. 💢شب بود كه ابراهيم برگشت. با ادب به همه سلام كرد. 💢بلافاصله سؤال كردم: ناهار چيكار كردی داداش؟! 💢پدر در حالب كه هنوز ناراحت نشان می داد اما منتظر جواب ابراهيم بود. 💢ابراهيم خيلی آهسته گفت: تو كوچه راه می رفتم، ديدم يه پيرزن كلی وسائل خريده، نميدونه چيكار كنه و چطوری بره خونه. من هم رفتم كمک كردم. وسايلش را تا منزلش بردم. پيرزن هم كلی تشكر كرد و سكه پنج ريالی به من داد. نميخواستم قبول كنم ولی خيلی اصرار كرد. من هم مطمئن بودم اين پول حلاله، چون براش زحمت كشيده بودم ظهر با همان پول نان خريدم و خوردم. 💢پدر وقتی ماجرا را شنيد لبخندی از رضايت بر لبانش نقش بست. خوشحال بود كه پسرش درس پدر را خوب فرا گرفته و به روزی حلال اهميت می دهد. 💢دوستی پدر با ابراهيم از رابطه پدر و پسر فراتر بود. محبتی عجيب بين آن دو برقرار بود كه ثمره آن در رشد شخصيتی اين پسر مشخص بود. اما اين رابطه دوستانه زياد طولانی نشد! ابراهيم نوجوان بود كه طعم خوش حمايت های پدر را از دست داد. در يک غروب غم انگيز سايه سنگين يتيمی را بر سرش احساس كرد. از آن پس مانند مردان بزرگ به زندگی ادامه داد. 💢 بيشتر دوستان وآشنايان هم به او توصيه می كردند به سراغ ورزش برود او هم قبول كرد. بعد،فردا ساعت ۲۰
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 . ( ثواب یا گناه! ) وقتی از چیزی ناراحت می‌شد، با هیچ ‌کس حرف نمی‌زد و فقط سکوت میکرد. یک روز که از نماز جمعه برگشت،دیدم خیلی ساکت هست . پرسیدم : « داداش اتفاقی افتاده؟ ناراحت به نظر می رسی!» با همان حجب و حیای همیشگی‌اش گفت: « کاش خانم ها بیشتر مراقب حجابشون بودند.امروز پرده قسمت زنونه کنده شد و بی‌اختیار چشمم افتاد به خانمی که چادر سرش نبود و موهایش کاملا پیدا بود؛ اگه بیشتر مراعات می‌کردند، ثواب نماز ما هم با گناه آلوده نمی شد ». 🍃🍃 . شهید علی ماهانی روز های تیغ 🔹@mahmoodreza_beizayi
3.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌟اعوذ بالله من الشیطان العین الرجیم🌟 🌸بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ الْحَمْدُلِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ🌸 🌺سَلام عَلَیکُم🌺 🤲💚🤲السلام علیک یااباصالح المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)ادرکنی،🤲💚🤲 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🤲🌷🤲الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَ احْشُرْنٰا مَعَهُمْ وَ الْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِین 🤲🌷🤲 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ✅ پروفسور کرمی از خیانت ها و جنایاتی که برای سلامتی انسان ها در جریان است؛ می گوید: حتما ببینید و نشر دهید.🌹 💢💥💢خطوط قرمزپروفسور:💢💥💢 ۱_امنیت ملی ۲_سلامت مردم ۳_بهداشت و محیط زیست ژن های تغییر یافته و حقیقت تحریف شده ها مکزیکی و....... بذرهای مرگ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🤲🌷🤲اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ وَالْعافِیَةَ وَالنَّصْرَبِحَقِّ الحُسَینِ"عَلَیهِ السَّلامُ"وَاجْعَلْنامِنْ خَیْرِاَنْصارِهِ وَاَعْوانِهِ وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ🤲🌷🤲 🤲اَللهُمً اجعَل عَواقِبَ اُمُورِناخَیرا🤲 🖐وَالعاقِبَهُ لِلمُتَقین🖐 🌸🤲🌸التماس دعا🌸🤲🌸 اللهم عجل لولیک الفرج