فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘ژئوپارک دومولی شهرستان گرمی در ۱۰۰ کیلومتری شمال شهر
#ایران_زیبا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از همان روز ازل مستِ مرامِ حسنم
عاشقِ گوش به فرمانِ کلامِ حسنم
تا ابد نوکر پابست و غلامِ حسنم
من حسینی شده ی دستِ امامِ حسنم
🏴 شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام
(به روایتی) بر شما عزیزان تسلیت باد.🏴
____🍃🖤🍃____
☀️ ما را از این تلاطم دنیا، هراس نیست
تا کشتی نجات حسینی، شناور است
😭 باز هم توفیق ندارم، از دور سلام...
♦️ السَّلاَمُ عَلَيکَ يَا أَبَا عَبدِالله وَ عَلَى الأَروَاحِ الَّتِي حَلَّت بِفِنَائِکَ، عَلَيکَ مِنِّي سَلاَمُ اللهِ أَبَداً مَا بَقِيتُ وَ بَقِيَ اللَّيلُ وَ النَّهَارُ وَ لاَ جَعَلَهُ اللهَ آخِرَ العَهدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُم، اَلسَّلاَمُ عَلَى الحُسَينِ وَ عَلَى عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ وَ عَلَى أَولاَدِ الحُسَينِ وَ عَلَى أَصحَابِ الحُسَين.
#سلام_ارباب_خوبم ✋
مداحی_آنلاین_مشای_مشای_ملا_باسم_کربلائی.mp3
11.81M
🔳 #عربی #جاماندگان #اربعین
🌴مشای مشای
🌴پیاده تا کربلا می آیم
🎤 #ملاباسم_کربلائی
👌بسیار دلنشین
#حجاب_بنی_فاطمی
@hejab1100
مرهم4-توصیه های طب سنتی به زائرین اربعین.pdf
5.2M
✅ جامعترین و کاملترین دستورالعمل طب سنتی برای "پیادهروی زائران اربعین"
#توصیه_های_پیاده_روی_اربعین
📚 مرهم ۴
👨⚕درمانکده رمان
@Darmankade_romman
💡 *فوت و فنهای سفر اربعین با بچهها* 👶👧
✅سفر پیادهروی اربعین نزدیک است و مادران زیادی هستند که امسال تصمیم دارند با فرزندانشان راهی این سفر پرماجرا شوند. اگر شما هم قصد دارید با کودکانتان راهی شوید این گزارش را بخوانید.
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
https://www.farsnews.ir/news/13980710000374/%D9%81%D9%88%D8%AA-%D9%88-%D9%81%D9%86%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%D9%81%D8%B1-%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B9%DB%8C%D9%86-%D8%A8%D8%A7-%D8%A8%DA%86%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7
🍏مجموعه سبک زندگی رمان
http://eitaa.com/joinchat/74317837C1df67f69b2
✅ آموزش ماساژ ویژه پیاده روی اربعین
#ماساژ_پیاده_روی_اربعین
قسمت اول
https://www.aparat.com/v/JT913
قسمت دوم
https://www.aparat.com/v/qFE3c
قسمت سوم
https://www.aparat.com/v/Zi2wY
قسمت چهارم
https://www.aparat.com/v/DIlSp
قسمت پنجم
https://www.aparat.com/v/xh9qW
قسمت ششم
https://www.aparat.com/v/robX1
قسمت هفتم
https://www.aparat.com/v/ip41F
قسمت هشتم
https://www.aparat.com/v/QfFOV
قسمت نهم
https://www.aparat.com/v/6S8sA
قسمت دهم
https://www.aparat.com/v/oz4Ur
👨⚕ درمانکده رمان
@Darmankade_romman
رادیو سراسری زیارت تقدیم میکند
#صحن_زندگی
🔊شنبه تا پنجشنبه از ساعت ۹ تا ۱۰ صبح
کارشناس دوشنبه: حجتالاسلام فقیهی
موضوع: سقط،جنین
از طریق گیرندههای دیجیتال 📺 یا با نصب اپلیکیشن ایران صدا 📲 در سراسر کشور از🔅رادیو سراسری زیارت🔅 بشنوید...
📻 در مشهد، بیرجند، بجنورد و شیراز روی موج اف ام ۹۹.۵
📻 *در تهران بزرگ روی موج اف ام* *۸۹.۵*
📻 در قم روی موج اف ام ۹۹.۱
🎧همراه با آرشیو برنامه در ایرانصدا
راههای ارتباط شما با برنامه برای طرح سوالات:
📱شماره واتساپ: ۰۹۳۶۸۳۸۲۰۳۴
📞تلفنهای ارتباطات:
۰۵۱-۳۲۲۱۷۲۵۰
۰۵۱-۳۲۲۱۷۲۵۱
🗣تلفن ۲۴ ساعته گویا
۰۵۱-۳۲۲۸۳۶۹۶
📩سامانه پیام کوتاه
۳۰۰۰۰۸۸۸۸
#معرفی_برنامه
به راديو زيارت، صدای مهر و معرفت بپیوندید:
👇
@RadioZiyarat
Instagram.com/radioziyarat
*پوشک رایگان برای نوزادان مسیر تامین خواهد شد.*
@rihanehsmd
ارسال مطالب با لینک بلا مانع
سلام
هرکسی در قم برای سفر اربعین نیاز به کالسکه داره 👆👆👆
التماس دعا
#اطلاع_رسانی_بفرمایید
🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑
@rihanehsmd
ارسال مطالب با لینک بلا مانع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سه دور بند ناف دور گردن جنینه با یه گره تو بند ناف😍
مهمتر از همه طبیعی به دنیا اومده 😊
دلیلی که به خاطرش خیلی از مادرها رو زیر تیغ جراحی میبرن😞
#بخیه
#عفونت_بخیه
✅مقداری روغن زیتون و عسل رو با هم مخلوط کنید و مثل کرم به بخیه ها بزنید.
✅یا مقداری عسل و زرد چوبه منظم روی بخیه بزنید
هم موجب زود جوش خوردن بخیه میشود.
و هم برای جلوگیری و رفع عفونت مفید هست.
بهتره بعد از هربار شستشو سشوار بکشید و بعد این موارد که گفتیم روی بخیه بزنید
خانم ها سلام
سال۹۰اولین زایمان من سزارین بود چون ازطرفی پزشکم گفت لگن خیلی خوبی نداری وچرا میخوای واژن روازریخت بندازی که بعد بیای دوباره عمل کنی واز طرف دیگه مادروخاله هام که به طرز وحشتناکی همه دخترهاشونواز طبیعی میترسوندن باعث شدن به سزفکر کنم متاسفانه بچه اول من مشکل کروموزومی داشت که علی رغم همه غربالگری ها تو مراکز معتبراصلامشخص نشد .الان خداروشکر میکنم مشخص نشد چون ممکن بوداون موقع به سقط فکر کنم ولی الان معتقدم هرموجودی که خدابهش جان داده حق حیات داره.بچه ی من جز نوادربودکه تا یک سال و چهل روززنده موند همه می گفتن تایکی دوماه دیگه تمومه اصلا نمونه بالای سه ماه تو ایران نداشتیم ولی پسر من موند.وقتی دیدم درس و کاروکنارگذاشتم تصمیم گرفتم تو خونه موندنم نتیجه داشته باشه و اقدام کردم برای بارداری
به لطف خدا دوقلو باردار شدم پنج ماهه بارداربودم که پسرم فوت کرد علی رغم سختی پذیرش ایناتفاق هرروز خداروشکر میکنم که نگذاشت من درد و رنج پسرم روببینم
آزمایش غربالگری یکی از دوقلوها رو دوباره مشکل دار تشخیص داد و گفت باید بری امنیوسنتز که این بار من و همسرم قبول نکردیم چون زندگی قل دیگه در خطر بود و اینبار چون بچه ای که مال خودم بود و در بغل گرفته بودم به تمام معنا وحشتناک بودن سقط رو درک میکردم و منی که حاضر به سقط نبودم دلیلی هم برای امنیو سنتز نمیدیدم.
اردیبهشت ۹۲ با دومین عمل سزارین به لطف خدا دوقلوهای من صحیح و سالم به دنیااومدن
ولی تصمیم من و همسرم این بود اگر بچه مشکلی داشت یک لحظه هم تو بیمارستان نگهش نداریم چون اینجور بچه ها ریه ی کامل ندارندوتوی ریه شون خون میریزه ودراثرعفونت ونقص سیستم ایمنی فوت میکنن،شاید خیلی بیرحمانه به نظر بیادولی اینکه بچه ات ده روزدردبکشه وفوت کنه به مراتب بهتر ازاینه که زیر دست پزشکها موش آزمایشگاهی بشه هر روز از یه جای بدن رگ بگیرن از سر رگ بگیرن انواع و اقسام عملهاانجام بشه و یک سال عذاب کشیدنش رو ببینی
مادربزرگ های مااکثرا تجربه نوزادهای مرده ویاچندروز زنده روداشتن به نظرم همین بچه ها بودن ولی چون دخالت پزشکی نبودنه بچه عذاب میکشید نه پدر و مادر
از همون موقع باخودم گفتم برای بارداری بعدی ازاول هیچ سونو ودکتری نمیرم.۷ سال جلوگیری کردم وبعدازاون شروع کردم به بادکش رحم و تخمدان و استفاده از داروی اذخر که بعد برداشتن آ یو دی بتونم راحت حامله بشم چون خیلی ازاطرافیانمودیدم که بچه دوم یا سوم رو خیلی طول کشید تا باردار بشن من هم به خیال اینکه طول میکشه این کارها رو کردم و آئودی روبرداشتم و اصلا به ذهنم خطور نمی کرد تو اولین اقدام باردار بشم
ناگفته نمونه که تو این هفت سال سبک زندگی من ازنظر تغذیه و معالجه کاملا مطابق طب سنتی و اسلامی بود
ولی اولین اشتباه من این بودکه اول باید اصلاح مزاج میکردم ،۷ ساله درگیر کهیر هستم و تشخیص آخر پزشک هاآلودگی داروی بیهوشی سزارین بود و چون به شدت دچار سو مزاج گرم شدم ویار بارداری، یبوست شدید آسم بارداری و سنگ صفرا سراغم اومد
خلاصه سرتون ودرد نیارم بعد از اینکه فهمیدم باردارم عزمم جزم شد برای طبیعی
تو اینترنت سرچ کردم طبیعی بعد سزارین با چند تا دکتر مشورت کردم وبا اطرافیانم که همه منو ترسوندن و گفتن امکان نداره یک همچین چیزی بشه و پزشکها هم گفتن ما ریسک شو قبول نمی کنیم.تو نی نی سایت یه تاپیک جامع بود راجع به سزارین بعد طبیعی
عالی بود دونه دونه همه اون کارهایی که خانمها تجربه کردن و گفتن اعم از ورزش
تغذیه دعاهای مخصوص همه رو انجام دادم
و بارداریم زیر نظر خانم تبریزیان بود که خدا خیرشون بده دوست داشتم پیش خودشون زایمان کنم ولی چون ویبک ۲ بودم ایشون خانم دکتر شریفی رو معرفی کردن برای ویبک و به منگفتن میتونی طبیعی زایمان کنی نترس ولی باید بیمارستان بری
از طرفی خانم دکتر موسیوند بهم معرفی شد
بعد کلی تحقیق و در نهایت استخاره
دکتر موسیوند رو انتخاب کردم.هفته۳۰ بود که رفتم پیش ایشون اول قبول نکردن و همه ریسک ها روگفتن و من گفتم همه خطراتش رومیپذیرم و ایشون گفتن حالا ببینیم چی میشه.هفته ۳۶ معاینه لگن داشتم و ایشون گفتن لگنت خیلی جالب نیست ۵۰ .۵۰ هست
و اصلا رحم بازنشده بود
من خیلی می ترسیدم از اینکه لگنم باز نشه که ایشون هم گفتن وزن بچه نباید بیشتر از ۳ کیلو بشه همه اینا باعث شد تا من داروها و تدابیر زایمان طبیعی خانم تبریزیان رو یکهفته زودتر شروع کنم از ترس اینکه به ۴۰ هفته نرسم و وزن بچه زیاد نشه
درصورتی که اشتباه بود.۳۸ هفته از همون مطب رفتم پیش خانم تبریزیان اونجا هم لگن رو معاینه کردن و گفتن لگنت خیلی خوب نیست ولی چون سر بچه تو لگنه و کوچیکه میتونی الان یه فینگر بازی
نگران نباش.اونجا یکی از دوستان گروه شما و خانم دکتر امیرآبادی رومعرفی کردن .رفتم پیش خانم دکتر تا یه مشورت هم از ایشون بگیرم و ا
#زایمان_ویبک
#زایمان_طبیعی_بعد_از_سزارین
گر بشه زایمانم رو با ایشون انجام بدم چون ریسک پذیریشون خیلی بالاست تو ۸۳ هفته و دو روز رحم من رو تحریک کردن و طب سوزنی رو پیشنهاد دادن گفتن برو برای طب سوزنی استخاره کن و فلان روز بیا من استخاره کردم و خیلی بد اومد هم طب سوزنی هم بیمارستان مهرایین تو کشاکش اینکه چه کار کنم و کجا برم ترشحات قهوه ای غلیظ داشتم زیاد ورزش میکردم خونه مون ۶۰ تا پله داشت چند دفعه در روز میرفتم پایین و میومدم بالا فقط و فقط به طبیعی فکر میکردم این وسط حرف دیگران رو هم که مدام می گفتن اشتباه میکنی رو میشنیدم
۳۸ هفته چهار روز بود که ۱۱ شب دردهای خفیف ولی منظم سراغم اومد .قصد داشتم به هیچ کس به خصوص مادر و مادر شوهرم نگم که شروع دردهامه ولی مامانم دو شب بود که میومد خونه ما می خوابید و به اصطلاح میگفت چشمات زاییده و وقتشه من باید باشم😂
به گفته یکی از قابله های خانم تبریزیان گل گاو زبان خوردم که اگر ماه درده قطع بشه اگر درد زایمانه منظمتر بشه چون تو ۳۶ هفته هم این کارو کرده بودم ودردم قطع شده بود.ولی این بار فرق داشت
ساعت ۳ نیمه شب بیدار شدم انقباض های خفیف ولی با زمان کمتر میومد سراغم
کسی رو بیدار نکردم نماز شب خوندم و هر دو رکعت رو به یه بانوی بزرگ هدیه میکردم و آخری رو متوسل شدم به نرجس خاتون و تو قنوت نماز وتر برای همه خانمهایی که باردارن به خصوص تو این گروه و میخوان ویبک بشن دعا کردم و از خدا خواستم بتونم طبیعی زایمان کنم.دیگه سماور و روشن کردم و انواع و اقسام دمنوش هارو خوردم شوهرم باید میرفت شیفت نگذاشتم بره و چون ۲۲ بهمن بود ترسیدم خیابون ها بسته باشه و گفتم بمونی بهتره
تا ساعت سه بعدازظهر انقباض ها به ۵دقیقه یه بار رسید ولی در حد درد پریود بود ومن خیلی خوشحال از اینکه چون ورزش کردم و تدابیر و انجام دادم دردش کمه وگرنه همه جا خونده بودم درد به پنج دقیقه یه بار برسه وحشتناکه در این حین مرتب با خانم تبریزیان در تماس بودم ایشون تو قطار و راهی مشهد بودن بهم گفتن دود اسفند بده بعد برو بیمارستان گفتم روغن کرچک بخورم که گفتن بخور.هیچی نخورده بودم از شب قبل چون ممکن بود سز بشم باید شکمم خالی باشه که این هم اشتباه بود چون باعث شد سر زایمان انرژی زیادی نداشته باشم
چند بار دوش آب گرم گرفتم بدنم رو روغن مالی کردم دنبه و خرما بستم به کمر و تند تند دمنوش میخوردم موقع انقباض ها قر کمر و ورزش و خوشحال از اینکه همه این کارها باعث شده من زایمان بدون درد داشته باشم از طرفی سوره قدر و مریم و انشقاق میخوندیم به گردنم سوره ذاریات و انشقاق بود به کمرم یه دعا از امام صادق به رون چپ و راستم دعا های مخصوص رو بستم دعاهایی که با زعفرون نوشته بودم و با آب بارون شسته بودم و خوردم ویکی هم همسرم طبق دستور امام باقر به شکم و ... ریخت
دود اسفند رو دادم روغن کرچک رو خوردم
به دکتر موسیوند زنگ زدم و رفتم دکتر لحظه آخر متوجه شدم ایشون دستمزد میگیرن و میان همیشه با زیر میزی پزشکها مشکل داشتم ولی این بار به سفارش مادرم کهگفت چون ویبک هستی بزار دکتر خودت بیاد و این درست ترین تصمیمی بود که گرفتن.ساعت ۴ و نیم چهارشنبه ۲۲ بهمن رفتم سمت بیمارستان نجمیه تو راه متوسل شدم به امام زمان و به مادرشون قسم دادم اولین بار بود تو زندگیم که به نرجس خاتون متوسل میشدم حس عجیبی بود وقتی رفتم و معاینه شدن ساعت ۵ بود فکر میکردم الان میگن ۸ سانتی که یهو ماما گفت یه فینگر دنیا رو سرم خراب شد باورم نمی شد
بهم گفتن فردا بعد از ظهر زایمان میکنی میخوای برو بعد بیا مونده بودم چه کنم برم بمونم دردهام داشت بیشتر میشد چون گفتن یه فینگر کمی خودم رو باخته بودم تا اینکه گفتن بیا یه ان اس تی حالا بده
نوار ان اس تی که دادم انقباض ها یک دقیقه و نیم یه بار بود و به اصطلاح دردها روی نوار دوقلو بود
به دکتر موسیوند زنگ زدن و گفتن چون یک دقیقه و نیم یه باره باید بستری بشه ولی عجله نکنید تا فردا احتمالا طول میکشه من که فرم ماما هم پرکرده بودم به ماما هم گفتن حالا طول میکشه ۴ سانت شد زنگ میزنیم
ساعت ۶ونیم رفتم رو تخت لیبر بدترین قسمت دیگه نه می زارن حرکت کنی نه ورزش کنی نه دمنوشی نه ماساژی
نمیدونم چرا واقعا انگار از وقتی حرکت نمی کردم دردم بیشتر شده بود ساعت ۷ ونیم با وجود اون همه درد هنوز یه فینگر بودم شروع کردم به دعا کردن برای اون لیست افرادی که باهام بود
دردها وحشتناک شد دوبارمعاینه شدم گفتن ۴ سانت شد چه پیشرفت خوبی انگار دکترم به حرف ماماها گوش نداده بود و زودتر اومدن وقتی خانم دکتر موسیوند اومد انگار دنیا رو بهم دادن قبلش تو راه زنگ زده بودن که تو اولین فرصت کیسه آب رو بزنید نکنه بچه مدفوع کرده باشه و درد رو بکشم و سزارینی بشم
کیسه آب رو که زدن و خانم دکتر اومد معاینه که شدم گفتم ۷ سانتی مادرم بیرون دعای معراج رو روی آب خوندن و دادن داخل ولی اشتباه دادن به یه باردار دیگه😂که قطعا روزی اون بود مادر و هم
سرم فکر میکردن من فردا زایمان میکنم ولی سرعت پیشرفت من خوب بود
دکتر موسیوند که اومدن من از رو تخت آوردن پایین و بردن سمت اتاق زایمان مثل یه مادر مهربون دورم بودن با گوشیشون سوره مریم و انشقاق پخش میکردن و پشت سر من سوره قدر میخوندن در همین اثنا ماما هم رسید درسته دیر اومد و نهایتا ۴۰ دقیقه پیش من بود ولی ماساژها و ورزش روی توپ عالی بود ویهو حس دفع به من دست داد ورفتم رو تخت زایمان می گفتن زور بزن ولی من از شب قبل نخوابیده بودم چیزی نخورده بودم و انقباض هام از حد نرمال دردناکتر بود نمیتونستم خوب زور بزنم خانم دکتر گفت موهاش معلومه همکاری کن و تنفست رو درست کن هر وقت گفتم زوربزن همه چیز همه ی تکنیک های تنفس از شدت درد از یادم رفته بود چند بار که نشد گفتن وکیوم رو بیارید وقتی شنیدم وکیوم میارن ترسیدم از حضرت زهرا کمک خواستم و گفتم یه بار دیگه تلاش میکنم در این حین ماما هم کمک کرد و پوزیشن سرم و درست کرد و یه یا زهرا گفتم و درد تموم شد بچه ام تو بغلم بود احساس خیلی خوبی بود خانم دکتر گفت آفرین مامان با غیرت صدای اذان تو اتاق پخش میشد دخترم با چشمهای باز روی سینه ام بود.دخترم رو بردن و به همسر و مامانم خبر دادن
و من بخیه هام که تموم شد به بچه شیر دادم و خوابیدم لذت بخش ترین خواب عمرم
احساس غرور خوبی داشتم نه صرفا برای اینکه همه گفتن نمیشه و شد به خاطر اینکه توکل کردم و از خدا خواستم و شد این بخشش خیلی لذت بخش بود
خانمهای ویبکی خودتون رو باید اماده کنید درد وجود داره ممکنه درد رو بکشم و سزارین بشیم باید خودتون رو برای همه اینا اماده کنید وقتی بدونید با چی مواجه می شید بهتر میتونید از پسش بربیاین وقتی درد میکشی و خانم هایی هستن که خیلی شیک و ریلکس اماده میشن برای سزارین خیلی وسوسه بر انگیزه وقتی تو اوج درد یکی مثل مادر من توگوشت میگه هنوز دیر نیست دردها بیشتر هم میشه این اولشه بیا برو اتاق عمل ممکنه سست بشید ولی مطمینباشید آخر جذابی داره.خلاصه بعد دوتا سزارین طبیعی زایمان کردم به قول خانم تبریزیان تو کارما شبیه معجزه است در عرض دو ساعت فول شدم از یه فینگر به ۱۰ سانت رسیدن و واقعا هم معجزه بود چون از ساعت ۶ تو یه گروه در حدود ۱۵۰ تا قدر و انشقاق برام خونده شد. حتی اگر طبیعی سخت تر از سزارین باشه با توجه به عوارض و عواقب سز و و خواصی که طبیعی برای بچه داره قطعا می ارزه
شک نکنید
#زایمان_ویبک
#زایمان_طبیعی_بعد_از_سزارین