هدایت شده از شعر، قصه، معرفی کتاب
🎉 نمایش نامه گنجشک و امام رضا علیه السّلام 🎉
کاری از گروه شعر وقصه درمسیرمادری
نویسنده:پریسا غلامی
منبع:منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، جلد۲،صفحه ۳۵۲
نقشها:راوی، مامان گنجیشکه، مار، ۳تا جوجه، امام رضا علیه السلام و سلیمان.
بهنام خدای مهربون
راوی:
وقتی خورشید خانم مثل همیشه از پشت کوه اومد بیرون، کمکم حیوونای توی باغ قصه ما هم بیدار شدند.
مورچهها بدو بدو رفتند سراغ جمع کردن غذا
زنبورا ویز ویز کنان رفتن سراغ گلها تا عسل بسازن.
کلاغها قارقار کنان دنبال هم بازی میکردن.
اما، اون روز مامان گنجیشکه مثل همیشه نبود. نمیرفت دنبال صبحانه برای جوجههاش.
(مامان گنجیشکه به دور و بر بپره و جیک جیک کنه)
راوی: مامان گنجیشکه مگه تو گرسنه نیستی؟
م گ: جیک جیک جیک جییییک
راوی: چرا انقدر نگرانی؟ چرا هی جیکجیک میکنی؟
گنجیشکه:
جیک و جیک و جیک، کمک کمک
من موندهام تنها و تک
نشستهاند تو لونه
جوجههای دردونه
یواش یواش میاد یه مار
شکار کنه واسه ناهار
جوجهها رو کرده هوس
یه لقمه ی چربه واسش
راوی:
وااای😱
یه مار داره میره سمت لونهات؟
م گ: جیک جیک(سر را به نشانه بله تکان دهد)
راوی:تو لونه جوجه داری؟
م گ: جیک جیک(سر را به نشانه بله تکان دهد)
راوی:میخواد جوجهها رو بخوره؟
م گ:جیک جیک(سر را به نشانه بله تکان دهد)
راوی:خب بپر بپر. برو یک نفرو پیدا کن کمکت کنه.
(گنجیشک بپرد و به سرعت به چپ و راست برود و اطراف را نگاه کند)
راوی:
مامان گنجیشکه پرید و پرید. اینورو دید، اونورو دید. تا بالاخره صاحب باغو پیدا کرد.
(در این صحنه امام رضا و سلیمان روی یک قالی نشسته اند و حرف میزنند.
راوی با دست به آنها اشاره کند)
راوی:
صاحب باغ نشسته بودن روی زمین و داشتن با یه آقایی صحبت میکردن.
(گنجشک با لبخند به سمتشان بپرد)
راوی:
مامان گنجیشکه خیلی خوشحال شد. آخه صاحب باغ امام رضا بودن که زبون حیوونا رو میفهمیدن. 😍
رفت جلو و گفت:
گنجشک:
جیک و جیک وجیک، سلام امام
من از شما کمک میخوام
(امام رضا و سلیمان به گنجشک نگاه کنند)
راوی:
امام رضا جون تا جیکجیکهای مامان گنجیشکه رو شنیدن، زودی به کسی که کنارشون بودن گفتن:
آهای آهای سلیمان!
بدو به سمت ایوان
داره میگه به بنده
با جیک جیک این پرنده
یه مار میره یواشیواش
سمت لونه و جوجههاش
با این عصا زود برو
به سمت لونهاش بدو
بزن بر سر اون مار
بشه شکارچی شکار
ادامه 👇👇👇
#نمایشنامه
#قصه_شعر
#امام_رضا_علیه_السّلام
#فضایل
#قصه
@gheseshakhsiatemehvari
هدایت شده از شعر، قصه، معرفی کتاب
ادامه ی نمایشنامه گنجشک و امام رضا علیهالسلام
(امام رضا یک عصا به سلیمان بدهد.
سلیمان با عصا به سرعت به سمت لانه بدود.
در این صحنه مار در حالی که فیس فیس میکند آهسته آهسته به سمت جوجهها که بلند بلند جیک جیک میکنند برود.
چند لحظه بعد سلیمان با عصا در حاای که نفس نفس می زند و گنجشک پرپر زنان به انجا برسد)
راوی:
آقاهه دوید و دوید، تا که به ماجرا رسید.
سلیمان:
دیدمش دیدمش
(در حالی که سلیمان عصا را بالا میبرد راوی بگوید:
عصا میرفتش بالا
بزن، وقتشه، حالا💥)
(سلیمان عصا را به سر مار بزند، مار بیافتد)
راوی:
اوخیش😎😎
(جوجهها همدیگر و مادرشان را بغل کنند و بلند بلند جیک جیک کنند، مامان گنجیشکه هم آرام جیک جیک کند.
جوجهها رو چند لحظه ناز کند و بعد به سمت امام پرواز کند)
سلیمان:
إ، کجا میری؟
(در این صحنه امام رضا روی قالی نشسته باشند و گنجشک پر پر زنان دور ایشان بچرخد و بگوید)
جیک و جیک و جیک، ممنونم
امام مهربونم
ای پناه کهکشان
تکیهگاه آسمان
اهای درمون دردم
بزار دورت بگردم
ممنون تشکر سپاس🙏
کل وجودت طلاس
( در صورت تمایل مولودی شاد از امام رضا پخش شود و همه دست بزنند☺️)
با انتشار این مطلب در ثواب هرچه بیشتر آشناشدن بچه شیعه های ایران عزیزمون با امام رضاجانمون ❤️سهیم باشید
#نمایشنامه
#قصه_شعر
#امام_رضا_علیه_السّلام
#فضایل
#قصه
#نشر_دهید
@gheseshakhsiatemehvari
منتخب_برنامه هشتاد و پنجم.mp3
7.47M
🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸
🎊 سالروز به امامت رسیدن امام زمان علیه السلام بر همه عاشقان اهل بیت علیهم السلام مبارک باد.
#لالایی_خدا ۸۵
#سوره_بقره آیه ۲۱۲
#محسن_عباسی_ولدی
#نمایشنامه
#قصه
(به امامت رسیدن امام زمان علیه السلام )
✅ شنبهها و چهارشنبهها، ساعت ۹شب
@lalaiekhoda