بوی نحس آتشی در آسمان کوچههاست
قلب دنیا از غم مادر پر از شور عزاست
چشمها از سوگ یاس سوخته پرخون شده
یاس پیغمبر اسیر شعلههای بیحیاست
نای کوچه با حسن همدرد و فریادش سکوت
چنگ دشمن در پی ایجاد آوای جفاست
تازیانه قد علم کرده به دست دشمنان
بسته در زنجیر غم دست علی مرتضاست
کو پدر تا زجرهای دخترش را بنگرد
آنکه سیلی خورد از ظالم عزیزمصطفاست
ماه امشب نیلگون شد پشت ابر بیکسی
لرزش چشمان چاه از گریههای بی صداست
بر لب شهر مدینه آیههای غربت و
گریههایش همصدا با نالهی واغربتاست
آه از دنیای پست و مردمان بیوفا
تا ابد شهر مدینه راوی درد و بلاست
#مستان
@baresh_haye_ghalamman
قلبم شده درگیر هوای بدِ دنیا
بیتابترینم؛ شدم آبستن غمها
از من متولد شده ویران شدنی که
آباد شدن را ز دلم برده به یغما
#مستان
@baresh_haye_ghalamman
خستهام اما نمیدانم چرا طی میکنم
کوچههای قسمتم را همچنان با آب وتاب
#مستان
@baresh_haye_ghalamman
پلک دفتر باز شد اشک غزل افتاد از آن
بی تو شعر و دفتر و من، درد را سر میکشیم
#مستان
@baresh_haye_ghalamman