May 11
"چه میزبان کریمی چه میهمان بدی"
چه جرمهای زیاد و چه لطف بیعددی
اسیر چاه گناهم خودت که میدانی
تورا به پاکی یوسف، عنایتی مددی
ترحمی به من ونالههای نیمه شبم
که نیست جز تو دلارام خستگان، احدی
تویی خدای درختان باغ نور و امید
بیا ز میوهٔ لطفت به من بده سبدی
نبستهای در مهرت به روی هیچ کسی
بگیر دست مرا ای خدا، مدَدْتُ یدی
هزار توبه شکستم امان از این همه جرم
برای عفو گناهم تو راه را بلدی
به ریسمان اجابت زدم دو دست دعا
دل شکستهٔ من را فقط تو پس نزدی
به زیر سایهٔ جوشن قسم به هر بندش
نشسته بر دل وجانم نوای یاصمدی
به پای نامهٔ اعمال این گدای حسین
بزن تو مُهر قبولی، علیک معتمدی
#مستان
@bareshe_ghalam
دیشب دیوان غزلیات خواجوی کرمانی رو باز کردم
بهطور اتفاقی این غزل اومد و برام خیلی جالب بود
گفتم بنویسم که دوستان هم لذت ببرن 👇
رمضان آمد و شد کار صراحی از دست
بهدرستی که دل نازک ساغر بشکست
من که جز باده نمیبود به دستم نفسی
دست گیرید که هست این نفسم باد به دست
آنکه بی مجلس مستان ننشستی یک دم
این زمان آمد و در مجلس تذکیر نشست
ماه نو چون ز لب بام بدیدم گفتم
ای دل از چنبر این ماه کجا خواهی جست
در قدح دل نتوان بست مگر صبحدمی
که تو گویی رمضان بار سفر خواهد بست
خون ساغر به چنین روز نمیشاید ریخت
رک بربط به چنین وقت نمیباید خست
ماه روزه است و مرا شربت هجران روزی
روز توبه است و تو را نرگس جادو سرمست
هیچکس نیست که با شحنه بگوید که چرا
کند ابروی تو سرداری مستان پیوست
وقت افطار بهجز خون جگر خواجو را
تو مپندار که در مشربه جُلّابی هست
#خواجوی_کرمانی
چهره شاداب من با غصه ها بیمار شد
دید چشم عشق سویش رفت و ناگه تارشد
سنگ می زد بر تن بیمار شعرم زخم ها
چنگ ناموزون غم بر قامتش هموار شد
هرکه آمد تخم حسرت در دلم پاشید ورفت
حسرتی از هرکه آمد پشت هم انبار شد
دوستی با هر که کردم از سر مهر و وفا
بی وفایی در جوابش بر سرم آوار شد
کاش چشمم کور و دل آزاد میشد از قفس
چشم بینا بود و دل با بی مرامان یار شد
#مستان
@bareshe_ghalam
از عمق جانم در غمت آهی کشیدم
آهی به این ویرانگری،هرگز ندیدم
در بیکران یاد تو،باعشق پرواز
با بالهای خسته ام،از نو پریدم
بین خریداران بازار نگاهت
من نیز عنوان غلامی را،خریدم
کز کرده ام پشت غروب روز جمعه
با گوش جان، هل مِن معینت را شنیدم
می بارد از عمق وجودم،شرم وحسرت
در زیر بار شرم،قامت را خمیدم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#مستان
@bareshe_ghalam
لبم درگیر نام تو خودم درگیر رویایت
تمام حجم قلبم را گرفته یاد زیبایت
منم در حسرت زائر شدن این اربعین آقا
بده اذن زیارت به گدای بیسر و پایت
#مستان
@bareshe_ghalam