eitaa logo
فروشگاه برکت
3.2هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
236 ویدیو
4 فایل
🌸 اولین وبزرگترین شبکه عرضه محصولات محلی تولیدطلاب ومومنین انقلابی درکشور که باهدف عرضه محصولات باکیفیت باقیمتی منصفانه وتقویت بنیه اقتصادی جبهه متدینین انقلابی شکل گرفته. ☘ارتباط: @barkat313_admin ☘خرید آنلاین: barkat313.ir 💯 #با_برکت_سالم_زندگی_کنیم
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️ : " عزیز! جاتون خیلی خالیه و دعاگوی همه هستم توی بین الحرمین" اومده خیلی آروم دم گوشم می‌گه: "دلم ... برا مامان جون ... تنگ .. شده😔". ❤️
فروشگاه برکت
🌸 / پوشک ۴۲۲ هزار تومانی . بودم. زنگ زد. - سلام ...(✂️=سانسور). + سَ‌ل‌لاااام ...(✂️). بعد از کلی ...(✂️)، یک لیست خرید دادن. در ضمن فرمودن ی پوشکم بخرید. + اِااااا؛ جدا؟! - چی جدا؟ + بالاخره بچه‌مون به دنیا اومد؟! - لوس نشو. + کی به سلامتی؟ - چی؟ + به دنیا اومدن بچه دیگه. - برا بچه خواهرم می‌خوام. + چشم. - چشمت بی‌بلا. . سوار ماشین شدم. می‌خواستم برم دنبال . سر راه باید پوشک می‌گرفتم. از دو مسیر متفاوت می‌تونستم به دو مغازه‌ پوشک فروشی برسم: ۱- از مسیر روحانی، گلزار، هنرستان؛ ۲- از مسیر آذر، ۴۵ متری عماریاسر. با این که به دلیل ترافیک کم‌تر از سمت آذر، ۴۵ متری عماریاسر می‌رفتم ی چیزی منو هُل داد سمت عماریاسر. + هووووو، یَرِه! چرا هُل مِدی خُب؟ دِرَن مِرَن دیگه، آروم‌تر. - [صدایی با طنینی مثل صدای فرشته‌های آسمانی] در این مسیر چیزی بهتر برایت مقدر شده. + خُب بدون هل دادن نِمتِنی هَمی رِ بگی؟ - نِ. + تویَم مِشَدیی؟ - نِ. . از سمت خیابان آذر رفتم سمت ۴۵ متری عمار یاسر. جلوی یکی از محصولات بهداشتی فروشییای عمار یاسر توسط همون فرد مذکور الذکر که هُلَم داد به زور وایستونیده شدم. ماشینو پارک‌کردم. اومدم سمت یکی از اون مغازه‌ها. سر رام ی طلبه‌ی سیاه پوست آفریقایی وایستاده بود. چند قلم کالایی رو هم که خریده بود جلو پاش روی زمین گذاشته بودو منتظر. ی کم لوازم مورد نیاز بچه‌ی نوزاد بود. . + سلام. - سلام علیکم(با لهجه‌ی عربی آفریقایی). + خوبی؟ - الحمدلله. + بچه کجایی؟ - . . + بچه‌دار شدی؟ - بَلی. + بچه چندمته؟ - اول. + چند ساله ازدواج کردی؟ - دو سال. + چقدر درآمد داری؟ - ۲۸۰ تووووومااان. . 👇🎙بقیه‌شو توی فایل صوتی پایین گوش کنید. شنیدنیه. ببینید این طلبه چطور با ۲۸۰ هزار تومان زندگی می‌کنه و تازه کمی از همون درآمد مختصر پس‌انداز و برای مادر پیرش می‌فرسته. این طلبه و اعتقادش به واقعا جالب بود. 🌐 @barkat313
🌸 / نهار امروز . ( بعد از این که دور غذاشو صاف کردو با کلمای شوری روشو تزیین کرد گفت:) . - من کیک درست کردم. حالا غذا رو شروع می‌کنم. بسم الله الرحمن الرحیم. + آفرین دخترم! سوره قول هوالله‌تم بخونو بعد غذاتو بخور.(ی لحظه یاد فیلم "زیر نور ماه" افتادم که اون طلبه‌ی مبتدی رو سر کار گذاشته بودنو وقتی از اعمال مخصوص اون شب سوال کرده بود بهش گفته بودن در فضای باز، زیر نور ماه، سه بار دعای جوشن کبیر رو با صدای بلند بخون.) - پچ، پچ، پچ، پچ( چشاشو بسته و داره زیر لب سوره قول هو الله احدشو می‌خونه). (لبخند زیر لبِ و 😁) . . : یک بنده خدایی با شوهرش رفته حج و بچه‌ی شیرخوارشو گذاشته پیش مادرش که اونم بچه شیرخوار داشته. مادرشم تا برگشت اینا به بچه شیر می‌داده. وقتی برگشتن بهشون گفتن که با این کار شما پدر بچه به مادر بچه حرام ابدی شدنو باید از هم جدا بشن. + به نظرم تمام این جریان یک کار از پیش طراحی شده توسط خود پدر بچه بوده. - چطور آقاجون؟ + به نظرم مرده می‌خواسته به یک کلکی از خانومش جدا بشه روش نمی‌شده. گفته چکار کنم؟ چکار نکنم؟🤔 به ذهنش رسیده زن‌شو ببره حج، در ضمن به مادرزن‌جانِ‌شم گفته جون شماو جون دخترم هاااااا. بالاخره فک کنین دختر خودتونه و .... - : 😂 - : 😠 .