eitaa logo
برپا
545 دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
4.1هزار ویدیو
104 فایل
جایۍ‌براے آغاز آغاز یک حرکت؛ حرکتے در دلِ اکنون . . .❣🍃 برای آینده . . .🌱 •°|محلــ🗺ــی برای رشد دانش‌آموزانِ‌خوانساری|•° ‌📡اخبار و احوالات دانش آموزان ✎ ⤦آیدی ارتباطات☏: @khansar_sh
مشاهده در ایتا
دانلود
برپا
#سفر_به_دنیای_ستاره‌ها ✈️💫 🎥 تکاور بزرگی که روزگارِ ارتش صدام را سیاه کرد! 🇮🇷 #ایران #فرزند_ایران
✈️💫 امیر سرلشكر شهید حسن آبشناسان فرمانده نیروهاى مخصوص نوهد💪🏻 در اسکاتلند در مسابقه نظامی- ورزشی، بین تکاوران کوهستان ارتش های منتخب جهان با گروهش شرکت کرد و رتبه اول را گرفت. بعدها به خاطر نظم و پاکیزگی اش از طرف داور مسابقات برایش تقدیرنامه فرستادند. ظاهرا حسن همین طور که در کوه می رفت، آشغال های سر راهش را بر می داشته و در کوله پشتی اش می ریخته. میجر اسکاتلندی، همراهشان به او می گوید: «تو یک افسر ارشدی. چرا این کار را می کنی؟» حسن جواب می دهد: «من مرد کوهم. حیف است این طبیعت زیبا کثیف باشد.» اکثر کلاه سرمه ای های هوابرد و کلاه سبزها، دوره تکاوری شان را با حسن آبشناسان که حالا افسر ارشد و یک چریک ورزیده شده بود، گذرانده بودند. حسن تا قبل از شروع جنگ درکردستان بود. حسن موتورسیکلت سوارهای حرفه ای را از کوچه و خیابان های نازی آباد جمع کرد و به آنها آموزش های خاصی داد و همه را با عنوان گروه ویژه اسب آهنی به جبهه فرستاد. همیشه می گفت در میدان نبرد، اضافه بر توکل به خدا، دانش و معلومات، جسارت، لیاقت و ابتکارات در فرماندهی هم لازم است. تیمسار دادبین می گفت: «برای من عجیب بود که ترس در این آدم راهی نداشت. می گفت باید مثل ابراهیم(ع) در آتش رفت. مگر ابراهیم نرفت و نسوخت؟ می گفتم، سرهنگ، او ابراهیم بود، ما که ابراهیم نیستیم.» آن موقع که صدام خیلی شهرها را موشک باران می کرد، حسن نامه ای به او نوشت: «اگر جناب صدام حسین ژنرال است و فنون نظامی را خوب می داند و نظریه پرداز جنگی است، پس به راحتی می تواند در دشت عباس با من و دوستان جنگ آورم ملاقات کند و با هر شیوه ای که می پسندد، بجنگد؛ نه این که با بمب افکن های اهدایی شوروی محله های مسکونی و بی دفاع را بمباران کند و مردم را به خاک و خون بکشد.» در جواب نامه حسن، صدام، ژنرال قادر عبدالحمید را با گروه ویژه اش به دشت عباس فرستاد تا عبدالحمید به حسن یک جنگ تخصصی را نشان بدهد. سال ها قبل در اسکاتلند، حسن، عبدالحمید و گروهش را در مسابقه کوهنوردی ارتش های منتخب جهان دیده بود. آن جا گروه او اول شد و عراقی ها هفتم شدند. حالا در میدان جنگ حقیقی، حسن دوباره مقابل ژنرال قادر عبدالحمید قرار گرفت و بعد از یک درگیری طولانی، لشکرش را شکست داد و خودش را اسیر کرد . اینها بخشی از اسطوره ارتش ایران🇮🇷 بود اسطوره ها هرگز فراموش نمی شوند!!! 🌱@shf_khansar