هدایت شده از از ازل تا قیامت
🌺🌺🌺🌺🌺
🌳لطفا تا آخر بخوانید🌳
🍁بسیار زیبا🍁
خواب بودم، خواب دیدم مرده ام
بی نهایت خسته و افسرده ام
تا میان گور رفتم دل گرفت
قبر کن #سنگ لحد را گل گرفت
روی من خروارها از #خاک بود
وای، #قبر من چه وحشتناک بود!
بالش زیر سرم از سنگ بود
غرق ظلمت، سوت و کور تنگ بود
هر که آمد پیش، حرفی راند و رفت
سوره ی حمدی برایم خواند و رفت
خسته بودم هیچ کس #یارم نشد
زان میان یک تن خریدارم نشد
نه #رفیقی، نه شفیقی، نه کسی
ترس بود و وحشت و دلواپسی
ناله می کردم ولیکن بی جواب
تشنه بودم، در پی یک جرعه آب
آمدند از راه نزدم #دو ملک
تیره شد در پیش چشمانم فلک
یک ملک گفتا: بگو دین تو چیست؟
دیگری فریاد زد: رب تو کیست؟
گر چه پرسش ها به ظاهر ساده بود
لرزه بر اندام من افتاده بود
هر دهنوی کردم سعی تا گویم جواب
سدّ نطقم شد هراس و اضطراب
از سکوتم آن دو گشته خشمگین
رفت بالا گرزهای آتشین
قبر من پر گشته بود از نار و دود
بار دیگر با غضب پرسش نمود:
ای گنه کار سیه دل، بسته پر
نام #اربابان خود یک یک ببر
گوئیا لب ها به هم چسبیده بود
گوش گویا نامشان نشنیده بود
نامهای خوبشان از یاد رفت
وای، سعی و زحمتم بر باد رفت
چهره ام از شرم میشد سرخ و زرد
بار دیگر بر سرم فریاد کرد:
در میان عمر خود کن جستجو
کارهای نیک و زشتت را بگو
هر چه می کردم به اعمالم نگاه
کوله بارم بود مملو از گناه
کارهای زشت من بسیار بود
بر زبان آوردنش دشوار بود
چاره ای جز لب فرو بستن نبود
گرز آتش بر سرم آمد فرود
عمق جانم از حرارت آب شد
روحم از فرط الم بی تاب شد
چون ملائک نا امید از من شدند
حرف آخر را چنین با من زدند:
عمر خود را ای جوان کردی تباه
نامه #اعمال تو باشد سیاه
ما که ماموران حق داوریم
پس تو را سوی جهنم می بریم
دیگر آنجا عذر خواهی دیر بود
دست و پایم بسته در زنجیر بود
نا امید از هرکجا و دل فکار
می کشیدندم به خِفّت سوی نار
ناگهان #الطاف حق آغاز شد
از جنان درهای #رحمت باز شد
#مردی آمد از تبار آسمان
دیگران چون نجم و او چون کهکشان
صورتش خورشید بود و غرق نور
جام چشمانش پر از خمر طهور
چشمهایش زندگانی می سرود
درد را از قلب انسان می زدود
بر سر خود شال سبزی بسته بود
بر دلم مهرش عجب بنشسته بود
کِی به زیبائی او گل می رسید
پیش او یوسف خجالت می کشید
دو ملک سر را به زیر انداختند
بال خود را فرش راهش ساختند
غرق حیرت داشتند این زمزمه
آمده اینجا حسین فاطمه؟!
صاحب روز #قیامت آمده
گوئیا بهر شفاعت آمده
سوی من آمد مرا شرمنده کرد
مهربانانه به رویم خنده کرد
گشتم از خود بی خود از بوی حسین (ع)
من کجا و دیدن روی #حسین (ع)
گفت: آزادش کنید این بنده را
خانه آبادش کنید این بنده را
اینکه این جا این چنین تنها شده
کام او با #تربت من وا شده
مادرش او را به #عشقم زاده است
گریه کرده بعد #شیرش داده است
خویش را در سوز عشقم آب کرد
عکس من را بر دل خود قاب کرد
بارها بر من محبت کرده است
سینه اش را وقف هیئت کرده است
سینه چاک آل #زهرا بوده است
چای ریز مجلس ما بوده است
اسم من راز و نیازش بوده است
تربتم مهر #نمازش بوده است
پرچم من را به دوشش می کشید
پا #برهنه در عزایم می دوید
بهر #عباسم به تن کرده کفن
روز تاسوعا شده #سقای من
اقتدا بر خواهرم #زینب نمود
گاه میشد صورتش بهرم کبود
تا به دنیا بود از من دم زده
او غذای روضه ام را هم زده
قلب او از #حب ما لبریز بود
پیش چشمش غیر ما ناچیز بود
با #ادب در مجلس ما می نشست
قلب او با روضه ی من می شکست
حرمت ما را به دنیا پاس داشت
ارتباطی تنگ با #عباس داشت
اشک او با نام من می شد روان
گریه در روضه نمی دادش امان
بارها #لعن امیه کرده است
خویش را نذر #رقیه کرده است
گریه کرده چون برای #اکبرم
با خود او را نزد زهرا (س) می برم
هرچه باشد او برایم بنده است
او #بسوزد، صاحبش شرمنده است
در مرامم نیست او تنها شود
باعث خوشحالی #اعدا شود
گرچه در ظاهر گنه کار است و بد
قلب او بوی #محبت میدهد
سختی #جان کندن و هول #جواب
بس بود بهرش به عنوان عقاب
در قیامت #عطر و بویش می دهم
پیش مردم #آبرویش می دهم
آری آری، هرکه پا بست من است
نامه ی #اعمال او دست من است
#امام_حسین_علیه_السلام
#عالم_برزخ
#شعر
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
@barzakh_ghiyamat
هدایت شده از از ازل تا قیامت
🌺🌺🌺🌺🌺
🌴نکته بسیارمهم برای خانم ها🌴
🍁یکی ازشاگردان آیت الله مجتهدی تعریف میکند که
یک روز با اصرار بعد از کلاس درس استاد را برای #ناهار به منزل خودمون بردم، بعد از یک بار غذا کشیدن از من خواست #دوباره برایشان غذا بکشم، خیلی تعجب کردم اما چیزی نگفتم، بعد از جمع کردن سفره طاقت نیاوردم از ایشان پرسیدم حضرت استاد ببخشید که ازتون این سوال رو میپرسم، آخه شما اهل غذا نیستید چطور #دوبار غذا کشیدید؟ البته برای من باعث افتخار و خوشحالیست...
استاد فرمودند سوال رو از من کردی برو جوابشو از #خانومت بگیر.
رفتم از همسرم پرسیدم موقع #پختن غذا چه کردی؟ کمی فکر کرد و گفت با #وضو بودم.
رفتم به ایشان گفتم خانومم باوضو بوده.
فرمودند اینکه کار #همیشگی شان است، بپرس دیگر چکار کرده؟
رفتم پرسیدم، خانومم کمی فکر کرد و گفت وقتی داشتم غذا میپختم کمی باخودم #روضه سیدالشهدا رو زمزمه کردم و قطره #اشکی هم ریختم.
نزد استاد رفتم و اینرا گفتم.
لبخندی زدند و گفتند بله دلیل رفتارم این بود.
#امام_حسین_علیه_السلام
#آیت_الله_مجتهدی
#دستور_العمل
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
@barzakh_ghiyamat
هدایت شده از از ازل تا قیامت
🌺🌺🌺🌺🌺
🌴امام حسین علیه السلام 🌴
🍁 امام #حسین (علیه السلام) هرشب جمعه به #جوانی که پدر و مادرش را به #کربلا آورده ، با لبخند جواب می دهد:
عالم زاهد و وارسته، مرحوم شیخ حسین بن شیخ #مشکور قدس سره فرمود:
در عالم رویا دیدم در حرم مطهر حضرت #اباعبدالله مشرف هستم و آن حضرت نیز در آنجا تشریف دارند. در این اثنا یک نفر #جوان عرب معدی ( دهاتی) وارد حرم شد و با لبخند به آن حضرت #سلام کرد و حضرت نیز با #لبخند جوابش دادند.
فردای آن شب که شب #جمعه بود، به حرم امام حسین مشرف شدم و در گوشه حرم توقف کردم، ناگهان آن #جوان عرب معدی را که در خواب دیده بودم وارد حرم شد وچون مقابل ضریح مقدس رسید، بالبخند به آن حضرت سلام کرد! ولی حضرت سیدالشهدا را #ندیدم
و مراقب آن جوان عرب بودم تا ازحرم خارج شد.
به دنبال او رفتم و سبب لبخندش را در هنگام سلام دادن به امام پرسیدم و تفصیل خواب خود را نیز برای او نقل کردم و سپس گفتم چه کرده ای؟ که #امام با #لبخند به تو جواب می دهند؟
جوان گفت: من #پدر و #مادر پیری دارم و در چند فرسخی #کربلا زندگی می کنیم ، شبهای جمعه که برای زیارت می آمدم، یک هفته پدرم را سوار بر الاغ می کردم و می آوردم و یک هفته هم مادرم را می آوردم.
تا اینکه شب جمعه ای نوبت به #پدرم بود، چون او را سوار بر الاغ کردم، مادرم گریه کرد و گفت: مرا هم باید ببری! شاید تا هفته ی دیگر #زنده نباشم.
به مادرم گفتم امشب #باران می بارد و هوا سرد است و بردن دو نفر مشکل است. اما نپذیرفت! ناچار پدرم را سوار کردم و مادرم را بر #دوش کشیدم و با زحمت بسیار آنها را به حرم امام حسین ( علیه السلام) رسانیدم.
چون در آن حالت همراه با پدر و مادرم وارد حرم شدم، حضرت سید الشهدا را #دیدم و سلام کردم. آن بزرگوار نیز به من لبخند زدند و جوابم را دادند و از آن وقت تا به حال هر شب #جمعه که به کربلا مشرف می شوم، حضرت امام #حسین ( علیه السلام) را می بینم و ایشان با #تبسم جوابم را می دهند.
منبع: آثار و برکات امام حسین ص 227
#عوامل_آسان_جان_دادن
#احسان_و_نیکی_به_والدین
#امام_حسین_علیه_السلام
#عالم_برزخ
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
@barzakh_ghiyamat
هدایت شده از از ازل تا قیامت
🌺🌺🌺🌺🌺
🌴زیارت امام حسین (علیه السلام)🌴
🍁امام #صادق (ع)در روایتی به یکی از #یارانشان فرمودند:
✅ای سَدیر، چرا خود را مقیّد نمی سازی که هر #جمعه پنج بار و هر روز یک بار قبر #حسین بن علی(ع) را زیارت کنی؟
عرض کردم: بین ما و قبر حضرت فرسخ ها فاصله است!
✅امام فرمودند: هرگاه قصد زیارت ایشان را کردی، به بلندی برو، به سمت راست و چپ خود توجه کن، سرت را سوی #آسمان کن و سپس به سوی قبر #حسین بن علی (ع) توجّه کن و بگو :
« السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ ».
منبع: وسائل الشیعة ج 14 ص 493
#امام_حسین_علیه_السلام
#دستور_العمل
#پست_ویژه
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
@barzakh_ghiyamat
هدایت شده از از ازل تا قیامت
🌺🌺🌺🌺🌺
🌴به میدان رفتن #آینه تمام نمای #پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)🌴
🔴حضرت #علی اکبر (علیه السلام)🔴
شیخ جعفر #شوشتری (ره)
👇👇👇👇👇
امام #حسین (علیه السلام) در مصیبت #علی اکبر ع #سه بار به حال #احتضار رفت و مشرف به #مرگ شد :
🍁 #اول : وقتی دید #علی اکبر ع آماده رفتن به میدان است.
در کتاب دمعة الساکبه آمده است:
لَمّا تَوَجَهَ إلی الحَرب إجتَمَعَتِ النِّساءُ حُولَهُ کَالحَلقَه:
وقتی متوجه میدان شد، #زنان مانند یک حلقه دورش را گرفتند و به #علی اکبر گفتند:
إرحَم غُربَتَنا: به #غربت ما رحم کن،
وَ لاتَستَعجِل إلی القِتال فَإنَّهُ لَیسَ لَنا طاقَةٌ فی فِراقِک: برای جنگیدن عجله نکن که ما طاقت فراق تو را نداریم.
زنان #عمامۀ او را گرفتند، خواهران عنان #اسب و رکابش را گرفتند، (وَ مَنِعَتهُ مِنَ العَزیمَة) نمی گذاشتند برود.
تَغَیَّرَ حالُ الحُسَین بِحَیثُ أشرَفَ عَلَی المُوت: در این موقع، حال ابی عبدالله(ع) تغییر کرد، به طوری که مشرف به #مرگ شد.
وَ صاحَ بِنِسائِهِ وَ عَیالِهِ دَعَنُه فَإنَّهُ مَمسوسٌ فِی الله وَ مَقتولٌ فی سَبیلِ الله: فریاد زد خطاب به زنان و اهل بیتش: رهایش کنید، او #ممسوس در ذات خدا و شهید در راه خداست. (سخنی که پیغمبر(ص) دربارۀ #امیرالمؤمنین(ع) فرموده بود: عَلیٌ مَمسوسٌ فی ذاتِ الله، امام دربارۀ #علی اکبر گفت.)
به امر امام او را رها کردند ولی نمیدانم چگونه توانستند با او وداع کنند!؟
🍁 #دوم: وقتی برگشت و از حضرت طلب #آب کرد،
يا ابة العطش قد قتلني و ثقل الحديد قد اجهدني فهل الي شربة ماء من سبيل اتقوي بها علي الاعداء.
«پدر #تشنگي مرا كشت و سنگيني اسلحه مرا به زحمت افكند آيا مي شود كه شربت آبي به من برساني تا با آن در جنگ با دشمن نيرو بگيرم؟»
او را به سینه گرفت و از شدت غصه و اندوه حالت #احتضار به او دست داد.
🍁 #سوم: وقتی #علی اکبر از #اسب افتاد و پدر را صدا زد، که #سکینه میگوید:
لَمّا سَمِعَ أبی صوتاً وَلَدِه نَظَرتُ إلَیه فَرَأیتُهُ قَد أشرَفَ عَلَی الموت وَ عَیناهُ تَدورانِ کَالمُحتًضَر وَ جَعَلَ یَنظُرُ الأطرافَ الخِیمَة:
وقتی صدای #علی اکبر را شنید، من پدر را نگاه کردم، دیدم مشرف به #مرگ شده است. دو چشمش مثل آدم #محتضر می گردد و اطراف خیمه را نگاه می کند، نزدیک است روح از بدنش برود.
وَ صاحَ مِن وَسَطِ الخِیمَة وَلَدی قَتَلَ الله مَن قَتَلوک: وسط خیمه فریاد زد: #خدا بکشد کسی که تو را کشت.
شیخ مفید می گوید فریاد ابی عبدالله که بلند شد، #زینب کبری ناله زد:
یا حَبیبَ قَلباه! وا ثَمَرَةَ فُؤاداه، لَیتَنی کُنتَ قَبلَ هذا أمیاء:
وای #میوۀ دلم، ای کاش قبل از این #نابینا شده بودم. تمام زنان صدا به ناله بلند کردند.
نوشته اند بعد از شهادت #علی اکبر:
رَفِعَ الحُسینُ صُوتَهُ بِالبُکاء لَم یَسمَعَ إلی ذلِکَ الزَّمان صُوتُهُ بِالبُکاء: صدای امام به گریه بلند شد و جوری برای علی اکبر گریه کرد که تا آن زمان به آن شکل کسی #صدای گریۀ امام را نشنیده بود.
منبع : مروری بر مقتل سید الشهدا
استاد حسین انصاریان
#امام_حسین_علیه_السلام
#علی_اکبر_علیه_السلام
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
@barzakh_ghiyamat
🌺🌺🌺🌺🌺
🌴قمر بنی هاشم (علیه السلام)🌴
✅آنچه در #بحارالانوار علامه مجلسی(ره) در باب شهادت حضرت ابالفصل العباس(ع) آمده است اینکه؛
《لمّا رأى وحدتَه أتى أخاه و قال يا أخي هل من رخصة؟》
🔸وقتی كه عباس(ع) تنهائى برادر را ديد، آمد خدمت حضرت امام #حسین(ع) و گفت :
برادر! آيا #رخصت جهاد به من مى دهى؟
《فبَكى الحسينُ(ع) بكاءً شديداً》
🔸امام حسين(ع) #گريه شديدى كرد.
《ثُمّ قالَ يا أَخِي! أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي وَ إِذَا مَضَيْتَ تَفَرَّقَ عَسْكَرِی》
🔸بعد فرمود : اى برادر! تو #پرچمدار منى، اگه تو شهيد بشی لشكر من از هم می باشد.
《فَقَالَ الْعَبَّاسُ قَدْ ضَاقَ صَدْرِي وَ سَئِمْتُ مِنَ الْحَيَاةِ وَ أُرِيدُ أَنْ أَطْلُبَ ثَأْرِي مِنْ هَؤُلَاءِ الْمُنَافِقِينَ》
🔸عباس(ع) عرضه داشت :
آقا #سينه ام تنگ شده و از زندگى خسته شده ام.
ميخواهم از اين منافقین خونخواهى كنم.
《فَقَالَ الْحُسَيْنُ(ع) فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ》
🔸امام حسين(ع) فرمود :
مقدارى #آب از براى اين كودكان طلب كن.
《فذَهب العباس و وعظهم و حذرهم فلم ينفعهم》
🔸عباس(ع) رفت و آن مردم گمراه را #موعظه نمود و از اين جنايت بر حذر داشت، ولى اثرى نكرد.
《فرجَع إلى أخيه فأخبره》
🔸عباس(ع) به سوى امام #حسين(ع) مراجعت و آن حضرت(ع) را آگاه نمود.
《فسمَع الأطفال ينادون العطشَ العطشَ》
🔸ناگاه شنيد كه كودكان فرياد مي زنند: #العطش! العطش!
《فركَب فرسه و أخذ رمحَه و القربة و قصد نحو الفرات》
🔸حضرت #عباس(ع) بر اسب خود سوار شد و نيزه و #مشك را برداشت و متوجه فرات گرديد.
《فأحاطَ به أربعة آلاف ممن كانوا موكّلين بالفرات》
🔸تعداد #چهار هزار نفر كه موكل آب فرات بودند آن بزرگوار را محاصره كردند.
《و رموه بالنبال فكشفهم》
🔸او را #تير باران می کردند ولى او لشكر را شكافت.
《و قتل منهم على ما روي ثمانين رجلا حتى دخل الماء.》
🔸و بنا به آنچه كه روايت شده تعداد #هشتاد نفر از دشمن را كشت تا بر سر #آب رسيد.
《فلما أرادَ أن يشرب غرفة من الماء ذكر عطش الحسين و أهل بيته فرمى الماء》
🔸وقتى خواست مشتى #آب بياشامد #بياد تشنگى امام #حسين(ع) و اهل بيت آن حضرت(ع) افتاد و آب را #ريخت.
《و ملأ القربة و حملها على كتفه الأيمن و توجه نحو الخيمة》
🔸پس از اينكه مشك را پر از آب كرد و بدوش #راست خود انداخت متوجه خيمه ها گرديد.
《فقطعوا عليه الطريق و أحاطوا به من كل جانب》
🔸دشمنان سر راه بر آن حضرت گرفتند و از هر طرفى او را #محاصره نمودند.
《فحاربَهم حتى ضربه نوفل الأزرق على يده اليمنى فقطعها》
🔸حضرت عباس(ع) با آنان #جنگید تا اينكه نوفل بن ازرق دست #راست آن حضرت را قطع كرد.
《فحمل القربة على كتفه الأيسر فضربه نوفل فقطع يده اليسرى من الزند》
🔸آن بزرگوار مشك را بدوش #چپ انداخت و نوفل دست چپ وى را هم از بند جدا كرد.
《فحمل القربة بأسنانه》
🔸حضرت #عباس عليه السلام بناچار مشك را به #دندان گرفت.
《فجاءه سهم فأصاب القربة و أريق ماؤها》
🔸ناگاه #تيرى به طرف آن بزرگوار آمد و به #مشك آب اصابت نموده آب روى زمين ريخت.😭😭😭
《ثم جاءه سهم آخر فأصاب صدره》
🔸سپس #تير ديگرى آمد و بر #سينه مباركش جاى گرفت!
《فانقلب عن فرسه》
🔸پس از اين جريان بود كه از بالاى اسب خود به زمين #سقوط كرد .😭😭😭
《و صاح إلى أخيه الحسين أدركني》
🔸و فرياد زد : يا #اخا ادركنى!
《فلما أتاه رآه صريعا فبكى》
🔸وقتى امام #حسين عليه السلام آمد و آن حضرت را ديد كه از پاى در آمده است گريان شد.
《و قال الحسين(ع) الْآنَ انْكَسَرَ ظَهْرِي وَ قَلَّتْ حِيلَتِي》
🔸امام حسين فرمود: يعنى الان پشتم #شكست و راه چارهام قليل و اندك شد.
منبع :
بحار الأنوار، ج۴۵، ص۴۱
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#ماه_محرم_الحرام
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
@barzakh_ghiyamat
هدایت شده از از ازل تا قیامت
🌺🌺🌺🌺🌺
🌴 #پنج دستور امام #رضا(ع) براي #سلوک عاشورایی🌴
🍁«روايتي از امام #رضا(ع) هست که در روز #اول محرم به ابنشَبيب فرمودند: #روزه گرفتهاي؟ امروز روزي است که زکريا #روزه گرفت و خدا يحيي را به او عطا کرد. اگر ميخواهيد #حاجت روا شويد، امروز را روزه بگيريد.
فرمودند: #محرم ماهي است که اهل جاهليت حرمتش را نگه میداشتند، اما اين امت نه حرمت محرم را نگه داشتند، نه حرمت نبي اکرم(ص) را؛ ذريهاش #سيدالشهدا(ع) را به شهادت رساندند، #زنانش را به اسارت بردند، کاروانش را غارت کردند. خداي متعال هرگز اينان را نيامرزد.
ابنشبيب! اگر مي خواهي بر کسي #گريه کني، فقط بر امام حسين(ع) گريه کن، «فانه ذبح کما يذبح الکبش»، #هیجده نفر از جواناني که شبيه نداشتند، در کنارش به شهادت رسيدند. آسمانها و زمينها بر شهادتش گريه کردند، چهار هزار ملک براي نصرت حضرت آمدند، ولي زماني رسيدند که کار تمام شده بود، آنها غبارآلود و اندوهگين ماندند تا در کنار حضرت حجت(عج) خونخواهي کنند و شعارشان « #يالثارات الحسين» است. پدرم از جدم امام #سجاد(ع) حکايت کردند که وقتي سيدالشهدا(ع) به شهادت رسيدند، آسمان خون گريه کرد.
در ادامه حضرت #پنج دستور فرمودند که هميشگي است، اما موطنش #محرم است:
◀️فرمودند: فرزند شبيب! اگر بر سيدالشهدا(ع) #گريه کردي تا اشکت بر گونهات جاري شد، خدا هر گناهي که کردي ـ کم يا زياد، صغير يا کبير ـ را ميبخشد.
(اين روايات مثل آيات توبه است. آيات توبه در مؤمن غرور ايجاد نميکند، بلکه به مؤمن #بشارت ميدهد که مأيوس از رحمت خدا نشود. اين روايات هم مؤمن را جسور بر #گناه نميکند.)
◀️بعد دستور #دوم را فرمودند که اگر مي خواهي #خدا را ملاقات کني در حالي که گناهي نداشته باشي، سيدالشهدا(ع) را از نزديک و شايد هم از دور #زيارت کن. اين دو دستور، يعني انسان هر وقت احساس کرد سنگين شده و آلوده شده و نميتواند عبادت کند، بايد خودش را با #گريه يا #زيارت، بدون تأخير به سيدالشهدا(ع) که سرچشمه #طهارت است، برساند.
◀️بعد فرمودند: اگر خوشحال ميشوي در غرفههايي از #بهشت ساکن شوي که در جوار #نبي اکرم(ص) باشي، #لعن قاتلين سيدالشهدا(ع) را ترک نکن.
◀️در ادامه نيز دستور #چهارم را که خيلي عجيب است، فرمودند: اگر ميخواهي از #ثوابي مثل ثواب #شهدا کربلا بهرهمند شوي، هر وقت #سيدالشهدا را ياد کردي، عرض حاجت به ايشان کن و بگو « #يا ليتني کنت معهم فأفوز فوزا عظيما»؛ اي کاش من هم در کربلا با شهداي تو بودم و به فوز خون دادن پيش روي تو ميرسيدم.
(اگر هميشه از امام(ع) چنين طلبي داشته باشي، به آن ثواب ميرسي. خداي متعال نيتش را به تو ميدهد، وفور نيت کارت را درست ميکند.)
◀️در مورد #پنجمين دستور نيز فرمودند: اگر دوست داري در #بهشت در درجات ما باشي، غصه و شاديات را از ما جدا نکن. آنجا که ما #خوشحاليم، خوشحال باش و آنجا که ما #غصه داريم غصهدار باش.
(البته واضح است که هيچ کس به مقام امام نميرسد، مقصود اين است که اگر ميخواهيد بين ما و شما در #بهشت #حائل نباشد، اينگونه باش. ممکن است کسي در بهشت باشد ولي #هفتصد سال يک بار هم سيدالشهدا(ع) را نبيند.
حضرت در انتهاي اين روايت فرمودند تلاش کن خودت را به #ولايت ما برساني. اگر کسي #سنگي را دوست داشته باشد، خداي متعال او را با آن سنگ محشور ميکند. محبت، خودش همراهي است. سعي کن به #ولايت ما که سرچشمهاش #محبت ما است برسي.»
منبع :
🎙استادسیدمحمّدمهدی میرباقری، ۲محرم۹۲
#امام_حسین_علیه_السلام
#ماه_محرم_الحرام
#استاد_میرباقری
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
@barzakh_ghiyamat
هدایت شده از از ازل تا قیامت
🌺🌺🌺🌺🌺
🌴علت درخواست مهلت در عصر #تاسوعا🌴
🍁 چرا امام #حسین(ع) عصر تاسوعا نجنگید و آن را به صبح #عاشورا موکول کرد؟
پس از بى نتیجه ماندن راه هاى مسالمت آمیز و تسلیم ناپذیرى امام #حسین(علیه السلام)، عمرسعد براى گرفتن بیعت #اجبارى و یا #کشتن امام و یارانش در عصر تاسوعا فرمان حمله را صادر کرد. با این فرمان هزاران تن سواره و پیاده به سمت اردوى اباعبدالله(علیه السلام) روانه شدند، صداى همهمه آنها در بیابان کربلا پیچید و به گوش لشکریان امام(علیه السلام) رسید.
حضرت #عبّاس بن على(علیه السلام) محضر امام(علیه السلام) شرفیاب شد و عرض کرد: «اى برادر! دشمن بدین سو مى آید».
امام #حسین(علیه السلام) برخاست و فرمود:
«یا عَبّاسُ! اِرْکَبْ بِنَفْسِی أَنْتَ ـ یا أَخِی ـ حَتّى تَلْقاهُمْ فَتَقُولَ لَهُمْ: ما لَکُمْ؟ وَ ما بَدالَکُمْ؟ وَ تَسْأَلْهُمْ عَمّا جاءَ بِهِمْ»؟؛
(اى عبّاس! جانم به #فدایت اى برادر! سوار شو و برو از آنها بپرس! هدف آنها چیست؟ چه روى داده است؟ و بپرس: چه دستور تازه اى به آنان داده شده؟).
«قمر بنى هاشم» #عبّاس، با #بیست سوار که #زهیر بن قین و #حبیب بن مظاهر از جمله آنان بودند، در برابر سپاه دشمن آمد و پرسید: «شما را چه شده است؟ و چه مى خواهید؟».
گفتند: به تازگى فرمان امیر به ما رسیده است که به شما بگوییم یا حکم او را بپذیرید [به طور کامل تسلیم شوید] یا آماده کارزار باشید.
عبّاس فرمود: «شتاب مکنید تا نزد [برادرم] ابى عبدالله(علیه السلام) بروم و پیام شما را به ایشان برسانم».
آنان پذیرفتند و گفتند: «پیام ما را به ابى عبدالله(علیه السلام) برسان و پاسخش را به ما ابلاغ کن».
عبّاس(علیه السلام) به تنهایى نزد امام(علیه السلام) برگشت و ماجرا را به عرض رساند و همراهانش همانجا (در برابر سپاه دشمن) ماندند و به نصیحت سپاه ابن سعد پرداختند.
هنگامى که عبّاس(علیه السلام) پیام ابن سعد را به عرض امام(علیه السلام) رساند، امام(علیه السلام) به برادر خطاب کرد و فرمود:
🍁«اِرْجَعْ اِلَیْهِمْ فَاِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تُؤَخِّرَهُمْ إِلى غُدْوَة وَ تَدْفَعَهُمْ عَنَّا الْعَشِیَّةَ لَعَلَّنا نُصَلِّىَ لِرَبِّنَا اللَّیْلَةَ وَ نَدْعُوهُ وَ نَسْتَغْفِرُهُ، فَهُوَ یَعْلَمُ أَنِّی کُنْتُ أُحِبُّ الصَّلاةَ لَهُ وَ تِلاوَةَ کِتابِهِ وَ کَثْرَةَ الدُّعاءِ وَ الاِسْتِغْفارِ»؛🍁
(نزد آنان برگرد، چنانچه توانستى از آنان بخواه که جنگ را تا سپیده دم فردا به #تأخیر بیاندازند و یک امشب را مهلت بگیر، تا در این شب به درگاه خداوند #نماز بگذاریم و به راز و نیاز و #استغفار بپردازیم.
🌳خدا مى داند که من #نمازِ براى او و تلاوت کتابش ( #قرآن) و راز و #نیازِ فراوان و #استغفار را دوست دارم).🌳
#عبّاس(علیه السلام) سوار بر اسب به سمت دشمن برگشت و هنگامى که رو در روى سپاه قرار گرفت، به آنان خطاب کرد و فرمود: «اى مردم! ابا عبدالله(علیه السلام) یک امشب را از شما #مهلت مى خواهد».
پس از این سخن، در میان سپاهیان عمر بن سعد گفتگوهایى ردّ و بدل شد تا آن که عمرو بن حجّاج زبیدى گفت: سبحان الله! به خدا سوگند! اگر اینان از مردم دیلم (کفّار) بودند و از تو چنین تقاضایى مى کردند، سزاوار بود که بپذیرى. قیس بن اشعث گفت: «درخواست آنها را بپذیر، به جانم سوگند! که آنان بیعت نخواهند کرد و فردا با تو خواهند جنگید». ابن سعد گفت: به خدا سوگند! اگر بدانم که چنین کنند هرگز این شب را به آنان مهلت نمى دهم!
در روایتى از #على بن حسین(علیه السلام) آمده است که فرمود: «فرستاده عمرسعد نزد ما آمد و در جایى که صدایش به گوش مى رسید ایستاد و گفت: «ما تا فردا به شما مهلت مى دهیم، اگر تسلیم شدید شما را نزد عبیدالله بن زیاد خواهیم برد و اگر سرباز زدید، از شما دست نخواهیم کشید».(1).(2)
منبع:
(1). تاریخ طبرى، ج 4، ص 315-316 و بحارالانوار، ج 44، ص 391-392 (با مختصر تفاوت).
(2). گردآوری از کتاب: عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها، زیر نظر آیت الله مکارم شیرازی، ص389
#امام_حسین_علیه_السلام
#ماه_محرم_الحرام
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
@barzakh_ghiyamat
هدایت شده از از ازل تا قیامت
🌺🌺🌺🌺🌺
🌴تشرف خدمت امام #زمان علیه السلام🌴
🍁چند نفر از #سادات حسینی در اطراف اصفهان زندگی میکنند که همگی عالم و روضهخوان حضرت سیدالشهداء علیهالسلام هستند.
براى پدر آنها حدود #هفتاد سال پیش، تشرفی خدمت امام #زمان علیهالسلام اتفاق افتاده بود. پدر آنها دهه اول #محرم برای روضهخوانی به یکی از روستاهای اطراف #اصفهان میرود. در آن زمان، #برف سنگینى آمده بود. بعد از اتمام روضه، باید به روستای دیگری که یک فرسخ از این روستا فاصله داشت میرفت. وقتی سوار مرکب مىشود، یکى از اهالى روستا مىگوید: «آقا سید! در مسیر، #حیوانات درنده هست. اگر مىخواهى یکی ـ دو نفر را همراه شما بفرستیم». ایشان مىگوید: «تنها مىروم. مشکلى نیست». عباى زمستانی خود را بر سر خود کشید و حرکت کرد. برف سنگینی بر زمین نشسته بود. وقتی مقدارى از مسیر را طی میکند، احساس میکند یک نفر سوار بر مرکب، از پشت سر او حرکت میکند؛ اما به خاطر برف زیاد، حوصله نکرد که برگردد و با او صحبت کند. با خود می گوید: «من که به اهالی روستا گفتم کسى را همراه من نفرستند».
بعد از لحظاتی آن آقا که پشت سر ایشان مىآمد فرمود: «آقا سید مصطفى سلامٌ علیکم». ایشان گفت: «سلام علیکم».
🌳فرمود: «سؤالی دارم». گفت: «بفرمایید». ایشان فکر میکرد که او یکی از مردم آبادى است که برای حفظ او آمده است. آن آقا پرسید: «آیا دشمن، در روز #عاشورا اسب بر جسد مطهر حضرت #سیدالشهداء علیهالسلام تاخت؟» سید در جواب گفت: «در تاریخ، اینچنین خواندهام». آن آقا فرمودند: «اسبها بر بدن مطهر حضرت علیهالسلام رفتند؟» سید گفت: «بله؛ اسبها بر بدن مطهر رفتند».
بعد از مدتى آن آقا پرسیدند: «آقا سید مصطفى، آیا متوکّل قصد داشت #قبر حضرت سیدالشهداء علیهالسلام را منهدم کند؟» گفت: «بله؛ سعى کرد که از بین ببرد». فرمودند: «گاوها را فرستادند که شخم بزنند و قبر را مساوى کنند؟» گفتم: «در تاریخ خواندهام که گاوها را فرستادند؛ اما گاوها بر قبر نرفتند». آن آقا فرمود: « #اسب که حیوان نجیبی است و بیش از گاو، متوجّه است؛ ولی با این حال بر جسد مبارک حضرت #سیدالشهداء علیهالسلام رفت؛ در حالی که آن گاوها بر قبر مطهّر نرفتند که شخم بزنند و قبر را از بین ببرند».
🍁ایشان میگوید: من در فکر فرو رفتم که عجب سؤالى کرد! این سؤال از محدوده توانایى این آبادى بیرون است. همین طور در فکر جواب این سؤال بودم که گویی حسّ کردم از پشت سر، #نورى به دلم افتاد و جوابی به نظرم آمد. به آن آقا گفتم: «این قضیه، جوابى دارد». گفتند: « جواب چیست؟» گفتم: «روز #عاشورا حضرت سید الشهداء علیهالسلام اراده کردند هر چه دارند براى #خدا بدهند؛ حتّى #استخوانهای خود را، و خود حضرت علیهالسلام #اجازه دادند که اسبها بر بدن مطهّرشان بروند؛ امّا متوکّل مىخواست #آثار را از بین ببرد. نظر حضرت سیدالشهداء علیهالسلام این بود که آثار، #محفوظ بماند و مردم به این وسیله #بهره ببرند و #مقرّب به خدا شوند».😭😭😭
آن آقا که پشت سر بود فرمود: « #درست است».
آقا سید مصطفی میگوید نگاه کردم، دیدم هیچ کسى پشت سر من نیست؛ حتّى جاى #پایى غیر از همین مسیرى که من آمدهام نیست. گفت: وقتی به آبادى بعد رسیدم، دیر شده بود و مردم، بیرون آمده بودند (گویا نزدیک #ظهر عاشورا بود). گفت حدود دو ساعت به ظهر بود که منبر رفتم و همین سؤال و جوابی که شد را برای مردم گفتم. #انقلاب عجیبى در مردم شد؛ تا حدّی که گریههای زیادی میکردند و بر سر خود میزدند.
منبع: سخنرانی استاد ناصری اصفهانی ۱۳۹۵/۶/۵
#امام_حسین_علیه_السلام
#امام_زمان_علیه_السلام
#آثار_اشک_بر_امام_حسین
#استاد_ناصری_اصفهانی
#تشرفات
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
@barzakh_ghiyamat
هدایت شده از از ازل تا قیامت
🌺🌺🌺🌺🌺
🌴عوامل #آسان جان دادن🌴
🍁امام #زمان(عجل الله تعالی فرجه) و مصیبت حضرت #زینب(سلام الله علیها)؛
👇👇👇👇👇
کدام #مصیبت است که جای #اشک، #خون گریه می کردید؟
اقاشیخ ملاسلطان علی تبریزی در عالم رؤیا خدمت امام #زمان(عج) رسید و عرض کرد: کدام #مصیبت است که به جای #اشک، #خون گریه می کردید؟
مرحوم حاج شیخ ملاسلطان علی تبریزی - که ازجمله عابدان و زاهدان بود در عالم رؤیا خدمت امام زمان(عج) رسید و عرض کرد: آیا اینکه فرمودید: "فلاندبنک صباحا و مساء و لابکین لک بدل الدموع دما" صحیح است؟ فرمود: آری، #صحیح است.
عرض کردم: آن کدام #مصیبت است که به جای اشک، #خون گریه می کردید؟ آیا مصیبت حضرت #علی اکبر(ع) است؟
حضرت فرمود: اگر علی اکبر هم بود، در این مصیبت خون می گریست.
آیا مصیبت حضرت #عباس(ع) است؟
اگر عباس هم بود، در این مصیبت خون می گریست.
آیا مصیبت حضرت #سیدالشهدا(ع) است؟
اگر سیدالشهدا(ع) هم بود، در این مصیبت خون می گریست.
🌳پس کدام مصیبت است؟
فرمودند: مصیبت #اسیری عمه جان ما #زینب(سلام الله علیها).
منبع: العبقری الحسان، ج 1، ص 98.
#امام_زمان_علیه_السلام
#عوامل_آسان_جان_دادن
#آثار_اشک_بر_زینب_کبری
#عالم_برزخ
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
@barzakh_ghiyamat
هدایت شده از از ازل تا قیامت
🌺🌺🌺🌺🌺
🌴فقط یه دقیقه وقت بزار برا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف🌴
🍀بسم الله الرحمن الرحیم
🌺إِلَهِي عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْكَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكَى وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِي الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلاً قَرِيباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَانِ يَا مَوْلانَا يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ🌺
#امام_زمان_علیه_السلام
#دعای_فرج
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
@barzakh_ghiyamat
هدایت شده از از ازل تا قیامت
🌺🌺🌺🌺🌺
🌴مرید پیر مغانم🌴
در تهران واعظی به اسم آقا ضیا الدین #درّی منبر میرفت که هنوز هم شاید بعضی از پیر مردهای تهران ایشونو یادشون بیاد .
یه سالی شب هشتم #محرم یه #جوونی قبل از اینکه مرحوم دری منبر بره گفت : یه بیت شعر #حافظ هست می خوام برام تفسیر کنید ...
🍁مرید #پیر مغانم زمن مرنج ای #شیخ 🍁چرا که #وعده تو کردی و او به #جای آورد
مرحوم دری فرمودن : بالای #منبر تفسیر میکنم که همه استفاده کنن .
بالای منبر وسط سخنرانی میگه جوونی که معنی شعر حافظ رو خواسته بودی اینه #معنیش :
مرید پیر مغانم زمن مرنج ای شیخ
مراد از #شیخ حضرت #آدم (علیه السلام ) هست و مراد از #پیر مغان حضرت #امیر المومنین (علیه اسلام) .
یعنی مرید حضرت امیر (ع) هستم ای آدم (ع) از من ناراحت نشو ...
چرا که وعده تو کردی و او به جای آورد
تو #وعده کرده بودی از #گندم بهشت نخوری ، اما خلف وعده کردی و به همین خاطر از بهشت بیرون اومدی ..
اما #امیر المومنین (علیه السلام) که وعده نکرده بود گندم نخوره اما در تمام عمر نون #گندم نخورد ......
اتفاقا اون سال مرحوم آقا ضیا الدین درّی از دنیا #میره .....
سال بعد شب هشتم #محرم همون جوون آقا ضیا الدین درّی رو تو خواب میبینه :
میگه جوون یادته یه بیت شعر حافظ رو برات تفسیر کردم ، اومدم این دنیا تفسیر اصلیش برام مکشوف شد :
مرید پیر مغانم زمن مرنج ای شیخ
مراد از #پیر مغان حضرت امام #حسین (علیه السلام) و مراد از #شیخ حضرت #ابراهیم خلیل الله هستش ...
یعنی مرید امام #حسینم از من ناراحت نشو حضرت #ابراهیم ؛
چرا که وعده تو کردی و او به جای آورد
تو وعده کرده بودی روز دهم ذی الحجه پسر جوونتو #قربونی کنی اما این کارو نکردی...!!
اما امام حسین که وعده نکرده بود #علی اکبرشو دهم محرم قربونی کنه ......
نه فقط علی #اکبرشو بلکه تا ۶ #ماهش علی #اصغر رو هم در راه #خدا قربونی کرد ...
#امام_حسین_علیه_السلام
#ماه_محرم_الحرام
#حجت_الاسلام_عالی
#شعر
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
@barzakh_ghiyamat
🌺🌺🌺🌺🌺
🍁امام سجاد علیه السلام
امام #صادق(علیه السّلام) فرمودند:
《الْبَكَّاءُونَ خَمْسَة : آدَمُ(ع)، و يَعقُوبُ(ع)، و يُوسفُ(ع) و فاطِمَةُ(س) بنت مُحَمّد(ص) و علىُّ بنُ الحُسَين(ع)!
..فَبَكَى عَلَىُّ بنُ الْحُسَيْنِ(ع) عِشْرِينَ سَنَةً أَوْ أَرْبَعِينَ سَنَةً ، مَا وُضِعَ بَيْنَ يَدَيْهِ طَعَامٌ إِلَّا بَكَى!
حَتَّى قَالَ لَهُ مَوْلًى لَهُ :
جُعِلْتُ فِدَاكَ! إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْهَالِكِينَ!
قَالَ : ﴿ قَالَ إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللّهِ وَأَعْلَمُ مِنَ اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ ﴾
إِنِّي لَمْ أَذْكُرْ مَصْرَعَ بَنِي فَاطِمَةَ إِلَّا خَنَقَتْنِي لِذَلِكَ عَبْرَةٌ》
♦️ #گريه كنندگان -معروف تاريخ- پنج نفرند : #آدم(ع) و #يعقوب(ع) و #يوسف(ع) و #فاطمه زهرا(س) وامام #سجاد(ع)!
حضرت صادق(ع) درباره علت گريه امام #سجاد(ع) فرمود :
حضرت على بن الحسين(ع) مدت بيست يا #چهل سال بر حضرت #حسين(ع) گريست.
هيچ #غذايى در مقابل آن حضرت(ع) نمى گذاشتند مگر اينكه گريان مى شد.
كار آن حضرت(ع) به جايى رسيد كه يكى از غلامانش به وى گفت :
اى پسر رسول خدا(ص)! فداى تو شوم، من مى ترسم تو خود را (به واسطه كثرت گريه) هلاك نمايى!
امام می فرمود :
چاره اى نيست، جز اينكه از #غم و اندوه خود به خداوند شكايت كنم.
من چيزهايى را مى دانم كه شما نمى دانيد. من يادآور #قتلگاه فرزندان فاطمه(س) نمى شوم مگر اينكه گريه راه گلويم را مسدود مى كند.
در روایتی از ابن عساکر به سند امام جعفر #صادق(ع) نقل شده است که از على بن الحسین(ع) درباره کثرت گریه اش سؤال شد؟
حضرت(ع) فرمود :
《فلا تَلومُونى، فانَّ یَعقُوبَ(ع) فَقَد سبطاً مِن وَلَدِه فَبَکى حتَّى ابیَضَّت عَیناه مِن الحُزنِ ولَم یَعلم انّه ماتَ.
وقد نظرتُ إلى اربعةِ عَشَرَ رَجُلا مِن اهلِ بَیتى یَذبَحُون فی غَداةِ واحدة، فترون حُزنَهم یَذهَبُ مِن قَلبى ابَداً؟》
مرا #ملامت نکنید! زیرا #یعقوب(ع) یکى از اولاد خود را #گم کرد، و آن قدر گریست تا دو چشمانش از حزن #سفید شد، در حالى که نمى دانست که از دنیا رفته است.
این در حالى است که من مشاهده نمودم #چهارده نفر از اهل بیتم(ص) را که در صبح یک روز #سر بریدند.
حال شما گمان کرده اید که هرگز این حزن از #قلبم بیرون مى رود؟
منابع :
۱)تاریخ دمشق، ج۲، ص ۵۰
۲)وسائل الشيعة عاملی، ج۳، ص۲۸۰
۳)بحار الانوار مجلسی، ج ۴۷، ص۱۶
۴)الخصال شیخ صدوق، ج ۱، ص ۱۶۷
#امام_سجاد_علیه_السلام
#ماه_محرم_الحرام
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
@barzakh_ghiyamat
هدایت شده از از ازل تا قیامت
🌺🌺🌺🌺🌺
✅ ختمی مجرب به دستور آیتالله بهجت قدسسره:
⭕️ ختم سوره #واقعه
آیتالله بهجت قدسسره به ختم سورۀ «واقعه» اهمیت فراوانی میدادند و آن را به اطرافیان خود توصیه میکردند. دستور این ختم بدین شرح است:
✅ ملا محسن فیض کاشانی قدسسره در کتاب اللیالیالمخزونه میگوید: چون #اول ماه قمری #دوشنبه باشد شروع کند به خواندن این سورۀ مبارکه با طهارت و رو به قبله، روز اول یک مرتبه، روز دوم دو مرتبه، و روز سوم سه مرتبه و همچنین تا چهاردهم چهارده مرتبه بخواند و بعد از تلاوت سورۀ مبارکه هر #روز این دعا را بخواند:
يا مُسَبِّبَ الْأَسْبابِ وَ يَا مُفَتِّحَ الْأَبْوابِ، اِفْتَحْ لَنا الْأَبْوابَ وَ يَسِّرْ عَلَيْنَا الْحِسابَ وَ سَهِّلْ عَلَيْنَا الْعِقابَ [الصِّعابَ]، اللَّهُمَّ إِنْ كَانَ رِزْقِي وَ رِزْقُ عِیالي فِي السَّمَاءِ فَأَنْزِلْهُ، وَ إِنْ كَانَ فِي الْأَرْضِ فَأَخْرِجْهُ، وَ إِنْ كَانَ فِي الْأَرْضِ بَعِيدًا فَقَرِّبْهُ، وَ إِنْ كَانَ قَرِيبًا فَيَسِّرْهُ، وَ إِنْ كانَ يَسِيرًا فَكَثِّرْهُ، وَ إِنْ كانَ كَثيرًا فَخَلِّدْهُ، وَ إِنْ كانَ مُخَلَّدًا فَطَيِّبْهُ، وَ إِنْ كانَ طَيِّبًا فَبارِكْ لِي فِيهِ، وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ يَا رَبِّ فَكَوِّنْهُ بِكَيْنُونِيَّتِكَ، وَ وَحْدانِيَّتِكَ إِنَّكَ عَلی كُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ، وَ إِنْ كانَ عَلی أَيْدِي شِرارِ خَلْقِكَ فَانْزَعْهُ وَ انْقُلْهُ إِلَيَّ حَيْثُ أَكُونُ، وَ لَا تَنْقُلْنِي إِلَيهِ حَيْثُ يَكُونُ.
✅ در ادامه از مرحوم مجلسی رحمهالله به نقل از امام #سجاد علیهالسلام این عمل را با دعایی در #پنجشنبههای میان این چهارده روز نقل میکند؛ آن دعا چنین است: در انتهای قرائت
يا واحِدُ يَا ماجِدُ، يَا جَوادُ يَا حَليمُ، يَا حَنّانُ يَا مَنّانُ يَا كَريمُ، أَسْأَلُكَ تُحْفَةً مِنْ تُحَفاتِكَ تَلُمُّ بِها شَعْثي، وَ تَقْضي بِها دَيْني، وَ تُصْلِحُ بِهَا شَأْني، بِرَحْمَتِكَ يَا سَيِّدي. اَللّهُمَّ إِنْ كانَ رِزْقي فِي السَّماءِ فَأَنْزِلْهُ، وَ إِنْ كانَ فِي الأَرْضِ فَأَخْرِجْهُ، وَ إِنْ كانَ بَعيدًا فَقَرِّبْهُ، وَ إِنْ كانَ قَريبًا فَيَسِّرْهُ، وَ إِنْ كانَ قَليلًا فَكَثِّرْهُ، وَ إِنْ كانَ كَثيرًا فَبارِكْ لي فيهِ، وَ أَرْسِلْهُ عَلَى أَيْدي خِيَارِ خَلْقِكَ، وَ لَا تُحْوِجْني إِلَى شِرارِ خَلْقِكَ، وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ فَكَوِّنْهُ بِكَيْنُونِيَّتِكَ [بِكَيْنُونَتِكَ] وَ وَحْدانِيَّتِكَ. اَللّهُمَّ انْقُلْهُ إِلَيَّ حَيْثُ أَكُونُ،وَ لَا تَنْقُلْني إِلَيْهِ حَيْثُ يَكُونُ، إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ، [يا حَيُّ يَا قَيُّومُ يَا واحِدُ يَا مَجيدُ يَا بَرُّ يَا كَريمُ] يَا رَحيمُ يَا غَنِيُّ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَمِّمْ عَلَيْنا نِعْمَتَكَ، وَ هَنِّئْنا كَرامَتَكَ وَ أَلْبِسْنا عافِيَتَكَ.
منبع: بهجت الدعا، ص٣۶٢ـ٣۶۴
#آیت_الله_بهجت
#افزایش_روزی
#دستور_العمل
#پست_ویژه
#دوشنبه
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
@barzakh_ghiyamat