eitaa logo
از ازل تا قیامت
302 دنبال‌کننده
128 عکس
130 ویدیو
1 فایل
بررسی عوالم شش گانهٔ خلقت آدمی
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از از ازل تا قیامت
4_5974407776271599322.mp3
7.65M
🌺🌺🌺🌺🌺 🌳جلسه اول 🍁تجربه پس از مرگ قاری شناخته شده ایرانی (محمدرضا خرّمیان) ❌ رهبر انقلاب به صدا و سیما دستور دادند فیلم این ماجرا ساخته پخش شود، اما به دلایلی انجام نشد!☝️ این ماجرا در سال ۱۳۸۴ رخ داده است.. مشاهده تمامی جلسات: cutt.ly/qeU8Ffo 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از از ازل تا قیامت
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴مسلمان شدن راهب مسيحي و نمونه اي از علم امام باقر ( ع )🌴 هنگامي كه هشام بن عبدالملك امام ( ع ) را همراه پسرش امام صادق ( ع ) از مدينه به شام تبعيد كرد ، امام صادق ( ع ) مي گويد : يك روز همراه پدرم از خانه هشام بيرون آمديم ، به ميدان شهر رسيديم ديديم جمعيت بسياري اجتماع كرده اند ، پدرم پرسيد : ( اينها كيستند و براي چه اجتماع كرده اند ؟ ) گفته شد : ( اينها كشيش هاي مسيحي ( روحانيون بلندپايه مسيحيان ) هستند ، هر سال در چنين روزي در اينجا اجتماع مي كنند و با هم به زيارت راهب پير مسيحي ، كه معبد او در بالاي اين كوه قرار دارد ، مي روند ، و خود را از او مي پرسند و سپس به خانه هاي خود بازمي گردند ) . پدرم سر خود را با پارچه اي پوشانيد ، تا كسي او را نشناسند ، نزد آنها رفت و با او بالاي كوه نزد راهب پير مسيحي رفتند ، من هم همراه آنها بودم . كشيش ها در كنارمعبد ، فرشهايي كه آورده بودند گستردند ، و مسندي براي راهب ، قرار دادند ، راهب پير را از ميان معبد بيرون آورده و بر آن مسند نشاندند ، و در پيش روي او نشستند ، آن راهب آنچنان پير بود كه ابروان سفيدش روي چشمش افتاده بود ، با نوار حرير زردي ، ابروان خود را به پيشاني بست ، و چشمهاي خود را مانند مار افعي به حركت درآورد ، هشام جاسوسي فرستاده بود ، تا جريان ملاقات پدرم را با راهب ، به او گزارش كند ، راهب به حاضران نگاه كرد ، وقتي پدرم را در ميان آن جمع ديد ، بين او و پدرم چنين گفتگو شد : : تو از ما هستي ، يا از امت ( اسلام ) مي باشي ؟ امام باقر : از امت مرحومه ( مشمول رحمت الهي ) هستم . راهب : از علماي اسلام هستي يا از بي سوادهاي آنها ؟ امام باقر : از بي سوادهاي آنها نيستم . راهب : آيا من سؤال كنم يا تو ؟ امام باقر : تو سؤال كن . راهب : اي مسيحيان حاضر ! عجيب است كه مردي از امت ( ص ) اين جرئت را دارد و به من مي گويد : تو بپرس ، اكنون سزاوار است چند پرسش از او بپرسم ، آنگاه راهب ، پنج سؤ ال خود را پرسيد : 🍁1 - به من بگو بدانم ، آن ساعتي كه نه از شب است و نه از روز چه ساعتي است ؟ امام باقر : آن ساعت ، بين فجر و طلوع خورشيد ( بين اول وقت و نماز صبح و اول طلوع خورشيد ) است . 🍁2 - بگو بدانم كه اين ساعت كه نه از روز است و نه از شب ، پس از چه ساعتي است ؟ امام باقر : آن ساعت از ساعتهاي است بيماران در آن شفا مي يابند ، دردها آرام مي گردد . . . راهب : راست فرمودي . 🍁3 - به من بگو بدانم اينكه اهل مي خورند و مي آشامند ولي و مدفوع ندارند ، در دنيا چنين چيزي نظير دارد ؟ امام باقر : مانند در مادرش ، ميخورند ، ولي چيزي از او جدا نمي شود . راهب : راست فرمودي . 🍁4 - به من خبر بده اينكه مي گويند در بهشت هرچه از ها و غذاهاي آن بخورند ، چيزي از آن كم نمي شود ، آيا نظيري در دنيا دارد ؟ امام باقر : نظير آن ، است ، كه اگر هزاران چراغ ، از شعله آن روشن كنند از نور او چيزي كم نمي شود .(آتش) 🍁5 - به من بگو بدانم آن دو ، چه كسي بودند ، كه در يك ساعت دو قلو از مادر متولد شدند ، و هر دو در يك لحظه ، ولي يكي از آن ها سال ديگري سال در دنيا عمر كرد . امام باقر : آن دو برادر و بودند كه دو قلو در يك ساعت به دنيا آمدند و سي سال با همديگر بودند ، خداوند ، جان عزير را قبض كرد و او سال جزء مردگان بود ، بعد او را زنده كرد ، و بيست سال ديگر با برادر خود زندي كرد ، سپس با هم در يك ساعت مردند ، در نتيجه عزير ، پنجاه سال عمر كرد ، ولي عزيز 150 سال عمر نمود . راهب ، در اين هنگام از جاي خود حركت كرد و به حاضران گفت : شخصي از من داناتر را به اينجا آورده ايد ، تا مرا رسوا كنيد ، سوگند به خدا تا اين مرد ( امام باقر عليه السلام ) در شام هست ، من با شما سخن نخواهم گفت ، هر چه مي خواهيد از او بپرسيد . روايت شده : وقتي كه شب شد ، آن راهب به حضور امام ( ع ) آمد معجزاتي از محضر او مشاهده كرد ، و همانجا مسلمان شد ، وقتي كه اين خبر عجيب به هشام رسيد ، و خبر مناظره امام باقر ( ع ) با راهب ، در شام پيچيد ، و علم و كمال آن حضرت در شام آشكار گشت ، هشام احساس خطر نمود ، جايزه اي براي امام باقر ( ع ) فرستاد و او را روانه مدينه كرد ، و افرادي را جلوتر فرستاد تا در بين راه به مردم اعلام كنند كسي با دو پسر ابوتراب ، و ( ع ) تماس نگيرد آنها جادوگرند من آنها را به شام طلبيدم ، آنها به آئين مسيحيان مايل شدند ، هر كس چيزي به آنها بفروشد يا به آنها سلام كند ، خونش هدر است. منبع : اقتباس از منتخب التاریخ، ص428و424 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
4_5974407776271599323.mp3
7.49M
🌺🌺🌺🌺🌺 🌳جلسه دوم 🍁 داستان اول: دختری که به کما میرود و روحش آزاد میشود.. ▪️یخچال روی بدنم افتاد، و مرا به بیمارستان بردند! ▪️همه بیمارستان را میدیدم، خودم را از ۶ جهت میدیدم! ▪️خیلی سبک و آزاد بودم، و فهمیدم که تمام شدنی نیستم! مشاهده تمامی جلسات: cutt.ly/qeU8Ffo 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺🌺🌺🌺🌺 🔴 قدرت انفجار را در این فیلم بهتر احساس کنید. 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴واکنش دیدنی مردم به جمله‌ای که تا بحال نشنیده‌اند!🌴 ⬅️ بخشش گناهان شصت ساله زن و مرد مؤمن در روز عید خم 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از از ازل تا قیامت
🌺🌺🌺🌺🌺 🌹لطفا حتما تا آخر بخونید 🌹 🌴کرامت (علیه السلام) به یک 🌴 🌺فاضل بزرگوار سيد جعفر مزارعى روايت كرده :🌺 يكى از هاى حوزه باعظمت از نظر در تنگنا و دشوارى غير قابل تحملّى بود . روزى از روى و فشار روحى كنار ضريح مطهّر حضرت (عليه السلام)عرضه مى دارد : شما اين قيمتى و قنديل هاى بى بديل را به چه سبب در حرم خود گذارده ايد ، در حالى كه من براى اداره امور معيشتم در تنگناى شديدى هستم ؟! شب اميرالمؤمنين (عليه السلام) را در مى بيند كه آن حضرت به او مى فرمايد : اگر مى خواهى در نجف من باشى اينجا همين و و فيجيل و فرش طلبگى است ، و اگر زندگى قابل توجّهى مى خواهى بايد به در شهر حيدرآباد دكن به خانه فلان كس مراجعه كنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز كرد به او بگو : 🌺به آسمان رود و كار آفتاب كند . پس از اين خواب ، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد : زندگى من اينجا پريشان و نابسامان است شما مرا به هندوستان حواله مى دهيد !! بار ديگر حضرت را خواب مى بيند كه مى فرمايد : سخن است كه گفتم ، اگر در جوار ما با اين اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت كن ، اگر نمى توانى بايد به به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگيرى و به او بگويى : 🌺به آسمان رود و كار كند از خواب بيدار شدن و شب را به صبح رساندن ، كتاب ها و لوازم مختصرى كه داشته به فروش مى رساند و اهل خير هم با او مساعدت مى كنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حيدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گيرد ، مردم از اين كه طلبه اى فقير با چنان مردى ثروتمند و متمكن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى كنند . وقتى به در خانه آن مى رسد در مى زند ، چون در را باز مى كنند مى بيند شخصى از پله هاى عمارت به زير آمد ، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گويد : 🌺به آسمان رود و كار آفتاب كند فوراً راجه پيش خدمت هايش را صدا مى زند و مى گويد : اين را به داخل راهنمايى كنيد و پس از پذيرايى از او تا رفع خستگى اش وى را به ببريد و او را با لباس هاى فاخر و گران قيمت بپوشانيد . مراسم به صورتى نيكو انجام مى گيرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذيرايى مى شود . فردا ديد محترمين شهر از طبقات مختلف چون و و وارد شدند و هر كدام در آن سالن پر زينت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند ، از شخصى كه كنار دستش بود ، پرسيد : چه خبر است ؟ گفت : مجلس جشن عقد صاحب خانه است . پيش خود گفت : وقتى به اين خانواده وارد شدم كه وسايل عيش براى آنان آماده است . هنگامى كه مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد ، همه به احترامش از جاى برخاستند و او نيز پس از احترام به مهمانان در جاى ويژه خود نشست . آنگاه رو به اهل مجلس كرد و گفت : آقايان من ثروت خود را كه بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلك و منزل و باغات و اغنام و اثاثيه به اين كه تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه كردم ، و همه مى دانيد كه اولاد من منحصر به دختر است ، يكى از آنها را هم كه از ديگرى است براى او عقد مى بندم ، و شما اى عالمان دين ، هم اكنون صيغه عقد را جارى كنيد . چون صيغه جارى شد كه در دريايى از و حيرت فرو رفته بود ، پرسيد : شرح اين داستان چيست ؟ راجه گفت : من چند سال قبل قصد كردم در اميرالمؤمنين (عليه السلام) بگويم ، يك گفتم و نتوانستم مصراع ديگر را بگويم ; به شعراى زبان هندوستان مراجعه كردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود ، به شعراى ايران مراجعه كردم ، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد ، پيش خود گفتم حتماً شعر من منظور نظر كيميا اثر (عليه السلام)قرار نگرفته است ، لذا با خود نذر كردم اگر كسى پيدا شود و مصراع اين شعر را به صورتى مطلوب بگويد ، نصف دارايى ام را به او ببخشم و دختر زيباتر خود را به عقد او در آورم ، شما آمديد و مصراع دوم را گفتيد ، ديدم از هر جهت اين مصراع شما درست و كامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است . طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟ راجه گفت : من گفته بودم : 🌺به ذرّه گر نظر لطف بوتراب كند طلبه گفت : مصراع دوم از من نيست ، بلكه لطف خود (عليه السلام) است . راجه شكر كرد و خواند : 🌺به ذرّه گر نظر لطف كند 🌺به آسمان رود و كار كند منبع : کتاب عبرت آموز تاليف استاد شيخ حسين انصاریان 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
26.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺🌺🌺🌺🌺 🍂بسیار زیبا حتما گوش کنید 🍁شعر خوانی حمید رضا برقعی 🌳یک نفر مانده از این قوم که برمی گردد 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
هدایت شده از از ازل تا قیامت
🌺🌺🌺🌺🌺 4⃣عوامل عاقبت به خیری 🍁 امیرالمومنین سلام الله علیه 🌳غالب ما شیعیان بحمدالله تسبیح صدیقه طاهره حضرت زهرا سلام الله علیها را شنیده و بعد نمازها به آن ملتزم هستیم؛ ولی از مظلومیت حضرت امیرالمومنین، همین بس که از ایشان غافلیم. 🍂آقا فرمودند یا براء بن عازب آیا کاری به تو یاد دهم که اگر آنرا انجام دهی از الهی خواهی بود؟ عرض کرد بلی فرمودند: هر کس بعد از هر آنرا انجام دهد، خداوند بلای دنیوی از او دور کند که آسانترین آن از دین باشد؛ و در آخرت منزلگاه آماده کند که یکی از آنها مجاورت با خدا صلوات الله علیه و علی آله باشد پس بعد از هر بگوید، سبحان الله ده مرتبه، الحمدلله ده مرتبه، الله اکبر ده مرتبه، لااله الا الله ده مرتبه. منبع: امالی صدوق ص ۳۲۹. بحارالانوار ج ۸۳ ص۳۴. دعوات قطب راوندی ص ۴۹. 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
هدایت شده از از ازل تا قیامت
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴 خیلی خیلی مهم 🌴 یعنی کسانی که مانده اند برسند. و کسانی که رفته اند برگردند، تا حرکت کنند. الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلیِّ بنِ أَبِی طالِب وَ الْأَئِمَّةِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ. 🌹عید سعید غدیر مبارک🌹 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
4_5974407776271599325.mp3
6.98M
🌺🌺🌺🌺🌺 🌳جلسه سوم 🍁 داستان اول: دختری که به کما میرود و روحش آزاد میشود.. ▪️اسم تمام کسانی که تو بیمارستان بودند را میدانستم ▪️رشته هایی نقره ای از من به بدم وصل بود ▪️یک دور در حیاط بیمارستان زدم، از میان آدمها رد میشدم! ▪️کودک ۱ سال و ۸ ماه و ۱۰ روزه ای بود که من را میدید!! مشاهده تمامی جلسات: cutt.ly/qeU8Ffo 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از از ازل تا قیامت
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴 دستور امام (ع) براي عاشورایی🌴 🍁«روايتي از امام (ع) هست که در روز محرم به ابن‌شَبيب فرمودند: گرفته‌اي؟ امروز روزي است که زکريا گرفت و خدا يحيي را به او عطا کرد. اگر مي‌خواهيد روا شويد، امروز را روزه بگيريد. فرمودند: ماهي است که اهل جاهليت حرمتش را نگه می‌داشتند، اما اين امت نه حرمت محرم را نگه داشتند، نه حرمت نبي اکرم(ص) را؛ ذريه‌اش (ع) را به شهادت رساندند، را به اسارت بردند، کاروانش را غارت کردند. خداي متعال هرگز اينان را نيامرزد. ابن‌شبيب! اگر مي خواهي بر کسي کني، فقط بر امام حسين(ع) گريه کن، «فانه ذبح کما يذبح الکبش»، نفر از جواناني که شبيه نداشتند، در کنارش به شهادت رسيدند. آسمان‌ها و زمين‌ها بر شهادتش گريه کردند، چهار هزار ملک براي نصرت حضرت آمدند، ولي زماني رسيدند که کار تمام شده بود، آنها غبارآلود و اندوهگين ماندند تا در کنار حضرت حجت(عج) خون‌خواهي کنند و شعارشان « الحسين» است. پدرم از جدم امام (ع) حکايت کردند که وقتي سيدالشهدا(ع) به شهادت رسيدند، آسمان خون گريه کرد. در ادامه حضرت دستور فرمودند که هميشگي است، اما موطنش است: ◀️فرمودند: فرزند شبيب! اگر بر سيد‌الشهدا(ع) کردي تا اشکت بر گونه‌ات جاري شد، خدا هر گناهي که کردي ـ کم يا زياد، صغير يا کبير ـ را مي‌بخشد. (اين روايات مثل آيات توبه است. آيات توبه در مؤمن غرور ايجاد نمي‌کند، بلکه به مؤمن مي‌دهد که مأيوس از رحمت خدا نشود. اين روايات هم مؤمن را جسور بر نمي‌کند.) ◀️بعد دستور را فرمودند که اگر مي خواهي را ملاقات کني در حالي که گناهي نداشته باشي، سيدالشهدا(ع) را از نزديک و شايد هم از دور کن. اين دو دستور، يعني انسان هر وقت احساس کرد سنگين شده و آلوده شده و نمي‌تواند عبادت کند، بايد خودش را با يا ، بدون تأخير به سيدالشهدا(ع) که سرچشمه است، برساند. ◀️بعد فرمودند: اگر خوشحال مي‌شوي در غرفه‌هايي از ساکن شوي که در جوار اکرم(ص) باشي، قاتلين سيدالشهدا(ع) را ترک نکن. ◀️در ادامه نيز دستور را که خيلي عجيب است، فرمودند: اگر مي‌خواهي از مثل ثواب کربلا بهره‌مند شوي، هر وقت را ياد کردي، عرض حاجت به ايشان کن و بگو « ليتني کنت معهم فأفوز فوزا عظيما»؛ اي کاش من هم در کربلا با شهداي تو بودم و به فوز خون دادن پيش روي تو مي‌رسيدم. (اگر هميشه از امام(ع) چنين طلبي داشته باشي، به آن ثواب مي‌رسي. خداي متعال نيتش را به تو مي‌دهد، وفور نيت کارت را درست مي‌کند.) ◀️در مورد دستور نيز فرمودند: اگر دوست داري در در درجات ما باشي، غصه و شادي‌ات را از ما جدا نکن. آنجا که ما ، خوشحال باش و آنجا که ما داريم غصه‌دار باش. (البته واضح است که هيچ کس به مقام امام نمي‌رسد، مقصود اين است که اگر مي‌خواهيد بين ما و شما در نباشد، اين‌گونه باش. ممکن است کسي در بهشت باشد ولي سال يک بار هم سيدالشهدا(ع) را نبيند. حضرت در انتهاي اين روايت فرمودند تلاش کن خودت را به ما برساني. اگر کسي را دوست داشته باشد، خداي متعال او را با آن سنگ محشور مي‌کند. محبت، خودش همراهي است. سعي کن به ما که سرچشمه‌اش ما است برسي.» منبع : 🎙استادسیدمحمّدمهدی میرباقری، ۲‌محرم۹۲ 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
31.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺🌺🌺🌺🌺 🍁ماه محرم الحرام 🍂نوری تو عالم نبود 🍂دین خدا هم نبود 🍂بیچاره بودیم اگه 🍂ماه محرم نبود 🌳الحمد الله الذی خلق الحسین علیه السلام 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
🌺🌺🌺🌺🌺 🍁رهبر انقلاب: من معتقدم که حتی اگر قواعد سخت‌گیرانه‌ای هم در زمینه رعایت موارد بهداشتی و حفظ پروتکل ها گذاشته بشود، مردم مؤمن و مسجدی ما بیشتر از دیگران به قواعد عمل میکنند! 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
Majid Bani Fateme - Jan Agham Sana Ghorban Agham (128).mp3
4.12M
🌺🌺🌺🌺🌺 🍂دلِ بی تاب اومده؛ چشمِ پُر از آب اومده 🍂اومده ماهِ عزا، لشکرِ ارباب اومده 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
1_440174044.mp3
4.6M
🌺🌺🌺🌺🌺 🍁سفارش امام رضا علیه السلام به ریان ابن شبیب 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا