eitaa logo
با شخصیت ها
220 دنبال‌کننده
353 عکس
205 ویدیو
56 فایل
🍃کانالی برای با شخصیت ها👌
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام شبتون بخیر 🌹☺️
با شخصیت ها
#یه_خبر_خوب... سلام و عرض ادب.. حالتون خوبه؟! 👌ان شاءالله امشب یه مسابقه براتون در نظر داریم.. 🌹
بسم الله الرحمن الرحیم - : امام علی (علیه السلام) در خطبه ی 176 کتاب شریفِ نهج البلاغه با توجه به فرمایش رسول خدا (ص) راه استواری بنده را چه میدانند؟! 🔷عزیزان تا پس فردا شب وقت دارند؛ پاسخ صحیح رو به آیدی زیر بفرستن... 👇👇 @Torabi_1397 🌹به سه نفر از کسانی که پاسخ صحیح رو میفرستن به قید قرعه جایزه ی ناقابلی تقدیم میشه.... @bashakhsiyatha
سلام صبحتون بخیر خیلی خوش اومدین... 🌹🍃🌹🍃🌹
2.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مظلوم تر از جواد بغداد نداشٺ آن مظهر داد، تاب بیداد نداشٺ مےخواسٺ ڪہ فریاد ڪند تشنہ لبم از سوز عطش طاقٺ فریاد نداشٺ 🏴
با شخصیت ها
بسم الله الرحمن الرحیم #مسابقه_شماره1- #سوال: امام علی (علیه السلام) در خطبه ی 176 کتاب شریفِ نهج
پیام ارسالی از اعضای کانال... شما هم یه مرور کنید.. لذتش رو حتما خواهید برد☺️
.... استاد پناهیان: اشکال ما در رابطه با نیت چیست؟! 💢خودمان را عادت نداده‌ایم تا از نیت خوب استفاده کنیم! 🔷عَوِّدْ نَفْسَکَ حُسْنَ النِّیَّةِ وَ جَمیلَ الْمَقْصَدِ، تُدْرِکْ فى مَباغیکَ النَّجاحَ :خودت را به داشتن نیّت خوب و مقصد زیبا عادت ده، تا در خواسته‌هایت موفق شوى. (غررالحکم) 🍃در طول روز تمرین کنیم نیت کردن را تا بتوانیم خوب نیت کنیم. به خاطر خدا غذا بخورید. حتی اگر غذای خوش‌مزه‌ای هست و یا اگر دوستتان که به شما تعارف کرده است، غذا می‌خورید؛ این کار را برای خدا انجام دهید. 🌹امام صادق(ع) از کنار خانه‌ای می‌گذشت، صاحب‌خانه در حال کاری بود. حضرت از فعل او سؤال کرد. او گفت پنجره‌ای باز می‌کنم تا دود آشپزخانه از آن بیرون رود. حضرت برای اینکه نیت او را خدایی کنند فرمودند: پنجره‌ای که برای شنیدن صدای اذان باشد از آن دود هم بیرون می‌رود. 🔷انسان به خاطر خدا مسواک بزند. برای خودتان می‌زنید ولی بگویید برای خدا مسواک می‌زنم. بگویید او دندان سفید دوست دارد. ✅با نیّت خوب رابطه انسان با خدا آغاز می‌شود..... ... 👇🌹 https://eitaa.com/bashakhsiyatha
با شخصیت ها
🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷 #تب_مژگان 5 [فکر کردم که یه نیم ساعت میشینم با عمار حرف میزنم و عمار هم توجیحم میکنه و
🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷 6 ⚫️ نفیسه هم متوجه تعجب من شد ... اما خیلی عادی و مثل همیشه، تحویلم گرفت ... منم کم کم فضا برام عادی شد... کلی حرف زدیم ... رژیمم گذاشتم کنار و درست و حسابی شام خوردیم و تلوزیون نگاه کردیم ... تا حدودا نصف شب ... ما توی اتاق نفیسه بودیم و بابا و مامان نفیسه هم واسه خودشون بودند... 🔴 تا اینکه کم کم چشمامون داشت سنگین میشد و خوابمون میگرفت ... دیگه خیلی طولش ندادیم و آماده شدیم واسه خواب ... وقتی رفتم مسواک بزنم، یه لحظه فکر کردم که آرمان کجاست؟ آیا برگشت خونه یا؟ ... 🔵 وقتی برگشتم به اتاق نفیسه، دیدم رخت خواب ننداخته ... منم خیلی عادی یه بالشت برداشتم و گذاشتم روی زمین با بخوابم ... رفتم سراغ گوشیم ... داشتم واسه آرمان اس میدادم که نفیسه هم مسواک زده بود و برگشت به اتاقش ... ⚪️ تا منو دید زد زیر خنده ... گفت چرا پاین خوابیدی دیوونه؟ ... گفتم من همین جا راحتم ... دستمو گرفت و به زور منو خوابوند روی تخت... دیگه اس دادن واسه آرمان یادم رفت ... گفتم نفیسه جون مگه با هم تعارف داریم؟ ... اینجوری خوب نیست که تو روی تخت نباشی و روی زمین بخوابی ... تو بیا روی تختت تا من روی زمین بخوابم ... ⚫️ دیدم فقط خندید ... چراغ خاموش کرد ... درست جایی را نمیدیدم ... گفتم کجایی شیطون؟ ... اومد کنارم خوابید ... روی تخت یه نفره!! ... گفتم: اگه جات تنگه، تا تخت را بکشیم شاید کش اومد و تونستی با فراخ بال بیشتری بخوابی! فقیر بیچاره ... 🔴 قهقهه خنده اش به آسمون رفت ... گفت عجب تیکه باحالی انداختی ... فراخ بال نخواستیم ... فراش یار میخوایم ... 🔵 گفتم: بخواب! بخواب که داره کارمون به فلسفه و جملات قصارت میکشه ... بخواب دختر ... بخواب...[از نقل دو سه صفحه معذورم] 🔶 تا صبح ... ⚫️ بیشتر از اینکه خجالت بکشم، احساس گناه داشتم... نمیدونم چطوری باید تشریحش کنم ... معجونی از خجالت و احساس گناه... وقتی پاشدم و رفتم دست و صورتو شستم و وضو گرفتم برای نماز صبح، فهمیدم نمازم قضا شده ... اما باز هم دلم نیومد و با اینکه نمیدونستم قبله کدوم طرفه، دو رکعت نماز خوندم... 🔵 همش فکر شب گذشته اش میکردم... بعد از نماز، همون پایین تخت دراز کشیدم... صحنه هایی که فکرش هم نمیکردم مدام جلوی چشمام رد میشد... چشمام را گذاشتم روی هم... ⚫️ هنوز خوابم نبرده بود که نفیسه با صدای بسیار خسته و چشمای بستش گفت: قبول باشه حاج خانم! راستی قبله خونه مون را پیدا کردی؟! ... اگر قبله اش را پیدا کردی، یه ندا بده تا ما هم بدونیم... اصلا مگه خونه نفیسه و اینا قبله هم داره؟! 🔴 جوابش ندادم ... خوابم برد... حدودا یک ساعت خوابیدم ... با صدای مامانش از خواب بیدار شدیم ... گفت: دخترا پاشید که صبحونه تون آماده است... من مدام نگام روی زمین بود و به صورت کسی مخصوصا نفیسه زیاد نگاه نمیکردم... حتی خنده هم نمیکردم اما مجبور بودم که معمولی برخورد کنم... 🔵 موقع خدافظی شد... نفیسه هم گفت منم میخوام بیام بیرون ... باهام اومد بیرون ... سوار تاکسی شدیم ... کنار هم نشسته بودیم که دیدم به گوشیم اس اومد ... رفتم سراغ گوشیم ... دیدم نفیسه اس داده و نوشته: مژگان! نمیخوای اخمتو وا کنی؟! ... دلم داره میگیره دختر ... اصلا از چی ناراحتی؟ ... ⚪️ نگاش نکردم و بیرون را نگاه میکردم... تا اینکه من میخواستم پیدا شم... نفیسه گفت: میخوای باهات بیام؟ ... نگاش کردم و با حالت دلخوری ازش پرسیدم: خونمون را بلدم ... میترسی گم بشم؟! ⚫️ خندید و خدافظی کرد و رفت ... رسیدم به خونه و درو باز کردم و رفتم داخل... بابام خونه نبود ... عمه هم نبود ... گشتم و دیدم که آرمان هم خونه نیست ... داشتم به گوشیش زنگ میزدم که دیدم صدای در اومد... نگاه کردم دیدم آرمانه ... 🔴 اومد بالا ... سلام کردیم ... آرمان مستقیم رفت سراغ حمام و دوش گرفت ... من گشنم بود ... یه چیزی از یخچال آوردم بیرون و شروع به خوردن کردم که دیدم آرمان هم اومد... 🔵 احساس کردم خیلی حوصله نداره ... دستمو بردم به طرف دستاش و میخواستم دستشو بگیرم که دیدم یهو دستش را کشید ... تعجب کردم ... گفتم: چیه داداشی؟ چیزی شده؟ ... حرفی زد که نمیدونستم چی بهش بگم... گفت: «تو نمیفهمی ... تو دختری... غذاتو بخور و حرف نزن!!» ادامه دارد... https://eitaa.com/bashakhsiyatha https://sapp.ir/bashakhseyatha
🌹🌹🌹🌹☺✌🌹🌹🌹🌹 بزن کف مرتضی داماد گشته بزن کف قلب زهرا شاد گشته 👏👏👏 بزن کف در قدوم ماه داماد بزن لبخند تا حق را کنی شاد 👏👏👏 چنین داماد را باشد عروسی که هستی آیدش بر پای بوسی 👏👏👏 عروسی دختر ختم رسولان عروسی مصطفی را راحت جان 👏👏👏 عروسی مریم و هاجر کنیزش عروسی کو خدا دارد عزیزش 👏👏👏 عروسی هستی هستی فدایش عروسی خلق داماد از برایش 👏👏👏 چه دامادی که فخر کائنات است چه دامادی خداوند ثبات است 👏👏👏 چه دامادی سراپا فخر و عزت چه دامادی خدای عشق و غیرت 👏👏👏 چه دامادی محمد ساق دوشش ملائک هم غلام حلقه گوشش 👏👏👏 حلول ماه ذی الحجه و سالروز ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه ( س) مبارک باد 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
سلام و عرض ادب... نماز و صدقه ی اوّل ماه فراموش نشود.👆🌹 https://eitaa.com/bashakhsiyatha
هدایت شده از صراط مستقیم
🌹حضرت استاد تحریری(حفظه الله): در روایتی آمده است، اگر شروع ماه قمری از روز دوشنبه باشد، ختم سوره واقعه برای بر آورده شدن حاجات مجرب است.(حضرت استاد هم این مطلب را از اساتیدشان و ابوی مکرمشان مکرر نقل فرمودند) ⬅️ به این صورت از روز اول تا روز۱۴ ماه، هر روز یک بار سوره واقعه خوانده شود و به تعداد روزهایی که جلو رفته می شود به تعداد سوره اضافه شود. مثلا روز دوم دو مرتبه، روز سوم سه مرتبه تا روز چهاردهم. 🔸در هر پنجشنبه ای که این ختم انجام می شود یک دعایی هم دارد که انشاالله روز پنجشنبه اعلام می گردد. 👈 دعایی هم منقول از حضرت آیت الله العظمی بهجت(ره) است که هر روز بعد از قرائت سوره خوانده می شود: يا مُسَبِّبَ الْأَسْبابِ وَ يَا مُفَتِّحَ الْأَبْوابِ، اِفْتَحْ لَنا الْأَبْوابَ وَ يَسِّرْ عَلَيْنَا الْحِسابَ وَ سَهِّلْ عَلَيْنَا الْعِقابَ [الصِّعابَ]، اللَّهُمَّ إِنْ كَانَ رِزْقِي وَ رِزْقُ عِیالي فِي السَّمَاءِ فَأَنْزِلْهُ، وَ إِنْ كَانَ فِي الْأَرْضِ فَأَخْرِجْهُ، وَ إِنْ كَانَ فِي الْأَرْضِ بَعِيدًا فَقَرِّبْهُ، وَ إِنْ كَانَ قَرِيبًا فَيَسِّرْهُ، وَ إِنْ كانَ يَسِيرًا فَكَثِّرْهُ، وَ إِنْ كانَ كَثيرًا فَخَلِّدْهُ، وَ إِنْ كانَ مُخَلَّدًا فَطَيِّبْهُ، وَ إِنْ كانَ طَيِّبًا فَبارِكْ لِي فِيهِ، وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ يَا رَبِّ فَكَوِّنْهُ بِكَيْنُونِيَّتِكَ، وَ وَحْدانِيَّتِكَ إِنَّكَ عَلی كُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ، وَ إِنْ كانَ عَلی أَيْدِي شِرارِ خَلْقِكَ فَانْزَعْهُ وَ انْقُلْهُ إِلَيَّ حَيْثُ أَكُونُ، وَ لَا تَنْقُلْنِي إِلَيهِ حَيْثُ يَكُونُ. 🌼کانال نشر بیانات استاد تحریری👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2737373185Cddac684369
3.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.. 🌹ازدواج امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) از زبان مرحوم آیت الله مجتهدی..... ... 👇👇 https://eitaa.com/bashakhsiyatha
🔶در مورد مستند داستانی چند نکته رو عرض میکنم : 🚳اول اینکه این داستان رو بعنوان سرگرمی مطالعه نکنید و با تمرکز بخونید تا بتونید بیشتر از مطالب آموزنده و راهبردی که در قالب داستان گنجانده شده بیشتر بهره ببرید . 💯🔅البته گرما و جاذبه این داستان مستند طوری هست که ذهن رو درگیر کنه و با کمی تمرکز بیشتر میتونه جای مطالعه چند کتاب که هدفی همسو با این داستان رو دنبال میکنه رو جواب بده و کافی باشه ✅اینگونه داستان ها در شکل گیری شخصیت و برنامه ریزی هدفمند برای آینده بسیار کاربردی و راهنما هست علتش هم گشودن چشم خواننده به چهره واقعی جهان و کشور و خانواده و فرد هست ✳️و خواننده میتونه جایگاه خودش رو با توجه به علایق و توانایی ها در ایجاد نقش موثر در پازل زندگی و در مقیاس های کوچک و بزرگ بدرستی انتخاب و دنبال کنه پس لطفا مطالب و نکات رو بیشتر جدی بگیرید ... ابتدای مستند داستانی 👇👇 https://eitaa.com/bashakhsiyatha/488