eitaa logo
داداش شهیدم ابراهیم هادی
357 دنبال‌کننده
22.8هزار عکس
15.6هزار ویدیو
76 فایل
اللهم الرزقنا توفیق الشهادة في سبیلک @zolfaqar4
مشاهده در ایتا
دانلود
حاج حسین انصاریان می‌گفت «بعد از شهادتش خیلی ناراحت بودم. خواب‌شو دیدم. گفتم: کجایی غلام‌علی؟ چه خبر؟» گفت «اوضاع خیلی خوبه.» پرسیدم «چطور؟!» گفت «وقتی شهید شدم، توی یک نور آبی بسیار زیبایی منو قرار دادن. پرسیدم این نور چیه؟» گفتند «این نور، از طرف (علیه‌السلام) برای تو آماده شده … 🕊 🕊 ●➼‌┅═❧═┅┅───
نمی دانم پول ها را از کجا آورده بود. خودش می گفت: از چند جا وام گرفته ام به من داد تا بدهم به بچه هایی که مشکل مالی داشتند. وقتی به ایشان گفتم: اگر وام است پس دفترچه اقساط را هم بده؛ در جوابم خندید و گفت: ولش کن، کس دیگری قسط ها را می دهد. ایشان با وجودی که حقوق معلمی می گرفت ولی به همه کمک می کرد. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
شهید"غلامعلی رجبی"؛شهیدی که تکه نانی را به غذاهای شاهانه ترجیح داد... 📌دوران سربازی شده بود راننده قریب (پیشکار شاپور غلامرضا پهلوی).همراهش می‌رفت سرکشی باغ‌های غلامرضا پهلوی. 🔸توی باغ، لب به چیزی نمی‌زد؛ آنقدر که بالاخره یک روز صدای قریب درآمده بود که: «همه به من التماس می‌کنند اجازه بدم از میوه‌های باغ ببرند؛ ولی تو حتی میوه‌هایی که خودم برات کنار می‌ذارم رو هم برنمی‌داری ببری؟!» •••••°°°°°•••••°°°°°•••••°°°°°•••••°°°°°••••• 🔹یک بار با قریب رفته بود کاخ شاپور غلامرضا؛ موقع ناهار رسیده بودند. قریب او را برده بود آشپزخانه و سفارش کرده بود که هر غذایی می‌خواهد بهش بدهند.آن روز مهمانی بود و آشپزخانه پر از غذا و دسرهای مختلف. ▪️بعدها برای مادرش تعریف کرده بود که: «غذای آن روز از گلوم پایین نرفت. رفتم تو کوچه پس کوچه‌ها، نانوایی پیدا کردم. یه نون خریدم و کمی پنیر و انگور؛ نشستم کنار جوی آب و جای شما خالی ناهارم رو با لذت خوردم». شهید غلامعلی رجبی ✓ذاکــر اهـل بیت علیـهم السـلام معـلم، شاعـر و سـراینده شعــر زیبـای : «قــربون کبــوتـرای حــرمت امـام رضــا ع» 📜مجـموعه یادگــاران /جلد ۲۴ کتاب غلامعلی جندقی (رجبی) نشـر روایت فـتح ‎‎‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄