eitaa logo
داداش شهیدم ابراهیم هادی
357 دنبال‌کننده
22.8هزار عکس
15.6هزار ویدیو
76 فایل
اللهم الرزقنا توفیق الشهادة في سبیلک @zolfaqar4
مشاهده در ایتا
دانلود
یازهراسلام الله: چند وقت پیش مشکلے داشتم و رفتم سر مزارش . کلے گله کردم که چرا حاجت همه را میدے ولے ما را نه؟! شب خوابش را دیدم. بهم گفت ، آبجے! ، من فقط وسیله ام ، ما دعاها را خدمت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) عرض میکنیم و حضرت برآورده میکنن. من واسطه ام ، کاره اے نیستم ، اگر چیزے میخواهید اول از (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بخواهید... 📕 سه ماه رویایی 🌷 @bashohadatashahadattt
🔮کرامت شهید 🔸برای فرزند دار شدن کاملا ناامید بودم و دل مرده وقتی متوجه شدم مدافع حرم آورده اند آمدم بر سر مزار شهید حمید سیاهکالی مرادی🌷 و خیلی گریه کردم😭 🔹و قسمش دادم و گفتم میکنم بستنی بدهم🍧 در مزارتان و برایتان زیارت عاشورا بخوانم 🔸 آن شب خواب دیدم و همسرش♥️ به من هدیه ایی دادندخداوند به من بعد از دیدن خواب به من عطا کرد و ما را غرق در خوشحالی کرد فرزندی سالم و زیبا😍 🔹من هنوز مرید این عزیز هستم و خاک پای خانواده محترمشان بعد از تولد فرزندم نذرم را در مزار این شهید🌷 ادا کردم @bashohadatashahadattt
نهار خونه پدرش بودیم، همه دور تا دور سفره نشسته بودن و مشغول غذا خوردن.... رفتم تا از آشپز خونه چیزی برای سفره بیارم. چند دقیقه طول کشید. برگشتم دیدم همه نصف غذایشان را خورده اند ولی آقا مهدی دست به غذا نزده تا من برگردم و با هم شروع کنیم.... همسر شهید مهدی زین الدین @bashohadatashahadattt
💌 🔵شهید مدافع‌حرم ♨️دعا کن ابوالفضلی شوم! 📀راوے: همسر شهید به جبار گفتم اگه تو را سپــــاه یا جائی اذیت کرده، بگو و یا برو استعفا بده! نمی‌خواهد بروی سوریه و من خــــودم کار می‌کنم و زندگی را یک‌جوری می‌گذرانیــــم😘   بعد به شوخی گفتم: تو برَوی من با این دو بچه چکار کنم؟ جبار برگشت و گفت: «اُمّ علیرضا! بابا تو می‌شوی "همسر شهید" و همه بهت افتخــــار می‌کنند»🎊 من به جبار گفتم: خوووب بلدی سرم را شیره بمالی و کلی خندیدیم؛ اما گفتم من الان هم به بودنت افتخار می‌کنم و الان ممکلت به مدیر احتیاج دارد و تو اینجا بیا نیروها را تربیت کن، نمی‌خواهد بروی سوریه🇸🇾   جبار با همان لبخند همیشگی گفت: «مدیر زیاد است، اما الان آنجا شهید می‌خواهد» و سپس ساکش را برداشت🎒 گفتم به شرطی رضایت می‌دهم که تنها نَری بهشت و مرا هم با خودت ببَری و أجــــر جهاد را به منم بدهی و او هم قبــــول کرد💞   من برای جبار آش پشت پای ابوالفضل علیه‌السلام درست کرده بودم و روزِ رفتن به جبار گفتم برای برگشتنِ سالم تو آش درست کردم و جبار خندید و گفت «خانم دعا کن ابوالفضلی شوَم»💚 🌹🍃🌹🍃 : @bashohadatashahadattt
🌷 🔰می دیدم که با اخلاق خوب همیشگی خودش با آن صاحب مغاره صحبت می کند و خوشحال😍 از مغازه بیرون آمد. در طی مسیر پرسیدم راستی اینجا چه کار داشتی گفت: یک بنده خدا دیروز اومده بود توی محل و می گفت شاگرد هستم و صاحبکار من من رو نمیده و من را اخراج کرده من هم آدرس مغازه را گرفتم که با صاحب کار شما صحبت می کنم ان شاءالله که مشکل شما حل میشه 🔰گفتم ابرام جون تو هم بیکاری ها. اما ابراهیم ادامه داد: آدم هر کاری از دستش بر میاد باید برای خدا انجام بده. 📚برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم 🌷 🌹🍃🌹🍃 : @bashohadatashahadattt
🔳 🔻شهیدمرتضی عسکری‌زاده 🔻اگر در میان بیابان هم مانده بودیم، یک عادت خوبش را هیچ‌وقت ترک نمی‌کرد؛ نماز اول وقت! هیچ بهانه‌ای نمی‌توانست او را از خواندن نماز در اول وقت منصرف کند. حتی اگر در راه بودیم، حتما می‌ایستاد و گوشه‌ای نمازش را می‌خواند. به یاد ندارم که حتی یک‌بار از این عهدی که با خودش کرده بود، غفلت و کوتاهی کند. گاهی با خودم فکر می‌کنم که شهادت و بهشت، شاید بهای همین عهد و پیمان‌های محکم و قلبی است که هر کس بین خود و خدایش دارد. @bashohadatashahadattt
🌷 پرسید ناهارچی داریم‌ مادر؟! مادر گفت‌: با قالی پلوبا ماهی ! باخنده‌رو کرد به مادرش‌گفت "ماامروز این‌ ماهیا رو میخوریم‌ و یه ‌روزی ‌این ‌ماهیا ما رو..." چند وقت‌ بعد ‌تو عملیات‌والفجر ۸ داخل‌ اروندرود‌ گم‌ شد🌊 و دیگر مادرش‌ لب‌به ماهی نزد..😔 🌷 🌸شادی روح پاک این شهید عزیز صلوات ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ 🕊باشهداتاشهادت🕊 @bashohadatashahadattt
🔻مادر شهید: 🔸 بود. میدانستم آرمان یادش نمیرود. آمد توی خانه پیشم؛ گفت مامان چشمات رو ببند. گفتم چی کار داری⁉️ گفت حالا شما ببند. 🔹چشم هامو بستم. آروم خم شد و شروع کرد به دستم. گفتم: مادر نکن! دست هاشو باز کرد و یه انگشتر عقیق سرخ💍 رو توی دستانم گذاشت و گفت: 😍 🔸الانم اون انگشتر رو در دست دارم. بعد رفت پایین پام که رو ببوسه اجازه نمیدادم❌میگفت: مگه نمیگن زیر پای مادرانه! دوست نداری من بهشت برم؟! ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 🕊باشهداتاشهادت🕊 @bashohadatashahadattt
💌 شب آخری که مهدی با مادرم و همسرش، میخواست بره تهران و چند روز بعدش پرواز داشت به سمت سوریه🇸🇾 دلم بدجور گرفته بود؛ دیدم دوش گرفته🚿 و یک حوله انداخته روی دوشش؛ خیلی زیبا شده بود مثل ماه شب چهارده می‌درخشید🌟 جلو آینه ایستاده بود و به سینه‌اش می‌زد و می‌گفت: منم باید بــــرم      آره برم سرم بــــره گفتم : مهدی خواهشاً بس کن ! دمِ رفتنی چه شعریه که می‌خونی؟😕 مقابلم ایستاد و به سینه‌اش زد و گفت: خواهرم این سینه باید جلو حرم حضرت زینب سلام‌الله‌علیها سپــــر بشه🛡🕌 فردای قیامت باید بتونم جواب امام حسین رو بدهم!! وقتی این حرف رو گفت، تمام بدنم لرزید و فهمیدم مهــــدی دیگه زمینی نیست🤍 📀 راوے: خواهر شهید ‌‌─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ 🕊باشهداتاشهادت🕊 @bashohadatashahadattt
🔮 خوشگل حزب اللهی روایت خواهرشهید : 🔸شب اول قبر با خانواده و دوستان محمد نیمه شب بر سر مزارش در امامزاده علی اکبر چیذر جمع شده بودیم، هر کدام از ما یا دوستانش که خاطره ای از محمد تعریف می کردیم، به خنده ختم می شد. انگار نه انگار شب اول قبر محمد است. چون تمام خاطراتش در آن شیطنت و بگو و بخند داشت. محمد یک بچه فوق العاده فعال، پرنشاط، جسور و شجاع بود در عین حال خیلی احساساتی و دلسوز بود و در عین حال خیلی مقید بود. 🔸میگفت آدم باید شیک و مجلسی حزب الهی باشد. اگر می خواهد حزب الهی باشد، خوشگل حزب الهی باشد که وقتی بقیه می بینند، کیف کنند. هم مرامت را ببینند هم ظاهرت را ببینند. اصرار داشت در زندگی لذت ببرد یعنی هم به خوشی هایش می رسید پارک جمشیدیه می رفت، شیان می رفت، خلاصه از لذت های زندگی اش کم نمی گذاشت. 🔹 با اینکه شاد بود و لذت می برد اما حدود خودش را هم رعایت می کرد.🔹 🌸 شهید مدافع حرم محمد رضا دهقان 🕊باشهداتاشهادت🕊 @bashohadatashahadattt
[🌹••• اولین شهید روحانی مدافع حرم 🌹شهید محمد مهدی مالامیری🌹 ایشان بسیار پاک و صادق بودند. پیش از آن که طلبه شود، طبق حدیث قدسی همیشه با وضو بود. مادرش که از سادات جلیله حسینی است، همیشه می گفت: محمد مهدی آن قدر خوب است که آخر شهید می شود. شهید خود نیز عاشق جهاد و شهادت بود و پیش از ازدواج، برای جنگ با اسرائیل عازم لبنان شده بود ، ولی در نیمه راه مجبور به بازگشت شد. هرچند بخش قابل توجهی از زندگی ایشان به مطالعه و غور در مباحث علمی اختصاص یافته بود اما فعالیت های تبلیغی را از تا هنگام شهادت به عنوان تکلیف و وظیفه شرعی بی هیچ بهانه و توجیهی انجام می داد. 🌹شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات🌹 🕊باشهداتاشهادت🕊 @bashohadatashahadattt
[🌹••• اولین شهید روحانی مدافع حرم 🌹شهید محمد مهدی مالامیری🌹 ایشان بسیار پاک و صادق بودند. پیش از آن که طلبه شود، طبق حدیث قدسی همیشه با وضو بود. مادرش که از سادات جلیله حسینی است، همیشه می گفت: محمد مهدی آن قدر خوب است که آخر شهید می شود. شهید خود نیز عاشق جهاد و شهادت بود و پیش از ازدواج، برای جنگ با اسرائیل عازم لبنان شده بود ، ولی در نیمه راه مجبور به بازگشت شد. هرچند بخش قابل توجهی از زندگی ایشان به مطالعه و غور در مباحث علمی اختصاص یافته بود اما فعالیت های تبلیغی را از تا هنگام شهادت به عنوان تکلیف و وظیفه شرعی بی هیچ بهانه و توجیهی انجام می داد. 🌹شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات🌹 @bashohadatashahadattt ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃